برگزاری سه مناظره تلویزیونی و حضور چندینباره نامزدهای تلویزیونی در برنامههای زنده و ضبط شده صدا و سیما، ما حصل سه هفته برنامههای تبلیغاتی بود که تاکنون برای تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری دوره دوازدهم پخش شدهاست. در این میان بیشتر تمرکز نامزدهای انتخاباتی به خصوص رقبای دولت موضوعات اقتصادی و رکود و بیکاری بود. در این آنچه بیش از هر چیز دیگر در مباحث انتخاباتی این دوره جای خالی آن احساس میشد، مباحث مربوط به دیپلماسی، سیاست خارجی و امنیت ملی بود.
به گزارش جماران، دکتر سید سلمان صفوی، کارشناس برجسته سیاست خارجی معتقد است که یکی از نقاط برجسته عملکرد دولت روحانی مساله سیاست خارجی و دیپلماسی است و مهندسی برنامههای مناظره به صورتی بود که این موضوع عملا به صورت عمده و کافی مورد موشکافی قرار نگیرد.
او در عین حال میگوید که تجربه و تخصص روحانی در زمینه سیاست خارجی و دیپلماسی به حدی است که هیچ یک از نامزدهای دیگر توانایی رقابت حتی نسبی را هم با او ندارند.
صفوی معتقد است که اصولگرایان در این انتخابات نامزدهای مناسبی را برای انتخابات معرفی نکردهاند، او می گوید مردم به قاضی و نظامی رای نمیدهند، قالیباف را به دلیل عملکرد بد مشاورانش در ایجاد یک چهره تهاجمی و به نوعی بی اخلاق و بیانصاف از او سرزنش میکند و از او انتقاد میکند که به عنوان یک پاسدار با تجربه طولانی در زمینه مسائل امنیت ملی انتظار نداشتهاست که شعاری مانند دولت چهاردرصدی را مطرح کند که به زیان امنیت ملی کشور محسوب میشود.
او رییسی را نیز به دلایل مختلف دارای بختی برای پیروزی در انتخابات نمیداند. اینکه رییسی از تیم احمدینژاد در اطراف خود استفاده میکند و اینکه شخصیت او شخصیت یک قاضی حاکم است. به اضافه اینکه صفوی معتقد است رییسی نباید خدمت معنوی به امام رضا (ع) را به مساله پر زرق و برق دنیوی مانند ریاست جمهوری میفروخت.
به گزارش جماران، در ادامه متن کامل گفتوگوی امید ایرانیان با دکتر سید سلمان صفوی را میخوانید:
با توجه به شناختی که نسبت به نامزدهای دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری دارید و همچنین با توجه به مناظرهها و برنامههای تبلیغاتی که تاکنون از سوی نامزدهای مختلف پخش شدهاست، فکر میکنید تا چه اندازه این نامزدها از نظر تجربه و تخصص در حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی توانایی رقابت با آقای روحانی را دارند؟
به طور کلی با توجه به اینکه من ۴۵ سال است در سیاست هستم و سالها سیاست خارجی را درس دادهام و از نزدیک در حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی فعال هستم، باید عرض کنم که تخصص و تجربیات دکتر حسن روحانی نسبت به رقبای دیگر در حوزه دیپلماسی و روابط بینالملل اصلا قابل مقایسه نیست.
از این جهت ایشان امتیاز بسیار بالایی دارند، این امتیازات حاصل انقلاب اسلامیست. این تجربیاتی که ایشان دارند محصول سالهای عضویت در شورای عالی امنیت ملی به عنوان نماینده مقام معظم رهبری، خدمت در این شورا به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی، پیش از این خدمت در شورای عالی دفاع و کمیسیونهای دفاع و سیاست خارجی در مجلس شورای اسلامی خدمت کردهبود.
این سوابق یک چهره ممتازی از اقای دکتر حسن روحانی در زمینه سیاست خارجی درست کردهاست و باعث شدهاست در این حوزه ایشان یکی از چهرههای برتر و یکی از سرمایههای کشور باشند. تجربه و تخصص ایشان هم متعلق به خودشان و جناحشان نیست، بلکه متعلق به مردم، نظام و کشور است.
سه نامزد دیگر هم که از جناح اصولگرا نیز اصولا از این جهت با ایشان قابل قیاس نیستند.
