به گزارش جماران، روزنامه اعتماد در گفت و گو با عباس عبدی نوشت:
آقای روحانی سوای اینکه بعضی از اشخاص را وارد بدنه کابینه جدید نماید، رویکرد دولت جدید را نیز باید تعیین نماید. اینکه شخص خوب وارد بدنه شده ولی کاری از پیش نتواند ببرد مربوط به همان رویکرد است. مردم گرایش به اصولگرایان ندارند بلکه به دنبال خواسته هایشان هستند.
عباس عبدی، تحلیلگر و فعال سیاسی اصلاحطلب اعتقاد دارد مهمتر از انتخاب وزرا، مشخص شدن رویکرد وزارتخانهها و کابینه است. از همین جهت است که میگوید: «آقای روحانی در درجه اول باید رویکردهایش را اعلام کند. پس از آن متناسب با رویکردها ببیند چه افرادی برای کابینه مناسب هستند یا نیستند.» این فعال سیاسی اصلاحطلب البته اعتقاد دارد افرادی که برای کابینه دوازدهم انتخاب میشوند «باید افرادی خلاق باشند که زیر بار رویههای نادرست جاافتاده نروند. از خودشان ایده و برنامه داشته باشند و به کارشان عشق بورزند تا تغییری ایجاد کنند. نه اینکه نامشان بالای سر وزارتخانه باشد و فقط در تاریخ ثبت شود که وزیر بودهاند.» عبدی تلویحا به روحانی توصیه میکند که اشتباه مرحوم مهندس بازرگان را در ترکیب دولت موقت تکرار نکند. برای این توصیه خود اینگونه دلیل میآورد: «بدون اینکه بخواهم تاکید کنم که چه کسی و از چه حزب و گروهی بیاید، این را تاکید میکنم که اگر سیاست مبتنی بر مشارکت عمومی نباشد، شکست میخورد. کسی نمیتواند این را بگوید که نیروهای سیاسی کنار بروند که ما میخواهیم کاری انجام دهیم. چنین ایدهای با سیاست دموکراتیک ارتباطی ندارد. همان اشتباهی میشود که مرحوم بازرگان در ابتدای انقلاب کرد. انقلاب که شد کابینهای را روی کار آورد که برای کسانی که در انقلاب بودند، نامانوس، ناشناخته و بیارتباط با نیروهای انقلاب بود. ولو اینکه این کابینه به لحاظ کارایی خوب هم باشد، (البته این فقط یک فرض است) به لحاظ مشارکتجویی ناکارآمد است و نتیجه این میشود که در نهایت چنین دولتی زمینگیر میشود. چنین دولتی امکان ندارد که بتواند کار خود را انجام دهد و جلو ببرد.»
بایدها و نبایدهای کابینه دولت دوازدهم از نگاه شما چیست؟
امروز بیشتر توجهات به اعضای کابینه است و اینکه چه کسی باشد یا نباشد. به نظر من این مساله به هیچوجه مشکل دولت و جامعه ایران را حل نمیکند. مساله اصلیای که دولت و آقای روحانی باید به آنها توجه کند، در درجه اول رویکردهایی است که باید در کابینه وجود داشته باشد؛ نه اینکه آقای الف باشد یا نباشد. تا این رویکردها مشخص نشود بهترین افراد هم نمیتوانند اصلاحات اساسی در کشور انجام دهند. مشکل این نیست که چه کسی با این خودرو رانندگی کند. البته راننده خوب با راننده متوسط و بد متفاوت هست اما مساله اصلی این است که خودرو را باید تعمیر اساسی کرد. آقای روحانی در درجه اول باید رویکردهایش را اعلام کند. پس از آن متناسب با رویکردها ببیند چه افرادی برای کابینه مناسب هستند یا نیستند. در مرحله دوم تردیدی نیست که باید بخش عمدهای از نیروها نه تنها جوان باشند، بلکه باید جدید باشند. البته هر فرد جدیدی هم الزاما خوب نیست. باید افرادی خلاق باشند که زیر بار رویههای نادرست جاافتاده نروند. از خودشان ایده و برنامه داشته باشند و به کارشان عشق بورزند تا تغییری ایجاد کنند. نه اینکه نامشان بالای سر وزارتخانه باشد و فقط در تاریخ ثبت شود که وزیر بودهاند.
