به گزارش جماران، آیت الله غرویان طی یادداشتی در روزنامه آرمان نوشت:
سقراط، افلاطون و ارسطو حکمت را به دو بخش نظری و عملی تقسیم کردهاند. حکمت نظری سه شاخه دارد که شامل الهیات، طبیعیات و ریاضیات میشود. حکمت عملی نیز دارای سه شاخه بوده که شامل تدبیر منزل، اخلاق و سیاست مدرن است.
براین اساس رابطه اخلاق و سیاست اینگونه است که هر دو جزو حکمت عملی قرار میگیرند و عقل عملی شامل هر دو میشود. نکته دیگر اینکه اخلاق ناظر بر رفتار است و رفتار مفهومی عام دارد که شامل رفتارهای سیاسی شده و رفتارهای سیاسی افراد در جامعه زیر مجموعه اخلاق به حساب میآید. بنابراین چتر اخلاق گسترش یافته که شامل اخلاق سیاسی هم میگردد. این مفهوم بدین معنی است که اخلاق برای سیاست نیست، بلکه سیاست برای اخلاق است.
از این رو رفتارها، موضعگیریها و جناح بندیهای سیاسی افراد همه باید به سمت حفظ ارزشهای اخلاقی باشد. از سوی دیگر پیامبر مکرم اسلام(ص) میفرمایند: «من مبعوث شدم برای مکارم اخلاقی»، از این جهت معلوم میشود که اصل و جوهره دین همان اخلاق است و بعثت، وحی، نبوت،کتاب و رسالت همه برای این است که انسان پاکیزهای بشویم. اگر حاکم یا سیاستمدار هستیم یا از قدرت برخورداریم باید در جهت رسیدن به ارزشهای اخلاقی و سعادت اخلاقی از آن بهره ببریم. درست است که در طول تاریخ، سیاست به معنای حقه و فریب و... بهکار گرفته شده اما زمانی که از دید دینی و اسلامی به سیاست نگاه میشود در مییابیم که سیاست توام با اخلاق نیز لازم است و مردم بدون سیاست و سیاستمدار نمیتوانند زندگی کنند.
جامعه احتیاج به قانون، حاکمیت، قانونگذار و حافظ قانون دارد. مجموعه فعالیتها درحوزه مدیریت جامعه را سیاست میگویند که همه اینها رفتارهایی است که انسان از خود نشان میدهد. تباین سیاست و اخلاق چندان قابل قبول نیست، بلکه باید سیاست را طوری پیاده کنیم که با عدالت و اخلاق سازگاری داشته باشد و این مهم شدنی است. معصومان، بهترین سیاستمداران و سیاستگذاران در میان بندگان خدا بودند. اگر سیاست با اسلام نسازد که در مورد ائمه نمیتوانیم این مفهوم را بهکار ببریم و اگر سیاست با مفهوم عدالت سازگاری نداشته باشد آنکاه نمیتوانیم آن را در مورد امیرالمومنین بهکار ببریم. جمع سیاست و اخلاق کار سختی است اما محال نیست. زندگی امام خمینی بهترین الگوست. ایشان زاهد، متقی، ساده زیست و اهل عرفان و سیر و سلوک بودند.
همچنین در عین حال اهل سیاست هم بودند. پس معلوم میشود جمع سیاست و دیانت امکانپذیر است و میان عرفان و سیاست جمعپذیر است، امام (ره) انسان جامعی بودند. عرفان، فلسفه، فقه، اصول، حدیث، اخلاق علومی بودند که امام توانستند آنها را با سیاست پیوند بزنند. جمع بین این جهات مختلف امری است که در زندگی امام وقوف پیدا کرد و این بهترین دلیل برای امکان تحقق جمع بین سیاست و اخلاق است. اکنون در حوزههای علمیه کتابهای امام(ره) یا تدریس نمیشود یا خیلی کم تدریس میشود و کلا مجموعه و ساختار فکری حضرت امام در حوزههای علمیه مهجور و متروک خواهد ماند که بسیار خلأ بزرگی است.
در سالگرد رحلت امام(ره) ذکر این نکته الزامی است که کتابهای امام باید در حوزه به شکل کتب درسی ارائه شود و اگر میخواهیم حوزهها خمینی بپرورانند باید اندیشه خمینی را تدریس کنیم و زندگی امام در فلسفه فقه اصول کلام تدریس شود تا شاهد ظهور خمینیهای دیگری از درون حوزه علمیه باشیم. اکنون کتب و تفکر امام در حوزهها زیاد تدریس نمیشود که در صورت استمرار آن به مرور اندیشههای امام(ره) محو میشود و آثار و افکار اما در حوزهها کنار میرود و طلبهها دیگر نخواهند دانست خمینی که بود و افکار و آثارش چه بود. باحذف تفکر خمینی طلبهها از اندیشه ولایت فقیه او و نگاه سیاسی و عرفانی او بی بهره خواهند ماند. باید از شعار بپرهیزیم و در عمل خمینی را زنده نگاه داریم.