کمتر از۵۰ روز تا انتخابات سرنوشت ساز ریاست جمهوری و شوراهای شهر و روستا زمان باقی است و جریانهای سیاسی در آخرین مراحل گزینش افراد خود هستند. از اهمیت انتخابات ریاستجمهوری و شورای شهر در ماههای گذشته بسیار گفته شده اما نکتهای که نباید فراموش شود این است که برخی درصدد دلسرد کردن و ناامید کردن مردم برای عدم حضور در انتخابات پیش رو هستند. جریان رقیب دولت میداند که فقط در صورت عدم مشارکت حداکثری مردم میتواند امیدی برای پیروزی داشته باشد، پس این مساله لزوم مشارکت حداکثری مردم در هر دو انتخابات را بیش از پیش میکند. حمیدرضا جلایی پور جامعه شناس و فعال سیاسی اصلاحطلب برای بررسی فضای سپهر سیاست ایران در روزهای منتهی به ۲۹ اردیبهشت به سوالاتی پاسخ داده است که میخوانید.
به گزارش جماران، روزنامه آرمان درمصاحبه ای با جلایی پور نوشت؛ دولت اعتدال برای قانع کردن لایه میانی جامعه یعنی اقشار متوسط جامعه برای بسیج کردن رای توده مردم چه برنامهای دارد؟ عملکرد مدیران میانی و پایینی در سطح استانها وشهرستانها به شکل نامطلوبی ناامید کننده بود، بهنحوی که حتی برخی چنان ترسو یا غیر همسو با دولت بودند که هیات اجرایی یک بخش یا شهرستان را از میان مخالفان سرسخت دولت انتخاب کردند، آیا رئیسجمهور همچنان با همین مدیران میخواهد ادامه دهد؟
کشور در گذشته حتی در دوره اصلاحات با مشکلاتی روبهرو بوده و هست، مثل بقیه جوامع. اکنون برای ما اصلاح جویان سوال این است که با توجه به انتخابات پیش رو چه کار مفیدی میتوانیم انجام دهیم که مردمانگیزانه و مردم فریبانه نباشد و هم در انتخابات ریاست جمهوری و هم در انتخابات شوراها کشور را یک قدم به جلو ببرد تا از مشکلاتی که جامعه دارد کم شود؟ برای همه ما روشن است که کاندیدای مشخص اصلاحطلبان آقای روحانی است. اگر بتوانیم هرچه بیشتر از دوره گذشته از مردم رای بگیریم و مردم بیشتر در انتخابات شرکت کنند این مشارکت به سود مملکت، دولت و جریان اصلاحات خواهد بود. تندروها در کشور ما نمیخواهند این امر محقق شود و برای این منظور ما اتفاقا میتوانیم با مردم حرف بزنیم. لازم نیست تبلیغات فریبکارانه داشته باشیم. میتوانیم بگوییم آقای روحانی سال ۹۲ کشور را در شرایط نیمه امنیتی با بحران اقتصادی و با یک شرایط تهدید بینالمللی تحویل گرفته است. اکنون پس از ۴سال هنوز با دولت ایدهآل فاصله زیادی داریم اما آقای روحانی کشور را هم از حیث سیاست خارجی،اقتصادی و حتی فرهنگی و سیاست داخلی از شرایط بحرانی سابق خارج کرده است. به نظر میرسد اگر آقای روحانی رای بیاورد وضعیت بهتری خواهد یافت. هنوز نمیخواهم بر نظرسنجیهای ملی تکیه کنم چون تا روز انتخابات نظرات متفاوت است و دائم باید مانیتور کرد، اما به نظر میرسد وضعیت خوب است. هم اکنون بیش از ۶۰ درصد مردم در انتخابات شرکت میکنند و بیش از ۵۱ درصد در کل کشور و ۵۶ درصد در تهران به آقای روحانی رای خواهند داد. نفر بعدی ۳۰ تا ۳۵ درصد با آقای روحانی فاصله دارد. این نشان میدهد که با وضع بدی روبهرو نیستیم. در ارتباط با کارهایی که دولت روحانی باید بکند بحثهای زیادی وجود دارد ولی ما الان برای دولت تعیین تکلیف نمیکنیم چون تنگناها را درک میکنیم.
