قائم مقام حزب موتلفه می‌گوید حزب متبوعش به جز کاندیدای اصلی، نامزد ذخیره هم دارد تا اگر مشکلی پیش آمد دست حزب باشد.

 «خوشی بینی یک موتلفه‌ای به وضعیت اصولگرایان در انتخابات ریاست‌جمهوری»؛ این نتیجه را شاید بتوان از چند دقیقه گپ و گفت با اسدالله بادامچیان گرفت. او که تاکید دارد موتلفه همچنان دستورکار انتخاباتی خود را دنبال می کند و حتی حضور در جمنا را تکذیب می کند، امیدوار است که اصولگرایان در نهایت بر روی مصطفی میرسلیم به اجماع برسند.

با او درباره حواشی و اختلافات پیش آمده بعد از مجمع عمومی جبهه مردمی پرسیدیم، می گوید نمی خواهد درباره تشکلی حرف بزند که عضو آن نیست. این حرف بادامچیان را باید تکه ای دیگر از پازل دور شدن اصولگرایان از سازوکار جمنا تلقی کرد، چه آنکه پیش از موتلفه، پایداری ها از این جبهه اعلام برائت کرده بودند، زمزمه هایی هم می گوید قالیباف و جلیلی هم از روند تصمیم گیری این جبهه دلخورند.

از سهم خواهی برخی طیف های اصولگرا که سوال می کنیم، حاضر نمی شود صریحا پاسخ دهد، می گوید نگران سونامی کاندیداتوری در جریان اصولگرا نیست. تاکید دارد حاضر نیست وقت صرف این کند که ببیند ورود احمدی نژادی ها به انتخابات برای مظلونم نمایی بعد از ردصلاحیت است یا اینکه بگویند ما هم در عرصه سیاسی هستیم.

 مشروح گفت و گو با عضو ارشد حزب موتلفه اسلامی را در ادامه بخوانید؛

اصولگرایان در این دوره از انتخابات مدل جدیدی از ائتلاف را تحت عنوان جبهه مردمی نیروهای انقلاب رونمایی کردند، اما از روز پنج شنبه که مجمع عمومی جمنا برگزار شد حاشیه هایی بوجود آمده است، برخی تشکل ها اعتراض کردند که ما کاندیدایی معرفی نکردیم، برخی گفتند عضو جمنا نیستند، بعضی کاندیداها معترض شده اند و ..با این روند چقدر خوش بین هستید که این سازوکار بتواند چتری فراگیر بر سر اصولگرایان باشد؟

من نسبت به مسائل جبهه مردمی بحثی ندارم زیرا که من عضو جبهه مردمی نیستم. مسائل آنها مربوط به خودشان است، من تمایلی ندارم به اینکه وارد این نوع بحث‌ها شوم. آنها مجموعه خوبی هستند، جلسه خوبی هم داشتند که در شور انتخاباتی موثر است. ممکن است در کار عظیمی که مثل اینها شروع می‌کنند سوالات و پرسش‌هایی هم پدید آید. اما من خیلی مایل نیستم ورود پیدا کنم.

یعنی حزب موتلفه اصلا عضو جبهه مردمی نیست؟

نه، هیچ حزبی الان عضو آنها نیست.

اما حضور چهره‌های موتلفه در مجمع عمومی جمنا در روز پنج شنبه پررنگ بود.

ما با همه جریانات سیاسی در این مملکت تعامل داریم، شما می‌دانید که بعضی وقت‌ها در گروه‌های دیگری هم که غیراصولگرایان هستند، شرکت می‌کنیم. بنابراین روش موتلفه این نیست که برخورد کند. ما از هر حرکتی که به منظور وحدت انجام شود، استقبال و حضور هم پیدا می‌کنیم. نظریاتمان را هم می‌گوییم. اما اینکه الان بگویم ابهامات دارد و ما خوش‌بین هستیم یا نه، نمی توان گفت. کارمان در موتلفه مشخص است و ما نامزد مشخص داریم. آقای مهندس سیدمصطفی میرسلیم هستند و این امید را هم داریم که همه اصولگرایان در جدول شاخص‌ها، به نامزد ما که فرد صالحی است و سوابقش حاکی از ساده‌زیستی، پاکی و سلامت است و از تجربیات، تخصص و دانش کافی برخوردار است، برسند.

اینطور که متوجه شدم موتلفه همان سازوکار اولیه‌ای که داشته را پیش می‌برد و وارد سازوکار این ائتلاف نشده است.

یک موقع هست که ما کنار و جداییم ولی با همه جریانات این مملکت و هرکس می‌خواهد برای کشور سالم کار کند، همراه هستیم. ما فضای جامعه را از نظر اینکه همه فعالیت کنند، قبول داریم. شما می‌بینید که ما با کسی برخورد نمی‌کنیم. بخش دوم اینکه ارزش‌هایمان را خودمان قبول داریم و تفکر، ذهنیت و روش‌های موتلفه برای خودش محفوظ است، این هم به این علت است که ما در خدمت همه هستیم. اینکه بگوییم جدای از جبهه مردمی هستیم، نه. بالاخره اگر مجموعه یک حرکت برای وحدت باشد، ما هم جزو کسانی هستیم که معتقد به وحدت هستیم. اینکه ما از هر حرکت وحدت‌آفرین حمایت می‌کنیم هم روشن است و سیاست ماست.

