سید مصطفی هاشمی طبا یکی از معدود نامزد‌های انتخابات است که به خودش رأی نداد؛

به گزارش جماران نامزد دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، در واپسین روزهای ایام تبلیغات اعلام کرد به آقای روحانی رأی می‌دهد و مردم را نیز دعوت کرد تا آرای خود را به سبد او بریزند. تصمیمی که البته انتقادهایی را هم به دنبال داشت؛ هاشمی طبا در گفت‌و‌گو با روزنامه «ایران» از دلایل ورودش به انتخابات گفت؛ اینکه چرا به روحانی رأی داد؛ او همچنین خبر داد فردی منتسب به آقای سید ابراهیم رئیسی به وی پیشنهاد داده به نفع رئیسی کنار برود و در عوض در صورت پیروزی او، مسئولیت یکی از وزارتخانه‌ها را بگیرد.او همچنین از دلایل ناکامی اصولگرایان گفت. مشروح گفت‌و‌گوی «ایران» با وی را در زیر می‌خوانید...

انتخابات ریاست جمهوری سال 96 چه مختصاتی داشت که باعث ورود شما به عرصه انتخابات شد؟

انتخابات ریاست جمهوری در کشور ما کمی بیش از اندازه باز است؛ بدون اینکه معیارهایی از پیش تعیین شود، می‌گویند بیایید و ثبت‌نام کنید. به همین خاطر طیف‌های مختلف ثبت‌نام می‌کنند. یک زمان مجلس طرحی داشت که معیار نامزدها را مشخص می‌کرد که این طرح با مخالفت شورای نگهبان همراه شد. شورای نگهبان گفت رسیدگی به این موضوع در اختیار ماست و اجازه نمی‌دهیم قانونی برای تعیین آن تهیه کنید. در این دوره هم تعداد زیادی ثبت‌نام کردند و شورای نگهبان با ضوابط خود به صلاحیت آنها رسیدگی و صلاحیت تعدادی را هم احراز کرد. فضای سیاسی هم کمابیش مشابه انتخابات‌های گذشته بود و مسأله جدیدی اضافه نشد.با اینکه آقای روحانی اصالتاً یک شخصیت اصلاحگرا نیست و بیشتر جزو طیف سنتی اصولگرا به شمار می‌آید، اما به هر حال اصلاح‌طلبان از ایشان حمایت کردند؛ طیف معروف به اصولگرا هم از آقای رئیسی یا قالیباف حمایت می‌کردند.

 انگیزه شما برای ثبت‌نام در انتخابات چه بود؟

روالی که در محیط‌زیست کشور ما طی می‌شود، به نابودی سرزمینی ما منجر می‌شود. یک گروهی دنبال کار صنعت، تجارت، آبادانی شهرها و... هستند، اما وقتی پایه و اساس کشور و سرزمینمان را حفظ نکنیم، همه آن از بین می‌رود. ما در جنگ تحمیلی برای حفظ ایران یک میلیون شهید، آزاده و جانباز دادیم؛ برای اینکه مرزهای سرزمین‌مان را حفظ کنیم؛ اما حالا خود سرزمین ما در حال نابودی است.

 یعنی جدی و با برنامه وارد عرصه انتخابات شدید؟

بله. مشخصاً از حدود یک سال‌و‌نیم پیش این تصمیم را گرفتم. چون می‌دیدم در این زمینه واقعاً بی‌اعتنایی می‌شود. روند فعالیت کشاورزی به شکلی است که خود باعث نابودی کشاورزی می‌شود؛ رودخانه‌ها آلوده شده است. مشکلات زیادی در این زمینه داریم که منجر به نابودی سرزمین‌مان می‌شود.

‌ این موضوع به جای ورود در عرصه انتخابات از محیط زیست و... قابل پیگیری نبود؟

اصلاً این موضوع محیط زیست نیست؛ جایگاه آن کل مملکت است؛ همه ارگان‌ها باید درباره آن کار کنند. درست مثل زمانی که ما درگیر جنگ تحمیلی بودیم و همه در حال کمک بودند؛ این هم جنگ بزرگی است که در کشور وجود دارد.

