«وقتی در میان مردم هستیم، آنها به ما میگویند یک اصولگرا سر کار بیاید. هر کس میخواهد باشد، همه از او حمایت میکنیم.»
به گزارش جماران ، هفتهنامه مثلث با سیدحسین نقوی حسینی، نماینده اصولگرای مجلس درباره انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم به گفتوگو پرداخته است که چکیده آن در ادامه میآید.
- هنوز فضای انتخاباتی روشن نشده اما تعداد تایید صلاحیت شدهها پاسخگوی همه طیفها است.
- در یک تقسیمبندی واقعیتر سه نفر از کاندیداهای تایید صلاحیت شده در جبهه اصلاحات و سه نفر اصولگرا هستند.
- فکر میکنم در طیف اصلاحطلبها آقای جهانگیری یک فرد عملگراتر، اجراییتر و قویتر نسبت به آقای روحانی است و آقای روحانی نیز محبوبیت خود را در جامعه از دست داده است و شاید در این شرایط روی جهانگیری سرمایهگذاری بیشتری شود.
- اگر فضای کشور را در دو جریان سیاسی اصلاحطلبان و اصولگرایان تقسیم نکنیم و حوزه عملیاتی فعالیتها را ببینیم، معتقدم آقای روحانی حدود ۱۲-۱۰ میلیون رای دارد، یعنی پایه رای او ۱۲-۱۰ میلیون رای است. این پایگاه اجتماعی در رای به آقای روحانی توجهی به عملکرد دولت یازدهم در حوزههای تولید، اشتغال، سیاست خارجی و غیره ندارد. همین اندازه که روحانی اصلاحطلب است برای آنها کفایت میکند. دغدغهشان نیز سیاسی نیست.
- این روزها آقایان از تریبونها صحبت میکنند. آقای عارف در مجلس میآید، صحبت از حصر و آزادی افراد فتنهگر میکند که شاید دغدغه ۲۰ درصد مردم کشور هم نباشد، چون دغدغه ۸۰ درصد مردم اقتصادی است.
- این نشان میدهد که آقایان دغدغه سیاسی دارند، دغدغه آنها اقتصادی، معیشتی، اشتغال و تولید نیست. به هر حال این پایگاه اجتماعی به روحانی رای میدهند، دلیل و منطق هم نمیخواهند. هر چقدر هم که استدلال شود که این دولت ناکارآمد و ناموفق بوده است و کاری نکرده که ادامه پیدا کند اما این پایگاه اجتماعی میروند به آقای روحانی رای میدهند.
- از ۱۲-۱۰ میلیون رای پایه آقای روحانی که بگذریم، میبینیم بیش از ۳۰ میلیون رای باقی میماند که رقبای او میتوانند این آرا را از آن خود کنند. حالا این بستگی به رقبای آقای روحانی دارد که چطور میخواهند ۳۰ میلیون رایی که به طرف آقای روحانی نمیرود را جذب کنند و چقدر میتوانند با ارائه برنامههای کارآمد و آمار و ارقامی که مردم احساس امنیت نسبت به آن داشته باشند و دادن وعدههای عملیاتی که میتواند مشکلات کشور و مردم را حل کند آن آرا را جمعآوری کنند. طبیعی است جمعآوری آن ۳۰ میلیون رای برای آقای روحانی خیلی سخت است چون جذب آن سی میلیون رای کارکرد مثبت میخواهد؛ حال آن که دست آقای روحانی خالی است و چیزی برای عرضه ندارد که بخواهد آنها را جمع کند.
- گرفتن رای خاکستری و رایی که به طور جریانی مقابل وضع موجود است، برای رقبای آقای روحانی در دسترستر است، چون تودههای مردم که سفره، جیب و درآمدشان را میبینند و چشم در چشم جوانان بیکار خانواده خود هستند، سخت است دوباره به آقای روحانی اعتماد کنند. چون دستش خالی است و دستاوردی هم ندارد که ارائه دهد و بگوید مردم! من این کارها را کردم و این موفقیتها را به دست آوردم، پس به من رای دهید. در مقابل رقبا با ارائه برنامههای عملیاتی میتوانند این سبد رای ۳۰ میلیونی را از آن خود کنند.
