یک نماینده هوادار ابراهیم رئیسی معتقد است که سبد 16 میلیونی رأی او و اصولگرایان در این انتخابات یک موفقیت بوده، هر چند نهایتاً نتیجه به نفع حسن روحانی تمام شد.پ

 

به گزارش جماران، سید حسین نقوی حسینی نماینده ورامین در گفت‌و‌گو با «ایران» تأکید می‌کند که اصولگرایان رأی خود را زیر باران تخریب تیم دولت کسب کرده‌اند. او البته در جایی که سخن از لیدری رئیسی بر جریان اصولگرا می‌شود، ترجیح می‌دهد قدری محتاط‌ تر صحبت کند و همه چیز را به آینده حواله دهد. آینده‌ای که او می‌گوید باید در آن سازوکار وحدت و تصمیم‌سازی اصولگرایان در آن تقویت شود.

سبد رأی آقای روحانی در این انتخابات نسبت به دوره قبل بیش از 5 میلیون رشد داشت اما سبد رأی اصولگرایان تقریباً ثابت ماند. ارزیابی شما از این تغییر توازن چیست؟
من قبل از انتخابات هم این را گفته‌ام که آقای روحانی 10تا 12 میلیون رأی را در جریان خود داشت و این عده اصلاً نگاه نمی‌کردند که برنامه و عملکرد ایشان چیست. اینها به هر شکلی به آقای روحانی رأی می‌دادند. در مقابل هم آقای روحانی 30 میلیون رأی را نداشت بلکه این 30 میلیون قابل مدیریت بود. اصولگرایان روی این 30 میلیون برنامه‌ریزی کردند تا از میان آن سبد خود را پر کنند.
اگر گزاره شما برای رأی ثابت ده تا دوازده میلیونی آقای روحانی را درست بدانیم، یعنی شما قائل به این نیستید که اصولگرایان هم دارای یک سبد رأی ثابت هستند که در هر شرایطی بدون نگاه به عملکردها و برنامه‌ها به آنها و نامزدهای آنها رأی می‌دهند؟
من معتقدم چنین سبدی برای اصولگرایان هم هست اما بسیار محدودتر می‌باشد. یعنی به اعتقاد من آرایی که اصولگرایان می‌گیرند همیشه سیال‌تر است و کمتر تحت تأثیر هیجانات انتخاباتی شکل می‌گیرند.


خب چرا اصولگرایان برای همان سی میلیون رأیی که می‌گویید توان جذب آن وجود داشت، نتوانستند موفق عمل کنند؟
چون در رقابتی که شکل گرفت آقای روحانی و تیم او توانستند مدیریت بهتری بر این سی میلیون رأی داشته باشند. البته الزاماً ما بر تأیید شیوه رأی گرفتن تیم آقای روحانی صحه نمی‌گذاریم و نمی‌گوییم آن شیوه را قبول داریم. اما به هر حال اگر از یک دیدگاه ریاضی محض نگاه کنیم شیوه آنها بیشتر جواب داد.


خب شیوه آنها و تاکتیکی که انتخاب کردند چه بود؟
سه تا تاکتیک داشتند و آن را به کار بستند. یکی همان تاکتیک قدیمی انتخابات بود یعنی همان وعده‌هایی که داده شد. حالا برای دولتی که چهار سال بر سر کار بوده و بیاید و دوباره وعده بدهد، شاید خیلی خوشایند نباشد اما به هر حال مردم دلخوش به وعده هستند و دولت از این موقعیت توانست استفاده کند. دوم اقداماتی بود که من نام آنها را اقدامات مزورانه می‌گذارم. اقداماتی که با تزویر همراه بودند مثل موردی که درباره فرهنگیان رخ داد. چهار سال فرهنگیان حقوق خود را دوم یا سوم ماه می‌گرفتند ولی ماه انتخابات این حقوق را روز بیست و پنجم به حسابشان ریختند یا تمام مطالباتشان را دادند. اگر منابع اینها بود چرا قبلاً نمی‌دادند؟ اگر نبود چرا زمان انتخابات دادند؟ به برخی فرهنگیان کارانه دادند. به برخی مهندسان نفت یک میلیون تومان تا چهارمیلیون تومان پاداش دادند.


