فضای سیاسی کشور همچنان شاهد رفتارهای بخشهایی از یک جریان سیاسی خاص پس از مشخصشدن نتایج انتخابات ٢٩ اردیبهشت است؛
به گزارش جماران احمد شیرزاد در سر مقاله روزنامه شرق نوشت : این جریان خصلتهای سیاسی – اخلاقیای دارد که نمیشود گفت خصلت آنهاست و برای جامعه اهمیتی ندارد؛ در فضای سیاسی کشور و تحولات کشور، این خصلتها نقشآفرین است و در چندین دهه، نهادینه شده است. بیصبری صفت اول است. بدنه سیاسی و هواداران جریان فوق حاضر نیستند سازوکار طبیعی رسیدن به قدرت را بپذیرند و مراحل آن را طی کنند. آنان باید آماده باشند اگر خواسته آنان از سوی جامعه اجابت نشد، یقهدرانی نکنند و از خود بیخود نشوند. این همه در حالی است که آنان واقعا در مسیر ارزشهای اخلاقی حرکت کنند که متأسفانه موارد نقض آن از سوی همان جریان، کم نیست. رسیدن به کرسیهای پارلمان به رأی مردم نیاز دارد. اعتماد مردم را جلبکردن آسان نیست و آنها باید حس کنند یک نامزد دلسوز آنان است و درعینحال، حزب و جمعیت و گروه سیاسی خوشنامی حامی آنان باشد. شاید یک دلیل این بیصبری، این باشد که در برخی موارد دستی بر نهادهای بانفوذ دارند. خدا نکند برخی ابزارهای نظارتی یا گزینشی در اختیار افراد کمصبر قرار بگیرد. خصلت دوم، این است که فکر میکنند هرچه پیام با خشم بیشتری به دیگران رسانده شود، بهتر جا میافتد، درحالیکه طبع بشر از افراد عصبانیمزاج گریزان است. جریان یادشده، در انتخابات اخیر تصوری در ذهن داشتند مبنی بر اینکه میتوانند روحانی را رئیسجمهور یکدورهای کنند. علت این بود که در تمام دوره چهارساله دولت یازدهم، از همه ابزارها علیه دولت استفاده کردند و امیدوار بودند در روز موعود، این روش جواب بدهد. در نظرسنجیهایی که صداوسیما انجام میداد و اینها را به اشتباه انداخت، تصور میکردند رأی منفی دکتر روحانی بسیار بالاست، درحالیکه چنین نبود.
حتی بر فرض محال که چنین هم بود، خود نامزد آنان هم باید جذابیت لازم را میداشت و فرد باید خودش امکان رأیآوری داشته باشد. آنان روحانی را متهم به رقیبهراسی میکردند درحالیکه روش و ادبیات خود آنها، این هراس را در دل مردم ایجاد کرده است. همه اینها سبب شده بعد از اعلام نتایج انتخابات، نوعی بهت و حیرت بین آنها ایجاد شود. آنان باید بدانند قانون فراتر از همهچیز است. قانون میگوید انتخاباتی برگزار شده و مراحل تأیید آن هم طی شده است. در کشور قانونمند جریان سیاسی که مدعی اخلاقیات و معنویات باشد، نمیتواند با بیصبری به پیش برود. بخشی از این ادبیات خشن در فضای مجازی و از سوی برخی نویسندگان و گویندگان دست راستی بیان میشود. تداوم این فضا نه به نفع کشور و نه به نفع جریان مورد اشاره است، چون نمیتوانند بر هواداران خود بیفزایند. نفوذ اجتماعی یک جریان، در زدن حرف قابلپذیرش است و نمیتوانند حقانیت خود را با این شیوه ثابت کنند.
اگر حرف متین و منطقی وجود دارد، در فضای آرامش بهتر میتوانند طرح کنند. به جوانان اصلاحطلب هم باید گفته شود از روشهای تحقیرآمیز بپرهیزند و با صبوری و متانت با طرف مقابل مواجه شوند. باید فضایی را فراهم کنند تا طرف مقابل، پژواک صدای خود را بشنود که خوشبختانه در فضای مجازی تا حدی این اتفاق افتاده است؛ ما باید به گفتوگوهای روشن و مشخص بپردازیم و افراد رودررو سخن بگویند. باید فضای خشم را با برگزاری مناظره و مباحثه مدیریت کرد و از بزرگان اصولگرا خواست کار جدی حزبی و سیاسی را در دستور کار قرار دهند. برگزاری جلسات بحث و گفتوگو بین ما و آنها باعث خواهد شد اگر حرف متین و پذیرفتنی وجود دارد، حتی به دولت منتقل شود تا در دستور کار قرار بگیرد. اگر دولت بیراهه میرود، اصولگرایان میتوانند با طرح نظرات کارشناسی با کلام متین و وزین، آن را اصلاح کنند. نباید روش احمدینژاد مد نظر آنها باشد که کاستیهای رقیب را برای استفاده در بگمبگمها، نادیده بگیرند. اینکه فقط خشم و انگزدن از یک جریان سیاسی دیده شود، برازنده آنها نیست.