به گزارش جماران، احمد شیرزاد در روزنامه شرق نوشت:
دامنزدن برخی رسانهها و یک جریان سیاسی خاص به مطالبات مردم در ماههای منتهی به انتخابات، برای شکست حسن روحانی، نتوانست برای آنان کارگشا باشد و حالا بعد از ناکامی ٢٩ اردیبهشت، بهدنبال دمیدن بیشتر بر تنور مطالبات عمومی هستند. در روزهایی هستیم که ٢٠ سال از دوم خرداد ٧٦ میگذرد و تجربه خطیر آن دوران، پیشِروی مردم قرار دارد. مجموعه کسانی که بهدنبال زندگی بهتر در ایران سرفراز هستند، تجربه خاصی از آن روزها تا امروز دارند. وقتی جنبش اصلاحات پیروز شد، فشار به دولت خاتمی برای اینکه در مدت کوتاهی تغییرات جدی در همه سطوح رخ دهد، افزایش یافت. توقع این بود که دولت در همان یک سال اول، تمام درها را باز کند و همه اصول مصرح در قانون اساسی، بیکموکاست دنبال شود. وقتی مجلس ششم با رأی گسترده حامیان اصلاحات تشکیل شد، مطالبات دیگر توصیفشدنی نبود. در روزهای گذشته که برای سخنرانیهای انتخاباتی به شهرهای مختلف رفتم، حس احترامی که طرفداران روحانی و اصلاحات به نمایندگان مجلس ششم داشتند، افتخارآمیز بود؛ نکتهای که در چهار سال مجلس ششم به این شکل نبود. وقتی بهعنوان یک نماینده یا رئیس کمیسیون آموزش مجلس در جمع دوستان فرهنگی حضور پیدا میکردم، رفع تمام کاستیهای تاریخی آموزش و پرورش از دولت و مجلس اصلاحات طلب میشد. همه میگفتند دولت و مجلس در اختیار شماست، دیگر چه میخواهید؟ گاهی با خواهش به آنان میگفتم من هم یک معلم مانند شما هستم و قانون اختیارات محدودی به نمایندگان و دولت داده و موانع فراروی اصلاحات ساختاری، زیاد است. امروز با تکیه بر همان تجربیات، معتقدم اینکه تمام مطالبات زمینمانده در دورههای گذشته، یکجا از یک دولت، مجلس یا شورای شهر خواسته شود، حتما این نهادها را به زانو درخواهد آورد. اتفاق دیگری که در آن مقطع، این رویه را شدت میبخشید، عملکرد صداوسیما و تریبونهای گسترده جناح راست بود که بهشدت به مطالبات دامن میزدند؛ آنچنان شدید که گویی سردمدار اپوزیسیون هستند. خاطرم هست در دورهای، نهادههای طیور، با افزایش قیمت مواجه شده بود و نمایندگان این صنف مقابل مجلس تجمع کرده بودند؛ بهدلیل مرام اصلاحطلبان، این صنوف از طرح شعارهای تند علیه مجلس نگرانی نداشتند، درحالیکه در دورههای دیگر، طعم برخورد را چشیدند. در اینگونه مواقع، برخی مضامین تکراری که ناشی از جو و فضای تند است نیز شنیده میشود مانند اینکه «ما به شما رأی ندادیم روی صندلیها بنشینید و به فکر قدرتطلبی خودتان باشید، به شما رأی دادیم مطالبات را پیگیری کنید». ازایندست مطالبات در اواخر عمر مجلس و دولت اصلاحات در سطح گستردهای و البته به شکل سازمانیافته مطرح میشد و تلاشهای کابینه و نمایندگان اصلاحطلب برای حل بسیاری از مشکلات، اساسا نادیده گرفته میشد. وقتی این نهادها به اصولگرایان و احمدینژاد تحویل داده شد، تازه مردم متوجه تفاوتها شدند. وقتی دولت احمدینژاد سر کار آمد، مردم در چهار سال اول به حداقلها رضایت دادند، درحالیکه حمایتها از آن دولت و مجلس و درآمدهای کشور، افسانهای بود. آن موقع بود که قدر دوره اصلاحات دانسته شد. وقتی به دوره دوم احمدینژاد رسید، وضعیت کشور نگرانکننده شد. دولت اول روحانی این شانس را داشت که مردم بگویند همین که مدیران عاقل و مدبر بر سر کار باشند برای ما کافی است.