فکر می‌کنید سبد رأی آقای روحانی را این موارد تحت تأثیر قرار داد؟
قطعاً تأثیرش زیاد بوده. ما فقط یک میلیون و چهارصد هزار معلم در کشور داریم و این کارها در این اقشار و رأی آنها تأثیر می‌گذارد.
این استدلال شما با استنباطی که عموماً درباره بصیرت جامعه مطرح می‌شود در تضاد جدی است. وقتی جامعه‌ای و آن هم قشر فرهنگی و تحصیلکرده آن طبق گفته شما با چهار روز عقب و جلو کردن حقوق ماهیانه نظرش تغییر می‌کند آیا می‌توان تصویری که از آگاهی سیاسی و بصیرت جامعه ایرانی ساخته می‌شود را پذیرفت؟
خب من نگفتم کلاً این مورد تمام قشر فرهنگیان را تحت تأثیر قرار داده، قطعاً جامعه ما بصیر است اما این دست رفتارها هم در آن تأثیر می‌گذارد و درصدی را متأثر از خود می‌کند. همین‌ها سبد آرا را می‌سازند، حالا دولت با این رفتارش اینجا چند درصد رأی برای خود جمع می‌کند و جای دیگر با رفتار دیگری چند درصد دیگری و همین‌طور یک بلوک رأی برای خودش تشکیل می‌دهد.


تاکتیک سوم از نظر شما چه بود؟
سومین تاکتیک هم رقیب هراسی تیم آقای روحانی بود که کارآمد شد و تأثیر گذاشت. بالاخره وقتی شما ادعاهایی به طرف مقابل می‌بندید که فلانی می‌خواهد دیوار بکشد و با زنان چنان کند و چنین کند، قطعاً تأثیر می‌گذارد.
اما خب متقابلاً مواردی مثل سند 2030 هم بود که در انتخابات توسط رقبای دولت مطرح شد.
این موضوع را حضرت آقا توضیح دادند و فرمودند چیست.


اما آقای رئیس جمهوری هم آمدند و به تفصیل درباره آن توضیح دادند.
آقای رئیس جمهوری برای خودشان گفتند. وقتی حضرت آقا گفتند این خلاف است، یعنی خلاف است.
اما دولت که متن سند را منتشر کرده و توضیح داده اصلاً امضایی در کار نبوده است.
من اصلاً با این کاری ندارم. به صورت پنهانکاری آن را اجرا کردند. باید قبلش اعلام می‌شد. اما آن طرف قضیه آمدند و به رقیب دروغ بستند. من 50 تا سخنرانی در این انتخابات داشتم. در دانشگاه‌ها می‌گفتم وضعیت مملکت این است. دانشجوها می‌گفتند حرفتان درست است اما فلانی اگر بیاید می‌خواهد سر کلاس پرده بکشد و همه جا را زنانه و مردانه کند. می‌گفتم چه کسی این را گفته؟ اینها دروغ است. اینها روی رأی مردم اثر دارد. اصلاح‌طلبان دوم خرداد هم همین‌طور رأی آوردند، جامعه را ترساندند. امسال هم جامعه را ترساندند و پاسخ آن را خواهند دید.


بعد از انتخابات، جریان رقیب و مخالف دولت از این 16 میلیون رأیی که توانست جمع کند آیا راضی است یا خیر؟
با آن تاکتیک‌هایی که عرض کردم و شرایطی که انتخابات و رقابت برگزار شد، این 16 میلیون واقعاً رأی بالایی بود. من انتظار نداشتم که آقای رئیسی با یک ماه کار انتخاباتی و این همه حجم حمله و این همه توطئه و طراحی و تزویر بتواند 16 میلیون رأی بیاورد. ما با دست بسته این آرا را آوردیم.


یعنی شما شانسی برای شکست آقای روحانی و یک دوره‌ای کردن دولت ایشان نمی‌دیدید که می‌گویید انتظار این رأی را نداشتید؟
ما آمده بودیم که آقای روحانی را شکست دهیم و توان این کار را هم داشتیم. اما در اواسط کار دیدیم که حجم تخریب واقعاً بیشتر از حد تصور ما بود. آن دو قطبی کاذبی که ایجاد شد را ما نمی‌خواستیم با توسل به همان روش‌های نادرست، بشکنیم. ضمن اینکه مطمئن باشید اگر مدت تبلیغات و رقابت بیشتر بود، دولت توانی برای ادامه نداشت و رو به افول می‌رفت. دولت غیر از همان هراسی که ایجاد کرد و دوقطبی که ساخت، چیزی برای عرضه نداشت.


اما دوقطبی به نظر قبلاً توسط شما ساخته شده بود. تصویر سراسر سیاهی که ایجاد کردید و کشور را به بدترین شرایط ممکن توصیف می‌کردید، آیا آغاز دوقطبی نبود؟
آن تصویر اگر هم سیاه بود محصول عملکرد دولت بود.


