ضرورت حضور اجتماعی و سیاسی اسلام در دنیای معاصر، انطباق و اجتهاد احکام جدید مطابق با اقتضائات و نیازهای جدید و نو را ایجاب میکند. در این میان، امام خمینی(ره) با درک این نیاز حیاتی برای استمرار اسلام با دست گرفتن پرچم حکومت اسلامی، با رویکردی نو اندیشانه به منابع صدور احکام، نظام سیاسی جمهوری اسلامی را برای جامعه اسلامی معاصر تجویز نمودند. مسلماً چنین رویکردی از مخالفخوانیها و چالشآفرینیهای جریان مقابل (جریان سنتگرا) در امان نبوده است. جهت تبیین و بررسی «مؤلفههای نواندیشی دینی در اندیشه حضرت امام(ره)» و تقابلهای آن با جریانهای واپسگرا و لیبرال با حجتالاسلام دکتر سید محمدعلی ایازی، پژوهشگر و محقق دینی، مدیرگروه و استاد دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه علوم و تحقیقات به گفتوگو نشستیم. او که از سوى چند نفر از مراجع حوزه علمیه قم اجازه اجتهاد و استنباط احکام دارد، صاحب ده ها عنوان مقاله و کتاب در حوزه اندیشه و تفکر دینی عمدتاً فقه و قرآنپژوهی است. علاوه بر این مقالات او درباره اندیشه دینی حضرت امام(ره) شامل نکات قابل تأملی است.
به گزارش جماران، روزنامه ایران نوشت: «نواندیشی دینی» به لحاظ معرفتی عموماً درتقابل با «سنتگرایی» مطرح میشود. برای شروع بحث بهتر است به تعاریف و پارامترهایی که در بحث نواندیشی دینی و سنتگرایی قابل طرح است بپردازیم و اینکه اصولاً چه چالشهایی با سنت، توجه به بحث «نواندیشی دینی» را برای جامعه اسلامی معاصر ضروری کرده است؟
خاستگاه تحولات فکری و نقد سنت در بستر نقد اندیشه یا کارکرد دینی است؛ به این معنا که معمولاً در بحث تفکر دینی چالشی در حوزه عقیده یا احکام به وجود میآید و مشکل در تفسیری از دین با خرد اجتماعی یا فلسفه ایجاد میشود، که گفته میشود دیگر دین توان پاسخگویی به نیازهای علمی و عملی جامعه عصری را ندارد یا یک تحول علمی به وجود آمده و شکافی ایجاد کرده که این شکاف باعث شده اندیشه دینی زیر سؤال رود، یا اینکه عقلانیت امروز متفاوت از عقلانیت مخاطبان عصر نزول شده است.بهعنوان مثال درباره جایگاه و حقوق زنان، در تفکر سنتی، زن جنس دوم به شمار میرفت، اما این «نواندیشی دینی» است که میخواهد احادیث و متون دینی را بهحساب «تاریخمندی» بگذارد که به معنای سنتی تفسیر شدهاند و میخواهد دلالت این روایات را به چالش بکشد و بگوید وقتی این مباحث مطرح بوده که زن کارکردهای سنتی داشت، در خانه بود و تحصیلات نداشت و تجربه حضور اجتماعی و مدیریتی نداشته است، اما امروز که شرایط تربیت و آموزش زنان مطرح شده به لحاظ توانایی و قدرت مدیریت و عقلانیت از نوع مردان کمتر نیست. بنابراین برخی روایات از این جهت با توجه به اقتضائات آن عصر قابل تفسیرند.