یکی از مباحث بحث برانگیز در انتخابات امسال مناظره‌ها بود؛ مناظره‌ها را چطور دیدید؟

سیستم، سیستم مناظره نبود. مناظره یعنی هر کسی در مورد یک مسأله خاص، اظهارنظر کند. یعنی افکارعمومی بداند هر نامزد در مورد مسائل مختلف چگونه فکر می‌کند. در حالی که سؤالات مناظره‌ها برای هر نامزد متفاوت بود. اگر می‌خواستند مناظره واقعی باشد، باید این 6 نفر در ۶ اتاق می‌بودند و از آنان سؤال واحد می‌شد و بدون اینکه پاسخ دیگران را بشنوند، نظر خود را می‌دادند؛ وقتی با هم نشستند، بحث می‌شود؛ تعرضی می‌شود و دیگران هم پاسخ می‌دهند و به این‌صورت مسائل خلط می‌شود. مناظره‌ها از نظر اطلاع‌رسانی موفق نبود، ولی در اینکه یک موجی در کشور ایجاد شود، موفق بود.

نظرتان در مورد رقبا چه بود؟ آنها را چطور ارزیابی می‌کردید؟

آقای روحانی با شعارهای خود آمدند؛ ایشان در چهار سال ریاست جمهوری خود، اقدامات خوبی انجام دادند. عده‌ای مطرح کردند که روحانی در این مدت کاری نکرده است.اما واقعیت این است که ایشان یک آواربرداری به جا مانده از دولت نهم و دهم داشتند. ببینید ساختمان پلاسکو در 2 ساعت با خاک یکسان شد؛ اما آواربرداری آن چندین روز طول کشید و حال مشخص نیست ساختن آن چند سال زمان ببرد.شاکله سیاست و اجرائیات مملکت هم در آن هشت سال این گونه تخریب شد. در مناظره‌ها آقای روحانی و آقای جهانگیری با یک دیدگاه مثبت عقلگرایانه وارد کار شدند. آنچه ما از مصاحبه‌های آقای قالیباف و رئیسی دیدیم، تحریک افکارعمومی برای رأی‌گیری بود. اینکه «ما به شما پول می‌دهیم»، «ما می‌توانیم»، «کارانه می‌دهیم»، «یارانه می‌دهیم» و... در حالی که آقای قالیباف که تاکنون از مردم پول گرفته و هیچ وقت به مردم پول نداده است. حالا چگونه این وعده را عملی می‌کرد؟ منابع آن کجاست؟ البته ایشان تا حدودی خدمات شهری داده اما برخی، اقدامات ایشان را با ابهاماتی زیر سؤال می‌برند.

‌ آقای رئیسی را چگونه دیدید؟

ایشان هم همینطور. از سیستم وعده دادن و «ما می‌توانیم» و «باید بشود» استفاده می‌کردند. در حالی که ایشان همیشه در کار صدور حکم بودند. وقتی قوه قضائیه حکمی می‌دهد، کسی حق اعتراض و انتقاد ندارد اما وقتی قوه مجریه کار می‌کند، همه حق اعتراض دارند؛ درگیر می‌شوند؛ بحث پیش می‌آید؛ اعتراض می‌شود؛ انتقاد می‌شود؛ تازه قوه مجریه باید برای برخی از موارد به قوه قضائیه پناه ببرد. بنابراین من صرف نظر از شخصیت فردی شان، آن شخصیت اجرایی که بتواند مملکت را اداره کنند، در ایشان ندیدم.

‌ در ایام تبلیغات، نامزدهای طیف اصولگرا و به طور مشخص آقایان رئیسی و قالیباف وعده‌های متعددی در حوزه اقتصاد و معیشت مردم مطرح کردند؛ شعارهایی از جمله پرداخت کارانه به بیکارها، چند برابر کردن یارانه، ایجاد چند میلیون شغل، اتمام مسکن مهر تا پایان سال و امثالهم. با‌وجود اینکه مردم به خاطر مشکلات اقتصادی و معیشتی در تنگنا هستند، اما این وعده‌ها را پس زدند. چرا این وعده‌ها خریداری نداشت؟

برای اینکه مشخص شد این حرف‌ها غیرعملی است و حتی در صورت اجرا به ضرر مردم تمام می‌شود. در دولت قبل تصویب شد ماهانه 45 هزار تومان به‌عنوان یارانه به مردم پرداخت شود اما یک تورم ۲۶ درصدی و بلکه هم بیشتر حاصل شد.قدرت خرید مردم کاهش پیدا کرد. من هم از رسیدگی به محرومان حمایت کرده و می‌کنم، اما با یارانه‌ها، محرومین، محروم‌تر شدند. اما آنها مرتب وعده دادند و مردم هم فهمیدند که وعده‌هایشان عملی نیست.آنهایی هم که به کاندیدای رقیب آقای روحانی رأی دادند، به خاطر وعده‌ها رأی ندادند؛ طیف خاصی بودند و به خاطر تحریک‌های مذهبی و مواردی از این قبیل رأی دادند. به همین خاطر با‌وجود فعالیت‌های زیاد این طیف در انتخابات، اصولگرایان به همان اندازه همیشگی رأی آوردند.

