در سال های اخیر عبارت «آسیب های اجتماعی » را فراوان شنیده ایم و خوانده ایم. آسیب های اجتماعی مقوله ای است که هیچ کشوری در دنیای معاصر از گزند آن مصون نمانده و در جوامع مختلف مصادیق و تبعات خاص خود را داشته است. اما در کشور ما که دارای جمعیت بسیار جوان و ظرفیت تحول پذیری اجتماعی و فرهنگی فراوان است و معمولا ارزش های زندگی سنتی و معیارهای زیست مدرن و امروزی در تقابل با یکدیگر مطرح شده و محل بحث و مجادله می شود ؛
به گزارش جماران ریشه یابی آسیب های اجتماعی و پیامدهای آن از اهمیت ویژه ای برخوردار می شود. آسیب اجتماعی به هر نوع عمل فردی یا جمعی اطلاق می شود که در چارچوب اصول اخلاقی و معیارهای هنجاری جامعه محل فعالیت کنشگران قرار نمی گیرد و در نتیجه با منع قانونی و یا قبح اخلاقی و اجتماعی روبرومی شود. با این تعریف ، می توان گفت که همۀ ما به نوعی با آسیب های اخلاقی روبرو بوده و در این زمینه مشاهدات و تجربیاتی داشته ایم. پایگاه خبری و تحلیلی الف در نظر دارد سلسله مصاحبه هایی را که با کارشناسان مختلف در زمینۀ بررسی آسیب های اجتماعی مبتلابه جامعه با محوریت موضوع « نابسامانی اخلاق جنسی» انجام شده است به نظر مخاطبین محترم برساند. هدف ما انعکاس واقعیت ها در این زمینه و ریشه یابی و ارایۀ راهکارهای صحیح برای ایجاد مصونیت و ارتقای مقاومت جامعه در مقابل بروز و تشدید آسیب های اجتماعی است و در این مسیر از همفکری و تعامل و تحلیل های تک تک شما عزیزان که به شکل نظر دادن در ذیل مصاحبه ها و یا انعکاس یادداشت های مستقل شما خواهد بود استقبال می کنیم. انچه در ادامه تقدیم می شود گفتگویی است با دکتر مجید ابهری آسیب شناس اجتماعی و متخصص علوم رفتاری.
آقای دکتر جامعۀ امروز ما با نابسامانی هایی در زمینۀ اخلاق جنسی روبرو شده است. نابسامانی هایی که به هر حال تاثیر گذار است و خانواده ها را درگیر میکند. نظر شما در این مورد چیست ؟
سبک زندگی محوری است اثرگذار به همه ابعاد زندگی افراد از پوشش، آرایش، پیرایش ، تغذیه گرفته تا روابط اجتماعی و روابط جنسی . بنابراین میتوانیم بگوییم روابط جنسی تابعی است از سبک زندگی است و از آنجایی که سبک زندگی ما دچار تغییرات منحنی خیلی شیبدار و تندی شده ، روابط جنسی هم به عنوان یک تابع از آن دچار تغییرات عجیب و غریب شده است .
شبکههای ماهوارهای، فضای مجازی ، سکس مجازی و روابط جنسی مجازی باعث شده است که سلیقههای جنسی عوض شود ؛ روابط فراخانوادگی و فرازناشویی رشد کند و خیانت ومقولاتی چون ازدواج سفیدو طلاق عاطفی وارد زندگی افراد جامعه شود .
از یک طرف شبکههای ماهوارهای و سریالهای فسادانگیز آن و از طرف دیگر افزایش بیوه های جوان و عدم برنامهریزی و سیاستگذاری برای مدیریت غریزه جنسی جامعه مشکل ساز شده است. یعنی الان یکی میگوید عقد موقت کنید ؛ دیگری ازدواج سفید را پیشنهاد میکند ؛ آن یکی میگوید اصلا هیچ کدام از این ها نباشد ؛ همین جوری حیوانی و سهل انگارانه با هم رابطه داشته باشید.
چون مدیریت غریزۀ جنسی در جامعه سیاستگذاری و تدوین نشده است ، الان دچار یک آنومی و بیسامانی در روابط جنسی و روابط زناشویی شدهایم که در ابعاد مختلف وجود دارد و متاسفانه دود این نابسامانی به چشم خانوادهها و افراد متاهل و در جایگاه دوم افراد مجرد میرود .