در اینجا سؤالی پیش میآید و آن اینکه آیا سنتگرایی میتواند در حوزههایی با نواندیشی دینی پیوند پیدا کند چنانچه در ارتباط با امام خمینی(ره) بهعنوان «یک رهبر نواندیش مسلمان معاصر» از یک منظر وسیعتر میتوان وی را نواندیشی سنتگرا برشمرد. چگونه میتوان این پیوند را در مورد امام(ره) تبیین کرد؟
درباره امام(ره) باید گفت ایشان سنتگرایی بودند که واقعیات اجتماعی را نیز درک میکردند،چنانچه مثلاً در سال 42 تجویز نمیکرد که زنان در انتخابات شرکت کنند، در حالی که در مبارزات انقلابی، هم بر حضور زنان در انقلاب و هم بر حضور سیاسی و اجتماعی زنان در عرصههای مختلف اجتماعی از آن جمله انتخابات تأکید داشتند. عملاً دیدیم که امام(ره) این نقش را برای زنان قائل شد که زنان تواناییهای خود را در همه عرصهها حتی وکالت و وزارت و امور اجرایی به منصه ظهور برسانند. ایشان برای پیام به گورباچف در کنار آیتالله جوادی و در ترکیب هیأت، یک خانم را همراه آنان کردند تا نقش زنان را در روابط بینالمللی بازگو کند.
فکر میکنید این تغییر دیدگاه از مصادیق «اجتهاد پویا» است که امام(ره) همواره بر آن تأکید داشتند درعین اینکه به سنت جواهری فقاهت هم همواره التزام داشتند؟
امام بر «فقه جواهری» تأکید داشتند و منظور از فقه جواهری تبعیت از فتوای صاحب جواهر نیست؛ بلکه منظور استفاده از روش استناد به منابع و اجتهاد است. بنابراین «فقه جواهری» یک روش فقهی روشمند و مستدل و اجتهادی است و ایشان معتقد بودند باید مبانی و اصولی که در فقه آمده، از آن جمله توجه به ملاکات احکام کاملاً رعایت شود؛ فتوایی که میخواهد صادر شود، ذوقی و بدون پشتوانه اصول و مبانی و استناد به نص نباشد. یعنی بهعنوان مثال اگر قرار است فتوایی درباره شهرنشینی و حقوق شهروندان داده شود باید مستند به قرآن یا مستند به حدیث شود و فقیه نواندیش همه آن قواعد اصولی و فقهی را رعایت کند.
اینکه ایشان باز «فقه پویا» را مطرح کردند، در تعارض با فقه، جواهری نبود، بلکه به این معنا بود که فقه فردی و فقه گذشته نباشد، ایستایی نداشته باشد، زیرا دیگر آن چارچوبها و قالبهایی که درگذشته وجود داشت امروز قابل اجرا نیستند که کسی بخواهد در آن قالبها عمل کند. به همین دلیل ایشان میگفتند «زمان» و «مکان» دو عنصر تعیینکننده در اجتهادند. مسألهای که در قدیم، دارای حکمی بوده است، به ظاهر همان مسأله در روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد یک نظام، ممکن است حکم جدیدی پیدا کند؛ بدان معنا که با شناخت دقیق روابط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی، همان موضوع اول که از نظر ظاهر، با قدیم فرقی نکرده است، واقعاً موضوع جدیدی شده است که قهراً حکم جدیدی میطلبد. مجتهد باید به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد.
امام(ره) در آن پیامی که به مراجع و مدرسین و طلاب حوزههای علمیه میدهند و به «منشور روحانیت» معروف است نهیبهای تندی به جریان جمودگرا و متحجر میزنند که اسلام را به واپسگرایی حتی تا قرونوسطی میخواهند پیش ببرند و درعینحال درباره خطر تجددگرایی افراطی و لیبرالها نیز هشدار میدهند. مرزهای این دو جریان در تفکر نواندیشانه حضرت امام(ره) چگونه قابل ترسیم است؟
تحجرگرایی این است که فقط بهظاهر نص تمسک و استناد شود. ولی حقیقت آن نص فهمیده نشود. در شیوه مدیریت کشور ایشان معتقد بودند مدیریت کشور باید بر اساس نوعی مدیریت جمعی عمل شود، خودشان کمتر در موضوعهای موردی دخالت میکردند و به مجلس و دولت میسپردند، چون میدانستند که دولت بر اساس مطالعات کارشناسی به نظری میرسد و کار را انجام میدهد. اینها مواردی است که ایشان با جریان سنتی آن زمان از جهت افراط و تحجرگرایی دچار اصطکاک میشوند. از سوی دیگر ایشان درباره خطر سکولاریسم ابراز نگرانی میکنند. پس اندیشه امام میتواند جمعی باشد بین نقد سنتگرایی و نقد جریانی که میخواهد نسبت به ارزشهای دینی بیتفاوت باشد.