برخی معتقدند بخشی از جامعه از رای دادن دلسرد شدهاند و رسانهها از نوع ملیاش سعی در القای اینکه مسئولان هیچ تفاوتی با هم ندارند و دلسرد کردن مردم دارند، بخشی از جامعه در هر صورتی در پای صندوقهای رای حاضر میشوند و بخشی از جامعه از سیاستها و حرفهای پوپولیستی متاثر میشوند؛ برای این مشکل چه راهکاری ارائه میکنید؟
موافقم که صداو سیما بی طرف عمل نمیکند و بدون ارائه تحلیلهای درست مرتب بر ابعاد منفی و نارضایتیهای اقتصادی تکیه میکند. از سویی صداوسیما مکررا میگوید وضع معیشتی مردم بد است و این معنا را القا میکند که علت اصلی این مشکلات آقای روحانی است. البته این طبیعی است و روشن است که خیلیها ناراحتند دوباره آقای روحانی رای بالایی بیاورد. اما برخلاف سوال شما چه کسی گفته مردم دلسرد شدهاند؟ البته این بدین معنا نیست که من بگویم وضع خوب است. اکنون که نظر سنجیها نشان میدهد مردم بیش از ۶۰ درصد در انتخابات شرکت میکنند. ما باید کوشش کنیم که این حضور به بیش از ۷۰ درصد برسد. هر اندازه مشارکت در انتخابات بیشتر شود نتایج آن به بخش میانی و عقلانی عام جامعه نزدیکتر خواهد شد. به همین دلیل است که تندروها علاقهای به مشارکت حداکثری مردم در انتخابات پیش رو ندارند. بنابر این کوشش ما باید بر این باشد که این مشارکت هرچه بیشتر شود.البته این بعید نیست که در انتخابات آمار مشارکت بالاتر از ۷۰ درصد برود. با تمام نغمههای مایوس کنندهای که به گوش میرسد نظرسنجیها نشان میدهد که بیش از ۵۱ درصد مردم به آقای روحانی رای خواهند داد. میتوان به جای تبلیغات کلیشهای و تکراری از آقای روحانی دفاع کنیم. بدین معنا که نگوییم آقای روحانی کشور را گلستان کرده اما از جهت دیگر به این موضوع بپردازیم که رئیسجمهور ایران را از یک شرایط بحرانی و نیمه امنیتی بیرون آورده و این امید واقعنگرانه را به مردم بدهیم که ادامه سیاستها و رفتارهای آقای روحانی به نفع کشور است. اگر یک شورای شهر پخته و پاکدست و کاربلد و اصلاحطلب داشته باشیم به نفع شهرهایمان است. اصولگرایان همیشه در حال کنترل اصلاحطلبان هستند. این موجب میشود که مسالهای مانند املاک نجومی اتفاق نیفتد و مانند دولت آقای روحانی مدیرانی هم که حقوقهای اضافه گرفته بودند را برگرداند و به مردم توضیح داد. باید با کسانی که علاقه به حضور در پای صندوقهای رای دارند صحبت کنیم که چرا باید به آقای روحانی رای دهند و چرا باید به لیست اصلاحطلبان در شورای شهر رای داد.
چه راهکاری در فرصت باقیمانده تا انتخابات پیشنهاد میکنید که بتوان شهروندان بیاعتنا را مطالبه گر وآراسته به دخالت موثر درسرنوشتشان تبدیل کرد تا ایفاگرنقش نظارتی، سازنده و پیشگیریکننده از پیدایش فساد و نابسامانیهای مختلف باشند؟
به طور کلی میتوان دو راهکار ارائه یا توصیه کرد. یکی انجام بحثهای واقعنگرانه اقناعی از سوی ما با مردم است. بدین معنا که به مردم گفته شود ما جامعه را بهشت نخواهیم کرد و حرفهای غیر واقعنگرانه نزنیم، اما بگوییم در سال ۹۲ انتخاب مردم باعث شد شرایط کشور از یک وضعیت نیمهبحرانی خارج شود. اکنون نیز میتوان گفت که حضور مردم در انتخابات میتواند کشور را در مسیر یک توسعه پایدار و همه جانبه قرار دهد. میتوانیم به ویژگیهای حکمرانی خوب نزدیک شویم. با وجود نارساییهایی که وجود دارد و برخی معتقدند که بسیاری از مدیران باید تغییر کنند اما من از اقدامات دولت آقای روحانی حمایت میکنم. یک کاری که رئیسجمهور انجام داده و اگر ادامه یابد به نفع کشور است و روی سرنوشت تک تک ما تاثیر میگذارد کوشش در جهت شفافیت و پاسخگویی دولت