دولت روحانی در چه حوزههایی باید تفاوتهای اساسی با عملکردش در دولت یازدهم داشته باشد؟
در نظام اداری ایران در ٤ سال دولت اول آقای روحانی تحول جدیای به وجود نیامد. هر چند به طور قطع بهتر از زمان آقای احمدینژاد بود و در آن تردیدی نیست. لیکن با این حد از بهتر شدن نمیتوان مشکلات مملکت را حل کرد. باید در حوزههای مختلف در نگرشها تغییرات اساسی ایجاد کرد. در زمینه شفافیت، پاسخگویی و مبارزه با فساد باید تحولات اساسی ایجاد کرد. در این موارد اگر اتفاقی در دستگاههای اداری رخ ندهد با رفتن وزیر الف و آمدن وزیر ب اتفاقی هم رخ نخواهد داد. همه تصور میکنند که مشکل نظام اداری ما بودجه است. در حالی که اساسا این مشکل در مقایسه با رویکردها به نسبت فرعی محسوب میشود.
چه حوزهها و چه وزارتخانههایی از نگاه شما نیاز به تغییر در سطح وزیر دارد؟
علاوه بر نکتهای که مطرح شد، برخی وزارتخانهها هستند که اساسا وزرای شان به نسبت ضعیف عمل کردهاند. معتقد هستم که حتما باید اصلاحاتی اساسی در این وزارتخانهها انجام شود. یکی از جاهای مهم که مسوولش وزیر نیست اما اهمیت بسیار دارد، سازمان برنامه و بودجه است. باید یک ارزیابی دقیق از عملکرد این سازمان صورت بگیرد؛ از رفتار درونسازمان گرفته تا نتایجی که از سازمان بیرون آمده است. من معتقدم که در سازمان برنامه و بودجه ضعیف عمل شده است. همچنین وزارت صنعت و معدن نتوانسته جایگاهی را که صنعت در سالهای گذشته و در رشد اقتصادی نقش مهمی داشته، به خوبی کسب کند. این وزارتخانه باید تغییرات اساسی پیدا کند. فارغ از این نکات که میتوان وزارتخانههای دیگری را هم برشمرد مساله اصلی همانطور که گفتم تغییر رویکردهاست.
آیا اصلاحطلبان باید در خصوص چینش کابینه رایزنی و گفتوگو با روحانی داشته باشند؟
سیاست یک امر مکانیکی نیست. یعنی اگر مدیر یک کارخانه باشید افراد را انتخاب میکنید و هر فرد را در بخشی مستقر میکنید اما سیاست اضافه بر اداره امور، جلب مشارکت دیگران و ایجاد تفاهم سیاسی و ملی هم هست. همانطور که انتخابات به این شکل انجام شده؛ سیاست هم باید به این صورت انجام گیرد. عدهای میگویند اصلاحطلبان نباید سهمخواهی کنند. من فکر میکنم کلمه سهمخواهی حرف نادرستی است. چطور بود که در زمان انتخابات این کلمه به کار برده نمیشد؟ اگر یک نیروی سیاسی و رییسجمهور نتواند حامیانش را به مشارکت بطلبد و حتی اگر آنها درست هم فکر نکنند و آنها را نتواند در امر سیاسی مشارکت دهد، سیاستش شکست میخورد. شکست سیاست فقط در انتخابات نیست بلکه در مجموعه امور است. بنابراین بدون اینکه بخواهم تاکید کنم که چه کسی و از چه حزب و گروهی بیاید، این را تاکید میکنم که اگر سیاست مبتنی بر مشارکت عمومی نباشد، شکست میخورد. کسی نمیتواند این را بگوید که نیروهای سیاسی کنار بروند که ما میخواهیم کاری انجام دهیم. چنین ایدهای با سیاست دموکراتیک ارتباطی ندارد. همان اشتباهی میشود که مرحوم بازرگان در ابتدای انقلاب کرد. انقلاب که شد کابینهای را روی کار آورد که برای کسانی که در انقلاب بودند، نامانوس، ناشناخته و بیارتباط با نیروهای انقلاب بود. ولو اینکه این کابینه به لحاظ کارایی خوب هم باشد، (البته این فقط یک فرض است) به لحاظ مشارکتجویی ناکارآمد است و نتیجه این میشود که در نهایت چنین دولتی زمینگیر میشود. چنین دولتی امکان ندارد که بتواند کار خود را انجام دهد و جلو ببرد. دولتی که از الان کار خود را آغاز میکند و با هجمههای سنگینی مواجه است باید سعی کند قدرتی را بسیج کند تا هجمهها را خنثی کند. کار وزارتخانهها و دولت فقط انجام کارهای فنی نیست بلکه ایجاد یک موازنه قدرت در سیاست و مواجهه با سیاست مخالفان نیز هست.