فکر میکنید در این مناظرههایی که تاکنون برگزار شدهاست آقای روحانی تا کنون فرصت پیدا کردهاند از دستاوردهای خودشان در حوزه سیاست خارجی دفاع کنند؟ و اینکه آیا اصولا به اندازه کافی در این حوزهها در سه مناظره تلویزیونی بحث شدهاست؟ به خصوص اینکه به نظر میرسد رقبای ایشان به دلیل فقدان تجربه و تخصص و اینکه این موضوع نقطه قوت چهار سال دولت روحانی است تلاش میکنند هر چه کمتر بحث را به سوی حوزه سیاست خارجی بکشند.
در این سه مناظرهای که بنده مشاهده کردم از تلویزیون ایران، اشارههای کوتاهی به بحث سیاست خارجی شد، اما بحث کافی در این مورد انجام نشد. در حالیکه مساله سیاست خارجی و نگاه نامزدها به مساله سیاست خارجی یک رکن اساسی آینده کشور و سرنوشتساز برای آینده کشور است. اینکه فردی که میخواهد رییس جمهور شود چه نگاهی به سیاست خارجی شود نقش بارزی در اقتصاد کشور، در مسائل دفاعی و امنیتی کشور بازی میکند. به این مساله در مناظرهها و برنامههای تلویزیونی پخش شده از صدا و سیما متاسفانه به خوبی توجه نشد.
اگر که افرادی با دیدگاههای احمدینژادی به عرصه مدیریت کشور بازگردند، همان سیاستهای ماجراجویانه و ضایعات عظیمی را برای اقتصاد و امنیت کشور ایجاد میکند.
اما سیاست تنشزدایی که از سوی دولت آقای روحانی دنبال شد از نقاط امتیاز بسیار برجسته ایشان است که در صورت استمرار میتواند صلح و امنیت برای ایران و منطقه به ارمغان بیاورد، باعث جذب سرمایه خارجی و انتقال فنآوری به کشور بشود، انتقال فنآوری و سرمایهگذاری خارجی ابزار ایجاد اشتغال در کشور میشود، اسباب کنترل تورم، تقویت اقتصاد مقاومتی و بازسازی چهره عظیم ایران در جامعه جهانی میشود.
لازم بود که وقت زیادی به این بحث در مناظرهها و برنامههای صدا و سیما دادهمیشد. اما متاسفانه کسانی که مهندسی این بحثها را در صدا و سیما کردهاند به نظر من به هر منظوری که بود به این مساله نپرداختند، حال اینکه نیت آنها خطی و جناحی بود یا چیز دیگر، مسالهای است که قضاوت آن بر عهده مخاطبان صدا و سیما است.
رقبای اصلی آقای روحانی در این انتخابات آقایان روحانی و رییس هستند، به اعتقاد شما عملکرد آقای قالیباف در مناظرهها تاکنون چگونه بودهاست؟
به نظر من از نظر رفتاری از بین نامزدهای موجود آقای قالیباف بیشترین شباهت را با آقای احمدینژاد داشتهاست. من از آقای قالیباف انتظار بیشتری داشتم. حقیقا وقتی این رفتارهای تهاجمی و بیاخلاقیها و بیانصافیها را از طرف ایشان دیدم بهتزدهشدم. از جمله به اعتقاد من این یک اشتباه راهبردی بود که ایشان شعار دولت چهاردرصدی را مطرح کرد، که خلاف امنیت ملی کشور بودهاست. ایشان با توجه به اینکه یک نظامی بود، باید میدانست که این شعار، شعاری علیه امنیت ملی کشور است، یعنی دولت جمهوری اسلامی ایران که تحت نظر مقام معظم رهبری است و چهار سال کار کردهاست، دولت طبقه اشراف است؟
این مناظرهها تمام میشود، ما میمانیم و این مردم، مردم اگر چنین احساسی داشتهباشند که دولتشان که دولت جمهوری اسلامی ایران است، دولت طبقه اشراف است و ضد ۹۶ درصد از مردم است که آنگاه خلاف امنیت ملی و مصالح کشور است.