یعنی تمام آن فقر، عقب ماندگی و بیچارگی که روی آن مانور دادید در همین چهار سال شکل گرفته بود؟
نه، ولی معتقدیم دولت نه تنها برای رفع آن کاری نکرد که حتی به تعمیق آن کمک کرد و این فقر و بیکاری و آسیب‌های فراگیری که وجود دارد حاصل سیاست‌هایی است که این دولت هم آنها را قبول دارد و در همان راه می‌رود. این چیزی که ما می‌گفتیم دوقطبی نبود بلکه قسمتی از کارنامه دولت بود که باید پاسخ می‌داد اما به جایش آمد و رویکردی اتخاذ کرد که دو قطبی ایجاد کند. حمله‌ای که در این انتخابات به نهادهای انقلابی شد بی‌نظیر بود و در تاریخ ما نظیر نداشت و این دو قطبی است. کاری است که دولت انجام داد تا فقط بتواند رأی بیاورد.


الان که انتخابات تمام شده، کارنامه جریان منتقد و مخالف دولت را در این انتخابات مثبت می‌دانید؟
قطعاً. ما زیر بارانی از اتهامات 16 میلیون رأی گرفتیم که خیلی خوب بود. بر خلاف تمام ارزیابی رقبا به وحدت رسیدیم و از یک سازوکار مترقی و دموکراتیک توانستیم فعالیت‌مان را هدایت کنیم. مهم‌تر اینکه از دایره اخلاق خارج نشدیم، هر چند دولت اکثر رفتارش خارج از دایره اخلاق بود. اینها آورده‌های مثبت و خوبی برای جریان ما و حامیان آقای رئیسی بود.


هم‌اکنون برخی اظهارنظرها در جریان اصولگرا وجود دارد مبنی بر اینکه با توجه به رقابت شکل گرفته، هدایت جریان اصولگرا توسط آقای رئیسی ادامه پیدا کند و ایشان به نحوی لیدر اصولگرایان شوند. این را شما قبول دارید یا نه؟
عیب اصولگرایان این است که مانند اصلاح‌طلبان دنبال یک نفر راه نمی‌افتند تا او هر چه گفت آنها هم تکرار کنند. اصولگرایان همگی خودشان را تکلیف‌گرا می‌دانند و دیدگاه‌های مختلفی دارند و بر اساس آن سعی می‌کنند عمل کنند. در جریان اصلاحات یک نفر جلو می‌افتد و بقیه دنبال سر او حرکت می‌کنند و اسمش را می‌گذارند کار جمعی. حالا اینکه درست یا غلط است کاری به آن ندارم.
به این ترتیب بحث لیدری آقای رئیسی را باید جدی بدانیم یا خیر؟ یا اینکه مکانیزم جمنا همچنان تصمیم‌گیری می‌کند؟
این موضوع نیاز به گذر زمان دارد. باید بگذاریم زمان بگذرد. فعلاً تازه از انتخابات خارج شدیم و باید یک مقدار بگذرد. به هر تقدیر اصولگرایان نیازمند یک مکانیزم وحدت‌ساز و تصمیم‌ساز هستند که در این انتخابات برای آن قدم‌های خوبی برداشته شد. قدم‌های بعدی را برای اینکه مشخص کنیم چه خواهیم کرد باید فرصتی برای اظهارنظرها و موضع‌گیری‌های گروه‌های مختلف بدهیم تا نهایتاً به یک اجماع برسیم.


شما معتقدید که در این انتخابات به هر شکل بین اصولگرایان اجماع حاصل شد. این اجماع ادامه خواهد داشت؟
فعلاً امیدواریم که این اجماع به هم نریزد. ما نقد درون جناحی داریم و خوشبختانه به این بلوغ رسیده‌ایم که این نقدها را زمینه افتراق نکنیم. به هر حال سیاست در همین انتخابات به پایان نخواهد رسید و اتفاقات زیادی پیش رو است و اصولگرایی هم به‌عنوان جریان مهم سیاسی کشور و جریانی که هم تجربه دارد و هم از نیروهای جوان زیادی سود می‌برد، تلاش می‌کند به بهترین شکل در این موقعیت‌ها نقش آفرین باشد.


در مورد چهره‌هایی مانند آقایان لاریجانی، ناطق نوری و امثال اینها که اصالتاً اصولگرا هستند و در سال‌های اخیر فاصله‌ای با این جریان گرفتند، آیا نیازی به جذب آنها احساس می‌شود؟
این شخصیت‌ها عزیز هستند و اگر امروز فاصله‌ای هست، موردی است که خود این چهره‌ها ترجیح دادند تا ایجاد کنند. اصولگرایی ملک شخصی کسی نیست که بگویند فلانی باشد و فلانی نباشد. یک جریان انقلابی است که همه می‌توانند با آن و درون آن فعالیت کنند. ضمن اینکه الان هم در درون این جریان همچنان چهره‌های مهم و تأثیرگذار زیادی هستند که خیلی از خلأها را پر کرده‌اند تا بود و نبود چند نفر احساس نشود.

 

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.