شما چقدر با انتخاب وزیر زن از سوی دولت روحانی موافق هستید؟
در جامعه ایران بدون تردید نسبت به زنان اجحاف میشود. دلایل آن نیز مفصل است. بر مبنای عکسی هم که در جلسه اخیر با آقای خاتمی منتشر شده بود، عدهای این نقطه ضعف را مطرح میکردند که در جلسات اصلاحطلبان که همگی مرد هستند، چه انتظاری از بقیه وجود دارد. لیکن من معتقدم در این مرحله اگر به نکاتی که پیشتر گفتم توجه شود، در مرحله بعدی باید به مساله جنسیت پرداخت. البته برای تحقق اهداف پیشتر گفته شده زنانی هستند که میتوانند با کمک گرفتن از دیگران یا خودشان آن اهداف را پیش ببرند. فقط میترسم که این اتفاق رخ دهد که اصل بر انتخاب زنان بشود و به این نکات مهم توجه نشود. آن زمان بانوانی بیایند که ضعیف باشند و اثرات منفی بر ارزشهای توضیح داده شده و نیز درخواست برای عدالت جنسیتی بگذارد.
دولت دوازدهم نتواند به شعارهایش عمل کند، آیا احتمال چرخش بدنه اجتماعی به سمت اصولگرایان وجود دارد؟
چرخش اجتماعی به سمت اصولگرایان را کنار بگذارید. اصلا چیزی به این عنوان وجود ندارد که بخواهیم بگوییم مردم به سمت اصلاحطلبان میآیند یا اصولگرایان؟ بدنه اجتماعی به دنبال خواستهها، آرمانها و مطالباتی است و در جامعه این اصولگرایان و اصلاحطلبان هستند که نسبت به آنها چرخش نشان میدهند و نه برعکس. جریانهای سیاسی هستند که سعی میکنند مطالبات مردم را بهتر نمایندگی، دستهبندی و ارایه کنند. بنابراین اگر دولت و اصلاحطلبان نتوانند به این مطالبات پاسخ دهند و ارزشها و آرمانهای مردم را پیش ببرند، طبیعی است که دیگران جانشینشان میشوند.
اخیرا سعید جلیلی از تشکیل دولت در سایه صحبت کرده است. آیا ساختار سیاسی، انتخاباتی و حزبی ایران مناسب تشکیل دولت در سایه است؟
من نمیدانم که آقای سعید جلیلی چه جایگاهی در بین اصولگرایان دارد؟ میدانم که نامزد انتخاباتی آنها بوده است اما مشخص نیست که این حرف چقدر جدی است. من نه مخالف با آن هستم و نه موافق. آنها هر کاری را که به نفع اصولگرایی، بدنه اجتماعیشان و در چارچوب قانون میدانند میتواند انجام دهند. از کارهایی که در چارچوب قانون انجام میشود و از همه مهمتر به بازسازی اصولگرایان کمک میکند باید دفاع کنیم.
اصولگرایان با طرح دولت در سایه چه هدفی را دنبال میکنند؟
نمی دانم که وقتی دولت در سایه را مطرح میکنند، معنای روشنی دارد یا خیر؟ کلمات و مفاهیم در ایران آنقدر سیال و غیردقیق استفاده میشود که ما نمیتوانیم از روی یک اصطلاح پی به منویات و اهداف گویند ببریم. چه بسا گوینده بعدا بگوید که منظور دیگری داشتهام.