فکر میکنید این رویکرد نواندیشانه دینی امام(ره) در عمل چه اثراتی را برجای گذاشت،بهعنوان مثال میتوانیم انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را از آثار تفکر نواندیشانه و تعریف بازاندیشانه ایشان از دین برحسب زمان و مکان دانست؟
یک بخش از این اثرها مربوط به زمان و مورد خاص حیات ایشان میشد. گاهی هم وقتی روی یک سری چیزها دست میگذاشتند، فقط منحصر به آن موارد نبود در درازمدت تأثیر خود را میگذاشت، بهطوری که شما امروز شاهدید پس از گذشت 28 سال از وفات ایشان تحولات زیادی در حوزههای مختلف فقه و قانونگذاری به وجود آمده است. این تحولات فقهی که هنوز در آغاز راه است و کسان بسیاری از فقهای سنتی اشکال می گیرند، اما این حرکت همچنان به راه خود ادامه میدهد. در واقع تأثیر نگاه نواندیشانه امام(ره) بر شاگردان و روحانیان و طلاب نواندیشی بود که بعد از ایشان آمدند از این نظریات امام(ره) استفاده کردند و مباحث....
حکومتداری با اجتهاد پویا
حضرت امام(ره) میگفتند «زمان» و «مکان» دو عنصر تعیینکننده در اجتهادند، یعنی با شناخت دقیق روابط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی، یک موضوع که از نظر ظاهر، با قدیم فرقی نکرده است موضوع جدیدی شده است که قهراً حکم جدیدی میطلبد.
امام بهعنوان یک نواندیش دینی در بسیاری جاها رعایت شرایط را میکردند و مسائلی که در اواخر عمرش در سال 67 میگفتند در سال 63 نمیگفتند؛ چون انقلاب نوظهور بود. ما الان با «روشنفکران دینی» این بحث را داریم که چرا خیلی از انتقادات در فضای عمومی و فضاهای مجازی که جای درستی برای طرح این اشکالات نیست، مطرح میشود البته آنان هم میگویند که میز خطابه مثل مجله تخصصی و غیره برای طرح مسائل و اشکالاتشان ندارند که این حرف آنان هم درست است.
در نواندیشی دینی نقدی مطلوب است که با رعایت مصلحت و حکمت باشد و به زبان و ادبیاتی باشد که شکاف معنوی ایجاد نکند و موجب بیاعتباری بنیادهای دینی نشود.
تمدن و فرهنگ کمتر از قدرت تسلیحات نیست، چنانکه نافی آن هم نیست. ایران ظرفیتهای فرهنگی بزرگی دارد که شاخ و شانه کشیدن را لازم ندارد. قدرت فرهنگی ما بهتنهایی قدرتآفرین و قابل عرضه به جهان است. و این در صورتی به دست میآید که استراتژی تشنجزدایی را دنبال کنیم.
حضرت امام(ره) 28سال است که از فوتشان گذشته و خیلی از مواضع و صحبتهای ایشان ناظر به شرایط خاص و موقعیت خاص بوده است و میتواند با توجه به نیاز امروز ما روزآمد شود و متناسب با نیازها و شرایط امروز مطرح شود.
