به گزارش جماران، روزنامه اعتماد چهار سناریوی کاندیداتوری احمدی نژاد را بررسی کرده است.
سناریوی اول: گرفتن صلاحیت بقایی
یکی از نخستین سناریوهایی که از ثبتنام محمود احمدینژاد در انتخابات ریاستجمهوری به نظر میرسد تلاش او برای گرفتن تایید صلاحیت حمید بقایی است. این را شاید بتوان از همان جمله «من برای حمایت از آقای بقایی در انتخابات ثبت نام کردهام» برداشت کرد. حمایت احمدینژاد از بقایی آن هم با ثبت نام در انتخابات فقط میتواند این معنی را بدهد که احمدینژاد میداند بقایی رد صلاحیت میشود پس برای دفاع خودش به میدان میآید، در انتخابات ثبت نام میکند و بعد شاید پیغامی برای شورای نگهبان بفرستد که در صورت تایید صلاحیت بقایی خودش از میدان انتخابات کنار میرود.
این احتمال روز گذشته در فضای مجازی و رسانهای بهشدت دست به دست میشد که تنها شرط کنار رفتن احمدینژاد از این عرصه تایید صلاحیت بقایی است. همین هم باعث شده است که نتایج بررسی صلاحیتهای داوطلبان انتخابات ریاستجمهوری که چند روز دیگر تازه آغاز میشود بهشدت به چشم بیاید که شورای نگهبان در برابر حمید بقایی که سخنگوی کمیسیون اصل نود مجلس گفته است پرونده مفتوح و حکم انفصال از خدمت دارد چه تصمیمی میگیرد. احمدینژاد با همه هیاهویی که در مورد پرونده پاک حمید بقایی در ماههای اخیر به راه انداخته است به خوبی میداند که خبری از تایید صلاحیت برای مرد شماره ٣ پایگاهش نیست، پس خودش هم به میدان آمده است. پیش از این در انتخابات ریاستجمهوری سال ٩٢ اسفندیار رحیممشایی که سابقه بازداشت و پرونده قضایی را نداشت به عنوان رجل سیاسی انتخاب نشده بود. حتی در آن میان کاندیداهایی هم از جناح اصولگرا بودند که دارای صلاحیت حضور در انتخابات ریاستجمهوری شناخته نشدند. همه این موارد باعث شده است که این احتمال در اذهان به وجود بیاید که تایید صلاحیت حمید بقایی در این عرصه شدنی نیست اما باید دید با آمدن محمود احمدینژاد به عرصه انتخابات در این تصمیم شورای نگهبان خللی وارد میشود یا خیر؟
سناریوی دوم: برهم زدن جبهه اصولگرایی
سناریوی دوم اما این است که احمدینژادیها به میدان آمدهاند تا بازار رای اصولگرایان را بر هم بزنند. حضور احمدینژاد در عرصه انتخابات ضرر آنچنانی برای پایگاه رای حسن روحانی ندارد اما برای پایگاه رای ابراهیم رییسی یا سایر کاندیداهای اصولگرا میتواند یک خطر باشد. آنهایی که در میان دو قطبی «رییسی» و «سایر کاندیداهای اصولگرا» مانده بودند شاید حالا با آمدن احمدینژاد و تایید صلاحیت احتمالی او به سمت او بچرخند. در این میان اما احمدینژاد این را خوب میداند که بعد از آمدنش به عرصه انتخابات درست پس از نهی مقام معظم رهبری اقبالی در میان نیروهای سیاسی اصولگرا ندارد، در میان اصلاحطلبان و اعتدالیون هم که تکلیف روشن است پس در این میان او میتواند با دادن شعارهای مردمپسند که در طول مبارزات انتخاباتی (در صورت تایید صلاحیت) بدهد بازهم سبد رای اصولگرایان را دچار تزلزل کند اما این شعارها تغییری در سبد رای حسن روحانی ایجاد نخواهد کرد.
سناریوی سوم: آمدهایم، پس هستیم
احمدینژاد در تمام سالهای اخیر نشان داده است که ساختارشکنی را دوست دارد. فرقی ندارد که نوع این ساختارشکنی یک خانهنشینی ١١ روزهای باشد که تمام سیاستمداران وقت آن را واقعی میدانند و خود او غیرواقعی. حتی فرقی ندارد که این ساختارشکنی تمسخر ٢٩٠ نماینده مجلس وقت در جلسه سوال از رییسجمهور باشد یا نه. احمدینژاد همیشه ساختارشکنی را دوست داشته است. اگر به او گفتند مشایی معاون اولش نباشد، تمام تلاشش را کرد تا او در همین پست باشد. اگر به او هشدار داده شد که سعید مرتضوی را به عنوان رییس سازمان تامین اجتماعی انتخاب نکند او را نگه داشت و حتی در زمانی که وزیر کارش را به دلیل مرتضوی استیضاح کردند به جلسه استیضاح با سیدی که خودش آن را افشاگری از برادر رییس قوه مقننه میدانست، رفت. به او گفتند با مشایی رابطه نداشته باشد و او در تمام این سالها مشایی را نفر دوم تشکیلات خودش دانست. حالا به او گفته شده بود که کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم نشود. اگر همه آن را یک «نهی» میدانستند او اما این را تنها یک «توصیه» میدانست. همین هم شد که دیروز نه تنها معاون سابقش را برای ثبتنام تا وزارت کشور همراهی کرد که خودش هم وارد گود انتخابات شود. اما چرا احمدینژاد ساختارشکنی را دوست دارد؟ همه برنامههای او نشان میدهد که نمیخواهد تنها یک «رییس دولت سابق» باشد و نمیخواهد که به این راحتیها فراموش شود. این تلاش برای فراموش نشدن را از همان فردای پایان دولتش نشان داد. از همان جایی که برای خودش سخنرانیهای هفتگی ترتیب میداد یا آنکه سفرهای استانی میرفت. ابتدای کار مبهم حرف میزد همان «بهار» و «بازخوانی خط امام» اما تنها کاری که در این میان نشد بازخوانی خط امام بود. بازخوانی خط امام از همان روزهای ابتدایی برنامهریزیای بود برای رسیدن به همین روز. بهاری که آنها دنبالش بودند همین بهاری بود که سکانس اصلی نمایش احمدینژادیها بود برای آنکه تنها یک رییس دولت نباشد. احمدینژادیها برای آینده برنامههای مهمی دارند که شاید در آن این ساختارشکنیها به کارشان بیاید.
سناریوی چهارم: سکوت یا حمایت از نامزد سایه
احمدینژاد پا به بازیای گذاشته است که شاید با محاسبات خود او از هر طرف برایش سود داشته باشد. اما اگر احمدینژاد هم همراه با بقایی رد صلاحیت شود چه خواهد شد؟ اگر احمدینژاد رد صلاحیت شود، مشخص نیست که او کار را به یک بیانیه خطاب به پایگاه رایی که او معتقد است به اصرار آنها وارد عرصه انتخابات شده است رضایت میدهد یا اینکه سکوت کند. هرچه که هست بیشک آنها برای رد صلاحیت شدن هم برنامه دارند، هرچند که میگویند دلیلی برای رد صلاحیتشان وجود ندارد. اما در این میان شاید محمود احمدینژاد از یک گزینه دیگری که در بیخبری و بدون حاشیه در انتخابات ثبتنام میکند، حمایت کند. گزینهای از میان اصولگرایان که از همان سال گذشته خبر از دیدارهای احمدینژاد با او هم آمده بود اما حمایت علنی نشد تا شاید گزینه مورد حمایت آنها از همین حالا لو نرود.