به گزارش جماران، روزنامه جام جم در گزارشی، نوشت:

زمانه که عوض شد؛ قهوه‌خانه‌ها هم کارکرد سابق‌شان را از دست دادند تا امروز که دودخانه‌های زیرزمینی راه افتاده‌اند، مرموز و پردود، در قرق دوربین‌های مداربسته.

به گزارش جماران، در ادامه این گزارش آمده است: چای‌های دارچینی، گل محمدی و کاکوتی، همه لبریز و لب دوز و لب‌سوز، توی استکان‌های کمرباریک دور طلا،‌ چیده شده در سینی‌های مسی بزرگ، روی دست چای برهای تر و فرز، تقس می‌شدند میان پیرها، جوان‌ها، داش مشدی‌ها، لوطی‌ها و کارگرها که گوش می‌کردند به چهچهه قناری‌ها یا بازار گرمی نقالی که جنگ رستم و اسفندیار را جان می‌داد یا ریش سپیدی که گلریزان گرفته بود برای تنگدستی. روزگار که گذشت؛ زمانه که عوض شد؛ قهوه‌خانه‌ها هم کارکرد سابق‌شان را از دست دادند تا امروز که دودخانه‌های زیرزمینی راه افتاده‌اند، مرموز و پردود، در قرق دوربین‌های مداربسته.

**هرکی هر چی داشت دود می‌کند
قهوه‌چی پیر که شماره تلفن را دستم می‌دهد می‌گوید «مراقب باش!» می‌گوید «زن جماعت نباید پی این کارها برود.» گرچه می‌داند در جایی که شماره‌اش را به من داده، گاهی زن‌هایی هم پا می‌گذارند و دودی می‌گیرند. شماره را از مشتری گرفته که برایش درباره دودخانه‌ای زیرزمینی وراجی کرده است.

یکی از همکاران مرد شماره تلفن را می‌گیرد و می‌گوید مشتری است. جوانی آن طرف خط، نرخ دود می‌دهد و نشانی و ساعت برای مراجعه. قهوه‌خانه‌ای زیرزمینی است در حاشیه تهران، یک خانه قدیمی نه چندان بزرگ، ‌ته کوچه‌ای بن‌بست که لب دیوارش دوربینی مدار بسته، چشم می‌چراند.

چند دقیقه‌ای سر کوچه، خارج از میدان دید دوربین، پرسه می‌زنم. مشتری‌ها اغلب جوانند. با موتور می‌آیند. زنگ می‌زنند و چیزی می‌گویند و در برایشان باز می‌شود. هر نفر دست‌کم یکی دو ساعت آنجا، پلاس است. توی خانه نمی‌روم. صبر می‌کنم تا پسری 18 یا 19 ساله بالاخره وقت بیرون آمدن از کوچه بن‌بست، پاسخم را بدهد. می‌گوید «خبری نیست .... باور کن ... فقط دودبازیه ...»

روی دستش، همانجا که رگ آبی روی ساعد پررنگ می‌شود، خالکوبی بدقواره‌ای از یک تاج است. سوار موتورش می‌شود و گاز می‌دهد و خالکوبی روی دستش کج و کوله می‌شود. وقت رفتن رو برمی‌گرداند که «همه جور آدم می‌کشند ... کسی اگر چیز دیگری هم داشته باشد برای خودش دود می‌کند.... من که فقط قلیان دیده‌ام ... به باقی‌اش کار ندارم...»

**وقتی نظارت نیست، هر تخلفی ممکن است
تعداد قهوه‌خانه‌های زیرزمینی را کسی نمی‌داند حتی محسن نظری، رئیس کنونی اتحادیه قهوه‌خانه‌داران و سفره‌خانه‌های سنتی تهران یا عباس علایی، رئیس سابق همان اتحادیه اما هر دو وجود این قهوه‌خانه‌ها و افزایش آنها در کشور را تائید می‌کنند.

نظری حتی برای سر و گوش آب دادن هم که شده شخصا به یکی از آنها مراجعه کرده تا با چشم خودش ببیند و مطمئن شود. «بشدت کثیف بود و چون امکان تهویه دود قلیان‌ها از کانال کولر نبود،‌ واحد طوری پر از دود شده بود که بسختی می‌شد حتی بقیه را دید.»

از او می‌پرسم در این نوع قهوه‌خانه‌ها فقط تنباکو دود می‌شود یا ممکن است مواد مخدر هم مصرف کنند؟ نظری شانه بالا می‌اندازد که «وقتی نظارت وجود ندارد، هر قانون‌شکنی‌ای ممکن است.»