جدیدی را در حوزه مباحث روز مطرح کردند که امروزه در قوانین تأثیرش را میبینیم. بسیاری از استادانی که در حوزه بهعنوان نواندیش هستند با وجود مخالفت سنتگرایان، در بحث حضانت، حقوق کودک و مجازات سخنان تازهای مطرح کردند و امروز تأثیر نظریاتشان را بر جامعه میبینیم که کارآمدتر شدن فقه در حکومتداری را موجب شده است. البته همچنان مشکلات جدی برای این فقه و قوانین موجود در باب مجازاتها، حقوق زنان وجود دارد، ما دلیلی نمیبینیم که زنان نتوانند فعالیت اجتماعی داشته باشند ؛ نتوانند رئیس جمهوری و قاضی شوند یا غیرمسلمانان نتوانند در حوزه شورای شهر فعالیت اجتماعی - سیاسی انجام دهند.
فکر میکنید اگر امام(ره) بودند در این حوزهها نظرشان مطابق همین دیدگاه روحانیت نواندیش بود؟
حتماً همینطور بود، اگر ایشان بودند همین دیدگاه را داشتند.
از تعابیر دیگری که در کنار جریان «نواندیشی دینی» مطرح میشود بحث «روشنفکری دینی» است. فکر میکنید با توجه به اینکه حتی گاهی روشنفکران دینی از سوی نواندیشان مورد انتقاد بودهاند، حضرت امام(ره) چه موضعی نسبت به روشنفکران دینی داشتند؟
مرزهای «روشنفکری دینی» و «نواندیشی دینی» قابل تأمل است. وقتی میگوییم «نواندیش دینی» منظور کسی است که دنبال اصلاح دینی با توجه به ظرفیتها و تفسیر عصری در فهم متون دینی است و البته به درون و بیرون دین و خردگرایی نگاهی میکند و چالشها، مسائل، مشکلات را میخواهد از ساحت دین بزداید. بنابراین ضدیتش با خرافات و با غلوها از همین باب است و میخواهد که دین را اصلاح کند. اگر منظور از «روشنفکر دینی» این باشد، من با آن مشکلی ندارم. اسم این حرکت را باید اصلاح دینی یا احیای تفکر دینی هم گذاشت.
جهت دوم که من در باب نواندیشی مد نظر دارم این است که عقلانیتِ آن فقط در باب نقد نیست. روش طرح مسائل و موقعیت و زمان و شیوه نقد هم قابل توجه است؛ یعنی اگر کسی میخواهد نقد کند، باید اصل حکمت را در نظر بگیرد و با توجه به ظرفیتهای جامعه و اولویتهای آن باشد. برای یک مصلح دینی این بسیار مهم است که مخاطب و شرایط اجتماعی خود را بشناسد و در وقت مناسب خود سخن بگوید و موضعگیری کند. زبان نقد هم بسیار مهم است، باید دید که چطور میخواهد نقد کند؛ در نواندیشی دینی نقدی مطلوب است که با رعایت مصلحت و حکمت باشد و این عمل به زبان و ادبیاتی باشد که شکاف معنوی ایجاد نکند و موجب بیاعتباری بنیادهای دینی نشود.
اما در مورد روشنفکری دینی، اگر این اصول را رعایت کند اشکالی نخواهیم داشت،اما از نظر من آن روشنفکر دینی که رعایت ارزشهای دینی کلان را نمیکند یا اینکه در بیان و زبانش رعایت مصلحت و حکمت را نکند و نخواهد مخاطبش را در نظر گیرد به نظر من به لحاظ اخلاقی و نه حقوقی این امر مسألهساز است. باز تأکید میکنم به لحاظ آزادی بیان و حق انسانی بحث نمیکنم، بهعنوان یک توصیه و روش موفق سخن میگویم. در واقع به لحاظ کارکرد، نواندیشان دینی چون امام خمینی(ره) دغدغه دین و ارزشهای دینی و سوءاستفادههای احتمالی و بدفهمیهای افراد کجاندیش را دارند، زبان انتخابی برای تأثیرگذاری باید با دقت باشد از طرفی فکر میکنند اولویت در طرح مسائل و مقبولیت هم در نقد سنت مهم است، ولی روشنفکران دینی الزاماً دغدغه دین ندارند. بسا با رویکرد سکولار به دین نگاه کرده و نقد میکنند.
