مادر شهید فریدون علیتبار، از شهدای آتشنشان پلاسکو، میگوید: شهادت این تعداد آتشنشان در یک سال خیلی زیاد است. چرا باید اینطور باشد؟
به گزارش جماران، در گفتوگویی که به مناسبت چهلمین روز فاجعه پلاسکو و درگذشت 16 نفر از آتشنشانهای فداکار در جریان آتشسوزی و تخریب ساختمان پلاسکو در کافهخبر برگزار شد، مادر یکی از شهدا به انتقاد از امکانات آتشنشانی پرداخت.
مادر شهید فریدون علیتبار بیان کرد: پسرم از نبودن امکانات گلایه میکرد. حتی لباسهایی که به آنها میدادند کهنه بود. هرکس بازنشسته میشد، لباسهایش را به این جوانترها میدادند. آنقدر این لباس اداری که داشت سوراخ بود که من آنها را میدوختم و میگفتم اینها چه لباسهایی است به شما میدهند؟ درباره پلاسکو هم این کمبود امکانات مشخص بود دیگر. کسانی که در عملیات آواربرداری پلاسکو بودند هم میگفتند یک عدهای ماسک فیلتردار داشتند و عده دیگری ماسک بدون فیلتر. چه تفاوتی بین سلامت رسمیها و غیررسمیها هست؟ چرا برای جان افراد ارزش قائل نیستند؟ اصلا این سازمان نیروی کمی دارد، رسیدگی ندارد، امکانات ندارد، این آتش چیزی نبود که بخواهند آن را دستی خاموش کنند و زیر آوار بمانند. به همین راحتی این نیروهای باتجربه را از دست دادند. شهادت 18 آتشنشان در یک سال خیلی زیاد است. چرا باید اینطور باشد؟
او افزود: پسر من جزو اولین ورودیهای آتشنشانی بود که با درس وارد این حرفه شده بود. آنقدر به این کار علاقمند بود که از 15 سالگی وارد هنرستان آتشنشانی شد. خیلی مشتاق بود، اینطور نبود که از بیکاری و بیشغلی بخواهد وارد این کار شود. بعد از تمام شدن سربازی، وارد دانشگاه آتشنشانی شد و در سازمان مشغول کار شد. دو سال بود که وارد سازمان شده بود و قرار بود عید رسمی این سازمان شود. فریدون زمان شهادت 26 ساله بود یعنی 11 سال در آتشنشانی درس خوانده و کار کرده بود.
این مادر شهید ادامه داد: نه اصلا، ما تصوری نداشتیم که قرار است اینطور به آنها بیوفایی شود، امکانات در اختیارشان نباشد و این اتفاق بیفتد. من وقتی میروم بهشت زهرا میبینم که بیشتر این آتشنشانها متولد دهه شصت هستند. اینها کسانی بودند که با جان و دل و با عشق و علاقه وارد این حرفه شدند، از پیچ و خمها، بیمحبتیهای سازمانی و نبودن تجهیزات خبر نداشتند.
او با اشاره به این که بعد از این اتفاق، برای همدردی و همراهی با ما،از طرف آقای قالیباف چند نفر آمدند ولی خودشان نه، گفت: مشکل ما اینجاست که هیچکس مسئولیت این اتفاق را به عهده نمیگیرد و عذرخواهی نمیکند. همه کسانی که در راس کارند، هنوز در راس کار ماندهاند. خیلی جالب است که جشنواره میگیرند و ما را هم دعوت میکنند! میگویند پلاسکو اولین حادثه نبوده و آخرین هم نخواهد بود. اما همینجا باید از مردم تشکر کنم، مردم واقعا محبت کردند و در این قضیه همراه ما بودند اما مسئولان در حق این افراد کوتاهی کردند. حتی قبری که برای پسرم در نظر گرفته بودند، برای او کوچک بود و در آن شلوغی تازه در حال بزرگ کردن قبر بودند! آنها را به شکل بدی به خاک سپردند، طوری که در شان آنها نبود. وقتی به این بچهها میگویند شهید، آیا نباید در شان این کلمه با آنها رفتار کنند؟ ما هنوز هم نمیدانیم این افراد را شهید محسوب کردهاند یا نه، بنیاد شهید میگوید قبول نمیکنم و شهید راه خدمت بودهاند.
مادر شهید علیتبار در پاسخ به این که به عنوان خانواده یک شهید آتشنشان، چه مطالبهای دارید؟ گفت: خواسته ما این است که یک نفر بلند شود و بگوید من مقصرم. بالاخره این حادثه یک مسئول داشته. فرزندان ما که رفتند، امیدواریم با قبول کردن مسئولیت و برخورد با مقصران، این حادثه برای دیگران تکرار نشود. امیدواریم با گذشت زمان از کنار این اتفاق نگذرند. اینها فرزندان ما بودند، سالها آنها را بزرگ کرده بودیم و برایشان زحمت کشیده بودیم. تنها کاری که میتوانند بکنند این است که در شان فداکاری این افراد با خانوادههایشان رفتار کنند. پسر من مجرد بوده و میگویند حقوق مجردها قطع میشود در حالی که خیلی از این افراد، سرپرستی خانوادههایشان را به عهده داشتند. میگویند چون پدر و مادر تحت تکفل و بیمه آنها نیستند، حقوقشان قطع میشود. این به جای حمایتی است که قرار است از خانواده این شهدا انجام شود.
