روزنامه آمریکایی فایننشال تایمزنوشت غیرقابل پیش بینی بودن ترامپ جهان را بیثبات میکند.
به گزارش جماران؛ این روزنامه در مقالهای به قلم جیدئون راچمن (Gideon Rachman) نوشت: دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا بسیار از سیاست پیش بینی ناپذیر بودنش مفتخر است و از اینکه برخلاف سلف خود باراک اوباما به جهان نمیگوید که چه برنامهای دارد، خشنود است.
در این میان هم پیمانان آمریکا در سردرگمی به سر میبرند و احساس خطر میکنند. اما رقیبان آمریکا مانند چین و روسیه در حال بهرهبرداری از این سردرگمی به نفع خود هستند.
مسئله این است که ترامپ با کشورهای خارجی همانند رقبای تجاری برخورد میکند، که در عین حال ممکن است با آنها نزدیکی کند و یا آنکه آنها را بیثبات کند، زیرا رئیس جمهوری معتقد به هنر توافق و مذاکره است. اما این مسئله در دیپلماسی میتواند خطرناک باشد، به خصوص در زمانی که طرف مخاطب شما متحدی است که نیاز دارد شما با رویکردتان به آن اطمینان خاطر دهید که در پشت او خواهید ایستاد.
هنگامی که آقای ترامپ میگوید ممکن است دیگر به تعهدات اصلی آمریکا مانند ناتو و نفتا پایبند نباشد، باعث میشود تا اعتبار آمریکا زیر سدوال رود. و از آنجا که آمریکا کشوری مهم در برقراری امنیت جهان است، با این کار ثبات جهانی را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
با اینکه ترامپ در عربستان و اسرائیل به متحدان خود در زمینه پیگیری تعهدات آمریکا اطمینان خاطر داده و ممکن است همین کار را در بروکسل نیز انجام دهد، اما باز هم سایه شبهات بوجود آمده را از خاطرهها پاک کند.
در واقع اکنون جهان باید با سه سطح از پیش بینی ناپذیری ترامپ دست و پنجه نرم کند. سطح اول سیاستگذاریهای رئیس جمهوری است. سطح دوم رفتار او است. و سطح سوم دوام تعهدات و سخنان او است. با جنجالهای پیش آمده در واشنگتن این سوال اکنون در اذهان بوجود آمده است که ایا اصلا ترامپ تا پایان سال اول دوره ریاستش در کاخ سفید باقی خواهد ماند.
در ارتباط با مسئله سیاست و سیاستگذاری، باید اذعان داشت که ترامپ با سفر به عربستان سخنرانیهای عجیبی انجام داد. او اسلام را یکی از بهترین دینهای جهان نامید، در حالی که در کشور خود از ورود مسلمانان به خاک آمریکا جلوگیری میکند. از سوی دیگر ناتو را از کار افتاده و متروکه تلقی کرده بود، در حالیکه کمی بعد ادعا کرد که اکنون دیگر ناتو از کار افتاده نیست. چین را به دستکاری در ارزش پول خود متهم کرد و کمی بعد حرف خود را پس گرفت. از مداخله نظامی در سوریه انتقاد کرده بود و بعدتر به آنجا حمله موشکی کرد. از برگزیت حمایت کرده بود و سپس در مدح اتحادیه اروپا برآمد. در این میان رابطهاش با روسیه نیز همچنان در سایهای ابهام قرار دارد.
ترامپ با سفر به عربستان و اسرائیل خواسته تا از دو متحدی که در زمان اوباما رنجیده شده بودند، دلجویی کند.
اما سعودیها و اسرائیلیها متحدان بسیار کوچکی در برابر تعداد زیادی از همپیمانان آمریکا هستند که از پیروزی ترامپ در انتخابات خشنودند. اما آنها نیز با سردرگمیهایی در این زمینه روبرو هستند. ترامپ در زمان مبارزات انتخاباتی قول داد تا توافق هستهای با ایران را پاره کند، اما با اینکه اظهارات تندی نسبت به ایران، در عربستان و اسرائیل ایراد کرده است، اما هنوز از توافق هستهای پیروی میکند. او در زمان انتخابات نیز قول داده بود تا محل سفارت کشورش در اسرائیل را تغییر دهد، اما اکنون به نظر میرسد که عقیدهاش را در این زمینه نیز تغییر داده است.
در واقع، رئیس جمهور با صرف نظر کردن از اجرای هر دو مورد کار منطقی انجام داده است، اما این کار او باعث شده تا نتوان بر روی حرفهای او حساب کرد.
نگرانیها در رابطه با شخصیت و رفتار ترامپ را نیز میتوان با مشاهده هر یک از پیامهایی که در توئیتر میفرستد، دریافت. این مسئله باعث شده تا همگان نگران این باشند که در آینده ترامپ چه رفتاری خواهد داشت و اینکه چگونه میتوانند روی همکاری با او حساب کنند. آنها میترسند که در صورتی که نارضایتیها از ترامپ به بدترین حد ممکن برسد، چه بهایی را باید به خاطر نزدیک شدن بیش از حد به کاخ سفیدی که او سکان دار آن بوده است، بپردازند؟
بواسطه همین عدم پیش بینیپذیری، رقبای ابر قدرت این کشور در حال بهره بردن از شرایط موجود به نفع خود هستند. سرگئی لاوروف، وزیر خارجه در هنگام دیدار با ترامپ در کاخ سفید به سختی توانست خوشحالی خود را پنهان کند. در این شرایط روسیه از پرت شدن حواس غرب به مسائل دیگر بهره برده و به گسترش نفوذ خود در بالکان و خاورمیانه ادامه داده است.
تضاد آشوب در واشنگتن و آرامش و اطمینان در پکن نیز در این میان مشکلی مضاعف است. در هفتهای که آمریکا درگیر اخراج جیمز کومی از اف بی آی بود، شی جین پینگ رئیس جمهوری چین در حال برگزاری رویدادی بسیار بزرگ با اهدافی بلندپروازانه برای ایجاد جاده ابریشم نوین بود. جنانچه این پروژه به نتیجه برسد بزرگترین شبکه اقتصادی و با اهمیت از لحاظ ژئو پولیتیکی با محوریت چین به وجود خواهد آمد.
ثروت چین، در کنار داشتن برنامهای بلند مدت و اطمینان به آینده باعث خواهد شد تا این قرن به عنوان قرن آسیایی تلقی شود و در برابر آن سیاستهای پرخطر ترامپ ممکن است تبدیل به نمادی برای اضمحلال غرب شود.