شما چه راهکارهایی برای بهبود این وضعیت پیشنهاد می کنید ؟
ما دو گروه راهکار در بحث آسیبشناسی اجتماعی میتوانیم مطرح کنیم . صاحبنظران در این زمینه، یک گروه راهکار کوتاه مدت و یک گروه راهکارهای دراز مدت پیشنهاد می کنند . من اول راهکارهای درازمدت را خدمت شما عرض میکنم:
یک راهکار دراز مدت ساماندهی ازدواج آسان است که پیش زمینۀ آن اشتغال زایی و کارآفرینی برای جوانان است ؛ چون الان جوانان میگویند ما بی کار هستیم ؛ خانه نداریم ؛ تورم وجود دارد و حرف هایی مثل این ها.
در راهکار درازمدت این مشکلات و بنبستها باید از سر راه ازدواج برداشته شده و آسان گزینی انجام شود. همان طور که مقام معظم رهبری فرمودهاند در ازدواج باید همسان گزینی تسهیل شود. مشاورۀ زمان ازدواج هم مهم است؛ چون در حال حاضر مشاورۀ قبل از ازدواج و حین ازدواج حالت تشریفاتی دارد .
بالا رفتن آمار طلاق به این علت است که ازدواجها ساماندهی نشده و همسان گزینی انجام نشده است . ساده زیستی در ازدواج یعنی این دیدگاه ایجاد شودکه لازم نیست در یک عروسی پنجاه یا صد میلیون خرج بشود.
وقتی موانع از سر راه ازدواج برداشته شود ، ازدواج طبعا تسهیل و تسریع میشود واین راهکار دراز مدت است.
اما در راهکار کوتاه مدت ، مدیریت ساماندهی غریزه جنسی است . متاسفانه الان 75 درصد از مردانی که به زنان خیابانی یا کارگران جنسی مراجعه میکنند مردان متاهل هستند. 25 درصد مجردها هستند .
میفرمایید 75 درصد از مردانی که به زنان خیابانی مراجعه میکنند متاهل هستند، علت بروز این مسئله چیست؟
تنوع طلبی و مشکلات جنسی لاینحل در روابط زناشویی از علت هاست. یعنی زن و شوهر ( در روابط جنسی) مشکل دارند ؛ اما (به متخصص) برای حل مشکل مراجعه نمی کنند و خجالت می کشند . این یک تابواست و باید برداشته شود.
اگر زن و شوهری مشکل جنسی دارند باید نزد مشاور بروند . نزد روانپزشک و متخصص بروند تا مشکل شان حل شود. بیش از 70 درصد طلاق ها ریشه در مشکلات جنسی دارد . اما زن و شوهر حرف دل شان را نمیگویند و بهانه میآورند. مثلا یکی شان می گوید دیگری درخواب خرخر میکند !
بنابراین ملاحظه میفرمایید مشکلات جنسی بین زن و شوهرها وجود دارد و متاسفانه آموزش جنسی هم به زوجهای جوان داده نمیشود.
اگر یک پسر جوان سوالی داشته باشد ، پدر و مادرش این مسائل را تابو میدانند و در بارۀ آن حرف نمی زنند. دختر جوان هم همین مشکل را دارد . یا باید از دوست هایش بپرسد یا به اینترنت مراجعه کند . در نتیجه این نابسامانی ها به وجود میآید. روابط جنسی باید به شکل درست و صحیح و اصولی آموزش داده شود و افرادی که مشکل دارند به مشاور ارجاع داده شوند.
گروهی از مردان هم تنوع طلب هستندو صرفا به خاطر تنوع و خسته شدن از همسران خود ، به زنان دیگر مراجعه میکنند ، این ها هم باید ساماندهی و معالجه شوند. اگر ازدواج موقت به عنوان اهرم کنترل ومدیریت روابط جنسی در جامعه مطرح شده ، باید ساماندهی نیز بشود. ترویج ازدواج موقت باعث می شود مسایل روانی و عصبی افراد ترمیم و جبران شود و اگربچهای به وجود آمد ، سرراهی و مجهول الوالد نباشد .
یک جوان دانشجو یا بی کار یا کارمند، غریزه جنسیاش دروغ نیست . اما پول ندارد ، خانه ندارد ، پس به کجا باید مراجعه کند ؟گاهی مجبور می شود به دنبال زنان متاهل برود و خود این موضوع ، معضلی برای جامعه می شود.