رئیس اتحادیه قهوه‌خانه‌داران و سفره‌خانه‌های سنتی تهران، گزارش بازرس‌ها را هم حالا ضمیمه مشاهدات خودش کرده است؛ بازرس‌هایی که هر از گاه خبر می‌آورند از قهوه‌خانه‌ای بدون مجوز؛ جایی که چند نفر بیکار دور هم جمع شده‌اند و با یک سماور و چند استکان و کلی قلیان، کسب و کار راه انداخته‌اند، بی‌خیال این که قانون از سال 94 استفاده از قلیان را در قهوه‌خانه‌ها ممنوع کرده است.

اینها همان قهوه‌خانه‌های زیرزمینی را می‌سازند که نظری می‌گوید در خانه‌های قدیمی و آپارتمان‌هایی کم واحد، کار می‌کنند چون ورود به خانه و بازرسی از داخلش نیاز به حکم قضایی دارد و پروسه قانونی، طولانی. او می‌گوید «پیک‌های قلیان بر و دودخانه‌های زیرزمینی از وقتی رواج پیدا کردند که قانون، استعمال قلیان در قهوه‌خانه‌ها را ممنوع کرد.»

**مجوزدارها هم قانون می‌شکنند؟
حالا از میان حدود 7000 قهوه‌خانه در کشور، فقط در برخی استان‌ها مانند تهران، قهوه‌خانه‌هایی که مجوز قدیمی دارند و هنوز زمان تمدید مجوزشان نرسیده است، اجازه دارند برای مشتری‌هایشان قلیان چاق کنند، اما به گفته علایی رئیس سابق اتحادیه قهوه‌خانه‌داران و سفره‌خانه‌های سنتی تهران، برخی همصنفی‌ها که کسب و کارشان کساد است و قانونا اجازه سرو قلیان ندارند، هم اکنون به مشتری‌هایشان قلیان تعارف می‌کنند و برای رونق کارشان و رقابت با قهوه‌خانه‌هایی که طبق قانون قلیان ندارند، جریمه احتمالی را به جان می‌خرند.

علایی، قهوه‌خانه‌داری کهنه‌کار است، با 40 سال سابقه. به همین خاطر معنای خیلی چیزها را در حرفه خودش، سریع‌تر از مردم عادی می‌فهمد. او از قهوه‌خانه‌هایی مثال می‌زند که معمولا با حفاظ‌های شیشه‌ای مات، محیط داخل‌شان از دید عموم، پنهان است و جایی برای دود کردن قلیان شده‌اند.

به اعتقاد این دو نفر، نه تنها باید نظارت‌ها برای کشف دودخانه‌های زیرزمینی و بدون مجوز و قانون‌شکن بیشتر شود بلکه باید برای کسانی که نمی‌توانند دخانیات را کنار بگذارند هم، به شکل قانونی مکانی در نظر گرفته شود.

**قهوه‌خانه‌های متحرک!
علی عطا طاهری، مدیر اجرایی جمعیت مبارزه با استعمال دخانیات هم وجود قهوه‌خانه‌های بدون مجوز را تائید می‌کند و ضعف در نظارت را علت اصلی شیوع دودخانه‌های زیرزمینی می‌داند؛ اما یک واژه تازه هم برایمان دارد «قهوه‌خانه‌های متحرک!»

به چشم او ناتوانی مسئولان در برخورد با قانون‌شکنان به حدی بوده است که اکنون جسارت برخی متخلفان از حد فعالیت مخفیانه گذشته و عیان شده است.

مدیر اجرایی جمعیت مبارزه با استعمال دخانیات، نشانی برای دیدن قهوه‌خانه‌های متحرک به ما می‌دهد؛ نشانی که در دفتر روزنامه محفوظ است، اما به احتمال زیاد، هیچ مسئولی فرصت و حوصله پیگیری آن را ندارد. ما به این نشانی هم سر زدیم تا قهوه‌خانه‌های متحرکی را که طاهری درباره‌شان می‌گفت، ‌ببینیم.

گرگ و میش غروب بود و ما در جاده [....]، در خروجی تهران، جایی که معمولا خانواده‌ها برای شب‌نشینی‌های آخر هفته از آن گذر می‌کنند «قهوه‌خانه‌های متحرک» را به چشم دیدیم؛ وانت‌هایی ایستاده در شانه خاکی جاده که راسته‌ای برای قلیان‌کش‌ها ساخته‌اند. صاحب وانت‌ها، زیر نور برقی که از باطری خودرو گرفته بودند یا از تیرهای برق می‌دزدیدند، قلیان چاق می‌کردند و مشتری‌های جوان‌شان روی چارپایه‌های پلاستیکی، می‌نشستند و با چشم‌های خمار، کام می‌گرفتند. بیشتر مشتری‌ها کم‌سن بودند و با موتور از تهران می‌آمدند.

اهالی ناراضی منطقه می‌گفتند این بزم پردود، هر شب تا حوالی 3 بامداد در محله‌شان برپاست و گرچه بارها درباره‌اش به فرمانداری گلایه کرده‌اند، اما بجز چند برخورد مقطعی هیچ اقدام جدی درباره‌اش صورت نگرفته است.

 

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.