به گزارش جماران در گفتگوی روزنامه همدلی با محمدجواد حق شناس آمده است:
محمدجواد حقشناس، فعال سیاسی اصلاحطلب یکی از علتهای شکست جریان اصولگرا در چند انتخابات اخیر را بهرهگیری آنها از نگاه جنگ در عرصه سیاست میداند. به اعتقاد این فعال سیاسی طراحان اردوگاه رقیب روحانی در انتخابات گذشته نظامیها بودند. او اشتباه دیگر رقیب را در این میداند که خود را در جبهه انقلاب تعریف کردند تا دیگران در جبهه ضدانقلاب تلقی شوند. این فعال سیاسی همچنین معتقد است اگر این تقسیمبندیها که در روزهای اخیر در اظهاراتی مثل رای حلال و حرام اصلاح نشود، شکستهای بعدی اصولگرایان رقم خواهد خورد
انتخاب دوباره آقای روحانی و همچنین به دست گرفتن کرسیهای شوراهای شهر در کلانشهرها توسط اصلاحطلبان را چگونه تحلیل میکنید؟
برای تحلیل تصمیم مردم در این انتخابات، باید به نگاهی بازگشت که آنها در انتخابات و نحوه اداره کشور دنبال کردهاند. مردم دیدگاههای خود را پای صندوقهای رای نشان میدهند. به نظر من آنچه در انتخابات 29 اردیبهشت اتفاق افتاد چیز جدیدی نبود. مردم در انتخابات سال 92 هم علیرغم شرایط سختتر و ردصلاحیت غیرقابل انتظار آیتاللههاشمی رفسنجانی در انتخابات یک سخن گفتند. خوشبختانه در آن سال مشاهده کردیم انتظاری که بعضی طراحان فضای سیاسی کشور داشتند، به ضد خودش تبدیل شد. مردم به جای آنکه با صندوقهای رای قهر کنند و یاس و نومیدی به جامعه وارد شود، به شدت هوشمندانه عمل کردند و نتیجه پیروزی آقای روحانی بود.
مردم آنچه را در 92 اتفاق افتاد مانند یک برنامه با فازهای متعدد دانستند و در صدد تکمیل فازهای آن برآمدند. انتخابات94 یکی از حلقههای این زنجیر بود که مردم آن را رها نکردند، بلکه با ورود خود به صحنه آن را ادامه دادند. در انتخابات مجلس نیز ما دوباره هم شاهد ردصلاحیت گسترده و ناروای بهترین فرزندان کشور بودیم، کسانی که نشان دادهاند دل در گرو جمهوری اسلامی دارند و برای تحقق پیشرفت و عدالت در این سرزمین هزینههای زیادی پرداخت کردهاند. در تهران ما بیشتر از 150چهره ملی اصلاحطلب نتوانستند از فیلتر شورای نگهبان عبور کنند. نهایتا فهرستی که تهیه شد که در آن نام چهار یا پنج چهره شناخته شده دیده میشد. با این حال نتیجه آن انتخابات در بین همه ادوار انتخابات مجلس بیسابقه و بینظیر بود. همان نتیجه هم برای انتخابات خبرگان افتاد و چهرههای شاخص شناخته شدهای مانند آیتالله یزدی و مصباح حذف شدند و جریان اصلاحطلب که برای ارائه لیست نسبت به رقیب با دست بستهتری مواجه بود، اعتماد مردم را جلب کردند. اسفند 94 ما شاهد آن بودیم که اکثریت مجلس توانست حتی با چهرههای ناشناخته خود از ژنرالهای طرف مقابل رقابت را ببرد. اینها نشان میدهد که اعتماد مردم نسبت به لیست امید و حامیان آن پابرجا بوده و ادامه دارد.
واقعیتی که وجود دارد این است که مردم تنها با رای دادنشان آری نمیگویند. آنها در انتخابشان در نظر میگیرند کدام سوی یک کارزار سیاسی نفع بیشتر و در بسیاری از موارد ضرر کمتر از دیگری دارد. آنچه باعث میشود در چند انتخابات پیاپی جریان اصولگرا انتخابات را واگذار کند، چیست؟
در دو سال گذشته که مردم برای انتخابات 96 آماده میشدند جریان اصولگرا با تخریب بیسابقه به دنبال پایین کشیدن حسن روحانی از جایگاه ریاست جمهوری و تحقق بخشیدن به اولین رئیس جمهور یک دورهای بود. اصولگرایان باز هم دست از نگاه خود به گذشته برنمیداشتند. به نظر میرسد دوستانی که در آن سوی میدان طراحی و ایدهپردازی میکنند عمدتا از خاستگاه نظامی به سیاست آمدهاند و عرصه سیاست را عرصه جنگ میدانند. آنها برای این عرصه قرارگاه مشترک تعبیه کردهاند و عمدتا سعی میکنند برای حضور در صحنههای سیاسی از چهرههای نظامی بهره بگیرند.
اما در انتخابات 29 اردیبهشت خیلی به نظر نمیرسید جریان مقابل با خاستگاه نظامی وارد میدان شده باشد.
نگاه به سیاست عین صحنه جنگ به جمنا میانجامد. ما دیدیم این مجموعه با همه فشاری که به جریانات سیاسی حتی محافظهکار وارد کرد تا آنها را وارد فضای گفتمانی خود کند، یک نتیجه بیشتر نداشت. آنها خود را در جبهه انقلاب تعریف کردند و نتیجه آن بود که هرکس در جبهه آنها نبود باید ضدانقلاب تلقی میشد.