در واقع اگر کسی با عنوان نواندیشی دینی دغدغه دین و ارزشهای دینی را نداشته باشد و رعایت مصلحت و حکمت را نکند و اولویتها را مد نظر نداشته باشد از نظر ما مورد قبول نیست. اما امام(ره) بهعنوان یک نواندیش دینی در بسیاری جاها رعایت شرایط را میکرد و مسائلی که در اواخر عمرش در سال 67 میگفت در سال 63 نمیگفت؛ چون انقلاب نوظهور بود. ما الان با روشنفکران دینی این بحث را داریم که چرا خیلی از انتقادات در فضای عمومی و فضاهای مجازی که جای درستی برای طرح این اشکالات نیست، مطرح میشود. این مسائل در حالی مطرح میشود که هنوز ظرفیتسنجی نشده یا بیان و ادبیات آن لغزنده است. درحالیکه باید در حوزههای تخصصی طرح این اشکالات سنجیده شود، البته آنان هم میگویند که میز خطابه مثل مجله تخصصی و غیره برای طرح مسائل و اشکالاتشان ندارند که این حرف آنان هم درست است.
در حوزه سیاست خارجی میدانیم که حضرت امام(ره) نگاه واقعگرایانه مبتنی بر روابط مسالمتآمیز با دیگر کشورها داشتند. برخلاف آنچه امروز در جهان شاهدیم که بسیاری از حرکتهای اسلامگرایانه با خشونت و تفرقه عجین هستند ولی امام خمینی(ره) بر وحدت مسلمانان و صلح و تنشزدایی تأکید داشتند آیا این پیامد همان نگاه نواندیشانه دینی ایشان است؟
در این باب دو مسأله باید مورد توجه قرار گیرد. مسأله نخست اینکه برخی مواضع را که در شرایط خاص و موقعیت خاص اتخاذ میشود نباید بهعنوان استراتژی و خط مشی کلی امام(ره) در همه دوران تفسیر کنیم؛ چون ممکن است مثلاً اتفاقاتی در یک مقطع زمانی موجب آن شود که آن سیاست و خط مشی کلان بهطور استثنا در موقعیتی اجرا نشود که باید این را مد نظر داشت. گاهی استناداتی به حرفهای حضرت امام(ره) میشود که مقطع و شرایط خاص آن در نظر گرفته نمیشود در حالی که ناظر به آن شرایط است و الان برخی آن را مبنای برخی اقدامات خود در شکل افراطی میگیرند، بهعنوان مثال در باب قضایای سال 67 و 66 که با عربستان درگیری پیدا کردیم، امام حرفهای خیلی تند و تیزی گفتند؛ ولی نباید آن مقطع را بهعنوان سیاست کلان حضرت امام(ره) در همه دورهها تلقی کنیم؛اتفاقاً شواهد دیگری برای سیاست تنشزدایی امام(ره) چه به لحاظ سیاسی و چه دینی وجود دارد. به لحاظ دینی ایشان مسأله تقریب و هفته وحدت را با پیشنهاد آیتالله منتظری مطرح کردند؛ اینکه ما باید با اهل سنت روابط خوبی داشته باشیم و حقوق اهل سنت باید حتماً در ایران رعایت شود، امر بدیهی و مسلم است. اینها همه بهعنوان استراتژی دینی امام(ره) بوده است.
میدانیم که حضرت امام(ره) شاگرد آیتالله بروجردی بودهاند و ایشان اعتقاد داشتند که ما باید نزاعهای مذهبی را به شکل تاریخی آن برنگردانیم و شکل شخصی ندهیم و اصولاً در موارد بسیار بجز بحث مقام اهل بیت(ع) که در حدیث «ثقلین »مطرح شده، باید بسیاری از این نزاعها را تخفیف دهیم. برخلاف نگاههای سنتی که به دنبال تغلیظ این دعواها و نزاعهای مذهبی و تاریخی هستند. بر این اساس امام(ره) در باب وحدت بین مسلمانان همواره بر تقریب و اتحاد مسلمانان تأکید داشتند که هم در پیامهای حج و هم در مسائل داخلی قابل رصد است.
