این روزها ممکن است در اطراف خود با کسانی برخورد کنیم که به قول خودشان تصمیم به شرکت در انتخابات نگرفتهاند. این افراد صاحبان آرای خاموش یا خاکستری هستند که ممکن است در روزهای آخر تبلیغات انتخابات تصمیم بگیرند پای صندوقهای رای حاضر شوند. تبلیغات انتخاباتی هر کدام از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری هم بیشتر با این هدف است که رای این گروه از مردم را به خود جلب کند. چرا که هر کدام از نامزدها که خود را در معرض رای مردم قرار میدهد به صورت تقریبی تعداد هواداران خود را حساب میکند. با این حال هرچقدر اصلاحطلبان از میزان مشارکت بالا در انتخابات سود میکنند رقیبشان خواهان مشارکت حداقلی است
به گزارش جماران، نامزدهایی که جریان سیاسی اصلاحطلب یا اصولگرا را نمایندگی میکنند نسبت به حداقل میزان آرای خود آسودهخاطرتر از دیگرانند. اما تعیین کننده نهایی، آرای خاموشی است که به درون صندوقها ریخته میشود. بارها شنیدهایم مشارکت در روزهای منتهی به انتخابات افزایش پیدا میکند، اما اینکه چه میزان از آرای خاکستری در روز انتخابات به صندوق انداخته میشود محل جدل جریانهای سیاسی است. جریان اصلاحطلب میگوید حضور حداکثری مردم در پای صندوقهای رای در اغلب موارد به پیروزی این جریان سیاسی منجر شده و در مقابل دورههایی از انتخابات که مشارکت در آنها نسبتا پایینتر از دورههای دیگر بوده به شکست این جریان و حتی خسارت کشور انجامیده است. با نگاهی به آمار ادوار گذشته میتوان صحت این مطلب را جویا شد.
احمدینژاد رئیس جمهور شد؛ کسانی که به او رای ندادند بیشتر از حامیان او بودند
جریان اصلاحطلب که از انتخابات سال84 تجربه تلخی دارد و معتقد است اگر مشارکت عمومی در انتخابات بالا بود محمود احمدینژاد نمیتوانست هشت سال بر صندلی ریاست دولت بنشیند. در این انتخابات 46میلیون و ۷۶۸هزار و ۴۱۸نفر واجد رای دادن بودند اما در مرحله دوم انتخابات ۵۹.۸درصد یعنی ۲۷میلیون و ۹۵۸هزار و ۹۳۱ نفر پای صندوقها حاضر شدند. به عبارت دیگر بیشتر از 18میلیون و 800 هزار نفر در انتخابات شرکت نکردند. این در حالی بود که محمود احمدینژاد نامش با 17میلیون رای از صندوقها خارج شد. به این ترتیب تعداد افرادی که در دور دوم انتخابات پای صندوقهای رای نرفتند از افردی که به محمود احمدینژاد رای دادند بیشتر بود. مرحومهاشمی رفسنجانی هم در دوره دوم انتخابات 10میلیون رای آورده بود و اگر فقط نیمی از افرادی که پای صندوق نیامده بودند (یعنی 9 میلیون نفر) بههاشمی رای داده بودند نام احمدینژاد هرگز از صندوق رای خارج نمیشد.
پیروزی خاتمی با مشارکت 80درصدی
آمار انتخابات سال 76 که یکی از پیروزیهای بزرگ جریان اصلاحطلب شناخته میشود نیز تصدیق میکند مشارکت بالا به سود جریان اصلاحطلب است. در این دوره 36میلیون و ۴۶۶ هزار و ۴۸۷ نفر واجد شرایط بودند که ۲۹میلیون و ۱۴۵هزار و ۷۴۵ نفر آرای خود را به صندوقها ریختند. به عبارت دیگر میزان مشارکت در انتخابات تقریبا 80درصد بود و محمد خاتمی با 20میلیون رای (69درصد) به عنوان رئیس جمهور هفتم انتخاب شد. رای 20میلیونی خاتمی در حالی بود که کشور 60 میلیون نفر جمعیت داشت در واقع یک سوم کشور به خاتمی رای دادند.
