همینکه این گامها آرامآرام برداشته میشود، خوب است. الان باید دید ما در چه مجلسی هستیم. البته من از این موضوع خیلی ناراحتم و همیشه از خودم میپرسم که تا کی باید برای حداقلها بجنگیم؟
به گزارش جماران؛ «پروانه سلحشوری» تا قبل از این که به مجلس بیاید و برای دو بار پیاپی، رئیس فراکسیون زنان شود، جامعه شناسی بود با یک دنیا دغدغه و البته افسوس برای وضع زندگی زنان. او حالا و بعد از گذشت یک سال و چندماه از شروع مجلس دهم، یکی از پرکارترین زنان نماینده در مجلس است و هرجا بشود از تغییراتی می گوید که به وجودآمدنشان در زندگی زنان ایرانی از نظرش ضروری است. سلحشوری، ٥٣ساله و نماینده تهران است. او جامعهشناس و عضو دفتر سیاسی مجمع دانشآموختگان ایران اسلامی و کارگروه زنان روستایی، عشایر و مناطق محروم معاونت زنان ریاستجمهوری است و به تازگی برای دومینبار بهعنوان رئیس فراکسیون زنان مجلس دهم انتخاب شده است.
خانم سلحشوری وقتی تعداد زنان مجلس دهم به ١٧ نفر رسید، خیلیها خوشحال شدند و خیلیها گفتند که این اتفاق خوبی برای فعالیت در حوزه زنان است. در یک سال و چند ماهی که از مجلس دهم میگذرد، البته هنوز اتفاق قابل توجهی به نفع زنان و توسط زنان نماینده ندیدهایم. خب در حداقل دو مجلس گذشته، زنان مجلس تقریبا عملکرد مثبتی نداشتند و حتی میتوان گفت جزو بیعملترین نمایندگان مجلس بودند. حالا سوال از شما این است که ما دقیقا باید از زنان مجلس چه توقعی داشته باشیم؟ آیا باز هم در زمان تمامشدن این مجلس، باید زنان آن را جزو بیعملترینها بدانیم؟
ببینید بحث مشخص است؛ به نظر من متاسفانه مقوله زنان، یک مقوله پیچیده شده است؛ نه اینکه خودش پیچیده باشد، بلکه پیچیده شده و از همه نوع مفهوم پیچیدهشدن میشود در اینباره استفاده کرد. از طرف دیگر متاسفانه موضوع زنان در ایران تبدیل به مفهومی سیاسی شده است، یعنی در حالی که مقوله زنان اجتماعی و فرهنگی است ما آن را در چهارچوبهای سیاسی میبینیم. وقتی موضوعات را سیاسی ببینیم خیلی در مقابلش گارد هست و هر حرکتی را رصد میکنند؛ مثلا ما در فراکسیون زنان بحث تغییر سن ازدواج را پیگیری کردیم که سروصدا کرد. ما با علما صحبت کرده بودیم نه با ضد انقلاب و آنها به ما کمک کردند؛ اما یکباره موج عجیبی علیه ما راه افتاد، آن هم از طرف بعضی زنان که البته سوال من از آنها این است که اگر خودشان دختری داشته باشند، راضیاند که زیر ١٣سال با اذن پدر ازدواج کند که برای بقیه نسخه میپیچند؟ اما فقط تلاشی را که ما شروع کرده بودیم، زیر سوال بردند.
این قضیه آخر به کجا رسید؟ میدانم که در آن زمان که شما و بقیه اعضای فراکسیون زنان به قم سفر کرده بودید، توانستید موافقت تعدادی از علما را برای بیشترکردن سن قانونی ازدواج دختران بگیرید. با مخالفتهایی که بعد از آن با شما شد، این تلاش هم تمام شد؟ یا اینکه قصد دارید موضوع را پیگیری کنید؟
ما هنوز پیگیر این موضوع هستیم.
در سفراعضای فراکسیون دقیقا با کدام مراجع صحبت کردید و کدامشان با این موضوع موافقت کردند؟
مثلا با آقای مکارمشیرازی صحبت کردیم و ایشان با این موضوع موافقت کردند؛ گفتند به خاطر اینکه بلوغ عقلی مهم است. آقای نوری همدانی هم نه موافقت جدی کردند نه مخالفت. برنامه داشتیم که این رویه را ادامه دهیم و با بقیه علما هم صحبت کنیم.