در حال حاضر هم دیده می شودکه علاقۀ جوانان برای ارتباط با خانم های میان سال یا مسن تر از خودشان زیاد شده است ، تحلیل شما از این اتفاق چیست ؟
دلایل متعددی دارد ، یک دلیل مسائل مالی است، و دیگر اینکه شاید بعضی از این خانم ها در روابط جنسی سهل گیری داشته باشند. از طرف دیگر هم مردان سن بالا با دختران جوان رابطه برقرار می کنند. الان با توجه به ظهور پدیدۀ بیوههای جوان و رسیدن سن بیوگی به 17 سال ، ما با مشکل جدیدی روبرو هستیم. خانواده ها به پسرشان اجازه نمیدهند با زن بیوه ازدواج کند . در حالی که یک دختر هفده ساله ، شش ماه زندگی مشترک داشته و حالا بیوه شده است و فرصت های ازدواج را از دست می دهد.
او مجبور می شود یا با مردان متاهل ازدواج سفید انجام بدهد و زندگی و رابطۀ بی تعهد داشته باشد یا با مردان سن بالا مرتبط شود . در این موارد ، شاید کسب درآمد هم عاملی برای ایجاد ارتباط باشد. سازمانهای حمایتی هم در این زمینه کاری نکردهاند .
برای حمایت از زنان بیوه و بی سرپرست ، پول مختصری میدهند که حتی هزینۀ خرید یک مانتو نمیشود. باید برای حمایت از زنان بیوه، بیمۀ زنان بیوه ساماندهی شود تا دیگر زنی به خاطر نیاز مالی تن به رابطه ندهد. اگر جوان ها به سمت ازدواج موقت سوق داده شوند ، دیگر به دنبال زنان متاهل و انحرافات جنسی نخواهند رفت .
انحرافات جنسی الان متاسفانه زمینۀ گستردهای دارند ، مثل هم جنس گرایی و هم جنس بازی در جامعه که خود مبحث جداگانه دارد . همه این ها به این دلیل است که ازدواج موقت در جامعه وجود ندارد و ازدواج دائم بسیار مشکل ودشوار است.
خوب یک جوان 27 – 28 ساله چه کند ؟ یا باید خودارضایی کند
یا باید به مسیرهای انحرافی برود . اما اگر ازدواج موقت تصویب و از طرف نهادهای متولی ساماندهی شود ، برای افراد مجرد یا مردان متاهلی که مشکلات جنسی در زندگی زناشویی دارند ، خیلی از مشکلات حل می شود.
در بارۀ مردان متاهل ، چه مرجعی باید تشخیص دهد که واقعا مشکلات زناشویی دارند و به دنبال تنوع طلبی نیستند؟
این را باید دکتر بنویسد که این آقا خانمش مشکل زنانگی دارد یا نمیتواند رابطه جنسی داشته باشد . این آقا میتواند برود و این کار را انجام بدهد.
یعنی باید طوری قانونمند بشود که هر آقایی از سر تنوع طلبی به دنبال ازدواج موقت نرود ؟
بله همین نابسامانی خودش باعث متلاشی شدن خانواده ها شده است . هیچ زنی تحمل این چیزها را ندارد ؛ تحمل خیانت را ندارد ؛ همان طوری که ما مردها نداریم. مرد میرود دنبال این کار ، خانمش میفهمد و به قصد انتقام گیری عین آن عمل را انجام میدهد.
یا خانم طلاق میگیرد و یک بیوه به جامعه اضافه میشود . الان حدود ششصد و پنجاه هزار یا دو میلیون و پانصد هزار زن سرپرست خانوار داریم . سالی ششصد و پنجاه هزار نفر به این ها اضافه میشود . این شوخی نیست وخیلی مشکل است.
پس به نظر شما ازدواج موقت باید ساماندهی و قانون مند شود ؟
قانونمند هست ، باید ساماندهی شود و فرهنگ سازی شود . یک عده از ترس فمینیستها و افرادی که به ظاهر مدافع حقوق زنان هستند ، با ازدواج موقت به عنوان یک راهکار اصلی اجتماعی مخالفند . اما با فحشا موافقند . با خودفروشی و رفتارهای پرخطر خیابانی موافقند . ولی با ازدواج موقت به عنوان یک راهکار موثر مخالفند.
