خدیجه کشاورز همسر عمویش، نخستین وکیل زن ایرانی بود.

 به گزارش جماران، بهمن کشاورز درباره همسر عمویش، خدیجه کشاورز نخستین وکیل زن ایرانی با داتیکان به گفت وگو نشست.

از برخورد جامعه وکلا با نخستین وکیل زن گفت و اینکه خانم کشاورز به واسطه فعالیت‌های سیاسی و دیگر مشغله‌های زندگی و بعد هم مهاجرت از ایران به همراه فریدون کشاورز، بعد از برخورد با حزب توده، علی غم داشتن پروانه وکالت اما هرگز امکان وکالت و تألیف پیدا نکرد. 

شما خاطره‌ای از عمو و زن عمویتان دارید؟

من تنها تصویری که از عموی خود دارم این است که در زمانی که بسیار کم سن و سال بودم، یک مشکل پوستی پیدا کردم و وی من را معاینه کرد. و این خاطره در ذهن من مانده است، مطمئنا در آن زمان من کمتر از 3 سال بودم.

بعد از اینکه از ایران رفتند با آقای کشاورز و خانم کشاورز ارتباط داشتید؟

بله ارتباط داشتیم، البته آقای کشاورز ابتدا به شوروی رفتند، بعد از آن به عراق، الجزایر و در نهایت سوئیس. با این حال آنچه در خاطر من هست به جز سفر به شوروی، در بقیه موارد به واسطه شرایط نه چندان مساعد آن کشورها، امکان همراهی خانم کشاورز با وی فراهم نبود و در نهایت در سوئیس به هم ملحق شدند. ولی در این خصوص مطمئن نیستم. زیرا فکر می‌کنم خانم خدیجه کشاورز به واسطه وضعیت تحصیلی بچه‌ها در فرانسه بودند. ولی پدرم بالاخره در سال‌های 60 یا 61 توانستند به سوئیس سفر کنند و دیداری با برادرشان داشتند. در واقع پدر بنده از سال 31 که عمو و زن عموی بنده از ایران رفتند، موفق نشدند ایشان را ببینند و ارتباط در حد تلفن و نامه بود ولی در نهایت توانست در حدود سال 61 یا 62 به سوئیس سفر کنند و برادر و خانم کشاورز را ببینند.

مرحوم کریم کشاورز خاطره مشخصی از عمو و زن عموی شما دارد؟

چیزی که پدر من از عمو نقل می‌کرد و به خاطر دارم این بود که فریدون کشاورز شخصی بسیار تیزهوشی بود. از این رو یک خاطره از عموی بنده داشت که مرتب نقل می‌کرد و آن بدین شرح بود: روزی با برادرم جایی می‌رفتیم و فریدون باید مریضی را معاینه می‌کرد. وقتی می‌خواستیم وارد اتاق شویم صدای گریه بچه می‌آمد و دکتر فریدون گفت این بچه مننژیت دارد در حالیکه هنوز بچه را ندیده بود. وقتی رفتیم داخل و بچه را معاینه کرد مشخص شد که بیماری وی مننژیت بود. زمانی که بیرون آمدیم از او پرسیدم که چه طور هنوز بچه را ندیدی گفتی مننژیت دارد، گفت استاد من در فرانسه گفته بود که بچه‌هایی که مننژیت دارند صدای گریه‌شان شبیه صدای گربه است و من از این طریق فهمیدم.

کدام یک زودتر فوت کردند؟

زن عموی من به فاصله 3 یا چهار سال بعد از فوت پدر من در حدود سال‌های 63 تا 65 فوت کردند ولی عموی من حدود 4 سال پیش در سن 92 سالگی فوت کرد.

علت فوت خانم کشاورز چه بود؟

خانم کشاورز حدود بین سال 1360 تا 70 در سوئیس به رحمت خدا رفتند. او از قدیم به بیماری قلبی دچار بود هرچند درمان جدی شد ولی از جوانی مشکل قلبی داشت و به همین دلیل فوت کرد. فریدون کشاورز هم در سوئیس فوت کرد.

پدرتان و آقای فریدون کشاورز رابطه نزدیکی داشتند؟

پدر من اولاد ارشد بود با اینکه یک اختلاف بین پدر و عموی من وجود داشت، این دو رابطه خیلی خوبی باهم داشتند. اختلاف نیز به این دلیل بود که عموی من عضو حزب توده بود ولی پدر من هرگز عضو حزب توده نشد و از این منظر مورد گلایه سایر دوستانش که عضو حزب توده بودند نیز قرار گرفت.  مرحوم ابوی من با بزرگانی همچون سعید نفیسی، ناتل خانلری، صادق هدایت، زرین کوب، بزرگ علوی و بهار روابطی داشتند ولی درجه رفاقت با این افراد متفاوت بود.

فرزندان آقا و خانم کشاورز به چه کاری مشغول هستند؟

فرزند اولشان که رستم بود، در سال‌های جوانی فوت کرد. یکی دیگر از پسرانش اقتصاد شوروی را خواند و بعدا مجدد در سوئیس اقتصاد خواند و الان در سوئیس بازنشسته شده است. لیدا که دخترشان است، در فرانسه طب اطفال خواند و بعد به آمریکا رفت و در همانجا هم اخیرا بازنشته شد. پسر دیگرشان هرمز که در سوئیس زندگی می‌کند و مدرسه و کالج دارد و جدای از این یک تیم تئاتر دارد و آثار شکسپیر را در سوئیس و شهرهای مختلف فرانسه روی صحنه می‌برد.

حقوقی‌های مطرح خانواده کشاورز چه کسانی هستند؟

خب به جز خانم کشاورز و بنده، بچه‌های من هم در این حوزه مشغول کار هستند.

عموی شما نقشی در گرایش شما به سمت حقوق داشته است یا همسر عموی شما؟

نه. من به واسطه مرحوم شوهر خاله‌ام که وکیل سرپرست بنده نیز بود، به حقوق علاقه‌مند شدم. جدای از این به واسطه خواندن کتاب ترجمه مرحوم البرت برناردی «جنایاتی که آمریکا را تکان داد» مجموعه تألیفات کنتین رینالدز که در سال ششم ابتدایی آن را خواندم و مسمم شدم که در این حوزه ورود کنم.

در پایان اگر سخنی دارید بفرمایید؟

در انتها آرزوی موفیت دارم برای شما و به نظر من ضبط اینگونه موارد منجر به این می‌شود که زوایای زندگی برخی افراد مشخص شود که یک نمونه آن را می‌توان این مسأله دانست که برخلاف تصور بسیاری، پدر من عضو حزب توده نبوده هرچند گرایشات چپ داشتند.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.