پس از مناظره جمعه شب خبری منتشر شد که آقای رییسی به عنوان اصلیترین نامزد اصولگرایان اظهار داشته است که «مناظرهای بین رییس دولتهای نهم و دهم و رییس فعلی دولت برگزار کنند تا بحثهای این زمینه تمام شود و دولت نسبت به عملکرد خودش پاسخگو باشد، چرا که ما هر وقت حرفی میزنیم میگویند دولت قبل، دولت قبل.» این درخواست چه معنایی دارد؟ واضح است که آقای رییسی یا متوجه نظرات آقای روحانی در نقد دولت گذشته نشدهاند یا متوجه شدهاند و خود را به آن راه زدهاند.
مساله فقط نقد احمدینژاد نیست، بلکه نقد احمدینژادیسم است. اگر کسانی مدعی هستند که سالانه ٥/١ میلیون شغل تولید میکنند و تمام فعالان ستاد آنان اصلیترین کارگزاران احمدینژاد بودهاند که طی ٨ سال هیچ شغلی ایجاد نکردهاند و الان مدعیاند که فقط طی ٤ سال ٦ میلیون شغل ایجاد خواهند کرد، پس وظیفه همه است تا نشان دهند کارنامه و سابقه این افراد چیز دیگری را میگوید. بنابراین کارزار انتخاباتی فعلی؛ نقد احمدینژاد نیست که بخواهند با او مناظره کنند، بلکه نقد احمدینژادیسم شرمنده است که حتی شهامت کافی ندارد که موضع سیاسی خود را در دفاع از سیاستهای احمدینژاد شفاف بیان کند. برای اطلاع آقای رییسی باید گفت اگر نامزدهای اصولگرا از دولت اصلاحات انتقاد کنند، به طور قطع آقای جهانگیری نخواهد گفت که یک مناظره میان آقای خاتمی و شما برگزار شود. چنین رفتاری غیرمسوولانه است. آقای جهانگیری حتما باید درباره آن نقد به طور مستقل نظر دهد. یا بپذیرد یا رد کند. نه اینکه بگوید بروید با دیگران مناظره کنید. بنابراین طبیعی است که همه انتظار داشته باشند نامزدهای اصولگرا که تا سال ١٣٩٠ دربست از احمدینژاد حمایت کردند و اکنون نیز ستادشان به وسیله اعضای همان دولت اداره میشود، حداقلی از مسوولیت را بپذیرند و از عملکرد دولت مورد علاقه خود که میخواهند راه آن را ادامه دهند حمایت کنند. به علاوه مهمترین شعارهای این دو نامزد اصولگرا کپیبرداری از روی دست شعارها و سیاستهای احمدینژاد است. اگر پرداخت یارانه و کارانه! و ایجاد ٦ میلیون شغل واهی را کنار بگذاریم، چه چیز نزد آنان میماند؟ هیچ. حتی ادبیات مناظره آنان نیز کپیبرداری ناشیانه از احمدینژاد است. پس چرا سعی میکنند از زیر بار مسوولیت شانه خالی کنند؟ کسانی که در انتخابات تا این حد از پذیرش مسوولیت گریزان هستند، پس از کسب قدرت، چگونه حاضر خواهند بود که حداقلی از مسوولیتپذیری را از خود نشان دهند؟
درباره مناظره با آقای احمدینژاد نیز باید به یک نکته مهمتری اشاره کرد. مناظره میان دو نفر، درباره عملکردها و سیاستهاست. هرکدام از دو نفر از موضع برابر میتوانند علیه یکدیگر و به نفع خود سخن بگویند. در حالی که مساله دولت موجود با آقای احمدینژاد و سیاستهای دولت گذشته بسیار فراتر از این موضوع است. در واقع این دولت معتقد است که اتهاماتی به سیاستهای دولت پیش وارد است که باید از طریق قضایی رسیدگی شود. یک نمونه کوچک و مرسوم آن در زیر آورده میشود.
مطابق قانون منابع پرداخت یارانهها باید از طریق افزایش قیمت حاملهای انرژی تامین میشد. این منابع باید به سه قسمت ٥٠، ٣٠ و ٢٠ درصدی تقسیم میشد.
٥٠ درصد میان مردم توزیع میشد، ٣٠ درصد به واحدهای تولیدی و ٢٠ درصد برای تامین افزایش هزینههای دولت. اگر این قانون اجرا میشد، در درجه اول تورم به میزان بسیار اندکی افزایش مییافت و ممکن بود در حد ١٢ تا ١٥ درصد بماند. در حالی که در اثر اجرای غیرقانونی آن طرح، تورم به ٣٥ تا ٤٠ درصد رسید.
به علاوه مبلغی که قابل توزیع میان مردم میشد، ماهانه ١٥ هزار تومان بود. حالا پرسش این است که چرا این مبلغ ٣ برابر شد و ٣٠ هزار تومان اضافی از کجا تامین شد؟ قطعا دولت پیشین، ارثیهای نداشتند که به مردم بدهند. حتما از جای دیگری و برخلاف قانون این کار را کردند.
او باید در این باره در دادگاه پاسخ دهد و نه در مناظره. حالا ربط آن به نامزدهای اخیر چیست؟ شعارهای نامزدهای اخیر نیز دقیقا در چارچوب همان سیاستهاست، از اساس غیرقانونی است و تصمیمگیری درباره آنها نیز در اختیار رییسجمهور نیست. پس اگر به اقدامات احمدینژاد رسیدگی قضایی میشد، اصولا شعاری برای نامزدهای فعلی اصولگرا نمیماند تا بخواهند در انتخابات شرکت کنند.