تکرار خاتمی با مشارکت 67.7درصدی
خاتمی در دور دوم خود نیز رایی حدود 22میلیون (77 درصد) داشت. ۴۲میلیون و ۱۷۰هزار و ۲۳۰نفر در انتخابات دوره هشتم واجد شرایط بودند که از این تعداد ۲۸میلیون و ۸۱هزار و ۹۳۰ نفر پای صندوقهای رای آمدند. درصد مشارکت در این انتخابات 7۷/6۷ بود.
پیروزی روحانی با مشارکت 72 درصدی
در انتخابات سال 92 هم مشارکت بالای مردم باعث پیروزی روحانی به عنوان نامزد جریان اصلاحات در انتخابات شد. در انتخابات 24 خرداد، 50 میلیون و 483 هزار و 192 نفر در انتخابات واجد شرایط بودند که از این تعداد 36 میلیون و 704 هزار و 156 نفر پای صندوقها حاضر شدند. به عبارت دیگر درصد مشارکت 72.7 بوده است. روحانی هم در این انتخابات 18میلیون و 613 هزار و 329 نفر (معادل 50.7) رای آورد.
مشارکت در مجلس و روی کار آمدن یک جریان سیاسی
در ادوار مختلف انتخابات مجلس به خاطر میزان تایید و ردصلاحیت نامزدها درصد مشارکت تاثیر نهایی را نداشته است اما با نگاهی به آمار مشارکت نیز میتواند تاثیرگذاری بر روی کار آمدن یک جریان سیاسی را درک کرد. درصد مشارکت در انتخابات مجلس ششم 69درصد در کل کشور و 47درصد در تهران بود که به تشکیل مجلسی با اکثریت اصلاحطلب انجامید. در مجلس هفتم بسیاری از چهرههای اصلاحطلب نتوانستند از فیلتر نظارتی شورای نگهبان عبور کنند و خود را به مرحله تبلیغات برسانند. اما کاهش مشارکت نسبت به دوره گذشته مجلس و درصد مشارکت 51درصدی برای کل کشور و 47درصدی برای تهران مجلس هفتم را به مجلسی اصولگرا تبدیل کرد که غلامعلی حداد عادل، که در بازشماری آرای مجلس قبل به مجلس راه پیدا کرد، بر کرسی ریاست مجلس هفتم نشست. در مجلس هشتم مشارکت در کل کشور 51درصد و در تهران30درصد بود. این مجلس نسبت به مجلس قبل رنگ اصولگرایی بیشتری به خود گرفت که بعضی از چهرهها از افرادی بودند که امروزه به عنوان طیف تندروی جناح راست شناخته میشوند. در مجلس نهم اما کمتر اصلاحطلبی بود که خود را نامزد انتخابات کرد و همین مسئله علاوه بر مشارکت 64درصدی در کل کشور و 48درصدی در تهران مجلس نهم را نسبت به مجلس هشتم هم اصولگراتر کند. در مجلس دهم اما وضعیت به کلی تغییر کرد. اصلاحطلبان که در مجلس قبل به مجلس نرسیده بودند، این بار عزم خود را جزم کردند تا حتی با نیروهای جوان جلوی رسیدن تندروهای اصولگرا به بهارستان را بگیرند. مشارکت 50درصدی مردم در تهران باعث شد حتی یک اصولگرا نتواند به مجلس راه پیدا کند. میزان مشارکت هم در کل کشور 62درصد بود که کار تشکیلاتی جریان اصلاحطلب شکلگیری مجلسی برآمده از همه جریانات و با اکثریت معتدل و اصلاحطلب شکل بگیرد.
