به گزارش جماران، روزنامه شهروند نوشت:

ممکن بود به قیمت مرگ آنها تمام شود. صدای گلوله بود و آتش و انفجار. گفتند کارِ داعش است و عملیات انتحاری است، اما حتی فاصله نزدیک تا مرگ یا احتمال بالای انفجار و حملات تروریستی آن هم به فرماندهی داعش هم نتوانست مردمی را که دیروز در حاشیه خیابان با موبایل‌های روشن به تماشا ایستاده بودند، متوقف کند.

تصاویر و گزارش‌هایی که از حوادث تروریستی دنیا مخابره می‌شود، مثلا همین حادثه اخیر در لندن، اغلب مردم را درحال دویدن و دور شدن از صحنه حادثه نشان می‌دهد. آنها فرار می‌کنند تا در شرایط بحران جانشان را نجات بدهند، اما در ایران در شرایط پرمخاطره‌ای که داعش دیروز به‌پا کرده بود، آنچه در صحنه حادثه مثل همیشه بیشتر به چشم می‌آمد، حضور پرشمار مردمی بود که تحت هیچ شرایطی حاضر به ترک محل حادثه نشدند. بخش قابل توجهی از توان نیروهای امدادی و امنیتی حاضر در صحنه، صرف ساماندهی جمعیت تماشاچیان حاضر در محل حادثه شد. دیروز همزمان با انتشار اخبار این حادثه در شبکه‌های اجتماعی، مردم تصاویری از حمله اخیر به تهران و نیز حمله به لندن را به اشتراک گذاشتند و با مضامین مختلف به محتوای یکسانی اشاره کردند، به این‌که همه جای دنیا مردم در جریان حوادثی مثل این حمله تروریستی فرار می‌کنند و در ایران از هر جایی که هستند خودشان را به محل حادثه می‌رسانند که ببینند چه خبر شده است!
بسیاری با مقایسه واکنش اجتماعی مردم ایران با شهروندان سایر کشورها نتیجه می‎گیرند آگاهی مردم برای مواجهه با شرایط بحران اندک است و رفتار آنها و مزاحمت و اختلالی که در این شرایط عموما برای نیروهای امدادی دارند را به حساب این می‌گذارند که فرهنگ رفتار اجتماعی درست در شرایط بحران در جامعه جا نیفتاده است اما پرسش این است که آیا مردم ایران از نظر فرهنگی به‌زعم شماری از منتقدان عقب‌مانده‌تر از شهروندان شهرهای مثلا اروپایی هستند یا این‌که به اندازه کافی آنها برای مواجهه اجتماعی در شرایط بحران آموزش ندیده‌اند؟ در این زمینه رسانه‌ها و اطلاع‌رسانی شفاف در زمان بحران تا چه اندازه می‌تواند حواشی و پیامدهای اجتماعی منفی را مدیریت کرده و کاهش دهد؟ این پرسش‌هایی است که در ارتباط با حادثه روز گذشته تهران با کارشناسان مطرح کرده‌ایم.
مردم نباید در زمان بحران خطرپذیر باشند
مهراب شریفی- کارشناس مدیریت بحران| بحران‌های انسان‌ساخت مانند جنگ و عملیات تروریستی، از نوع بحران‌های تعمدی است که طراحی و برنامه دارد. بحران‌هایی که به درک خطر از اوضاع برمی‌گردد و از این‌رو باید درک خطر در میان مردم بالا برود تا هنگام بروز چنین اتفاقاتی خطرپذیری و ریسک‌پذیری نداشته باشند؛ آن هم در شرایط جغرافیایی که کشور ما در آن قرار گرفته و تروریست‌ها در منطقه درحال جولان دادن هستند. از این‌رو باید مردم به درک از خطر برسند. در حوادث تروریستی ممکن است یکی از برنامه‌های تروریست‌ها این باشد که پس از جمع شدن مردم در یک محل، آن منطقه را منفجر کنند یا وضع گروگانگیری به وجود بیاورند به همین دلیل لازم است به مردمی که در چنین شرایطی در محل می‌مانند و نظاره‌گر حادثه هستند، هشدار بدهیم که تا چه میزان حضورشان در چنین شرایطی خطرناک است. آنها نه فقط جان خودشان را به خطر می‌اندازند بلکه در کار نیروهای امنیتی و اطلاعاتی هم اختلال ایجاد می‌کنند. در این زمان‌ها فقط و فقط نیروهای امنیتی و امدادرسان باید در محل حادثه حضور داشته باشند چون خطر چنین حوادثی بسیار بیشتر از حوادث طبیعی است و دشمن زنده و با برنامه‌ریزی منتظر است تا آسیب برساند.
پس از حملات ١١سپتامبر در آمریکا،  یکی از مواردی که بجد مورد نظر سازمان مدیریت بحران این کشور قرار گرفت، آماده کردن مردم برای مواجهه با حملات تروریستی بود. پس از این حادثه وزارت امنیت داخلی ایجاد و سازمان مدیریت بحران زیرمجموعه این وزارتخانه شد و شعارشان هم دفاع از مردم در مقابل حملات تروریستی بود و جزوه‌هایی را نوشتند و آموزش‌هایی را به مردم از تمام سنین آغاز کردند. ما هم نیازمند چنین تدابیری هستیم تا مردم بدانند باید هنگام چنین اتفاقی در گام نخست با سرعت هرچه تمام‌تر محل حادثه را ترک کنند.  اگر گیر افتادند و تیرانداز نزدیک آنها بود، دست‌ها را پشت سر گذاشته و کف زمین بخوابند. به شایعات دامن نزنند و خودمراقبتی و دیگرمراقبتی را دستور کار قرار دهند. از رفت و آمدهای بیهوده و غیرضروری در سطح شهر بپرهیزند و نکته آخر هم این است که سازمان مدیریت بحران و پدافند غیرعامل باید به صورت مشترک برای مواجهه مردم با چنین شرایطی برنامه‌ریزی کنند. سازمان پدافند غیرعامل، سازمان مهمی است که دفع تهدیدهایی از این دست در دستور کارش قرار دارد و باید با سازمان مدیریت بحران همکاری‌هایی را برای آموزش مردم در دستور کار قرار دهد تا به این ترتیب بتوانیم میزان تلفات را کم کنیم.

