به گزارش جماران، محمدامین قانعیراد، رییس انجمن جامعهشناسی در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت:
حادثه آتشسوزی ساختمان پلاسکو ٣٠ دی ماه ١٣٩٥ اتفاق افتاد و توجه ملی را به خود جلب کرد. یکی از دلایل این امر شاید این بود که پای تمام سازمانها و نهادها در این حادثه به میدان کشیده شد. آتشنشانی و خدمات ایمنی، هلالاحمر، اورژانس، قوه قضاییه و وزارت کار و رفاه اجتماعی از جمله سازمانهایی بودند که به نوعی نامشان درگیر با این حادثه بود و همچنین نام سازمان مدیریت بحران شهرداری تهران در وهله اول در ارتباط با این پدیده مطرح شد.
به گزارش نامه نیوز ، حادثه پلاسکو از پیچیدگی خاصی برخوردار بود. از سویی بخشی از خاطره فرهنگی مردم با این ساختمان گره خورده بود، کسانی که در طول سالها ساکن تهران بودند یا به تهران آمده بودند به نوعی این ساختمان را به یاد داشتند، از طرفی این ساختمان ٥٤ ساله یادآور شکلگیری شهر مدرن بود. ارتباط گستردهای که این حادثه با تمام سازمانهای ملی پیدا کرد، باعث شد مطالبهای ملی مطرح شود تا شفافیت بیشتری در مورد این حادثه صورت گیرد و همین مطالبات بود که منجر به این شد که رییسجمهور در بهمن ماه سال ٩٥ هیاتی را برای رسیدگی به این حادثه تعیین کند و از آنها بخواهد تا گزارش ملی پلاسکو را ارایه دهند.
این نخستینبار است که در ایران از ارایه گزارش ملی در رابطه با یک رخداد صحبت میشود. ما به طور مکرر حوادث و رخدادهایی در ایران داشتیم از قبیل سقوط هواپیما و تصادف قطار تا مواردی مثل اختلاس و فساد در بانکها و صنعت بیمه که در آنها به نوعی قصور صورت گرفته بود. اما برای هیچ کدام از این رخدادها گزارش ملی تهیه نشد. حتی در مواردی که اعتراضات مردمی هم مطرح بود، دولتها چندان ضرورت پاسخگویی به مردم را احساس نمیکردند، اما در مورد پلاسکو میبینیم که ارایه گزارش به مردم به صورت یک سنت تازه در حال شکلگیری است.
گزارش ملی به دو گونه ممکن است ارایه شود؛ یک نوع گزارشهایی که به صورت روتین در کشورهای مختلف در تمام زمینههای اجتماعی و فرهنگی و نظرسنجی به شکل جاری ارایه میشود. نوع دیگر گزارشهایی که هنگام وقوع رخدادهای ویژه و بحرانی به شکل ویژه ارایه میشود. در ایران بیشتر به انتشار گزارش موفقیتها از سوی مدیران توجه میشود. گزارشهایی که معطوف به تثبیت موقعیت سازمانها و کمک به کسب منابع مالی از دولت میشود. تا به حال گزارشی نداشتیم که هدف آن پاسخ دادن به مردم و افکار عمومی باشد. البته گزارشهایی در پوشش گزارش به مردم ارایه شده است، اما بیشتر شکل سطحی و تبلیغاتی داشته و فاقد نگاه انتقادی به موضوع بوده و نقاط ضعف و قصور در آنها مورد بحث و بررسی قرار نمیگرفت.
امیدواریم سنت تازهای که با گزارش ملی پلاسکو آغاز شد، به شکل دادن یک فرآیند یادگیری اجتماعی کمک کند. به هر حال امکان وقوع رخدادهای مشابه در جامعه وجود دارد. باید تلاش کنیم که در این میان یک فرآیند یادگیری اجتماعی را برای پیشگیری از فجایع و تراژدیهای مختلف شکل دهیم. در این یادگیری اجتماعی نهادهای مختلف از جمله دولت به معنای کلی خود و همچنین جامعه مدنی و بازار و نهاد دانش باید با یکدیگر مشارکت داشته باشند.