است. نمونه بارز این موضوع حقوقهای نجومی بود که دولت تا فهمید آن را کتمان نکرد و صورت مساله را تغییر نداد. آقای روحانی مساله را قبول کرد و به مردم پاسخ داد که این تعداد مدیر متخلف بودند و ما این رقم را بازگرداندیم. این شفافیت است. یا زمان اصلاحات اتفاق مهمی افتاد که رونق مطبوعات بود و جامعه مدنی ایران خود رسانه و نشریه پیدا کرد. انتشار روزنامه دیگر یک کار حکومتی نبود و چند روزنامهنگار حرفهای در کنار هم میتوانستند روزنامه نشر بدهند. از این رو روزنامه دیگر در ایران بازار پیدا کرد و نمیتوان با آن مبارزه کرد چون به یک کار اقتصادی و توانمندی مردم تبدیل شد. در همین راستا دولت آقای روحانی با تقویت زیر ساختهای فضای آنلاین و با تصمیم قاطع از حق مردم حمایت کرد. از این رو شاهد گسترش رسانههای چند طرفه هستیم. این پویایی رسانهای که پیدا شده به مراتب وسیعتر از رسانههای دوره اصلاحات است. اگر این مسیر ادامه پیدا کند جریان رانتخواری و فساد بهتر مهار میشود. زمانی که زیر ساختهای «شفاف ساز» وجود داشته باشد و دولت از شفافیت دفاع کند به مراتب در کنترل فساد موفق تریم. حالا شما بیایید شفافیت در شهرداری ببینید. کسانی که املاک نجومی را افشا کردند کارشان به کجا کشیده شد. راهکار دوم این است که ما باید«کار مردمی» بکنیم. همه فکر میکنند کارهای مهم توسط افراد مهم انجام میشود اما من معتقدم که کارهای مهم توسط افراد معمولی در چهارچوب هدفی مشترک هم انجام میشود. همه به عنوان افراد عادی جامعه که دلسوز مملکت هستیم در آستانه دو انتخابات ریاست جمهوری و شوراها که هر دو بسیار مهم هستند باید دوستان و اقوام و آشنایان را فعال کنیم. مهمترین پایگاه آقای روحانی اصلاحطلبان هستند، اما امکانات تبلیغات حکومتی در اختیار ندارند، پول رایگان تبلیغاتی در دست ندارند و رانتی در اختیارشان نیست. اصلاحطلبان مانند شهروندان عادیاند و یکلاقبا هستند و برای همین در میان مردم نفوذ دارند. اگر در فاصله مانده تا انتخابات در محدوده خود، فعال مردمی باشیم، میتوانیم به پیروزی برسیم. فضای آنلاین این اجازه را میدهد که ما بتوانیم بسیار فعالتر باشیم. خود من غیر از گروههای تلگرامی اصلاحطلب شناخته شده این قصد را کردم که چگونه در میان فامیل ارتباط برقرار کنم و به گروههای تلگرامی خانوادگی وارد شدم. وارد گروه هم شاگردیهای دوره دبیرستانی قدیم شدم. زمان گذاشتم و یکی از کارهایم نیز این بود که با آنها صحبت کنم، نه اینکه بگویم به آقای روحانی رای دهید، بلکه گفتم در انتخابات چه میخواهید بکنید و به چه کسی میخواهید رای دهید. عدهای طفره میرفتند و عدهای انتقاد میکردند، اما در آخر میگفتند باید چهکار کنیم، بعد بههم نزدیک میشدیم. بنابراین از یک سو باید اقناعی بحث کرد نه از این رو که بگوییم چون اجازه کاندیداتوری به رئیس دولت اصلاحات نمیدهند، اجبارا به آقای روحانی رای دهیم، خیر! اصلا عملکرد خود آقای روحانی قابل دفاع است. میتوانیم به مردم بگوییم که لیست بهتری برای شورای شهر خواهیم بست. حتما به مردم قول میدهیم که دیگر فردی مانند راستگو در لیست تهران نیاید. اصلا اصلاحات یعنی کارهای خرد وتدریجی با برآیندهای اثر گذار جمعی. ما برایندهای کارهای جمعی خود را قبلا مشاهده کردیم. ما دیگر نمیخواهیم برای تغییرات انقلاب کنیم، ما برای انجام تغییرات اصلاح جو هستیم. ما سال ۷۶ را دیدیم، سال ۸۰ را دیدیم، ۹۲ را دیدیم که چقدر برای کشور مفید بود. وقتی هم برخی مردم را نسبت به اصلاحات ناامید کردند و مردم در انتخابات شرکت نکردند از این عدم شرکت احمدینژاد بیرون آمد.