...به آنان مهلت میدهیم تا آواربرداری کنند؛ اما آنچه در این یک سال آخر مشاهده شد، فشارهای رسانههای رسمی بود که برنامههای معیشتمحور و دامنزننده به مطالبات را به شکل وسیعی گسترش دادند؛ برای مثال در حوزه اقتصاد میتوان برنامههایی در حمایت از مصرفکننده یا تولیدکننده ساخت؛ اگر همه حمایتها به تولید داخلی جلب شود، مصرفکننده باید کالای بیکیفت با قیمت بالاتر بخرد و تولید هم در شرایط غیررقابتی، توسعه نمییابد. اینجا تولیدکننده خوشحال است و مصرفکننده حقوقش تضییع میشود، اگر فقط مصرفکننده ملاک باشد، باید درهای واردات باز شود و مهم نباشد تولیدکننده زمین میخورد. حسن تدبیر، برقراری تعادل میان این دو نگرش است. حاشیه خبر رادیو و تلویزیون، دامنزدن به مطالبات هر دو دسته در اوج آن را دنبال میکند؛ یعنی هم برای مصرفکننده همهچیز بهوفور در اختیار باشد و هم تولیدکننده هر کالایی با هر کیفیتی که خواست روی میز بازار بگذارد و همه ملزم به خرید باشند. هر سیاست وارداتی که کمی بهدنبال ایجاد فضای رقابتی باشد، بهگونهای با جنجالسازی رسانهای طرف مقابل مواجه میشود که گویی «ذنب لا یغفر» شده است. مشکل این است که حزب مشخصی در برابر جبهه اصلاحات وجود ندارد که از آنان بپرسیم سیاست اقتصادی شما چیست؟ شما در میانه تولیدکننده و مصرفکننده چه میگویید؟ سیاستهای وارداتی و صادراتی چیست؟ در این شرایط تهیهکننده خبر در سیما سردمدار جریانهای فکری میشود که امری بسیار خطرناک است. مردم در چهار سال اول با درک وضعیت کشور، تحریمها، درآمدها و موانع نهادهای بیرون از دولت، صبورانه به بازکردن گرههای سیاسی، اقتصادی و سیاست خارجی امید بستند که نتایجی پذیرفتنی داشت. ما ٢٠سال رشدیافتهتر از دوران اصلاحات هستیم. بهطور طبیعی سیلاب توقعات که فشار شدیدی بر دولت و مجلس وقت گذاشت، نباید تکرار شود. بعضی علامتها هم بیانگر همین موضوع است. در انتخابات اسفند ٩٤ مردم به ٣٠ نفر لیستی که اطلاحطلبان و حامیان دولت ارائه کرده بودند، آری گفتند و در انتخابات اخیر هم رأیدهندگان تهرانی و کلانشهرهای دیگر و حتی شهرهای کوچک نشان دادند بسیار واقعبینتر شدهاند. آنان میدانند اگر ایدهآلها به ثمر بنشیند، فضا دگرگون میشود؛ اما واقعگرایی امیدبخشی را نشان دادهاند و این آن را نوید میدهد که مردم در دام رسانهها و محافل خاص برای حداکثریکردن مطالباتی که حتما نیازمند صبر و تدبیر است نیفتند. درعینحال دولت باید با چالاککردن کابینه، ارائه گزارش اقدامات بهصورت متناوب، مانند دوران انتخابات ریاستجمهوری، تلاشهای خود را به مردم منتقل کند تا شاهد فراز و فرودهای گذشته نباشیم.