در روزهای گذشته بخشهایی از اختلاف اصلاحطلبان و دولت در رسانهها منعکس شد. از سویی آقای عارف عنوان کرده بود که ما آقای روحانی را به ریاستجمهوری رساندهایم که البته حمایت اصلاحطلبان از روحانی سخن نادرستی نیست، اما اکنون جایگاه گفتن نداشت.
به گزارش جماران از سوی دیگر، دولتیها نیز در مقام پاسخ برآمدهاند و اصلاحطلبان را به سهمخواهی از دولت متهم کردهاند. باید به این نکته توجه کرد که از اختلاف میان دولت و اصلاحطلبان فقط جریان رقیب سود میبرد. از اینرو با مقداری سعهصدر و بردباری میتوان به ایندست سوءتفاهمات خاتمه داد. از بابتی، رئیسجمهور خود نیک میداند با حمایت چه جریان و اشخاصی برای بار دوم کلیددار پاستور شده و از همه مهمتر به سنت تشکر نیز واقف است. در این راستا اگر فضایی ایجاد شود تا آقای روحانی با فراغ بال به کار خود ادامه دهد، تحولات بهگونهای رقم خواهد خورد که هم رضایت اصلاحطلبان فراهم شود، هم حامیان دولت از این موضوع بیبهره نمانند. برای بررسی اتفاقات پیشآمده در چند روز گذشته، سهمخواهی یا عدم سهمخواهی اصلاحطلبان از دولت و راهبرد آینده جریان اصلاحات مرتضی مبلغ، فعال سیاسی اصلاحطلب، با «آرمان» به گفتوگو پرداخته است که در ادامه میخوانید.
در روزهای اخیر برخی اصلاحطلبان عنوان کردهاند که ما آقای روحانی را به ریاستجمهوری رساندهایم و واکنشهایی به این اظهارات صورت میگیرد. برای حفظ تعامل چه باید کرد؟
در آستانه تعیین کابینه مقداری فضا ملتهب و هیجانزده شده است، بدین جهت که خیلی راحت تفسیرهای متفاوت از صحبتهای مختلف صورت میگیرد. بهویژه اینکه در این میان جریانات مخالف دولت و اصلاحات آتشبیار معرکه هستند و سعی دارند نوعی اغتشاش در مناسبات را به جامعه القا کرده و تشنجزایی کنند. مسلم این است که اصلاحطلبان از سالهای قبل راهبردی داشته و همچنان به آن راهبرد ادامه میدهند. از اینرو براساس منافع ملی و مصالح عمومی دولت را کمک میکنند تا دولت با موفقیت به عهدی که با مردم بسته عمل کند. از سوی دیگر، اصلاحطلبان مطالبات مردم را مطرح کرده و دنبال میکنند و به هیچوجه به دنبال سهمخواهی نیستند. اصلاحطلبان تا اینجا بهصورت امری برنامهریزی شده و ازپیشتعیینشده پیشنهادات مشخصی را برای کابینه با آقای روحانی مطرح نکردهاند و حتی همین مقدار کار هم به خاطر پرهیز از سهمخواهی انجام نشده است. البته برخی دوستان آقای روحانی از برخی دوستان اصلاحطلب نظرخواهی کردند که آنها نیز مطالب موردنظر خود را شخصا مطرح کردند، اما در این زمینه برنامهریزی وجود ندارد. چیزی که از سوی اصلاحطلبان در محافل مختلف اعم از رسانهای و غیررسانهای بسیار مطرح شده این بوده که یک کابینه مقتدر، کارآمد، توانمند و شجاع تشکیل شود تا بتواند برنامههای موردنظر را محقق کند. وزرای کابینه را آقای رئیسجمهور مشخص میکند، اما مهم این است که افراد انتخابشده این شاخصها را دارا باشند. از سوی دیگر، تاکید میشود که کاندیداها اگر افرادی توانمند و کارآمد باشند اما شجاعت لازم را نداشته باشند در کوران مشکلات، فضاسازیها و هجمهها منفعل شده و کارآمدی خود را از دست خواهند داد. از اینرو بایستی وزرای کابینه، شجاع و ریسکپذیر باشند که در کوران حوادث و هجمههایی که به دولت و رئیسجمهور میشود اینها پاپس نگذارند، بلکه در راستای کمک به دولت قدم برداشته، مشکلات را حل کرده و به پیش بروند. این موضوعی است که اصلاحطلبان تحت عنوان راهبرد مطرح میکنند و به هیچوجه نیز به دنبال سهمخواهی از دولت نیستند.