میتوانید متن کامل این گفتگو را که در آن همسر شهید مجتبی کوهی و پدر شهید حسین حسینزاده هم حضور داشتند را اینجا بخوانید.
مادر شهید فریدون علیتبار بیان کرد: پسرم از نبودن امکانات گلایه میکرد. حتی لباسهایی که به آنها میدادند کهنه بود. هرکس بازنشسته میشد، لباسهایش را به این جوانترها میدادند. آنقدر این لباس اداری که داشت سوراخ بود که من آنها را میدوختم و میگفتم اینها چه لباسهایی است به شما میدهند؟ درباره پلاسکو هم این کمبود امکانات مشخص بود دیگر. کسانی که در عملیات آواربرداری پلاسکو بودند هم میگفتند یک عدهای ماسک فیلتردار داشتند و عده دیگری ماسک بدون فیلتر. چه تفاوتی بین سلامت رسمیها و غیررسمیها هست؟ چرا برای جان افراد ارزش قائل نیستند؟ اصلا این سازمان نیروی کمی دارد، رسیدگی ندارد، امکانات ندارد، این آتش چیزی نبود که بخواهند آن را دستی خاموش کنند و زیر آوار بمانند. به همین راحتی این نیروهای باتجربه را از دست دادند. شهادت 18 آتشنشان در یک سال خیلی زیاد است. چرا باید اینطور باشد؟
او افزود: پسر من جزو اولین ورودیهای آتشنشانی بود که با درس وارد این حرفه شده بود. آنقدر به این کار علاقمند بود که از 15 سالگی وارد هنرستان آتشنشانی شد. خیلی مشتاق بود، اینطور نبود که از بیکاری و بیشغلی بخواهد وارد این کار شود. بعد از تمام شدن سربازی، وارد دانشگاه آتشنشانی شد و در سازمان مشغول کار شد. دو سال بود که وارد سازمان شده بود و قرار بود عید رسمی این سازمان شود. فریدون زمان شهادت 26 ساله بود یعنی 11 سال در آتشنشانی درس خوانده و کار کرده بود.
این مادر شهید ادامه داد: نه اصلا، ما تصوری نداشتیم که قرار است اینطور به آنها بیوفایی شود، امکانات در اختیارشان نباشد و این اتفاق بیفتد. من وقتی میروم بهشت زهرا میبینم که بیشتر این آتشنشانها متولد دهه شصت هستند. اینها کسانی بودند که با جان و دل و با عشق و علاقه وارد این حرفه شدند، از پیچ و خمها، بیمحبتیهای سازمانی و نبودن تجهیزات خبر نداشتند.
او با اشاره به این که بعد از این اتفاق، برای همدردی و همراهی با ما،از طرف آقای قالیباف چند نفر آمدند ولی خودشان نه، گفت: مشکل ما اینجاست که هیچکس مسئولیت این اتفاق را به عهده نمیگیرد و عذرخواهی نمیکند. همه کسانی که در راس کارند، هنوز در راس کار ماندهاند. خیلی جالب است که جشنواره میگیرند و ما را هم دعوت میکنند! میگویند پلاسکو اولین حادثه نبوده و آخرین هم نخواهد بود. اما همینجا باید از مردم تشکر کنم، مردم واقعا محبت کردند و در این قضیه همراه ما بودند اما مسئولان در حق این افراد کوتاهی کردند. حتی قبری که برای پسرم در نظر گرفته بودند، برای او کوچک بود و در آن شلوغی تازه در حال بزرگ کردن قبر بودند! آنها را به شکل بدی به خاک سپردند، طوری که در شان آنها نبود. وقتی به این بچهها میگویند شهید، آیا نباید در شان این کلمه با آنها رفتار کنند؟ ما هنوز هم نمیدانیم این افراد را شهید محسوب کردهاند یا نه، بنیاد شهید میگوید قبول نمیکنم و شهید راه خدمت بودهاند.
مادر شهید علیتبار در پاسخ به این که به عنوان خانواده یک شهید آتشنشان، چه مطالبهای دارید؟ گفت: خواسته ما این است که یک نفر بلند شود و بگوید من مقصرم. بالاخره این حادثه یک مسئول داشته. فرزندان ما که رفتند، امیدواریم با قبول کردن مسئولیت و برخورد با مقصران، این حادثه برای دیگران تکرار نشود. امیدواریم با گذشت زمان از کنار این اتفاق نگذرند. اینها فرزندان ما بودند، سالها آنها را بزرگ کرده بودیم و برایشان زحمت کشیده بودیم. تنها کاری که میتوانند بکنند این است که در شان فداکاری این افراد با خانوادههایشان رفتار کنند. پسر من مجرد بوده و میگویند حقوق مجردها قطع میشود در حالی که خیلی از این افراد، سرپرستی خانوادههایشان را به عهده داشتند. میگویند چون پدر و مادر تحت تکفل و بیمه آنها نیستند، حقوقشان قطع میشود. این به جای حمایتی است که قرار است از خانواده این شهدا انجام شود.
میتوانید متن کامل این گفتگو را که در آن همسر شهید مجتبی کوهی و پدر شهید حسین حسینزاده هم حضور داشتند را اینجا بخوانید.
کپی شد