مردم به قانون اعتماد ندارند
افسر افشار نادری-  جامعه ‌شناس| این روزها همه از نحوه مواجهه مردم با بحران‌ها انتقاد می‌کنند و می‌پرسند که چرا مردم ایران در زمان حادثه و بحران تجمع می‎کنند، اما خارج از ایران هم در زمان بحران مردم حتما جمع می‌شوند اما نکته متفاوت این است که آنها تا یک حد و محدوده مشخصی گرد هم جمع می‌شوند و پلیس است که این حدود را مشخص می‌کند. اگر در زمان بحران به نظر می‌رسد که شهروندان کشورهای پیشرفته، منظم‌تر و هماهنگ‌تر از ما عمل می‌کنند، یک دلیل روشن آن این است که قانون در آنها نهادینه شده و می‌دانند که نباید از آن تخطی کنند. اما در ایران قانون هیچ وقت مورد اطاعت نبوده و نهادینه نشده است. مردم فکر می‌کنند اگر به آنها می‌گویند به این نقطه نیایید، اتفاقا باید آن‌جا باشند و درواقع با این کار علیه قانون جبهه می‌گیرند.
ما باید بپرسیم که تا چه زمانی قرار است قانون طرف مردم را نگیرد و مردم تا چه حد می‌خواهند قانون را به بازی بگیرند؟ قانون باید به شکلی در میان مردم نهادینه شود که فراتر از آن چیزی نباشد و مردم بدانند هر چه قانون می‌گوید درست است. تا زمانی که قانون فقط متعلق به عده خاصی است و به صورت گزینشی اجرا می‌شود، مردم هیچ وقت به قانون اهمیت نمی‌دهند. حتی زمانی که این قانون مدافع مردم باشد هم آن را قبول ندارند. شاید گاهی مقایسه کردن هم بد نباشد و بشود از آن به‌عنوان راهی برای آموزش مردم برای بحران‌های بعدی استفاده کرد. وقتی حادثه پلاسکو افتاق افتاد، موجی راه افتاد که در آن نه‌تنها رسانه‌ها که حتی خود مردم از یکدیگر انتقاد می‌کردند که چرا عده‌ای موبایل به دست می‌گیرند، تجمع می‌کنند و سلفی می‌گیرند. این مسأله موجب می‌شود که در بحران بعدی مردم این انتقاد را آویزه گوششان کنند که رفتار درستی نیست. در این شرایط چه بسا این یک نوع آموزش باشد.
اما بحث مهمتر آموزش‌هایی است که پیش از بحران باید برای افراد جامعه تدارک دیده شود؛ مسأله‌ای که الان مورد بحث تمام کشورهاست که به جای آموزش و پرورش عمومی و بدون کاربرد، به مردم آموزش‌هایی داده شود که کاربرد داشته باشد. اما کسانی که طرفدار آموزش و پرورش سنتی و تکراری و بدون کاربرد هستند گوش‌شان بدهکار نیست.
یک دلیل حضور مردم در صحنه هم این است که اطلاع‌رسانی کاملی به آنها صورت نمی‌گیرد و گاهی با این بهانه که مردم نگران نشوند. اما این عذر بدتر از گناه است. در مورد حادثه تروریستی دیروز این مسأله را دیدیم که تمام شبکه‌های اجتماعی اخبار را پخش می‌کردند ولی تلویزیون در حد خبر کوتاه آن را پوشش داد؛  درحالی‌که بسیار حادثه مهم و بااهمیتی است، اما تلویزیون خبر فوری نزد و تنها در باکس کوچکی به صورت زنده گوشه‌هایی از مجلس را پوشش می‌داد. مردم در صحنه حضور داشتند و صحنه‌ها را فیلمبرداری می‌کردند. همین اتفاقات باعث می‌شود مردم نسبت به رسانه‌ها و به‌خصوص صداوسیما بی‌اعتماد شوند چون خودشان این اخبار را به هم منتقل می‌کنند. از آن گذشته، چرا نباید نگران شوند؟ شاید عده‌ای از این طریق از حضور در محل حادثه امتناع کنند و جان‌شان به خطر نیفتد. پوشش ندادن این اخبار بی‌اهمیتی نسبت به جان مردم است.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.