در اینکه برخی اصلاحطلبان مانند آقای دکتر عارف بیان داشتند اصلاحطلبان حامی آقای روحانی بودند و به سبب وجود این جریان آقای روحانی به ریاستجمهوری رسیده، شکی نیست، اما به نظر شما بهترین پاسخ به اصلاحطلبان چه خواهد بود؟
در ارتباط با آقای دکتر عارف بگویم چون من خود زمان سخنرانی او حضور داشتم، چنین برداشتی که برخی افراد و رسانهها از صحبتهای ایشان داشتند را نکردم و تصور نمیکنم عارف نکتهای را با معنای سهمخواهی از آقای روحانی مطرح کرده باشد، بلکه آقای عارف تذکرات و تاکیداتی که همیشه طرح میشده را مطرح کرد. همانطور که اصلاحطلبان به خاطر مصالح جامعه و مسائل ملی با تمام قدرت آمده و از آقای روحانی دفاع کردند تا او پیروز شود و بتواند هرچه بیشتر در راستای حل مشکلات گام بردارد، این وظیفه آقای روحانی است که بتواند پاسخ مناسبی به این حرکت بدهد. پاسخ رئیسجمهور این خواهد بود که آقای روحانی کابینهای مقتدر تشکیل دهد. از طرف دیگر یکی از کاستیهای دولت اول آقای روحانی که بارها نیز گفته شده و تذکر داده شده، این بود که دولت و بهخصوص تیم رسانهای تعامل لازم را با اقشار مختلف جامعه و بهویژه اصلاحطلبان که مهمترین و مؤثرترین حامیان دولت هستند آنطور که باید، نداشته است. این معضلی بوده که در دور اول اتفاق افتاده و ما از همان ابتدا این کاستی را بهوضوح ملاحظه کردهایم. از سوی دیگر، تیم سیاسی دولت کارآمدی لازم را نداشته است. بنابراین در دولت آینده باید تعامل سازندهای با همه اقشار و جریانات و بهویژه جریان اصلاحطلب و نهادهای اصلاحطلب صورت گیرد تا در اثر این تعامل هرچه بیشتر دولت تقویت شود، کارآمدی بالاتری داشته باشد و خدمتگزار بهتری برای جامعه باشد. این تنها وظیفه آقای روحانی است و اصلاحطلبان نیز بارها اعلام کردهاند که بدون هیچگونه سهمخواهی حاضر به کمک هستیم. البته بهطور طبیعی، همینطور که روند چهار سال گذشته نشان میدهد آقای روحانی مشاهده کرده مدیرانی که توانمندی، کارآمدی، تجربه و اعتقاد راسختری به سیاستهای او دارند، عمدتا در میان اصلاحطلبان هستند. در تغییرات کوچکی که آقای روحانی در کابینه انجام داد نیز مشاهده میشود که در انتخاب او وجهه اصلاحطلبانه تقویت شد. از اینرو با شناختی که از آقای دکتر روحانی وجود دارد، در دولت آینده نیز این وجهه را تقویتشده خواهیم دید و من مطمئنم کابینهای توانمند و کارآمدتر از کابینه اول شکل خواهد گرفت و کار را پیش خواهد برد.