من تعجب میکنم آقای محمد باقر قالیباف با این همه سوابق امنیتی و نظامی این چه شعاری است که انتخاب میکند؟ آخر این شعاری که در انتخابات آمریکا استفاده میشود که در ایران قابل پیاده شدن نیست. حکومت ما که حکومت آمریکا نیست که ما بخواهیم مدل آمریکا را در ایران اجرا کنیم. حکومت ما جمهوری اسلامی است، ماهیت حکومت ما با ماهیت حکومت آمریکا کاملا متفاوت است، اختلاف مبنایی وجود دارد. این یک اشتباه راهبردی بود که آقای قالیباف انجام داد. همان مدل ضد اخلاقی دولتهای نهم و دهم را ایشان به کار برد.
اگر آقای قالیباف با متانت برخورد میکرد، با اخلاق برخورد میکرد، برنامههای خودش را توضیح میداد، همانطور که در بخشهایی از مناطرهها هم همین کار را کرد و مبنا را بر همین میگذاشت که برنامههای خودش را تشریح کند و با متانت میگفت که چه برنامههایی دارد که وضع را بهبود بخشد، یعنی میگفت این دولت خدماتی کردهاست و من برنامههایی دارم که با توجه به سوابق اجراییام میتوانم وضع را بهتر از این کنم، در این صورت قطعا میتوانست بهتر رای جمع کنم.
من که دوست آقای قالیباف هستم و دوستش دارم به عنوان یک پاسدار خیلی متاسف شدم و به نظر من از جهت حرفهای ایشان دچار اشتباه راهبردی شد. ایشان از خود چهرهای درست کرد که یک چهره پوپولیستی و غیر اخلاقی ساخت و طبقه متوسط از چنین نوع تصویری حمایت نمیکند. نباید فراموش کنیم که نوع گفتمان آقای قالیباف، گفتمان جذب طبقه متوسط بود، اما طبقه متوسط از این نوع بیاخلاقیها و بیانصافیها و پردهدریها خوشش نمیآید و در به نوعی ضد تبلیغ برای او بود.
به نظر من مشاوران آقای قالیباف در ارائه این چهره آقای قالیباف نقش منفی داشتند. چرا که تا آنجایی که من او را میشناسم خودش شخصا آدم اینچنینی نیست، متانت و سلامت بیشتری داشت و میتوانست با توجه به سابقه اجراییاش رای بیشتری را نسبت به آقای رییسی جمع بکند.
آقای رییسی چون سابقه اجرایی ندارد، دچار یک نقطه ضعف است، اما آقای قالیباف چون سابقه اجرایی داشت و دارد میتوانست با توجه به آن سابقه و با استفاده از یک رفتار متین و با برنامهای که دارد و بخشهایی از آن را هم بیان کرد، میتوانست بخشی از آرا را برای خود جلب بکند. ولی با این رفتارهای تهاجمی و عصبی، باعث پس زدن آرا شد. رفتارهای قالیباف تاکنون عصبی بوده، مردم از چهرههای عصبی خوششان نمیآید. مردم از آدمهای با اخلاق، متین، سالم، آرام و متفکر خوششان میآید. به طور کلی به نظر من مردم به قاضی و نظامی برای کار اجرایی و به خصوص برای ریاست جمهوری رای نمیدهند.
مردم با نظامیها خوب هستند، اما برای کار نظامیگری شان، مادامی که مشغول به کار خودشان باشند. ولی کار اجرا را دوست ندارند دست افراد نظامی بسپارند. شاید از میان چنین چهرههایی از همه بهتر آقای محسن رضایی بود که به هر حال موفق نشد و عاقلانه تصمیم گرفت که در این انتخابات شرکت نکند.
به نظر من اصولگرایان اگر میخواستند یک چهره قوی معرفی کنند که هم سابقه اجرای داشتهباشد و هم از اقتصاد سررشته داشتهباشد اول از همه آقای محسن رضایی از همه بهتر بود و بعد از آن آقای با هنر. این دو سیاستمدار از همه در بین اصولگرایان برجستهتر بودند و برترین گزینههای آنان بودند. به نظر من اصولگرایان یک اشتباه راهبردی کردند که از این دو چهره استفاده نکردند. اگر باهنر و رضایی به صحنه انتخابات آمدهبودند اصولگرایان نتیجه بهتری در این انتخابات میگرفتند.