فعلا با همین دو نفر صحبت کردید؟
بله؛ با همین دو نفر.
آقای مکارم دقیقا نظرشان در اینباره چه بود؟
نظرشان این بود که میشود این را به ١٥ سال رساند. موضوعی که برای ما مهم است، این است که آن موضوع اذن پدر برای ازدواج زیر ١٣سال برداشته شود؛ چون براساس این قانون، پدر میتواند با ازدواج دخترش حتی در ٩ سالگی هم موافقت کند.
خب جدا از فشارهایی که در اینباره به شما آمد، به نظر نمیآید که این موضوع بهطور جدی از طرف شما پیگیری شود.
متاسفانه مجلس دچار یک نظام بروکراتیک خیلی کند است؛ یعنی وضع طوری است که بعضی وقتها به خودم میگویم خدایا یعنی میشود در این چهار سالی که ما در مجلس هستیم، کارهایی را که میخواهیم به سرانجام برسانیم؟ الان دو طرح درست و حسابی داریم؛ یکی تابعیت فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان اتباع خارجی است که بهتازگی توانستیم در کمیسیون فرهنگی آن را تصویب کنیم. خب شما فرض کنید که یک زن ایرانی با مرد افغان یا عراقی ازدواج کرده، بچهدار شده و بعد شوهر این زنان ولشان کرده و رفتند؛ این بچهها شناسنامه ندارند و سوال اینجاست که به کدامین گناه این بچهها باید بیهویت باشند و برای مدرسه رفتن، ازدواج کردن، دانشگاه رفتن و ... دچار مشکل باشند؟ به ما خرده میگرفتند که شما مسائل امنیتی را رعایت نمیکنید و سوال ما این است که آیا کسی که هویت دارد و هیچ مشکلی در این زمینه ندارد، راحتتر میتواند کار ضدامنیتی کند یا کسی که کلا هویتش مشخص نیست؟
شما جزو کدام دسته از زنان فعال هستید،کدام یک از این مشکلات را بهعنوان مهمترین مسأله زنان ایرانی میدانید؟
به نظر من همه چیز را نمیشود به هم ربط داد. من همه این مشکلات را در یک نقطه مشترک میبینم و آن این است که ما ارزش زن را پایین آوردهایم. تحقیر شدن زن برای یک جامعه علامت خوبی نیست و در جامعه ما زن در هر موقعیتی باشد قابلیت تحقیر شدن را دارد و این آسیبزاست.
که البته تحقیر را نمیشود فقط از طرف مسئولان دانست، بلکه زنان از طرف خود مردم و حتی خود زنان تحقیر میشوند.
کاملا درست است. پس هم جامعه مقصر است هم متولیان سیاسی و اجتماعی و حتی بعضا روشنفکران ما. من چندوقت پیش دیدم که یک جامعهشناس جایی نوشته بود که آقایان هوشیار باشید که زنان دارند همه جا را میگیرند. خب، این چه طرز فکری است؟ زنان کجا را گرفتهاند؟ میگویند وقتی خرید میکنیم زن نظر میدهد، خودرو میخریم زن نظر میدهد و.... خب، اینها ابتداییترین موضوعات برای انسانهاست، یعنی آنقدر برای مردان، نظر دادن زنان سخت تمام میشود؟ به هرحال فصل مشترک مشکلات زنان این است که زنان را نادیده میانگارند و میخواهند بگویند که اراده شما دست ما است و حالا مهم نیست که شما وزیری، وکیلی، زن خانهداری، دانشجویی، خیاطی و...، هر که هستی؛ این اراده دیگری بر زن حاکم بودن را به ما میرساند. از نظر من بهعنوان یک زن، دردناکترین قسمت ماجرا همینجاست؛ آن حس تحقیر شدن. چرا باید وقتی که ما یک نفر، یعنی یکدوازدهم از هیأترئیسه را یک زن معرفی میکنیم، در مجلس رأی نیاورد؟ در سوریهای که نصف کشورش بر باد است، رئیس مجلسش زن است. در ایران چه اتفاقی افتاده که در مجلسش حضور یک زن در هیأترئیسه تحمل نمیشود؟
شما در صحبتهایتان گفتید که مثلا وقتی برای بیشترکردن حداقل سن قانونی ازدواج برای زنان از علما نظر خواستید و دراینباره شروع به کار کردید، مخالفخوانیها در اینباره مشکلساز شد. من فکر میکنم یکی از موضوعاتی که باعث میشود زنان در ردههای سیاستگذاری و اجرایی، مغلوب جوهایی میشوند که برایشان پیش میآید و همین موضوع روند اصلاح مشکلات حوزه زنان را کند میکند.