برخی اشخاص و جریانات تلاش دارند در میان اصلاحطلبان و آقای روحانی قرار گیرند و از این ارتباط دوطرفه جلوگیری کنند، به نظر شما هدف این افراد چیست و چه نفعی میبرند؟
در اینروزها و در آستانه تشکیل کابینه، دو جریان را مشاهده میکنیم. از سویی جریانات ضد دولت که به شدت با عملیات روانی درصدد اثرگذاری بر آقای روحانی و افکار عمومی هستند که اجازه ندهند کابینهای کارآمد در تراز جامعه و سیاستهای آقای روحانی شکل بگیرد. از سوی دیگر، در این بین افراد فرصتطلبی هستند که به خاطر کسب پست و مقام به دنبال رایزنی و لابیگری هستند که خود را در جایگاههای بالای مدیریتی قرار دهند. باید توجه داشت که افراد توانا، شایسته و افرادی که کارآمدی و شجاعت دارند چنین کارهایی نمیکنند. آنها برای پست نمیدوند و لابیگری نمیکنند. به عبارت دیگر، این کار افرادی است که دنبال منافع شخصی هستند و بهشدت فرایند اثرگذاری و لابیگری را در آستانه تشکیل کابینه دنبال میکنند. از اینرو طبعا آقای روحانی نیز کاملا متوجه است که این حرکات دوگانه در این معادلات روی تشکیل کابینه تاثیر منفی نگذارد. طبیعی است که انسانهای فرهیخته، توانمند و افرادی که به دنبال منافع ملیاند و منافع شخصی ندارند، خود برای پست و مقام پیشتاز نمیشوند و باید به دنبال آنها رفت و از آنها برای حضور در کابینه دعوت کرد. گرچه آقای رئیسجمهور با درایت و هوشمندیای که دارند به این مسائل توجه خواهند داشت.
تا چندی قبل بسیاری بر تغییرات در کابینه تاکید داشتند، اما اکنون برخی معتقدند احتیاجی به تغییر کلی در کابینه نیست و دولت میتواند با همین افراد در دولت دوازدهم کار را آغاز کند. به نظر شما لزوم این تغییرات چه میزان است؟
من معتقدم تغییرات در دولت قطعا ضروری است و خود آقای روحانی نیز بارها بدان اشاره کرده است. تغییرات مسلمی که مثبتتر و سازندهتر باید اتفاق بیفتد. طبیعی است افرادی هستند که تمایل دارند برخی افراد در دولت بمانند و حضورشان تداوم پیدا کند، از اینرو این سخنان را مطرح میکنند. این مسائل طبیعی است و به نظرم نباید خیلی این مسائل را جدی گرفت. ضرورت تغییرات مثبت در دولت امری بدیهی است و فکر میکنم آقای روحانی چنین کاری را صورت خواهد داد و چنین اتفاقی خواهد افتاد. این اتفاق بهخصوص در برخی حوزهها که بارها نیز گفته شده و احتیاج به تکرار نیست، خیلی تغییرات ضروریتر و لازمتری دارد.
بسیاری معتقدند تغییرات در حوزه سیاسی دولت باید در وزارت کشور حتما اتفاق بیفتد و این وزارتخانه نتوانسته آنطور که باید عملکرد مطلوبی داشته باشد. این مهم را میتوان در مطالبات مردم نیز جستوجو کرد. برخی نیز معتقدند وزارت کشور با توجه به شرایط نباید تغییر کند. نظر شما در این ارتباط چیست؟
من بنا ندارم در فضای رسانهای شخصا وارد مصادیق شوم، بنابراین مصداقی صحبت نمیکنم، اما آنچه میتوانم بهطور قطعی بیان کنم این است که از یکسو مدیریت سیاسی دولت در چهار سال گذشته کاستیهایی داشته و بارها نیز گفته شده که در بخش توجه به حقوق اساسی مردم، توجه به احزاب، نهادهای مدنی، تعامل سازنده با جامعه و موضوع انسجام و وحدت نیروها باید توجه بیشتری صورت میگرفته که بعضا غفلتهایی شده است. از سوی دیگر در بحث مدیریتهای استانی کاستیهای جدی ملاحظه میشود و بخشی از مدیران سیاسی به هیچوجه نتوانستند در تراز دولت آقای روحانی عمل کنند و حتی ناکارآمدیهای آنها موجب نارضایتیهای محسوسی در جامعه و استانها شده است. استانها به طور جدی به نحوه عملکرد مدیران سیاسی منطقهای معترض هستند. این امور باید جبران شود و به لحاظ محتوایی در این بخش این اصلاحات جدی باید اتفاق بیفتد.
