به گزارش جماران، روزنامه شرق در گفتوگو با حسین قربانزاده، سردبیر همشهری و مشاور قالیباف نوشت:
قالیباف چرا یکباره به نفع ابراهیم رئیسی کنار رفت؟ میگفتند اقبال به او در نظرسنجیها یکباره کاهش یافت و کنارهگیریاش، روغن ریختهای بود که نذر امامزاده شد؛ اما فرایند این کنارهگیری چه بود؟ درخواست جمنا بود؟ بین او و رئیسی شیر یا خط انداختند؟
نحوه ورود آقای قالیباف به انتخابات از ابتدا چگونه بود؟ شنیده میشد ایشان گفته بودند وارد انتخابات نمیشوند؛ مگر اینکه تنها گزینه باشند و تن به رقابت درونگروهی نخواهند داد. حتی بعدا هم اعلام کردند قصد نامزدی ندارند؛ اما یکباره وارد عرصه شدند. چرا؟
برای فردی مانند قالیباف که قبلا در انتخابات شرکت کرده بود، حتما حضورشان در سال ٩٦ نیاز به تأملات و ارزیابیهای دقیقی داشت و نمیشد یکباره ورود کنند. البته طبیعتا چون قبلا هم در دو انتخابات شرکت کرده بودند، در همه تحلیلها همیشه در مظان نامزدی بودند و اسمشان مطرح بود. این خودبهخود واکنش ایشان را در پی داشت. نخستین باری که اعلام کردند قصدی ندارند، از این جهت بود.
ولی بین زمانی که ایشان گفتند قصدی برای نامزدی ندارند تا زمانی که وارد عرصه انتخابات شدند، فاصله بسیار کوتاهی بود. چه طور شد ایشان به این سرعت تغییر عقیده دادند؟
اینکه میگویم، مربوط به قبل از سال جدید است؛ اما آنچه از آن حضورنداشتن برداشت شد، مربوط به گفتوگوی خبرگزاری فارس با ایشان بود که حالت یک بیانیه هم به خود گرفت. در آن گفتوگو اعلام کرده بودند: شخصا درخواستی برای نامزدی ارائه نکردهام. خطاب ایشان به جمنا بود. این جملهای بود که بعدا به اشتباه منعکس شد که قصدی برای نامزدی ندارم. درحالیکه در متن بهروشنی مخاطبش پیداست. برخی به اشتباه برداشت کردند منظور قالیباف این بوده که یعنی کسانی نبودند از من درخواست کنند یا من هرگز نامزد نخواهم شد. درحالیکه آن زمان این بحث مطرح شده بود که قالیباف از جمنا مطالبه کرده تا نامزد شود، یا شایع شده بود که شرط گذاشته است و... .
یعنی هیچ شرطی نگذاشته بود؟
نخیر؛ ایشان به همین دلیل و برای رفع شبهات گفته بود من اصلا درخواستی ندارم. رقابتهای درون جمنا خیلی سنگین بود و اگر ایشان میخواست به عنوان نامزد نفر اول جمنا مطرح شود، آن زمان علنی نباید میگفت اصلا درخواستی ندارم؛ حتی برخی افرادی که در جلسه دوم مجمع عمومی جمنا آمده بودند تا رأی بدهند، این را به عنوان انصراف تلقی میکردند؛ کمااینکه روی آرای ایشان هم تأثیر گذاشت. در آن رأیگیری جمنا، رقابت درونگروهی هم وجود داشت و هیچکدام از آن افراد که تا حدی رقیب درونگروهی بودند، در رسانه نمیگفتند درخواستی ندارم؛ اما قالیباف چند روز قبل از مجمع عمومی، اعلام کرد و دست جمنا را هم باز گذاشتند که من درخواستی برای نامزدی ندارم. ایشان در هیچ جلسه مجمع عمومی جمنا هم حضور پیدا نکرد.
پس شما معتقدید مخاطب آقای قالیباف جمنا بود؟
مخاطب آن گفتوگو با خبرگزاری فارس، بله مشخصا جمنا بود؛ اما چه شد که ایشان ثبتنام کرد؛ فضایی شکل گرفته بود که ایشان تحت هر شرایطی باید بیاید. از طیفها و قشرهای مختلف این فشارها وجود داشت. به عنوان فردی که با ایشان جلسات متعددی داشتم، باید بگویم برداشت شخصی من این است که قالیباف خودش قلبا رضایت نداشت نامزد شود. آنچه سال ٩٦ دیدم، این نبود که ایشان خیلی علاقهمند باشد یا برای نامزدی تلاش ویژهای کند؛ اما با توجه به اقتضائات و شرایطی، در نهایت ایشان ثبتنام کرد و با بیانیه پرطمطراق هم آمد و ثبتنام کرد. خیلیها همین را قرینه این میگیرند که ایشان برنامه ویژهای از قبل داشته است؛ اما پاسخ من این بوده که ایشان دو بار نامزد بوده، شهر تهران را اداره میکرده و برای کشور طرح داشته و در جلسات مختلف و مدیریت اجرائی کشور حاضر بودند، پس طبیعی است نگاه و برنامه داشته باشد.