نه ما مغلوب نمیشویم و کار خودمان را میکنیم. من با مرکز پژوهشهای مجلس صحبت کردهام و از آنها خواستهام که دراینباره به من دلایل ارایه کنند. ما دنبال این هستیم که در مبحث سن ازدواج به یک کار پژوهشی برسیم، یعنی ببینیم زنانی که در سن ١٣سالگی و زیر آن ازدواج میکنند، متعلق به کدام گروهها و خانوادهها هستند. چند درصد این ازدواجها موفق میشود و چند درصد ما بیوه نوجوان داریم؟ ما نهتنها مغلوب جو نشدیم بلکه داریم کار را علمی پیش میبریم.
یکی از طرحهایی که درحال حاضر فراکسیون زنان دنبال میکند، موضوع افزایش تعداد زنان نماینده در مجلس است و این درحالی است که من میدانم که شما شخصا با تبعیض مثبت هیچوقت موافق نبودهاید. چه شده که حالا خودتان پیگیر این موضوع شدهاید؟
بله من با تبعیض مثبت موافق نیستم و خواسته شخصی من نیست ولی به ناچار میبینیم تنها راه گریز و تنها راهی که بتوانیم زنان را در این بازی شرکت دهیم، این است که این امتیاز را بگیریم.
خانم سلحشوری همانطور که خودتان گفتید، نمایندگان زن در دو مجلس قبلی، عملکرد مثبتی به نفع زنان نداشتند؛ مثال بارزش قانون حمایت از خانواده بود که خیلی از زنان فعال را درگیر کرد.
بله باز هم در کمیسیون ما مطرح شده و غیر از دو، سهنفر، بقیه با کلیات آن موافقند و متاسفانه خیلی از دوستان ما جزو طراحان آن بودند و نمیدانند چیست. مشکل، رویکرد فکری و نگرش است. رویکرد این است که اگر زن در خانه بماند، میتواند بچهدار شود ولی اگر برود بیرون، نمیتواند. مگر خود ما بچه نداریم؟ الان هموغم خیلیها این است که زنان در خانه باشند که بتوانند بچهداری کنند.
حالا اگر بخواهید عملکرد زنان مجلس قبل را ارزیابی کنید، چه میگویید. میدانم که شما همیشه منتقد عملکرد آنها بودهاید.
من منتقد بودم. موضوعی که خیلی برای من جای ناراحتی داشت، این بود که وقتی ما وارد مجلس شدیم و فراکسیون زنان را دستمان گرفتیم، شاید شما باور نکنید ولی حتی یک برگه هم نداشتیم از اینکه چه اتفاقاتی در این چهارسال در این فراکسیون افتاده است.
یعنی هیچ چیز ثبت نشده بود؟
هیچ، به هیچ عنوان. هیچ چیزی وجود نداشت که ما بخواهیم روی آن قدم بگذاریم و عمل کنیم. فقط یک کارنامه عملکرد بود که آن هم بیشتر به کمیسیون حقوقی قضائی برمیگشت.
درحالی که عرف مجلس همیشه این بوده که عملکرد فراکسیونها دقیقا ثبت شود.
بله ولی در فراکسیون زنان این اتفاق نیفتاده بود؛ یعنی اگر هر دیداری بود یا هر سفری به خارج از کشور و...، هیچکدام ثبت نشده بودند. ما از صفر در این فراکسیون شروع کردیم. آنچه که مدون باشد، ما دریافت نکردیم.
از قوانینی که در مجلس قبل درباره زنان تصویب شد و شما آنها را به ضرر زنان میدانید، کدامشان را میتوانید نام ببرید؟ مثلا آن در دو مجلس قبلی لایحه حمایت از خانواده باعث انتقادهای زیادی شد و تا مدتها خیلیها درگیر آن بودند اما زنان مجلس پشت آن ایستاده بودند.