عملکرد آقای رییسی را چگونه ارزیابی میکنید؟
آقای رییسی چند تا مشکل دارد. یکی اینکه من اگر جای آقای رییسی بودم، پشت به امام رضا (ع) نمیکردم و رو به این منصب پر زرق و برق و پیچیده ریاست جمهوری نمیآوردم. خود خدمت به امام سلطان علیبن موسی الرضا (ع) بیشترین افتخاری که میتواند نصیب یک آدم بشود. یک افتخار ابدی است. انسان میتواند در آن منصب با آن همه امکانات معنوی که وجود دارد و در کنار آن امکانات اقتصادی که در آن آستان مقدس وجود دارد، خیلی خدمتهای بزرگی میتواند بکند.
دوستان آقای رییسی به ایشان جفا کردند که ایشان را وارد این صحنه کارزار انتخاباتی کردند، که تهش بیاخلاقی دارد و در آن شیطنت و بیاخلاقی هم بسیار هست و در مجموع یک امر دنیویست. امام رضا (ع) یک امر معنوی و دنیوی است که ایشان میتوانست منشا خدمات بسیاری بشود و در مقامات دیگر هم در آینده میتوانست به هر حال نامزد بشود و نقشهای مهمتری را ایفا کند.
اما ایشان با چهرهای که بروز داد، که در واقع میتوان گفت بیش از هر چیز روضه خواند، برنامهای عملی ارائه نکرد، با کلیگویی و شعار که نمیتوان کشور را اداره کرد. حالا ایشان رای نمیآورد و باعث میشود که برای ایشان بد شود. من متاسفم که چنین اتفاقی افتاد. اگر آقای رییسی با من مشورت میکرد من دوستانه به او میگفتم که وارد این صحنه نشود. چرا که این صحنه نیاز به فردی دارد که هم سابقه اجرایی روشن داشتهباشد، هم برنامه اجرای مشخص و هم ستاد خوشنام.
یک مشکل دیگر آقای رییسی این است که ستاد او همه تیم آقای احمدینژاد است تیمی که هشت سال کشور را به فساد و بدبختی کشاندند. آقای رییسی خودش منتقد وضعیت موجود است و میگوید که میخواهم وضعیت را بهبود دهم، اما در عوض به خاطر ستادش که همگی مدیران احمدینژاد هستند باید پاسخگوی خلافکاریها و مشکلات دولت احمدینژاد باشد. این هم خطای راهبردی دیگری بود که آقای رییسی به خاطر کم تجربگی انجام داد. من اگر جای ایشان بودم، این آدمهایی را که سابقه ممتاز ندارند و مردم به ایشان خوشبین نیستند در ستادم نمیآوردم. و بیشتر آدمهایی را میآوردم که چهرههای اجرایی باشند، چهرههای دانشگاهی خوشنام باشند و برنامههای عملی و عملی عینی داشتهباشند. مردم بعد از ۴۰ سال دیگر به روضه و شعار و نصیحت گوش نمیکنند.
مشکل سوم این است که شغل ایشان قضاوت بود. مردم خیلی از قاضی خوششان نمیآید. قاضی کارش محکوم کردن آدمها به حبس ابد، اعدام، شلاق، زندان است. قاضی همیشه در مقام حاکم است. روحیه قاضی همیشه روحیه حاکمیتی و فرمان دادن است. روحیه مقام اجرای روحیه پاسخگویی است. اینها دو روحیه است. کسی که فرماندار میشود، استاندار، وزیر، رییس جمهور، این از اول یاد میگیرد که باید نوکر مردم باشد، میفهمد که مردم کارفرما هستند و او مجری و باید همیشه پاسخگوی مردم باشد.
اما قاضی همیشه آنسوی میز نشستهاست و بقیه روبرویش متهم هستند باید حکم بگیرند یا باید بروند زندان و یا باید شلاق بخورند یا باید هر حکمی که قاضی داد بپذیرند.
بیشترین ضربه را آقای رییسی اما از این خورده است که با تیم احمدینژاد جفت شد، اگر با این گروه جمع نمیشد میتوانست که رای بیشتری را به دست بیاورد، با توجه به شخصیت خاص خودش که مساله مالی ندارد. از این جهت که سلامت اقتصادی داشته و حرف و بحثی پیرامون او نبود میتوانست رای بیشتری جذب بکند از این رو کار برایش سخت شدهاست.