با توجه به صحبتهای شما که نیاز هست نیروهای مناسبی وارد شورا شوند، آیا این درست است که افرادی که چهره سیاسی در بین مردم دارند پا به شوراهای شهر بگذارند و آیا در عرصه شورای شهر نیاز به چهرههای رجال سیاسی داریم؟
در اینجا دو بحث پیش میآید. اول از همه باید به مردم بگوییم ضوابط ما برای انتخاب اعضای شوراهای شهر چه بوده و به عنوان اصلاحطلب براساس چه معیار و ضوابطی این اعضای شوراها را انتخاب کردیم. نکته دیگر اینکه باید به مردم بگوییم «چگونه» این افراد را انتخاب کردیم. یعنی این جلسات غربالگری چگونه تشکیل شده و مثلا این ۲۱ نفر در تهران چگونه انتخاب شدند. این دو سوال مهم است. باید به صورت دموکراتیک به مردم پاسخ داد. چون مخاطبان اصلاحطلبان کوزه خالی نیستند بلکه افرادی هستند اهل فکر، اهل هزینه و فایده کردن و اهل محاسبه هستند. یکی از اشکالات اصولگرایان این است که گمان میکنند مردم کوزههای خالی هستند و صداوسیما میتواند آنها را پرکند. درصورتی که مردم عاقلند و بررسی میکنند. اصلاحطلبان یک سرمایه بیشتر ندارند و آن هم این است که بتوانند با مردم تعامل مبتنی بر اعتماد داشته باشند. یکی از معیارها سیاسی بودن در معنای اصلاحطلبی است. چندین معیار برای اعضای شورا لازم است. باید همه معیارها لحاظ گردد تا مشخص شود یک شخص داخل لیست قرار گیرد یا قرار نگیرد. یک معیار دیگر پاکدستی است، به این معنا که طرف رانتخوار نبوده باشد و این در پیشینه شخص مشخص باشد. خودش نگوید بلکه دیگران در مورد او چنین قضاوتی داشته باشند. شخص مورد انتخاب باید در گذشته خود مهارت و تخصصی را نشان دهد که به درد شهر بخورد. صرف داشتن مدرک مهم نیست که کاندیدا لیسانس، فوق لیسانس یا دکترا داشته باشد بلکه باید تواناییهای او به در شهر بخورد. معیار دیگر اینکه کاندیدای مورد نظر باید در گذشته خود نشان داده باشد که در «مسائل عمومی» چه سهمی داشته است. اینکه میگوییم اصلاحطلب نه به این معنا که دوست ما باشد بلکه بدین معنا که فهمیده برای اداره غیر فساد آمیز کشور به دموکراسی احتیاج داریم و در این باره کار کرده باشد و سیاسی باشد. لذا عضو شورا حتما باید سیاسی باشد، حتما باید اصلاحطلب باشد و متخصص باشد. اعضای شورای عالی سیاستگذاری اصلاحات، باید ۲۰ سال گذشته کاندیدای مورد نظر را رصد کنند که چه فعالیتهایی داشته است. معیار دیگر اینکه شخص مورد نظر باید پایگاه مردمی داشته باشد. نمیتوان شخصی را به زور به مردم تحمیل کرد. باید مقبول و مردمدار باشد. اگر دو نفر این شرایط را داشتند که یکی پیر باشد و دیگری جوان مسلما باید کاندیدای جوان را انتخاب کرد.اگر دو نفر ویژگیهای فوق را دارند ولی یکی خانم و دیگری آقا هستند، باید کاندیدای خانم را انتخاب کرد. به نظر من میتوان از این معیارها پیش مردم دفاع کرد و توضیح داد که چرا در میان ۲۰۰ نفر این ۲۱ نفر انتخاب شدند. اما نکته مهم بعدی اینکه ما باید به مردم بگوییم این غربالگری چگونه انجام شده است. اگر قرار باشد کسانی که خود کاندیدا شدند و در شورای عالی هستند، خود بخواهند تصمیمگیری کنند، این نمیشود و قابل دفاع نیست. کسانی که کاندیدا هستند در شورای عالی نباید در مورد کاندیداها تصمیم بگیرند. از اینرو یا باید کاندیدا باشند یا عضو شورای سیاستگذاری. این دقیقا انتقادی بود که ما به شورای نگهبان داشتیم که این شورا نمیتواند همزمان هم داوری کند و هم بازی کند. اینگونه باید دفاع کرد و به مردم گفت این ۲۱ نفر از شورایی انتخاب شده که خود این شورا ذی نفع نبوده است. ما با این دست فرامین میتوانیم در انتخابات نتیجه بگیریم و دوباره مردم را شاد کنیم.