اما نگرانی بعضی از خانم های متاهل این است که شوهرانشان به خاطر هوس بازی به سراغ ازدواج موقت بروند و چارچوب زندگی شان از هم پاشیده شود .
وقتی ازدواج موقت ساماندهی و قانونمندشود ، دیگر هر کسی نمیتواند دنبال این کار برود . یعنی حتما باید پزشک برای یک آقای متاهل بنویسدکه خانمش مشکل جنسی دارد یا آن آقا مجرد باشد .
نه اینکه آقایان تنوع طلب بروند دنبال ازدواج موقت و تشنج خانوادگی ایجاد شود و به دنبال آن افت تحصیلی فرزندان ، فرار آن ها از خانه ، اعتیاد ، ازدواج های اجباری و امثال این ها به وجود می آید که همه اینها آسیبهای یک رابطه جنسی غیرمنطقی است که شخصی متاهل برقرار کرده است . زن هم برای انتقامگیری این کار را انجام میدهد، آن وقت خانواده میشود بلبشو و طلاق عاطفی و مصیبت های دیگر ایجاد میشود.
به نظر شما زنانی که به شوهرانشان خیانت میکنند فقط برای انتقامگیری است؟
یک تعدادشان بله، اما عده ای هم به خاطر کمبودهای جنسی و کمبود توجه است . وقتی با بی توجهی شوهر روبرو میشوند و نیازشان برآورده نمی شود ، جذب مردی می شوند که تازه از راه رسیده و به خانم توجه بیشتری می کند. اینها نتیجۀکمبود توجه است ، نتیجۀ ضعف فرهنگی است که به زن و مرد یاد ندادهاند چه رفتاری داشته باشند.
پس دلیل اول کاستیهای جنسی است ودوم کمبودهای روابط جنسی و سه و چهار مسئلۀ انتقامجویی و مشکلات روحی و روانی است . زن می خواهد بگوید من هم هنوز قابل توجه هستم و به من توجه می شود ، این مشکلات روانی و رفتاری برخی از خانم هایی است که خیانت میکنند.
آقای دکتر ، به ظاهر در قشر مردان جوان و تازه ازدواج کرده هم تا حدودی این مشکلات به وجود آمده است ، یعنی به دنبال تنوع طلبی جنسی می روند ، در عین اینکه متاهل هستند.
خوب ببینید متاسفانه این به خاطر نابسامانی اجتماعی است . وقتی پوشش زنان در خیابان طوری شده است که واقعا در اتاق خواب هم آن لباس ها را نمی پوشند ، و آن خانم با آن پوشش به خیابان می آید ، یک جوان ، متاهل هم که باشد ، وقتی این را میبینید با آن خوشگلی و با آن لباس و وضعیت زننده، تحریک میشود.
پوشش زنان بایدساماندهی شود . الان در خیابان پوششهایی را میبیند که در سالنهای رقص غربی نمیبینید، خوب وقتی یک مرد چه مجرد و چه متاهل ،آن وضعیت را می بیند ، تحریک می شود بعد میرود خانه ، همسرش به خاطر کار و فشار زندگی و بچه و مشکلات اقتصادی نمیتواند آن طور که باید و شاید به خودش برسد.
که باز این هم اشتباه است . باید به زنان ما آموزش داده شود که موقعی که همسرانشان میآیند باید به سر و وضع خود رسیدگی کنند و لباس مطلوب بپوشند .اینجا وقتی مرد می آید خانه و خانم خود را با این وضع میبیند و میرود بیرون آن تضاد را میبیند ، متاسفانه دچار انحراف می شود .
به نظر می آید مقداری از نابسامانی های اخلاق جنسی
به سنین میانسالی و حتی سالمندی رسیده است ، یعنی ما میبینیم خانم های چهل ، پنجاه ساله دنبال تنوع طلبی جنسی هستند یا آقایان در این سنین به همسرانشان خیانت میکنند که البته در مردها خیلی بیشتر هست تا خانم ها ، علت این اتفاق چیست ؟
می توان گفت این مشکل بیشتر در بخش ثروتمند جامعه دیده میشود و خوشبختانه زیاد به بخش فقیر و کم درآمد سرایت نکرده یا کمتر سرایت کرده است .