خب البته همین قانون حمایت از خانواده هم کنشگران مدنی در برابرش ایستادند و نتوانستند آنطور که میخواهند، آن را مصوب کنند. الان جامعه مدنی درحال قوامگرفتن است و تصویب هر قانونی به همین راحتی نیست یا حداقل به این راحتی نیست. مثلا شهردار تهران را وقتی به مجلس میآوریم و طرح سوالش رأی نمیآورد، این موضوع بازخورد اجتماعی زیادی برای خود نمایندگان دارد.
خب به نظر میآید نمیخواهید به این سوال پاسخ شفافی بدهید. شما از برنامههایی که برای اصلاح قوانین موجود در حوزه زنان دارید، صحبت کردید. از نظرتان قوانین و حتی موادی در قانون مدنی درباره زنان که نیاز به اصلاح دارند، کدامند؟ موادی که البته سالهاست کنشگران مدنی دربارهاش تلاش میکنند.
بعضی مواردی که نص صریح قرآن است وارد آن نمیشویم مانند ارث ولی بقیهاش را میشود تغییر داد. مثلا بحث حضانت را ما پیگیری میکنیم یا بعضی موارد دیگر که میشود بعضا حلشان کرد. درباره حق طلاق و... هم باید آگاهی جامعه را زیاد کنیم که در شروط ضمن عقد مطرح شود.
ولی خب فرهنگسازی و آگاهیدادن درباره همین شروط ضمن عقد هم در جامعه ما بسیار سخت است. زنان دراینباره گارد دارند و میگویند اول زندگی این حرفها را نزنیم، بهتر است.
یا یک موضوع دیگر هم این است که میگویند وقتی زنی شروط ضمن عقد میگذارد، نباید مهریه بگیرد؛ من با این موضوع مخالفم درحالی که در جامعه ما این رسم و یک سنت است و هیچ منافاتی ندارد. چرا وقتی ما هنوز به آن حق نرسیدهایم، آن را هم از ما بگیرند. کلا ما ملتی هستیم که نه دوست داریم آگاهی پیدا کنیم، نه رسانه جامع آگاهی بخش اصولی داریم و نه کسی را که قصد آگاهیبخشی به ما دارد، دوست داریم. شاید برای تسکین خودمان، یعنی همان ضربالمثل بیخبری، خوش خبری است. برای ما اوقات فراغت معناداری تعریف نشده، در جامعه ما شادی مفهومی ندارد. اینها به آگاهی اجتماعی پیداکردن و فرهنگ را غنیکردن برمیگردد و این فقط مختص زنان نیست. زنان در مجموعهای زندگی میکنند که ستم مضاعف میبینند. همانطور که قومیتها و گروههای حاشیهنشین ما ستم مضاعف میبینند.
ولی این را هم باید قبول کنیم که نقش قانون هم تاثیرگذار است در کنار آگاهیبخشی. مثلا اگر حق طلاق به اختیار زن و مرد باشد، از نظر قانونی، خب فرهنگش هم کمکم ساخته میشود، ولو به سختی.
همینکه این گامها آرامآرام برداشته میشود، خوب است. الان باید دید ما در چه مجلسی هستیم. البته من از این موضوع خیلی ناراحتم و همیشه از خودم میپرسم که تا کی باید برای حداقلها بجنگیم؟ کی این حداقلها قرار است به دست بیاید؟ بعد میبینیم که راهی هم نیست. الان مثلا وقتی من بحث ورود زنان به ورزشگاهها را مطرح میکنم، هم راستیها و هم چپیها به من حمله میکنند؛ همین دفعه که تعدادی از زنان رفته بودند ورزشگاه، همینکه دیدم در نوع ترکیب تماشاگران تغییر ایجاد شده بود، برایم مهم بود.
ترکیب عوض شده بود ولی خب این زنان هم به صورت فرمایشی و دعوتی رفته بودند و زنان عادی نمیتوانستند بلیت بخرند.
من خودم هم اعتراض کردم. به من هم قبل از بازی والیبال گفته بودند که به ورزشگاه بیا و ١٠نفر را هم میتوانی بیاوری ولی من گفتم که تا زمانی که رانت است، این کار را نمیکنم، زمانی که دختر من هم توانست آزادانه بیاید نه با رانت، من هم شرکت میکنم.