آقای روحانی از ابتدای دوران مدیریتشان در جمهوری اسلامی همواره مدیریتشان با موضوعات امنیت ملی گره خورده است و در طول چهار سال دولت یازدهم هم یکی از نقاط قوت مدیریت ایشان تلاش برای حراست از امنیت ملی کشور بود. به اعتقاد شما اگر یکی از دو نامزد اصلی اصولگرای رقیب یعنی آقایان رییسی یا قالیباف در انتخابات این هفته موفق شوند جانشین ایشان شوند، وضعیت کشور در حوزه امنیت ملی و سیاست خارجی در چه وضعیتی قرار خواهد گرفت؟
ببینید سابقه نشان میدهد تیم احمدینژاد سیاست خارجی که سیاست خارجی ماجراجویانه را دنبال میکرد، مشکلات زیادی را برای کشور درست کرد با حرفهایی که میزدند با دادن شعارهای غیرواقعی و سیاستهای ماجراجویانه پرونده هستهای ما را به شورای امنیت سازمان ملل متحد فرستادند و پنج قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران را دقیقا همین افراد بودند که بر علیه ایران درست کردند. دقیقا به دلیل نابخردی این افراد بود که این بلاها بر سر کشور آمد.
این تیم که اکنون همه اطراف آقای رییسی جمع شدهاند اگر از طریق آقای رییسی بخواهد سر کار بیایند، به نظر من همان سیاست ماجراجویانه را اجرا میکنند و برای امنیت ملی کشور مشکل درست میکنند. آقای رییسی هم چون خودش تجربه آقای روحانی را ندارد ممکن است نتواند اینها را کنترل کند، هر چند که امکان دارد شخص ایشان قائل به چنین ماجراجوییهایی نباشد، ولی به هر حال وزرایش آدمهایی هستند که با سیاست خارجی ماجراجویانه، ورشکسته و نابودکنندهای را برای کشور ما ایجاد کرد، لذا این میتواند امنیت ملی ما را با خطر روبرو کند و تنشهای جدیدی را برای کشور ایجاد کند.
آقای قالیباف چون کار اجرایی کردهاست و سفرهای خارجی هم رفته و آمدهاست، خلبان بوده و سفرهای متعددی به بیرون مرزهای کشور داشتهاست، و البته تیمش و خودش هم از گذشته از مخالفان احمدینژاد بودهاست و در تیمش هم خبری از احمدینژادیها نیست، طبیعتا سیاست خارجی معتدلتری را خواهد داشت. اما چونکه یک کاراکتر نظامی دارد و دوستان و اطرافیانش بیشتر نظامی هستند و تجربه دیپلماسی هم ندارند، هنر دیپلماسی را نسبت به آقای روحانی کمتر میشناسند. در نتیجه کمتر میدانند که میتوان با یک دیپلماسی پخته، علمی، از روی عزت، حکمت، دانش و تجربه امنیت ملی را فراهم کرد، بدون اینکه لازم باشد روشهای تهاجمی در پیش گرفت و دشمنتراشی کرد.
از یک طرف هم در اطرافیان اینها افرادی هستند که کسانی بودند که به سفارت عربستان حمله کردند، آثار خیلی بدی هم در بر خواهد داشت. اگر این افکار وجود داشتهباشد که با حمله به سفارتخانهها میتوان سیاست خارجی را پیش برد این فکر یک فکر غلطی است. ما با دنیا باید رابطه سازند داشتهباشیم و اگر نخواهیم داشتهباشیم باید در کشور را ببندیم و همه چیز را تعطیل کنیم.
ما اگر بخواهیم با دنیا رابطه داشتهباشیم، سیاست خارجی ما باید بر پایه تنشزدایی باشد، سفرای ما باید آدمهای عاقلی باشند و ما هم باید بلد باشیم که با کشورهای دیگر از موضع برابر از رو عقلانیت و منافع ملی حرکت بکنیم.
به نظر من هر کس غیر از آقای روحانی رییس جمهور بشود به نسبت ایشان در حوزه دیپلماسی و تحقق و تقویت امنیت ملی از طریق یک روابط سازنده با جهان ضعیفتر خواهد بود.