- در مورد آقای رئیسی یک اجماع عام روی نام او وجود دارد و این مقبولیت را از لحاظ تئوریک، اصالت، پایبندی به ارزشها و آرمانهای انقلاب و تجربه مدیریتی موفق در حوزههای گوناگون کسب کرده است.
- آقای قالیباف به دلیل عملگرایی و با برنامه بودن، مدیریت قاطع، توانمندی، کارآمدی، آشنایی با اقتصاد و اعداد و ارقام بین مردم زبانزد است.
- در شرایط فعلی نمیتوان گفت که رقابت بین دو کاندیداست و ممکن است که بین ۴ کاندیدا باشد. یعنی از یک سمت آقایان قالیباف و رئیسی و از سوی دیگر آقایان روحانی و جهانگیری با یکدیگر رقابت کنند.
- به نظر من اگر انتخابات به مرحله دوم کشیده شود، قطعا اصولگرایان پیروز میشوند.
- من نماینده مردم کف خیابان هستم.
- حامیان قالیباف و رییسی کنار هم حضور دارند و با یکدیگر هماهنگ هستند. بین ستادهای شهرستان هر دو نامزد جلسات مشترک برگزار میشود. در برخی شهرستانها دیدم که خوشذوقی کردند و بنرهای دو عکسی زدند؛ یعنی سردر ستاد انتخابات شهرستان بنری با عکس آقای رئیسی و آقای قالیباف در کنار هم نصب است. معتقدم سبد رای هر دو نامزد با یکدیگر همپوشانی دارد.
- نکته مهم این است که همه این کارها با برنامه در حال انجام است و بیبرنامه نیست. سال ۹۲ اصولگرایان بیبرنامه وارد صحنه شدند و بین خودشان رقابت کردند. بر اثر این اتفاق کسی رای آورد که اصلا خودش را در معرض رایآوری نمیدید.
- در حال حاضر میتوانم بگویم اگر فردا انتخابات باشد، حدود ۱۴-۱۳ میلیون آقای روحانی، حدود ۱۶-۱۵ میلیون آقای رئیسی و حدود ۱۵-۱۴ میلیون آقای قالیباف رای خواهد آورد.
- رمز موفقیت اصلاحطلبان در ایجاد اختلاف و شکاف در جبهه اصولگرایان است. اصلاحطلبان طعم شیرین موفقیت را از این ناحیه چشیدند. خودشان میدانند اگر اختلاف بین اصولگرایان در سال ۹۲ نبود آقای روحانی رئیسجمهور نمیشد. ما همان موقع با طیف حامی آقای روحانی ارتباط داشتیم. آنها اصلا آقای روحانی را در معرض رایآوری هم نمیدیدند. حتی خیلیها او را اصلاحطلب نمیدانستند اما وقتی نامزدهای اصولگرا به اختلاف خوردند، در مناظرات به نقد یکدیگر پرداختند و در مقابل اصلاحطلبان با تیم آقای روحانی توافق کردند و عارف به نفع او کنار رفت؛ حال آن که عارف و روحانی با هم اختلافی ۱۸۰ درجهای داشتند. روحانی موفق شد.
- اصلاحطلبان آن تجربه را دارند و میدانند بروز اختلاف میان نامزدهای اصولگرا چقدر برای آنها شیرین خواهد بود. بنابراین همه توان خود را برای ایجاد تفرقه در میان اصولگرایان گذاشتند. در واقع اصلاحطلبان میدانند اگر ۳۰ تا ۳۴ میلیون رایی که آقای روحانی ندارد، اگر یک جایی متمرکز شود اصلا آقای روحانی خارج میشود. بنابراین تلاش میکنند آن سی و چند میلیون رایی که روحانی ندارد، میان نامزدهای حاضر در صحنه انتخابات خرد و توزیع کنند.
- معتقدم اصولگرایان از اتفاق سال ۹۲ درس خوبی گرفتند و معتقدند قطعا باید در جبهه اصولگرایان یک نفر باشد و همه از او حمایت کنند و هر نوع دولت اصولگرایی را به دولت فعلی ترجیح میدهند چون عملکرد و جهتگیریهایش را دیدند. حتی اگر میرسلیم هم رای اول را بیاورد و به مرحله دوم برود، همه اصولگرایان از او حمایت خواهند کرد.
- وقتی در میان مردم هستیم، آنها به ما میگویند یک اصولگرا سر کار بیاید. هر کس میخواهد باشد، همه از او حمایت میکنیم.