یک مرد مسن و ثروتمند وقتی توجه یک دختر هفده، هجده ساله که از بچه خودش کوچکتر است را به خود می بیند ، دچار اشتباه می شود و متوجه نمی شود که این دختر به پول او توجه می کند نه به خود او ، یا خانم های مسن و پولدار که به دنبال جوان های کم درآمد و فقیر می روند و با این ها رابطه جنسی برقرار می کنند. آن جوان هم درآمدی ندارد و منتظر است این خانم یک ماشین بخرد و زیرپایش بیندازد.
الان ما متاسفانه شاهد ظهور طبقهای به نام بردههای جنسی در جامعه هستیم که دختران پولدار به گردن و پای پسران فقیر قلاده می بندند و آن ها را مجبور به اعمال جنسی زشت و غیر اخلاقی و غیر انسانی می کنند که نه تنها با قوانین اسلامی بلکه اصلا با قوانین هیچ مذهبی و هیچ باوری وهیچ مکتبی مطابقت ندارد .
همه اینها به فضای مجازی و شبکه های اجتماعی و ماهواره ها بر می گردد ، این مسایل بردگی جنسی عوارض ناشی از فضای مجازی است که به وجود آمده است .بعضی از خانم های میانسال ، پسران جوان را که از بچه خودشان هم کوچکتر است را میبرند و برایشان خرج میکنند و با آنها رابطه برقرار میکنند.
آن پسر هم بردۀ این خانم مسن می شود . دختران جوانی هم هستند که به خاطر برآورده شدن غرایز جنسی شان از میان پسران جوان و فقیر بردۀ جنسی انتخاب می کنند .
این ها نارساییهای فرهنگی جامعه است . نهادهای متولی و سازمانهای متولی باید با سرعت وارد عمل شوند ،الان در زمینه آسیبهای اجتماعی ، با حضور شبکه های اجتماعی هیچ نوع مخفیکاری نمی توان انجام داد.
یک اتفاقی ساعت نه صبح در اصفهان میافتد، ساعت یازده و نیم تمام دنیا متوجه میشوند ، بنابراین الان دیگر نمیشود آسیبهای اجتماعی را مخفی کرد یا انکار کرد . مخفی کردن آسیبهای اجتماعی جامعه ما را به اینجا رسانده است .
وقتی ما آمدیم گفتیم ایدز در جامعه وجود دارد ، میگفتند نگویید، اشاعه فحشا میشود . الان میگویند بگویید اما دیگر فایدهای ندارد . ببینید ما باید به موقع پیشگیری کنیم ، پیشگیری ما ضعیف است ، پیشگیریهای فرهنگی اجتماعی ما ضعیف است ، پیشگیری وضعی مان ضعیفتر است و به همین دلیل ما الان مواجه با یک آشفتگی اخلاقی در جامعه شدیم که متاسفانه دودش به چشم جوانها و نوجوانهای ما میرود .
گروههای سکس مجازی عامل اصلی انحراف جوانان و ایجاد گروه های همجنس گرا و دگرباشان جنسی است و از این طرف ما هیچ حرکتی نداریم .
از سال 1368 مقام معظم رهبری درباره جنگ نرم، تهدید نرم، شبیخون فرهنگی ، رخنه فرهنگی ، تهاجم فرهنگی و مهندسی فرهنگی بارها و بارها اشاراتی داشتهاندو رهنمودهایی دادهاند . خوب نخبگان ما در این زمینه چه کردند؟ اگر ما از سال 68 به موضوع جنگ نرم توجه میکردیم و ورود شبکههای فضای مجازی و اینترنتی را به جامعه جدی میِگرفتیم و آموزش میدادیم الان حال و روزمان این نبود.
شما با روشهایی سلبی مثل گشت ارشاد موافقید؟ یعنی به نظر شما تاثیرگذار است ؟
موافقت کردن یا موافقت نکردن من تاثیری در قضیه ندارد ، اگر کار فرهنگی نکنیم همه کارها
به دوش نیروی انتظامی ریخته می شود. ، نیروی انتظامی آخرین خاکریزاست و اگر سازمانهای فرهنگی و متولی به وظایفشان عمل کنند ، لزومی به دخالت نیروی انتظامی نیست.