استقبال حامیان رئیسی از مشارکت پایین در انتخابات
بنا بر آمار اصولگرایان جریانی هستند که از کاهش مشارکت در انتخابات سود میبرند. کاندیدای اصلی این جریان نیز ابراهیم رئیسی است که توانسته حمایت جامعتین را به خود جلب کند. ابراهیم رئیسی علاوه بر حمایت جامعتین حمایت تندروترین اصولگرایان از قبیل جبهه پایداری را در اختیار خود دارد. حمید رسایی، یکی از اعضای جبهه پایداری صریحا اعلام کرده به دنبال مشارکت پایین در انتخابات است. او این سخن را در گفتوگوی خود با حسین دهباشی در برنامه خشت خام گفته تایید کرده است که اگر: «مشارکت اگر بالا برود از صندوق چیزی در میآید که ما (اصولگرایان) آن را نمیخواهیم. پس باید تلاش کنیم مشارکت پایین باشد.»
مصطفی تاجزاده، فعال سیاسی اصلاحطلب هم پایین بودن مشارکت را به معنای رای دادن به رئیسی میداند. او میگوید: تجربه نشان داده در بدترین شرایط، 50درصد مردم در انتخابات شرکت میکنند که این آمار در تمام دنیا قابل قبول است.» تاجزاده نتیجهگیری میکند «عدم مشارکت در انتخابات با مشارکت 50درصدی به جایی نخواهد رسید.»
جهانبخش خانجانی، فعال سیاسی اصلاحطلب هم در گفتوگو با همدلی میگوید: به نظر میرسد صدا و سیما علاقه چندانی برای تشویق به حضور حداکثری ندارد. ادبیات صدا و سیما به گونهای است که رغبت مردم برای حضور مردم پای صندوقهای رای افزایش پیدا نکند.
از اواسط هفته آینده شور انتخاباتی بیشتر میشود
خانجانی میگوید: در سالهای گذشته بسیاری از مردم در روزهای آخر تصمیم به شرکت در انتخابات گرفتهاند و میتوان امیدوار بود که امسال هم در روزهای منتهی به انتخابات مردم تصمیم بگیرند در انتخابات شرکت کنند. او ادامه میدهد: اکنون ستادهای انتخاباتی خیلی فعال نشدهاند بنابراین ما میتوانیم امید داشته باشیم که از اواسط هفته آینده شور و نشاط انتخاباتی در جامعه بیشتر شود. این عضو حزب کارگزاران معتقد است عوامل افزایش نشاط در روزهای آتی را میتوان از هم اکنون مشاهده کرد، چرا که مردم نمیخواهند به گذشته برگردند و شرایطی را که در دولتهای نهم و دهم حاکم بوده دوباره تجربه کنند. او معتقد است شرایط پیروزی حسن روحانی در انتخابات مهیاست. دو مناظره انتخاباتی گذشته هم اقبال عمومی را به آقای روحانی افزایش داده است تا جایی که او را در صدر نظرسنجیها قرار داده است.
خانجانی در تحلیل مناظرههای قبلی روحانی میگوید: در مناظرههای قبلی نامزدهای رقیب چون چیزی برای از دست دادن نداشتند گاهی از مرزهای اخلاق عبور میکردند، اما آقای روحانی اخلاقمدارتر است و اخلاق را بیشتر رعایت کرد. نکته دیگر این است که بحثهای دیگر کاندیداها سلبی بود اما مطالبی که آقای روحانی بیان میکرد ایجابی بود و به همین خاطر ممکن است تصور شود آقای روحانی هیجان لازم را نداشته. من مطمئن هستم آقای روحانی در مناظره سوم میتواند شور و نشاط بزرگ را ایجاد کند.
او ادامه میدهد: برای ایجاد شور و نشاط انتخاباتی چون جریان اصلاحطلب ابزارهایی را که جریان اصولگرا در اختیار دارد ندارند، باید در عرصه تبلیغات برای آقای روحانی استفاده کنند. این عضو حزب کارگزاران تاکید میکند فعالان سیاسی همچنین باید وارد فعالیت میدانی شوند تا گفتمان جدیدی ایجاد شود.