ولی عملکرد آقای قالیباف در یک سال گذشته این را نمیگوید. رصد رخدادهای درون شهرداری کاملا نشاندهنده این است که ایشان برای ورود به رقابتهای انتخاباتی، برنامه داشته است. بعد از ١٢ سال، یک شهردار زن انتخاب میشود. بیمه مدیران محلات تازه در سال گذشته اجرائی میشود. تعدیل نیرو که طبق مصوبه باید هر سال انجام میشد، متوقف میشود. برخی انتصابات و تغییرات مدیران شهری و... هم این شبهه را تقویت میکند که ازقضا ایشان کاملا برنامه داشتهاند.
از این دست مثالها اگر میخواهید بزنید که مثالهای بهتری هست. ایشان صد کیلومتر مترو را در سال ٩٥ و ٩٦ پیش برد. در این دو سال پایانی هر ماه یک ایستگاه مترو افتتاح کرد. در منطقه هرندی تحول ایجاد کرد و برای همیشه معضل کارتنخوابی را در تهران حل کرد و مراکز بهاران را برای اشتغالزایی آنها ایجاد کرد. بزرگترین مرکز تئاتر خاورمیانه یعنی خاوران را افتتاح کرد و اقداماتی از این دست. حقیقت این است که قالیباف اگر دست به سیاه و سفید هم میزد، میگفتند برای انتخابات است. روحیهای که من از ایشان سراغ دارم هم باعث شد ایشان بیتوجه به این انگها و برچسبها، برای شهر و مردمش تلاش کند.
به نظر میرسد که اصولگرایان از همان ابتدا هم از اینکه همه تخممرغهای خود را در سبد ایشان بچینند، تردید داشتند. سابقه دو دوره شکست بهعلاوه رخدادهای یک سال گذشته شهرداری مانند قضیه پلاسکو یا املاک و استخدامها همه و همه قطعا روی رأی آقای قالیباف اثر گذاشته بوده و اصولگراها هم این را بهخوبی میدانستند.
این را از کسی که بیرون تیم باشد، میتوانید سؤال کنید؛ اما من که داخل مجموعه هستم و جزئیات را میدانم، باید بگویم که از نظر من این اتفاقات هیچ تأثیری روی رأی آقای قالیباف و نگاه منفی نسبت به ایشان نداشت؛ اما درباره بازنمایی بیرونی و قضاوت بیرونی هم باید بگویم که من بین اصولگراها چنین قضاوتی ندیده بودم. شاید برخی تحلیلهایی کرده باشند؛ اما شخص شاخصی که با استناد به اینها بگویند ما تردید کردهایم که از قالیباف حمایت کنیم، من ندیدم.
ولی آنچه در عمل شاهد بودیم، دقیقا برعکس صحبت شماست. هیچ جریان و شخصی از آقای قالیباف حمایت نکرد. از همان اول هم حمایت نکردند. همه ترجیح دادند بین قالیباف و رئیسی از تولیت آستان قدس حمایت کنند تا شهردار تهران.
مگر ٨٤ و ٩٢ غیر از این بود؟ چه کسی سال ٨٤ از قاییباف حمایت کرد؟ شورای هماهنگی نیروهای انقلاب سال ٨٤ از آقای لاریجانی حمایت کردند. سال ٩٢ هم همینطور. کدام طیفها در این اجماع پشت سر قالیباف بودند؟ جامعه مدرسین؟ جامعه روحانیت؟ جبهه پایداری؟ البته من معتقدم جریان اصولگرایی به معنای جریان معتقد به آرمانهای انقلاب و رهبری و دلسوز کشور و مردم مشکلی با قالیباف ندارد. من در سفرهای متعدد با ایشان بودم و همه جا بدنه جریان اصولگرایی به شدت از ایشان حمایت میکردند. ممکن است یک ملاحظاتی باشد درباره برخی افراد که به خودشان بستگی دارد. بههمیندلیل معتقدم اگر آقای رئیسی به جای آقای قالیباف کنار میرفتند، نهتنها فاصله این نبود؛ بلکه انتخابات به دور دوم هم میرفت. همه نظرسنجیهای معتبر با یک منطق دودوتا چهارتا، چنین حالتی را پیشنهاد میدادند.