 به نظر شما چرا یک جریان سیاسی سابقه دار که در برهه‌های اول انقلاب تأثیرگذار بوده و الان نهادهای حاکمیتی زیادی در اختیار دارد، نتوانسته گفتمان و ادبیاتی داشته باشد که برای مردم جذاب باشد؟ شما نقص کار را کجا می‌دانید؟ جمعیت رشد کرده؛ آمار مشارکت افزایش یافته اما آمار حامیان و پایگاه رأی آنها از سال 92 تا الان یا ثابت مانده است یا کاهش یافته...

چون اکثریت، روش و کارشان را نمی‌پسندند. نوع بیانشان را نمی‌پسندند. با اینکه وعده و عید زیاد می‌دهند، اما مردم نمی‌پذیرند.آنان(اصولگرایان) باید در نگرششان به مسائل سیاسی، اجتماعی و... تغییر دهند. اینگونه نمی‌شود که فکر کنند

هر چه آنها می‌گویند، درست است و غیر از آن نیست.باید درک کرد مردم تغییر کرده اند؛ دنیا عوض شده؛ تفکرات عوض شده است. تأسف من این است که اینها به مسائل واقعی مملکت هیچ توجهی ندارند. مرتب دنبال برخوردهای سیاسی و موارد روبنایی هستند. در حالی که مملکت ما مشکلات عدیده‌ای دارد و واقعاً باید در این موارد حساسیت به خرج دهند. وعده دادن‌های رفاهی به مردم، خیانت به مردم است، ما باید کاری کنیم که مملکت و سرزمین‌مان حفظ شود؛شاید در این رابطه مقداری فشار هم به مردم بیاید؛ این رفاه زدگی‌ها آفتی برای مملکت است و متأسفانه نوع تبلیغات اصولگرایان رفاهی است.

اما اصولگرایان معتقد هستند به اصول و ارزش‌ها معتقدند...

اصلاً اینگونه نیست. اصلاً ارزشی عمل نمی‌کنند. روبنایی برخورد کرده و ظاهر قضیه را به گونه‌ای که می‌خواهند نشان می‌دهند. اما در عمل به اینکه مملکت را در مسیر رشد و پیشرفت قرار بدهند، اعتقادی ندارند.

 برخی معتقدند اصولگرایان از آنچه در دنیا و در جامعه خودمان می‌گذرد، درک و برداشت درستی دارند اما برخی امتیازها مثل در اختیار داشتن نهاد‌های حاکمیتی آنان را در دیدگاه‌های خود متصلب نگه داشته است...

ببینید همیشه تاریخ و در همه جا، تفکرات مختلف وجود دارد و وجود خواهد داشت. ۵۰۰ سال پیش هم همینگونه بوده است. تفاوت افکار مختلف در میان برگزیدگان و افراد نخبه یا مردم همواره وجود داشته و موضوع جدیدی نیست. تفکری مثل داعش همیشه وجود داشته منتها با عناوین و اسم‌های مختلف. بنیادگرایی در جاهای مختلف رشد کرده است؛در صهیونیست‌ها؛صرب‌ها؛ هندوها و حتی بودایی‌ها. در ایران هم هست و از بین نمی‌رود.

 به انتخابات برگردیم؛ سؤالات مناظره را از قبل می‌دانستید؟

در مناظره سؤالات را نمی‌دانستیم؛ اما در سایر مصاحبه‌های رادیو و تلویزیون سؤالات را از قبل سه چهار روز قبل می‌دادند.

 در فضای مجازی این خبر منتشر شد که سؤالات در مناظره‌ها مهندسی شده بود. چون برگه قرعه کشی، صندلی و ترتیب نشستن به مردم نشان داده می‌شد، اما برگه سؤالات نشان داده نمی‌شد. این شائبه برای شما به‌عنوان یکی از حاضران در مناظره‌ها مطرح شد؟

خیر. شائبه‌ای نبود که یک سؤال را از شخص خاصی بپرسند.