از فدراسیون والیبال این صحبت با شما شد؟
بله از آنجا این صحبت شده بود. البته خانم سیاوشی رفت ولی من نرفتم. اینکه حتی زنان حق ثبتنام نداشته باشند و فقط به دلیل فشار خارج، حق ورود به زنان دادند، خوب نیست، یعنی حتی دلشان هم برای زنان نسوخته بود. همان روز حمله تروریستی من میخواستم دراینباره تذکر بدهم ولی آن اتفاق افتاد و نشد. به هرحال وقتی بحث توانمندسازی زنان مطرح میشود، دو تا از مهمترین مولفههای رسیدن به آن شغل و تحصیلات است اما در صورتی این دو موثرند که بتوانید در قدرت تصمیمگیری و اختیار داشته باشید. بعضا دیده شده که زنی پزشک است اما در خانه قدرت اعمالنظر ندارد.
خیلیوقتها زنان در محیط کار، زنان با اقتداری هستند اما در خانه قضیه برعکس میشود.
بله، مثلا چندوقت پیش من رفته بودم کرج و دیدم که خانم شهرداری که دنبالش میگشتیم، نیامده بود. بعدش که پیگیری کردیم، شنیدم شوهرش در را روی او قفل کرده و نگذاشته بیاید. تز دکترای من اتفاقا همین بود و یکی از ایراداتی که داورم به این تز گرفت، این بود که میگفت؛ تو زنان شاغل و تحصیلکرده را در نظر گرفتهای اما من گفتم حُسن تز من این است که ثابت میکند حتی با وجود اشتغال و حتی تحصیلات زنان احساس عجز و ناتوانی را هنوز دارند و از خشونت آسیب دیدهاند.
اتفاقا خانم شهلا اعزازی هم در کتاب جامعهشناسی خانواده این را گفته است و تجربه ما هم همین را میگوید. وقتی در خیابان راه میرویم، فرقی نمیکند شمای نماینده مجلس یا منِ خبرنگار و زن کارمند یا دانشجو. وقتی مردی رد میشود همان حرف خشونتباری را به من میزند که ممکن است به شما یا دیگری بگوید.
بله هیچ فرقی نمیکند.
این برخوردی است که با ما میشود. ما جمعی هستیم که از وزیر زن تا دختر دبیرستانی جمعی هستیم که در معرض مشکلات مشترک هستیم. شهردار زن همان خشونتی را تجربه میکند که من.
بله همینطور است. یکی از نتایج تز دکترای من همین است. هرچه خشونت خانگی بیشتر باشد، حالا ممکن است فیزیکی باشد یا کلامی، بیشتر آسیب به زن ریکاوریاش سختتر است. در مصاحبههایی که کردم، واقعا این زنان داغان بودند. زنی بود که تحصیلکرده اما شغل نداشت. افسرده و ناتوان بود. این جامعهشناسی است که من را به آن سمت سوق میدهد. باید به صورت شبکهای، حلقهای و ذره به ذره کار کرد تا به یک نتیجه رسید. خدا را شکر هم بهتر شده است. در همین انتخابات از تمام حربههای پوپولیستی استفاده شد ولی باز مردم نشنیدند. ما در بعد سیاسی کمی تغییر کردهایم ولی هنوز در ابعاد فرهنگی هنوز خیلی عقبیم
موضوع دیگری که این چندوقت داغ شده، تعداد وزرای زن در کابینه است که خانم مولاوردی صحبت کردند و خانم امین زاده هم گفتند دارد تلاش میشود دو یا سه زن معرفی بشود. شما فکر میکنید جو مجلس چقدر آماده این قضیه است و طبق اطلاعاتی که دارید فکر میکنید برای کابینه جدید زنانی برای مدیریت معرفی بشوند؟
من به این موضوع خوشبین بودم اما بعد به این نتیجه رسیدم که این سقف انتظار ما نیست، این کف انتظارات ماست. ما در سطوح مدیریت کف، میانی و کلان مدیریتی باید زنان را بازی بدهیم. اما از طرف دیگر آن زمان اگرچه بد نبود اما بعدا شایعه شد که زنان رزومه ندارند، فعال نبودند و آوردن افراد ناتوان به ضرر جامعه است. من هم معتقدم افراد ناتوان به ضرر جامعه هستند اما تا کی میخواهیم بگوییم رزومه بدهید؟ تا کی بگوییم تا معاون نباشد نمیتوان وزیرش کرد. خب وقتی زنی را معاون نمیکنید چه کنیم؟ در کارگروهی که با آقای جهانگیری بودیم و عکس و جزییات جلسهاش بیرون آمد، دو رویکرد بین زنان وجود داشت. زنان فعال معتقدند روی دو، سه وزارتخانه مانور بدهیم، تأکید روی اینها باشد و از بین اینها یکی یا دو تا انتخاب بشود. البته من نظر دیگری داشتم، گفتم همه وزارتخانهها را پوشش بدهیم.