ولی تحلیلی که وجود دارد، این است که بعد از مناظرههای دوم و سوم بهشدت آرای آقای قالیباف ریزش کرده بود. این را اتفاقا همان نظرسنجیها میگفت. حتی گفته شد که آقای قالیباف روغن ریخته را نذر امامزاده کرده است. دیروز هم آقای ترقی که اصولگراست، گفت آقای قالیباف آرایش ریزش کرده بود؛ برای همین به درخواست جمنا کنار رفت.
آن روایت روغن ریخته را آقای آشنا ابتدا نوشت و دو، سه تا رسانه مخالف قالیباف هم نمودار کشیدند که بله رأی کم شده است. ما باید به دنبال نظرسنجیهای معیار و معتبر باشیم. آنچه از سال ٨٤ و ٨٨ و ٩٢ و ٩٦ مجموعه ما به عنوان نظرسنجی معیار پذیرفتیم و اتفاقا با کمترین خطا به نتایج نهایی نزدیک بود، نظرسنجی دانشگاه تهران بود که حتی در انتخابات اخیر هم، فقط هفتدهم درصد اختلاف و خطا داشت. این میزان خطا در علم آمار یعنی نظرسنجی کاملا دقیق بوده است. این قدر دقیق بود که روز پنجشنبه که نظرسنجی کردند روحانی ٥٧,٥ درصد رأی داشت و رئیسی همان حدود ٤٠ درصد. روز ٢٤ اردیبهشت هم همین نظرسنجی نشان میداد که انصراف قالیباف نتیجهاش این میشود که بیش از ٤٠ درصد آرا به سبد روحانی میریزد. بخشی مرددند و بخشی از آرا به سبد رئیسی خواهد ریخت. قالیباف ٢٥ اردیبهشت انصراف داد. در این نظرسنجی هیچ روزی نبود که رئیسی بالاتر از آقای قالیباف باشد. ما نظرسنجی شاهد را هم داشتیم که همین را تأیید میکرد. البته روند آقای رئیسی به نسبت روز ثبتنام روبهرشد بود از اول. بنابراین این حرفی که روغن ریخته نذر امامزاده شده است، صرفا عملیات روانی رقیب بود.
یعنی شما معتقدید که جمنا هیچ درخواستی برای انصراف از آقای قالیباف نکرد؟
نه. آنچه ما به آن رسیدیم، این بوده که حتما نیاز به این بود که یک نفر کنار برود.
یعنی قالیباف با وجود اینکه میدانست رأی بیشتری دارد؛ اما فداکارانه کنار رفت؟
ماندن دو نفر به نتیجه مطلوب منجر نمیشد. باید یک شوک ایجاد میشد؛ اگرچه با کناررفتن رئیسی شوک بزرگتری رقم میخورد.
آقای قالیباف با آقای رئیسی و دیگر دوستان اصولگرا جلسه داشتند. در این جلسه و گفتوگو بود که به این نتیجه رسیدند که آقای قالیباف کنار برود؟
دراینباره من اطلاع دقیقی ندارم. درباره کناررفتن و نرفتن شخص آقای رئیسی هم اخبار متناقضی به گوش من رسیده و نمیتوانم اظهارنظر دقیقی کنم که ایشان شخصا قبول داشته کنار برود یا نه. اما آنچه در عمل و واقعیت دیدیم، این بود که کنار نرفتند. مشخص نیست که نقش جمنا یا افراد دیگر چه بوده و مشخص نیست؛ اما چون بودن دو نفر به ضرر بود باید ختم به این میشد که یک نفر بماند. به هرحال نهایتا چون رئیسی کنار نرفت، آقای قالیباف کنار رفت.
بسیاری معتقدند که یکی از مهمترین اهداف آقای قالیباف برای آمدن به عرصه انتخابات گرفتن انتقام سال ٩٢ بود.
تخیل و توهم است. ایشان شبانهروز در حال کار است. همه نگاهش این است که من چطور میتوانم به اداره مملکت کمک کنم. او حس میکرده باید یک تحول اقتصادی و اجتماعی ایجاد کند. سابقه ایشان هم همین را تأیید میکند.
ایشان قرار است بعد از شهرداری کجا بروند؟
من حدسم این است که ایشان امورات مختلفی دارند که به آن خواهند پرداخت. کارهای جهادی و پیگیری امور مناطق محروم. در حوزه ساختوساز این مناطق، حوزه سلامت و... که خارج از فضای دولتی و بودجههای خارج از دولتی و شهرداری فعال میشوند. فراخوانهایی از قبل بوده و افراد دلسوزی بدون هیچ چشمداشتی برای کمک آمدهاند و کارهای مختلفی انجام دادهاند؛ اما این را که دقیقا کجا خواهند رفت، باید از خود ایشان بپرسید.
گفته میشود که ایشان قرار است به ستاد اجرائی فرمان امام بروند؟
من بیاطلاعم.