در روزهای گذشته دولت قراردادی با شرکت توتال امضا کرده که از این رهگذر سود سرشاری به ایران و سرمایه داخلی خواهد رسید، اما بسیاری به بهانه تولید داخلی و اشتغالزایی به تخریب این قرارداد میپردازند. به نظر شما هدف این افراد چیست و چه چیزی را دنبال میکنند؟
مخالفان دولت در طی چهار سال گذشته و مخصوصا در این چند ماه، چه در آستانه انتخابات و چه پس از انتخابات نشان دادند بیش از آنکه به فکر منافع ملی باشند و بخواهند به مصلحت عمومی سخن بگویند و رفتار کنند، به دنبال ایجاد مشکل و سیاهنمایی هستند تا دولت را مورد هجمه قرار دهند و ثابت کنند دولت نمیتواند کار کند. آنها به هر قیمتی مسألهسازی کردهاند و این روندی بوده که تا بهحال شاهد بودهایم. اگر اینگونه نبود، بسیاری میتوانستند نقد سازنده داشته باشند، اما نقد اینها عمدتا متوجه دستاوردها و عملکردهای مثبت و سازندهای است که گره از مشکلات مردم باز میکند. این مسائل ثابت میکند این اشخاص و جریانات دنبال سازندگی و بهبود عملکرد نیستند، بلکه این موضوع را پیگیری میکنند که دولت زمین بخورد. بنابراین هرکاری دولت انجام دهد ولو اینکه هر انداره وزیر نفت اعلام کند که این قرارداد در تمام نهادهای مربوطه بحث، بررسی و کارشناسی شده، آنها نمیپذیرند. در شرایطی که کمتر شرکت متخصص و توانای خارجی به دلیل فشارهای آمریکا به خود اجازه میدهد در ایران سرمایهگذاری کند، شرکتی پیدا شده و سرمایهگذاری کرده، اما بسیاری بهجای حمایت، آن را تخطئه میکنند. به هر حال کسانی که مدعی هستند باید مشکلات حل شود برای حل مشکل اشتغال راهی جز سرمایهگذاری و جذب سرمایه نداریم. این موضوع برای سرمایهگذاران داخل هیچ منعی ندارد و هر جریان داخلی که بتواند کار کند، سرمایه آورد و تلاش کند، این شرایط فراهم است. منتها این مسأله به هیچوجه کفایت نمیکند. بسیاری از کارشناسان نیز به این موضوع تاکید دارند که شرایط موجود کشور بهگونهای نیست که صرفا با سرمایهگذاری داخلی از بحرانها عبور کنیم، بلکه باید به جذب سرمایهگذاری خارجی با حفظ اصولی که با ساختار کشور مطابقت دارد اقدام شود تا رونق قابل قبول اقتصادی در جامعه به وجود آید. بنابراین جریانات مخالف مانند گذشته مشکلسازی میکنند و از این اشکالتراشیها هدف دیگری را دنبال میکنند. بهترین دلیل آن نیز چهار سال گذشته است، چون در چهار سال گذشته نقد این افراد و جریانات از سر خیرخواهی برای دولت نبوده، بلکه بیشتر در راستای منفعل کردن و مشکلسازی برای دولت بوده است.
اصلاحطلبان و حامیان دولت باتجربهای که از دوران اصلاحات دارند، اکنون باید چگونه عملکردی داشته باشند که دوباره به حاشیه رانده نشوند؟
تداوم پیروزیها در آینده به خدمت به مردم و گرهگشایی از کار جامعه کمک خواهد کرد. مردم به یک جریان اعتماد میکنند و رای میدهند تا مشکلاتشان حل شود. جامعه بهخاطر هوس به جریانی اعتماد نمیکند، بلکه به این میاندیشد که آن جریان میتواند از مشکلاتشان گرهگشایی کند. در کنار این موضوع باید مراقبت کرد پیروزی موجب غرور در افراد پیروزمند نشود و آنها راه را گم نکنند، چون پیروزی به همراه خود غرور میآورد و این غرور موجب میشود که هوای نفس بر انسانها غلبه کند و این سمی است که میتواند همه پیروزیها را مخدوش کند و از بین ببرد. از اینرو نباید غرور ایجاد شود. اصلاحطلبان در فرایندی طولانی آموختهاند که با درس گرفتن از تجارب گذشته خود با رویکرد ازخودگذشتگی، ایثار، اجماع و خرد جمعی پیش بروند که این راه را باید ادامه دهند. یکصدایی، ازخودگذشتگی، ایثار، اجماع، خرد جمعی و گذشتن از هواهای نفسانی و غرور، رموزی هستند که میتوانند کار را به شکل درست قوام ببخشند. اصلاحطلبان با استفاده از همه ظرفیتهای جامعه، دلسوزان و صاحبنظران میتوانند در گشایش امور و حل و فصل مشکلات گامهای جدی و اساسی در شورای شهر، شهرداریها و دولت بردارند. پس از پیروزیهای چشمگیر سالهای اخیر اصلاحطلبان، جریان تندرو و دلواپس بهشدت فعال شده تا بتواند با ایجاد انشقاق و اغتشاش در میان اصلاحطلبان آنها را زمینگیر کند و زمینههای عدم پیروزی این جریان را فراهم آورد تا شرایط مناسب دلواپسان را فراهم کند. از اینرو اصلاحطلبان باید بهشدت مراقبت کنند و تحت تاثیر عملیات روانی جریان ضداصلاحات قرار نگیرند. نباید کسی وارد بازی جریان مقابل شود و نسبت به آنها واکنشی دهد. اینها رمز جلوگیری از پسرفت و شکستهای احتمالی خواهد بود و رعایت آن تداوم پیروزیها در راستای گشایش جامعه را به همراه خواهد داشت.