وقتی که مسوولین و خانوادهها این آشفتگی را میبینند ، به چه کسی بگویند و از چه کسی بخواهند مداخله کند. تنها نهاد موجود ، نیروی انتظامی است، میگویند بیایید مداخله کنید ، شاید بشود این درد را و این هجوم را کمی کاهش بدهیم .دخالت آنها برخورد سلبی است ودر زمینه مسایل فرهنگی اصلا موثر نیست .در مسایل فرهنگی باید برخورد فرهنگی بشود .
اما وقتی که یک عده مستقیما دستور میگیرند که فرهنگ ایرانی و اسلامی و خانواده را به عنوان رکن اصلی جامعه متلاشی بکنند ،ما دیگر چه می توانیم بکنیم ؟
در باره حمایت از زنان بیوه صحبت کردید ،گفته می شود در برخی کشورهای اروپایی وقتی یک خانم از همسرش جدا می شود ، امکانات ویژه ای به او می دهندکه بتواند بچهاش را بزرگ کند ، مثلا حقوقش را زیاد می کنند . ولی اینجا هیچ حمایتی از زن بیوه و بی سرپرست نمیشود ، حالا این حمایتی که شما فرمودید چه چیزی را مد نظر دارید ؟ ، منظورتان حمایت های دولتی است ؟
اولا ما نباید بگذاریم که کسی به مرحله بیوه گی و بی سرپرستی برسد ، چون یک جای دیگر ناعلاج میشود. هشتاد درصد از بیوهها به خانه پدری باز نمی گردند و دوست دارند تنها زندگی کنند ، حالا هرچند سالشان که باشد ، ممکن است دختر ی اگر ازدواج نکند تا چهل سالگی هم خانه پدر و مادرش باشد و او را تامین کنند.
ولی وقتی ازدواج میکند و میرود ، یعنی از خانواده منفک شده و دیگر روی برگشت ندارد . مجبور است زندگی خصوصی و مستقل برای خودش درست کند . خود این موقعیت و این زن جوان تنها، یک طعمه در جامعه است .
زن بیوه در جامعه یک طعمه است . در مجلس قبلی قانونی داشتیم ، فکر میکنم ماده 33 بود که در شناسنامه خانم ها به بیوگی ایشان اشاره نشود که خود همین مشکل شناسنامه آسیبزا است .
الان باید نمایندگان محترم مجلس، خانمهایی که در مجلس تشریف دارند ، باید روی این موضوع تکیه کنند و قانونی بگذرانند که ثبت احوال، ثبت طلاق در شناسنامه زنان مطلقه را ملغی بکند و این خودش یک مقدار آسیب را کاهش میدهد .
در محل کار یک خانم ، شناسنامهاش نشاندهنده این است که بیوه است که این جا خانم تبدیل به یک طعمه سیار میشود . یا باید تن بدهد به خواستههای نامشروع اطرافیانش، یا هر روز یک جا عوض بکند .
حمایت مالی هم به تنهایی درباره زنان بیوه کارساز نیست ، چون اینها نیازهای جنسی هم دارند ، باید امکانات ازدواج زنان بیوه فراهم بشود.
ماهی 45 هزار تومان یا 70 هزار تومان که بهزیستی یا کمیته امداد به زنان سرپرست خانوار میدهد ، با این هزینه های زیاد به کجا می رسد ؟ این خانم شاید مجبور شود برای تامین خود از طریق ازدواج سفید به عنوان زن در سایه وارد زندگی یک مرد متاهل بشودو یک خانواده را متلاشی کند.
میبینید که نبودن سیاستهای حمایتی چه آسیبهایی به جامعه میزند که خیلی از اینها زیرپوستی است و ملموس نیست.
شما در بارۀ علل به وجود آمدن این نوع از آسیب های اجتماعی و نابسامانی های جنسی ، مسائل اقتصادی را بیشتر موثر می دانید یا مشکلات فرهنگی را مهم تر می بینید ؟
ببینید من کسانی
را که میخواهند هر مشکل و هر آسیبی را به اقتصاد ربط بدهند ، قبول ندارم . ما زنانی را داشتیم که فقیر بودندو چندتا بچه داشتند و با پاکدامنی زندگی کردند ، اینکه ما بیاییم و هر مشکلی را ربط بدهیم به اقتصاد ، این از نظر آسیبشناسی اجتماعی قابل قبول نیست .