 فضای میان نامزدها قبل از مناظره چگونه بود؟
قبل از مناظره در اتاقی بودیم که صحبت می‌کردیم. صحبت مناظره نبود؛ دوستانه و خصوصی صحبت می‌شد. بعضی وقتها شوخی هم طرح می‌شد.روی هم رفته فضا معمولی بود.
در استراحت میان مناظره‌ها هم همین فضا بود؟
خیر. دیگر نامزدها در یک اتاق جمع نمی‌شدند؛ هرکسی با همکاران و دوستان خود صحبت و مشورت می‌کرد.
اختلافی، تنش یا حرفی پشت صحنه مناظره‌ها رخ نداد؟
اصلاً نبود.
موقع خداحافظی هم مثل زمان سلام و احوالپرسی، فضا دوستانه بود؟
همه خداحافظی می‌کردند می‌رفتند؛ به قول هنرمندان کات می‌شد.
شما از مناظره دوم به بعد همراهی بیشتری با آقایان روحانی و جهانگیری داشتند؛ واکنش آقای روحانی به همراهی شما با ایشان در مناظره‌ها چه بود؟
هیچ واکنشی نبود. فقط چون من گفته بودم چهار سال است ایشان را ندیدم، گفتند:«واقعا اینگونه است؟» گفتم: «بله». من نه قبل از کاندیدا شدن و نه در هنگام مناظره با ایشان صحبتی نکردم. بعد از آن هم آقای روحانی یا آقای جهانگیری را ندیدم.
این گونه مطرح شد که پیشنهاد مسئولیتی را به شما دادند...
دوره قبل هم پیشنهاد مسئولیت به من داده شد و قبول نکردم. الان هم پیشنهادی باشد قبول نخواهم کرد. چون اعتقاد به جوانگرایی دارم. باید نیروهای جوان‌تر سرکار بیایند. دلیلی ندارد که همه افراد با سن بالا سر کار باشند. من در سن ۳۳ سالگی وزیر صنایع شدم، پس می‌شود از نیروهای جوان‌تر استفاده کرد. البته اگر کار و کمکی از من برآید انجام می‌دهم، اما شغلی را قبول نمی‌کنم.
از مناظره دوم به بعد برداشت عمومی این بود که شما مثل آقای جهانگیری به یکی از مدافعان دولت تبدیل شدید، دغدغه خودتان عیناً دغدغه دولت آقای روحانی بود یا فضای مناظره‌ها شما را به آن مسیر هدایت کرد.
دغدغه من بالاتر از آن چیزی بود که دولت مطرح می‌کرد. بحث حفظ سرزمین، حفظ ایران، رسیدگی به محرومان را در رأس کار قرار داده بودم. طبیعتاً روند برخورد عقلایی که می‌خواستم با مسائل مملکت داشته باشم، با نوع برخورد آقای رئیس جمهوری و آقای جهانگیری در یک راستا قرار می‌گرفت؛ نه اینکه مثل هم باشد؛البته ممکن است مشابهت دیده شود. من کمی سختگیرانه‌تر نسبت به مسائل مملکتی روبه رو می‌شدم تا آقای روحانی؛ معتقدم نیاز است با مسائل جدی‌تر و سختگیرانه‌تر برخورد شود. کما اینکه من هیچ وعده‌ای به کسی ندادم. چون معتقدم اگر مملکت بخواهد اداره شود و آینده خوبی داشته باشد، این روش رابه کار ببریم؛ ولو اینکه مردم نپسندند. حرف خودم و وظیفه خودم می‌دانم آنچه را در ذهنم تشخیص دهم ارائه دهم.البته ممکن هست با دیدگاه آنان هم تطابق داشته باشد.
در مناظره آخر اعلام کردید به آقای روحانی رأی می‌دهید، چرا انصراف ندادید؟
دلیل مشخصی داشت؛ من گفتم هم خودم به آقای روحانی رأی می‌دهم و هم توصیه می‌کنم دیگران رأی دهند.اما از اول چون گفته بودم کنار نمی‌روم، کنار نرفتم. دیگر اینکه فکر کردم یک درصد ممکن است برای آقای روحانی اتفاقی پیش بیاید و من صحنه را ترک نکنم. کسی باشد که شاید مردم به او رأی دهند.
آقای میرسلیم در گفت‌و‌گو با روزنامه ایران به دو نفر انتقاد داشتند؛ یکی اینکه آقای جهانگیری نباید وارد عرصه انتخابات می‌شد. شما هم همین نظر را دارید؟
کسی نمی‌تواند بگوید چه فردی وارد شود و چه کسی وارد نشود. به کسی ربطی ندارد چه کسی وارد می‌شود.
مشابه این انتقاد در مناظره‌ها هم مطرح شد؛ استدلالشان این بود که درست نیست کسی از داخل دولت بیاید و از دولت دفاع کند...