اکنون که اصلاحطلبان در شرایط مطلوبی قرار دارند، به نظر شما راهبرد آینده جریان اصلاحات باید چگونه باشد تا با عبور از اختلافات در راستای همافزایی قدم بردارند؟
یکی از آموزههای اصلاحات، اصلاح است. اصلاح روندها بیش از همه باید شامل خود اصلاحطلبان باشد. یکی از این راهبردها، روزآمدی، ارزیابی دائمی سازوکارها، روشها، برنامهها و مناسبات جامعه است. از اینرو اصلاحطلبان باید در رفتارهای گذشته خود تجدیدنظر کنند تا نقاط ضعف را به نقاط قوت تبدیل کنند و ساختارها را متناسب با شرایط جدید اصلاح کنند و اعتبار ببخشند. اصلاحطلبان بایستی افراد را تقویت و هماهنگتر کرده و روشهای خود را کارآمدتر و مناسبتر کنند. از سوی دیگر این جریان باید انسجام، هماهنگی و اعتنا بر خرد جمعی را با قوت تمام حفظ کند که لازمه این کار ازخودگذشتگی است. چه افراد حزبی و چه شخصی روی کار بیایند، میتوانند آسیب جدی به فرایند اجماع بزنند. امروز حرکت اصلاحطلبانه حرکت جبههای است. در حرکت جبههای، احزاب، گروهها و چهرههای مختلف وجود دارند که باید بیاموزند با کار جمعی و وفاق مسائل را پیش ببرند و تحمل کنند. این مهم تاکنون اتفاق افتاده که باید تقویت شود. در این بین برخی به دلیل هوای نفس با انتقاداتی که دارند فکر میکنند که باید انتقادات خود را به شکل غیرسازنده و مخرب مطرح کنند که ممکن است خلاف اجماع و وفاق جبههای اصلاحطلبان باشد. بایستی به این افراد تذکر داد و مراقبت کرد که این حرکتهای محدود که تکنوازی دارد مبادا به اجماع خدشهای وارد نکند. به هیچ عنوان نباید در مقابل این افراد حرکات احساسی و واکنشی نشان داده شود و با سعهصدر از کنارشان عبور کرد. از سوی دیگر، تحرکات جریان مخالف اصلاحطلبان مهم است. آنها با ناکامیهایی که در چند انتخابات اخیر بهدست آوردهاند بهشدت به دنبال این هستند که بهطور استراتژیک نقطه وحدت اصلاحطلبان را نشانه بگیرند؛ چون فکر میکنند تنها راهی که میتواند اینها را به موفقیت برساند و موفقیت اصلاحطلبان را مخدوش کند به هم زدن اجماع اصلاحطلبان است. بنابراین تلاشهای سیستماتیک انجام میدهند و برخی افراد ناآگاه نیز شاید در بازی اینها قرار بگیرند. از اینرو اصلاحطلبان باید مراقبت کنند که وحدت خود را از دست ندهند و از طریق کار سازنده، خودارزیابیهای مؤثر و افشاگری حرکتهای ضداجماعی و ضداصلاحی بتوانند کار خود را کاملتر و دقیقتر پیش ببرند.