این یکی از ضربات بزرگ و اشتباهات راهبردی این مجموعه بود که متاسفانه نه تنها خودشان به نتیجه نرسیدند بلکه این ستم آشکار را هم به نظام جمهوری اسلامی روا داشتند که خود را معیار انقلابی بودن و ارزشمدار بودن میدانند. با اینکه آنها سالهاست در این چارچوب عمل میکنند و همیشه هم بابت این نگاه خود با شکست روبهرو شدهاند، اما دست از این نگاه برنمیدارند و به نظر میرسد یا هوشمندی لازم را ندارند یا آنکه صرفا جهان فکریشان در این قاعده و چارچوب تعریف شده و غیر از آن نمیتوانند ببینند یا تحلیل کنند. این مسئله هم موجب گرفتار شدن خودشان میشود و هم باعث ضربه زدن به رقابتهای انتخاباتی کشور میشود.
با اینکه رهبری تاکید کرده بودند ایجاد دوقطبی در فضای انتخابات به مصلحت کشور نیست، این اتفاق تا حد زیادی افتاد. شما علت این دوقطبی را در چه میدانید؟
سال گذشته وقتی آقای احمدینژاد قصد ورود به فضای انتخاباتی کشور را داشتند رهبری او را منع کردند. یکی از دلایل رهبری این بود که بهتر است فضای سیاسی کشور دوقطبی نشود. با این حال ما میبینیم عملکرد جمنا از ابتدا با هدف دوقطبی شدن انتخابات بود. این فضای قطبی دقیقا برخلاف منویاتی بود که رهبری انقلاب ترسیم کرده بودند.
به نظر میرسد آنها رقابتهای انتخاباتی را به خوبی نمیشناسند و شناخت دقیقی از مردم ندارند و سعی میکنند آنچه را در جبهههای نبرد و در مقابل دشمن آموختهاند، وارد فضای سیاسی و رقابتی داخل کشور کنند. در حالی که تقسیمبندیهای داخل کشور بر اساس خودی و غیرخودی، انقلابی و غیرانقلابی دشمن و دوست کاملا به شدت با منافع ملی ناسارگار است و امنیت ملی را مورد مخاطره قرار میدهد. اما متاسفانه گوش شنوایی نیست و دوستان به خود فرصت نمیدهند که بنشینند دلایل شکست خود را بررسی کنند و اصطلاحا در همچنان بر پاشنه تحلیلهای خاص خودشان میچرخد.
بعد از انتخابات جریان شکستخورده مدعی تخلفات گسترده در حین برگزاری انتخابات شد. مضاف بر این بعضی چهرههای اصولگرا مثل سال 94 که مردم تهران را اهل کوفه خوانده بودند، دوباره با ادبیات مشابهی به انتخاب مردم حمله کردند. به نظرتان علت استفاده از این رفتار چیست؟
آنها به جای اینکه اشتباهات خودشان را ترمیم کنند و با خود تدبیر کنند که چرا نسبت به اندیشه آنها اقبالی وجود ندارد، راه خطا را در پیش میگیرند. نگاه امام(ره) همواره بر این بوده که میزان رای ملت است. این یکی از مهمترین آموزههایی بود که امام درباره انتخابات به عنوان یک میراث سیاسی برای باورمندان نظام به جا گذاشتند.
در سال 92 هم ما شاهد بودیم زمانی که مقام معظم رهبری بحث حماسه سیاسی را مطرح میکردند، این ایده را تبیین کردند و ابعاد جدیدی از این موضوع را شکافتند. ایشان در آنجا مشخصا و با صراحت بیان کردند حتی کسانی که جمهوری اسلامی را قبول ندارند پای صندوقها بیایند و رای مردم حقالناس است. ایشان به نهادهای نظارتی همچنین هشدار دادند که از رای مردم پاسداری کنند. اما میبینیم در تحلیلهای بعضی حضرات رای مردم خطرناک خوانده میشود که با هیچ معیاری حتی با آن دسته از معیارهایی که درون نظام تولید و بازتولید شده همخوانی ندارد. اخیرا هم متاسفانه یکی از آقایان رای نامزد خود را حلال خواند؛ این یعنی کسانی که به نامزد مورد حمایت آنها رای دادند رایشان حلال بود و رای دیگران حرام. تا زمانی که این نگاه اصلاح نشود این شکستها پیدرپی خواهد بود. من از آنها دعوت میکنم به جای تقسیمبندی آرای مردم به حلال و حرام و خطرناک دانستن رای مردم، به خودشان بیایند و در نگاه خود به مردم تجدید نظر کنند. تا کی میخواهند این روند سخیف و ناشایست را داشته باشند.
به جز گفتمان این جریان سیاسی فکر میکنید اصولگرایان در معرفی مصادیق هم مرتکب اشتباه شدند؟
قطعا اگر میخواستند نتیجه بهتری داشته باشند باید در نامزدهایی که به صحنه آوردند تجدید نظر میکردند. آنها در یک فضای خیالی حرکت میکنند. وگرنه ارائه کسانی مثل قالیباف و رئیسی قطعا نمیتوانست این جریان را به سر منزل مقصود برساند. این نشان میدهد دوستان هم در تصمیمگیری، راهبرد، تاکتیک و هم در شناخت جامعه مسیر خطایی را دنبال
میکنند.