حتی خیلی از خبرنگاران میگویند ٥ نفر نام ببر که کار اجرایی کرده و برای وزارت مناسب باشد.آنها میگویند گزینهای نداریم.
حتی یکی از فعالان زن هم به من همین را گفت. حالا نمیخواهم نام آقایان را ببرم اما در همین دولت آقای روحانی- بگذریم از احمدینژاد که معجزه بود- افرادی داشتیم که رزومه قوی نداشتند و معاون رئیسجمهوری یا وزیر شدند. از آنها آن زمان که چون آقا بود هیچ کدامتان پرسیدید که رزومه قوی دارند یا خیر؟
از گزینههایی که در نظر دارید و مطرح شده بگویید. از گزینههایی که در لیست پیشنهادی به دولت نوشتهاید.
مثلا خانم مهندس شاهدایی در وزات نفت را در نظر بگیرید. همه خیلی از عملکرد او راضیاند. خانم تندگویان هم در وزارت نفت. بعضی به من ایراد میگیرند اما خانم سعیدی عضو فراکسیون زنان واقعا توانمند است. ٣٥، ٣٠سال در آموزش و پرورش بوده. از جزییات آن بهطور کامل آگاه است. حالا چون مدیرکل نبوده یا معاون وزیر نبوده نباید باشد؟
مطرح هستند؟ کجا؟
یک سری گمانهزنیهایی درباره او بوده است. یا اینکه خانم عرفانیان را که مشاور امور زنان وزیر راه است، من میشناسم و واقعا توانمند است؛ حالا نه برای خود سطح وزارت اما برای معاون وزیر خیلی خوب است. خانم نگین هم خیلی توانمند است، ایشان معاون امور بانوان آقای ربیعی است. خدا میداند من جدی میگویم، ایشان را در حد وزارت میبینم.
برای وزارت کار؟
بله ایشان در حوزه کار کرده است. دکترایش را دارد و خیلی هم توانمند است. بنا بر لیست دادن باشد، یک لیست بلند بالا از زنان میتوان داد. شنیدهام که در این لیست خانم بروجردی را برای ماندن در کتابخانه ملی، خانم فاطمه راکعی را برای وزارت ارشاد یا سازمان ملی جوانان و خانم داداندیش را هم پیشنهاد کردهایم.
در گزینهها نام خانم شجاعی برای وزارت علوم مطرح بود، خانم کولایی چطور؟
خانم شجاعی خیلی خوب است خیلی اصرار کردیم. هم برای وزارت آموزش و پرورش و هم وزارت علوم. البته برای وزارت علوم خانم شجاعی فکر میکنم هیأت علمی نبودند اما برای آموزش و پرورش میتوانند بیایند.
با خود خانم شجاعی مطرح کردید و قبول نکردند؟
بله. اما فعلا هیچ چیزی را قبول نکردند. خودشان نمیپذیرند. مثلا خود من، جدی میگویم، فائزههاشمی برای ورزش بینظیر است. اما خب اینها را نمیگذارند.
هم دختر آقایهاشمی است و هم «فائزه» است.
فائزه هاشمی میتواند ورزش را متحول کند. همین روند را متاسفانه حتی درباره مردان توانمند داریم. خیلی از مردان توانمندمان را هم به کار نمیگیریم. زن توانمند خیلی هست اگر بنشینیم فکر کنیم. لیست بلند بالایی آورده بودیم. لیست خیلی درست و حسابی که خانم مولاوردی که میگفت کی باورش میشود این همه زن داریم.