جدا از مسأله وحدت مذهبی، ایشان در روابط بین ایران و کشورهای جهان هم همین رویه را داشتند. به پیمانهای بینالمللی تأکید داشتند اینکه ما عضوی از سازمان ملل هستیم و پیمانهایی که آنجا امضا میشود، باید رعایت شود و نقض نشود، از اینجهت احترام به قوانین بینالمللی را تأکید داشتند.
فکر میکنید امروز تا چه اندازه آن نگاه مسالمتجویانه و وحدتآفرین امام(ره) ادامه پیدا کرده است؟
متأسفانه امروز هم ما همان تقابل جریان نواندیشانه و جریان سنتی را از دو طرف داریم. کسانی هستند که صحبت از دعوای با جهان میکنند و فکر میکنند قدرتنمایی بر تسلیحات است. یک شرکت مایکروسافت اقتدارش از یک کشور بیشتر است. «علم» قدرتآفرین است. تمدن و فرهنگ کمتر از قدرت تسلیحات نیست، چنانکه نافی آن هم نیست. ایران ظرفیتهای فرهنگی بزرگی دارد که شاخ و شانه کشیدن را لازم ندارد. قدرت فرهنگی ما بهتنهایی قدرتآفرین و قابل عرضه به جهان است. و این در صورتی به دست میآید که استراتژی تشنجزدایی را دنبال کنیم.
منکر نیستم که قدرتهای نظامی در بخشی از امور، مهم و تأثیرگذار است، ولی همه امنیت و قدرت ما به سلاح و موشک نیست. دیپلماسی خوب و قوی و روابط متعادل و زبان مسالمتآمیز که فرهنگ و تمدن ما را نشان دهد، اینها در معرفی جمهوری اسلامی ایران مؤثر هستند. جریان نواندیشی این را میخواهد که در عین عزت و قدرت، ما باید دیپلماسی قوی و توسعه اقتصادی و فرهنگی داشته باشیم که زمینههای گفت وگو را برای ما فراهم کند. مشکلات اقتصادی هم در سایه آن اقتدار فرهنگی، نظامی و سیاسی و اتکای بر مردم قابل حل میشود.
در مقابل جریانات سنتی را میبینیم که به سفارتخانهها حمله میکنند که گمان میکنند اینگونه رفتارها جواب میدهد. دعواهای مذهبی جز نزاع و خسارت و مشکلات برای مردم و کشور نتیجهای نداشته است.
انسان مسلمان امروز چطور میتواند با بهرهگیری از این بینش نواندیشانه حضرت امام(ره) در عمل زندگی متناسب با اقتضائات زمانه و عصر خود داشته باشد؟
«اجتهاد پویا» ضرورت تفسیرهای جدید از دین را میطلبد، چنانکه عالمان گذشته ما چنین بودند. ما خاتمالکتب داریم اما خاتمالتفاسیر نداریم. من در کتاب «قرآن و تفسیر عصری» خود گفتهام یک متن ثابت است ولی فهم از این متن، میتواند متناسب با اقتضائات هر عصر و متناسب با زمان و مکان و نیازهای جامعه باشد. حضرت امام(ره) 28سال است که از فوتشان گذشته و خیلی از مواضع و صحبتهای ایشان ناظر به شرایط خاص و موقعیت خاص بوده است. ما این را درباره قرآن میگوییم که سبب نزول و شرایط زمان و مکان تأثیرگذارند. بنابراین باید توجه داشت که حرفها و موضعگیریهای حضرت امام(ره) هم، همه حرفهایی نیستند که فقط در همان قالب بگنجد؛ میتواند با توجه به نیاز امروز ما روزآمد شود و متناسب با نیازها و شرایط امروز مطرح شود.