ضعف فرهنگ و تهاجم فرهنگی اصلیترین عامل است و مشکلات اقتصادی بستر آشکار ساز است . عامل نیست. توجه داشته باشید ، عامل اصلی بروز این ناهنجاریها مشکلات فرهنگی است ، ضعف فرهنگی است ، کم رنگ بودن آموزش است ، تهاجم فرهنگی ماهوارهها، شبکهها و فضاهای مجازی و گروههای موجود در فضای مجازی است .
الان بعضی از ثروتمندان ما هم به اعتیاد و انحرافات جنسی دچار شده اند. اینکه ما بیاییم هر چیزی را ربط بدهیم به اقتصاد من قبول ندارم و هیچ آسیب شناس دیگری هم قبول نمیکند. ضعف فرهنگ باعث ایجاد زندگیهای موزاییکی شده است .
در حال حاضر، متوسط گفتگو در خانوادههای ایرانی هفده دقیقه است . به طور متوسط افراد روزانه چهار تا هشت ساعت در فضای مجازی سرگردان هستند . از وقت بچه و همسرشان میزنند ودر فضای مجازی وقت می گذرانند.
متاسفانه آدم ها دچار یک سردرگمی فرهنگی شدهاند ، این شلختگی فرهنگی منجر به نابسامانی شده است و سازمانهای فرهنگی متولی هم میخواهند با چهارتا کتاب جلوی این ها را بگیرند ، یعنی میخواهند با قاشق چایی جلوی یک سونامی را بگیرند . این اصلا دور از عقل و دور از منطق است .
بنابراین عزیزان باید توجه داشته باشند که حل این مشکلات باید از طریق فرهنگسازی شروع شود ، با حربهای که مقام معظم رهبری فرمودهاند یعنی با مهندسی فرهنگی . باید توانایی ها و عده و عُدۀ دشمن را بسنجیم و با ابزار و وسایل خودشان به آن هاحمله کنیم یا جواب حملهاشان را بدهیم .
نمیشود با تیر و کمان به جنگ توپ و تانک رفت. باید با توپ و تانک با توپ و تانک مبارزه کرد. با پهباد با پهباد مبارزه کرد . الان هجوم گسترده فرهنگی به سمت خانوادهها است ، خانواده طعمۀ اصلی دشمن است و تهدیدها به سمت خانوادهها است و خانواده اگر ارکانش متزلزل شود ، طبعا جامعه سقوط خواهد کرد.
به نظرشما پس از وقوع انقلاب اسلامی ، عملکرد دولت های مختلف و نهادهای فرهنگی در این زمینه چه کاستی هایی داشته که حالا جامعه دچار چنین مشکلاتی شده است ؟
نظام یک مسئله است ، سازمانهای فرهنگی یک مسئلۀ دیگر است . نظام جمهوری اسلامی ایران یک قانون اساسی دارد ، رهبری دارد و همه چیز در جای خودش و با نظم و ترتیب انجام میشود .
اما بعضی از سازمان ها و نهادهای جمهوری اسلامی ، یعنی وزارتخانهها ،آموزش و پرورش ، وزارت ارشاد اسلامی ، صدا و سیما و رسانهها به وظایف خودشان عمل نکردند ، کارشان بیشتر به طور شعاری و نمایشی بوده کار تا زیربنایی .
الان سی و چند سال از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته است ، هنوز ما بانک اطلاعات آسیبهای اجتماعی نداریم. نمیدانیم واقعا چندتا معتاد داریم ؛ چه قدرکودک کار داریم ؛ چه قدر زن خودفروش داریم ؛ چندتا زن بیوه داریم .
با این همه بودجهای که بیست و دو سازمان و نهاد پیشگیری و مداخلهگر در این زمینه دارند ، ما هنوز یک بانک اطلاعات آسیبهای اجتماعی نداریم. وقتی آمار درستی نداشته باشیم ، سیاستگذاری درستی هم نمیتوانیم انجام بدهیم. وقتی سیاستگذاری درست نباشد وظیفه هیچ سازمانی مشخص نیست .
الان سهم آموزش و پرورش در پیشگیریهای فرهنگی چقدر است ؟ پنج درصد ، ده درصد ، یا سهم وزارت ارشاد چقدر است ؟ سهم دانشگاه ها در پیشگیری فرهنگی چقدر است ؟ این ها باید مشخص بشود . سهم هر سازمان مشخص بشود و نظارت بر ایفای نقش ها انجام شود، تا بتوانیم قدمی برداریم ، چون تا دو سال دیگر این هم امکانپذیر نخواهد بود .