بعد لیست را ارایه دادید به آقای جهانگیری؟
بله، یک ذره مرتب شده و به او دادیم.
استقبالی شد؟
آقای جهانگیری خیلی حمایت و خیلی خوب صحبت کردند. میدانید، سهم خواهی زشت است و یک ذره کار چیپی است اما من گفتهام نه برای سهم خواهی، بلکه برای توسعه پایدار. برای توسعه پایدار نیازمند زنان در سطوح مدیریتی هستیم و این را باید استفاده کنیم.
فکر میکنید جو مجلس برای وزرای زن چطور باشد؟
من به جو مجلس امیدوار بودم اما وقتی خانم اولاد قباد برای هیأت رئیسه رأی نیاورد بهطور جدی توی ذوقمان خورد. بهخصوص من که واقعا به این موضوع امیدوار بودم اما امیدوارم که این تکرار نشود و یک هم و غم از همه سو برای داشتن وزیر زن وجود داشته باشد.
خانم سلحشوری درباره بحث قضیه ورزشگاهها شما صحبت کردید و ما میدانیم خانم مولاوردی در معاونت امور زنان و خانواده خیلی خوب این قضیه را تا آنجا که توانست پیگیری کرد. اخیرا که شما را دعوت کردند و آن مسأله پیش آمد. فکر میکنید آن قضیه بالاخره قابل حل باشد؟
بله اینکه ان شاءالله حل شدنی است. شما ببینید طرح تابعیت چیست که با وجود مشکلاتی که عدهای دارند، به آن رأی نمیدهند. تأسف برانگیز است که افراد برای پر کردن بخشی از اوقات فراغتشان به ورزشگاه میروند، انرژیشان را تخلیه میکنند، با دوستان و خانواده بهشان خوش میگذرد اما همین هم از زنان گرفته شده است. زنان ما حتی با اینکه از نظر قانونی منعی برای آنها وجود ندارد، در خیابان دوچرخه سواری کنند، چون عرف جامعه آن را نمیپذیرد. در ارتباط با ورود زنان به ورزشگاه هم منع قانونی وجود ندارد. الان در کشورهای مسلمان خیلی از زنان دوچرخه سواری و موتورسواری میکنند، این حتی برای آلودگی محیط زیستی و سلامت روان آنها خوب است.
بله اما نصف جمعیت یک کشور ٨٠ میلیونی را از خیلی چیزها محروم کردهایم.
من به شما گفتم که نکتهای که برای من آزار دهنده است، بخش تحقیر است و نکته دوم این است که ما نمیدانیم که با این کار چقدر آسیب میزنیم.
چه آسیبهایی؟
یک طرف آن بیماریهای روحی ، طرف دیگر بیماریهای حرکتی و جسمی است. تحقیقات اخیر نشان داده که ٨٥درصد دختران ١٥ ساله ما از نظر حرکتی، مانند زنان ٥٠ ساله هستند. بنابراین ما باید جامعه را به تحرک واداریم. درحالیکه میگویند اینگونه فعالیتها برای زنان، مصداق آسیب اجتماعی و تهاجم فرهنگی است. حالا اگر دخترتان برود دوچرخه سواری کند، ورزشگاه برود و کار هنری کند، آیا از آسیب اجتماعی جلوگیری نمیشود؟ نرخ آسیبهای اجتماعی با همین روشها پایین میآید.
در زمینه ورزش زنان و بالا بردن تحرکشان طرحی ارایه شده است؟
ما در این زمینه منع قانونی نداریم، مسأله این است که نهادها باید سیاستگذاری کنند، چرا وقتی میشود طبق قانون کار کرد، عدهای آن را لغو میکنند و نمیگذارند که اجرا شود. چرا میشد سالن رفت و والیبال ببینند. سال ٩٠ بود که ممنوع شد. چرا؟ مگر نامحرم و شرایط فرق کرده؟ چه عیبی دارد که بچههای ما شادی کنند و شور و شوق خودشان را نشان دهند؟ چه ضرری به کسی میرسد؟ یکسری تابوها و مقاومت در برابر آنها درست کردیم و همانها دارد آسیب میزند.