شورای نگهبان صلاحیت ایشان را تأیید کردند و کسی حق ندارد درباره اینکه چرا آمده و شرکت کرده‌اند، حرفی بزند. اگر حرف آقای میرسلیم نظر شخصی بوده، ایرادی ندارد؛ اما ایشان نمی‌تواند برای کسی تعیین تکلیف کند. زمانی که رئیس دولت اصلاحات نامزد شده بود، من معاون  ایشان بودم و در انتخابات شرکت کردم؛ آقای شمخانی هم وزیر دفاع ایشان بود و در انتخابات نامزد شدند.
چرا آن زمان این حساسیت به وجود نیامد؟
الان هم حساسیتی نیست؛برخی می‌خواهند حساسیت نشان دهند. هر کسی می‌تواند در انتخابات شرکت کند.
الان گفته می‌شود آقای روحانی با آقای جهانگیری دوپینگ کرد...
پس آقای قالیباف و رئیسی هم دوپینگ کردند. این تفکر خوبی نیست.
آقای میرسلیم به شما هم انتقاد داشته و عنوان کردند اینکه ما
در انتخابات نامزد شویم و بعد بگوییم که به نامزد دیگر رأی می‌دهیم، مسخره کردن مردم است...
ایشان خودشان در سفر آقای رئیسی به مشهد همراه ایشان رفتند؛وقتی پشت سر ایشان حرکت کردند، یعنی ایشان را تأیید کردند.   این انتقاد آقای میرسلیم به من وارد نیست. ایشان نظر دارد و برای خودشان محترم هست.
فضای بعد از انتخابات با حملاتی شدیدعلیه دولت همراه شده است. چقدر این شکل انتقادها را وارد می‌دانید؟
اصولاً وقتی از نظر سیاسی بخواهند مخالفت کنند، از هر چیزی یک داستان می سازند. خیلی از این حرف‌ها درست نیست و فقط می‌خواهند به نوعی عقده‌شان را خالی کنند. مخالفت سیاسی است، واقعی نیست.
بعد از انتخابات آقای جلیلی و رئیسی این را مطرح کردند که درست است دولت اکثریت آرا را کسب کرده اما نباید حقوق اقلیت را نادیده بگیرد. برنامه و الگویی که آقای روحانی برای اداره کشور مطرح کرد، با برنامه‌ای که آقای رئیسی یا قالیباف مطرح کردند، متفاوت است و حال چگونه باید عمل کرد...
به نظرم باید گفت حقوق اقلیت و اکثریت که مردم ما هستند رعایت شود؛ مگر اینکه از طرح این مباحث قصد خاصی داشته باشیم و بگوییم آقای روحانی هوای گروه سیاسی شکست خورده را داشته باشد. ما باید هوای مردم را داشته باشیم. اگر دولت می‌خواهد کار کند، برای همه مردم یکسان کار کند. این می‌شود رعایت حقوق اقلیت. اگر بحث اقلیت سیاسی است که رأی نیاورد، به نظر من حق خاصی ندارند؛ اما باید تمام حقوق مردم را رعایت کرد.اگر می‌خواهند امتیازی به آن افراد خاص دهند، به نام مردم مطرح نکنند.
دیدگاه رقبای اصولگرای آقای روحانی چقدر به آقای روحانی نزدیک بود تا بتوان از ظرفیت آنان نیز استفاده کرد؟
به نظرم در چینش کابینه، نباید دیدگاه سیاسی مطرح شود. البته شاید افرادی باشند که بخواهند نفوذ کنند و به دولت بیایند و دیدگاه‌های سیاسی خودشان را به ثمر برسانند؛ ولی اینکه افراد شایسته از هر طیفی انتخاب شوند، ایرادی ندارد.
اگر شما رئیس جمهوری می‌شدید از آقای قالیباف و رئیسی استفاده می‌کردید؟
اگر آمادگی داشتند در جاهایی که خودشان مایل بودند استفاده می‌کردم؛ مانعی ندارد.
گفتید که از طرف آقای رئیسی کسی با شما تماس گرفت و خواست به نفع ایشان کنار بروید؛ این واسطه چه کسی بود؟
یک شخص محترمی با من ملاقات کرد اما نام ایشان را فقط به خود آقای رئیسی می‌گویم.
چه سمتی به شما پیشنهاد شد؟
گفتند اگر شما کنار بروید وزیر می‌شوید.
بعد از انتخابات واکنش مردم به خودتان را چگونه دیدید؟
من صبح‌ها پارک ورزش می‌کنم؛ مردم من را تشویق می‌کنند و می‌گویند حرف‌های خوبی زدید. من گفتم چون آرای آقای روحانی بالا بود بگویم اگر کسی می‌خواهد به من رأی دهد به ایشان رأی دهد. خواستم ایشان رئیس جمهوری شود.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.