گزارشهایی مشابه گزارش ملی پلاسکو میتوانند زمینهای را برای تقویت انسجام نهادی و ایجاد هماهنگی بین نهادهای مختلف ملی فراهم کنند. رخدادهایی که فقط یک سازمان در آن نقش دارد، شاید نیاز به گزارش ملی پیدا نکند اما در چنین رخدادهایی که نهادهای مختلف در آن مشارکت دارند، ضعفها مشخص میشود و ناهماهنگیها و نبود پیوند و انسجام بین نهادها مشاهده میشود.
نکته مثبتی که گزارش ملی پلاسکو دارد این است که میتواند به گونهای مفهوم حاکمیت خوب را تحقق بخشد. منظور از حاکمیت خوب مشارکت دولت و جامعه مدنی، بازار و نهاد دانش برای شناخت بحرانها و مسائل و ارایه راهکار است. گزارش پلاسکو نمونهای از مشارکت نهادهای مستقل به ویژه دانشگاه است. به گونهای که ریاست هیات بررسی حادثه پلاسکو را رییس یک دانشگاه به عهده داشت و محل ارایه گزارش نهایی در دانشگاه تربیت مدرس بود. این اتفاق خوبی است که از دانشگاه برای تدوین و ارایه گزارش استفاده شده است. نوآوری این گزارش در این بود که توانست فراتر از نهادهای رایج و قوه قضاییه پای یک دستگاه سوم (نهاد دانشگاه) را در تدوین یک گزارش به میدان بیاورد. از سویی معمولا گزارشهایی که توسط دولت ، قوه قضاییه و مقننه تهیه میشود، از جمله گزارشهای تحقیق و تفحصی که از نهادها و سازمانهای مختلف صورت میگیرد...
بعد از مطالعه به بایگانی سپرده میشوند و دارای ویژگی علنی نیستند و منتشر نمیشوند. اما گزارش ملی پلاسکو به معنای واقعی ریپورت است و گزارشی است که به مردم ارایه میشود. این انتشار میتواند تاثیرگذاری این گزارش را بیشتر کند. عدم دخالت دولت و نهاد رسمی در تدوین و انتشار این گزارش هم از ویژگی مثبت گزارش ملی پلاسکو است. یکی از ایراداتی که به این گزارش وارد این است که سازمانهای غیردولتی نقش چندانی در این فرآیند نداشتند. در صورتی که سازمانهای غیردولتی هم باید در این فرآیند یادگیری اجتماعی مشارکت داشته باشند.
اما ارایه گزارش ملی را نباید صرفا به عنوان یک بحث علمی ببینیم که هیات علمی و دانشگاهیان گزارشی را تدوین و ارایه کنند. در تدوین و ارایه این گزارشها، فراتر از نقش دانشگاه باید به نقش جامعه مدنی هم تاکید شود. امیدواریم این سنت تازه به شکلگیری یک تجربه ملی کمک کند. ضمن اینکه بهتر است از تجربیات جهانی هم در این مورد استفاده شود و شیوهها و الگوهایی که در تدوین گزارشهای ملی استفاده میشود، مورد استفاده قرار گیرد.
در تدوین این گزارشها علاوه بر رویکرد عملیاتی که به بهبود فرایندهای عملیاتی و اجرایی کمک میکند این گزارشها باید دارای رویکرد راهبردی و سیاستی هم باشند و به اصلاح ساختارها و قوانین و مقررات و سیاستها کمک کنند. این گزارشهای ملی برخلاف گزارشهای حقوقی که معطوف به یافتن مقصرین (فرد و نهاد) است باید بتوانند ضعفهای ساختاری و نهادی را شناسایی کنند و در جهت اصلاح آنها راهکارهایی را ارایه دهند.