به گزارش جماران، فریدون مجلسی تحلیلگر روابط بینالملل در شرق نوشت:
وقتی ملتی انقلاب میکند، بنمایه مطالباتش نیل به دموکراسی است. طبیعی است وقتی ملتی فرهنگ و اعتقادات ویژه خود را داشته باشد، آن ارزشها در انطباق با شرایط روز، خودبهخود و در گزینشهای حداکثری ملت هم منعکس میشوند. وقتی به دلیل جنگ، کمسوادی عمومی، عادت برخی به قانونگریزی، نبود شفافیت و فساد حاصل از آن و نیز نبود احزاب و سایر نهادهای سازنده و منسجمکننده جامعه مدنی، نتوان به دموکراسی واقعی مطابق معیارهای روزآمد دست یافت، شتاب در این راه مانند دوران بعد از مشروطه بدون تردید منجر به هرجومرج میشود؛ بنابراین باید مسیر کندتری را برگزید؛ اما روزی میرسد که هرجومرج تمام میشود که بیسوادی از دو مسیر عمومیشدن سوادآموزی و فراگیرشدن رایانههای خانگی و تلفنهای هوشمند و شبکهها و دستیابی به رسانههای جهانی، جای خود را به شناخت و آگاهی میدهد. مشخص میشود که اصلاحگری امری ضروری است. تکنولوژی روزآمد نیز اکنون خود را با چنین شرایطی تطبیق میدهد؛ یعنی دستگاهها و سامانههای هوشمند امروزی، معایب خود را مییابند و اصلاح میکنند یا اخطار میدهند که آن را اصلاح کنند. میگویند جنبش اجتماعی یا سیاسی سازوکاری است که از سطوح بالاتر مدیریت جامعه که به اطلاعات و آگاهیهای بیشتری هم دسترسی دارند، آغاز میشود و بیآنکه سامانه اجتماعی را فروبپاشد، از طریق اصلاحات، نیازهای خودپالایشی را برآورده میکند و به رفع و دفع مفاسد میپردازد.خوشبختانه در منطقه ما؛ یعنی آسیای غربی یا خاورمیانه، ایران در جنبش مشروطه پیشقدم بود؛ گرچه به دلیل دوگانگی شدید اجتماعی ناشی از بیسوادی گسترده و کندکننده حرکت و رقیقبودن قشر فرهنگمدار، به دموکراسی فراگیر دست نیافت؛ اما با ایجاد تحولات فرهنگی و باقیماندن نشانههای مدنی دموکراسی مانند نهادهای مشروطه و تفکیک قوا که شناخت و نیاز مردمی به آن را ریشهدار کرد، در انقلابی که براندازنده نظامی کهن بود نیز پیشقدم شد؛ انقلابی که جوامع همسایه به دلیل شکاف حاصل از دوگانگی فرهنگی؛ یعنی همان تقابل سنت و روزآمدی، تازه دارند به آن مرحله نزدیک میشوند؛ درحالیکه اکنون در ایران این فراخوان آزادی و دموکراسی است که به گوش میرسد. انتخابات تجلی ویژه دموکراسی است. پرسش این است که آیا انتخاباتی که در ایران سابقهای ١١٠ساله دارد، با هنجارهای دموکراتیک همخوانی دارد؟ خوشبختانه ما از نزدیک شاهد امانتداری در خواندن آرا هستیم و اصلاح این سوی معادله، اصلاح طرف دیگر معادله؛ یعنی واگذارکردن شناخت و گزینش کاندیدا به خود مردم را نیز نوید میدهد. داوری هممیهنان قهرکردهای که در خارج اقامت گزیدهاند و اغلب با کسان خود در ایران ارتباط دارند، گرچه دراینباره کندتر بوده؛ اما تجربه دو انتخابات اخیر نشاندهنده باور، آشتی و فشردن دست درازشده از درون سامانه دولتی است.
تا جایی که بازخورد دریافتی برای دولتیان نیز باورکردنی نبود و نتوانسته بودند خودشان را برای چنین واکنشی آماده کنند. صفهای طولانی در مقابل محلهای اخذ رأی در اروپا و آمریکا، کرایهکردن اتوبوس دربست از سوی رأیدهندگان تا بتوانند خودشان را از شهرهای دیگر پای صندوقهای رأی برسانند و سرانجام کسرآمدن تعرفههای رأیگیری که بسیاری از مراجعان را نومید به خانه بازگرداند - و دولت پوزشی را به آنان بدهکار است- نشان از این باور دارد. رأیدهندگان در آمریکا از شش هزار نفر در دور پیش، به ٣٠ هزار نفر در این دوره افزایش یافتند؛ یعنی اگر دولت هم تدارک کافی ندیده بود، باید گفت واقعا امکان پیشبینی نداشت. من اگر مسئول کنسولی بودم، بلافاصله با یک صورتجلسه، به تعداد زیاد و کافی تعرفه کپی میکردم و با ماشین شماره زده و بعد آن را با همان مهری که به تعرفههای عادی میزنند، معتبر میکردم و به دست متقاضیان میدادم، تا اگر «ملا نقطیها» ایراد یا حرفی داشته باشند، گناه حسابنکردنش هم پای آنان باشد؛ اما دستکم به سفر و حضور رأیدهندگان احترام گذاشته میشد. بسیاری از رأیدهندگان هرگز رأی نداده بودند و بسیاری هم برای نخستین بار با سفارت آشتی میکردند. اهمیت شرایط بهویژه در آمریکا، مشهودتر است که از شش ماه پیش تبلیغات برخی گروهها، مردم را به تحریم انتخابات تشویق میکرد و در مقابل مراکز رأیگیری، چند نفری پرچمبهدست، به رأیدهندگان دشنام میدادند. چندی پیش ٣٠ نفر از آنان به آقای ترامپ نام نوشته و او را به تشدید تحریمها بر ضد ایران تشویق کرده بودند؛ احتمالا همین گاف موجب شد گروه بسیار بزرگی از ایرانیان اندیشمند و ارزشمند و بیطرف، نامه دیگری به ترامپ بنویسند و او را از اقدام علیه ایرانی که برجام را اجرا و مسیرش را عقلانیت و تعادل روشن میکند، برحذر دارند. درست در آستانه همین انتخابات، تعدادی از سلطنتطلبان در نامهای به ترامپ به اینکه چرا اجازه داده است ایرانیان حوزههای اخذ رأی تشکیل دهند، اعتراض کرده بودند. استقبال از این انتخابات پاسخ مناسبی به اینگونه اقدامات غیردموکراتیک مدعیان دموکراسی بود که بهجای استفاده از فرصت و تشویقِ تعدیل رفتار و قانونمداری و شفافیتِ فسادستیز، در برابر آن جبهه گرفتند و به هموطنان خود نیز اهانت روا داشتند.