آقای بادامچیان! یک تناقضی در حرف‌های شما است، اصولگرایان همه می‌گویند که دنبال وحدت هستیم ولی رویه‌ای که دنبال می‌شود، مفهوم وحدت را نمی‌رساند و پالس وحدت را نمی‌دهد. موتلفه الان خودش سازوکار دارد، جمنا هم سازوکار خودش را دارد، پایداری هم قرار است که خودش ورود کند، آقای جلیلی هم که خودش تک روی می کند، به نظر شما این همه پراکندگی قرار است به وحدت برسد؟

ان‌شاءالله امیدواریم که در دوران انتخابات همه به این برسیم که فرد اصلح کیست و همه با هم روی یک نامزدی که بتواند مشکلات فعلی را حل کند، به مردم امید دهد و کارآمدی، پاکی و سلامتش را اثبات کرده باشد به وحدت برسیم. اینها مسائل اولیه است نه مسائل تناقضی.

یعنی شما هنوز در حال عرضه کردن کاندیداهای اصولگرا هستید؟ فکر نمی‌کنید زمان کمی تا انتخابات مانده است و زمان به سرعت برای اصولگرایان در حال گذر است

در همین زمان کم هرچه بیشتر پیش برویم، افراد بیشتر مطرح می‌شوند. نمی‌شوند؟! یا می‌آیند یا اینکه می‌گویند نمی‌آیند. یکی می‌گوید اصولگرایان از هم پاشیدند که چرا فلان نامزد نیامد و دیگری می‌گوید که اصلاح‌طلبان از هم فرو ریختند به دلایل دیگری. اما انتخابات و مملکت همین حرف‌ها را دارد. وگرنه شما خبرگزاری‌ها بیکار می‌ماندید! نمی‌ماندید؟

واقعا خودتان نسبت به انتخابات 96 احساس نگرانی نمی‌کنید؟ با این پراکندگی که الان وجود دارد شاید ...

نگرانی نسبت به انتخابات آینده به آن معنا که شما فکر می‌کنید چه کسی می‌آید و چه کسی نمی‌آید را ندارم. بالاخره الان کسانی که مطرح‌اند، خودشان را مطرح می‌کنند. من از اینکه هر کسی هم خودش را مطرح کند، مخالف نیستم. بالاخره اصل این است و این حرف عمومی است که هر کاندیدایی می‌گوید من به درد ریاست‌جمهوری می‌خورم که عقیده افراد است. اصل مسئله این است که شورای محترم نگهبان باید کاندیدا را احراز صلاحیت کند یا اینکه عدم احزار صلاحیتش را اعلام کند که این دو مقوله است. بنابراین مشکلی به این معنا نداریم. حالا هرکس هم رای آورد و شورای نگهبان تائید کرد بالاخره می‌تواند وارد صحنه انتخابات شود.

سوالم را طوری دیگر طرح می کنم، شما آخرین بار که به کافه خبرآنلاین آمدید، بحث و گلایه‌هایی را مطرح کردید از روندی که در انتخابات مجلس طی شد و سهم‌خواهی‌هایی که انجام شد و باعث شد که اصولگرایان در انتخابات مجلس ناکام بمانند.  الان که به انتخابات ریاست‌جمهوری نزدیک می‌شویم که حساسیتش خیلی هم بیشتر از‌آن انتخابات است، آن فضای سهم‌خواهی هنوز هم به نظر می رسد وجود دارد؟ آن زمان اصطلاحی به کار بردید مبنی بر اینکه سعی کردیم بچه شلوغ‌ها را کنترل کنیم. خود شما آن فضا را هنوز هم بین اصولگرایان حس می‌کنید؟

بین همه جریانات هست. در کدام جریان نیست؟! در هر جریانی عناصر گوناگون، افراد و سلیقه‌های مختلف هستند و این تنها منحصر به اصولگرا و غیراصولگرا نیست، در بین همه هست. اما اینکه ما در مقابل چگونه برخورد می‌کنیم، یک موقع می‌خواهیم برخوردهای حذفی و تخریبی و درگیری داشته باشیم یک موقع هم می‌گوییم همه کنار بروند تا بنده پیروز شوم. اما شما می‌دانید که در موتلفه قرارمان این نیست که این فرهنگ را داشته باشیم، این روشن است. در بین این کاندیداها برخی‌هایشان خالصا و مخلصا واقعا دلسوزانه به صحنه می‌آیند، بعضی‌هایشان خودشان را حق می‌دانند، برخی علاقه‌مند به مقام و برخی دیگر هم برای سهم‌خواهی می‌آیند. برخی هم خدمت می‌کنند و هیچ سهمی نمی‌خواهند.

مردم باید توجه کنند که چه کسی را دارند اتنخاب می‌کنند؟ اگر رجایی‌گونه را انتخاب کنند، برکتشان زیاد می‌شود و اگر بنی‌صدر گونه را انتخاب کنند دچار مشکل می‌شوند و خودشان باید جمع شوند و عوض کنند. ملاحظه می‌کنید که امام رحمه‌الله علیه چون مردم به آقای بنی‌صدر رای دادند، تنفیذ کرد. بعد مردم متوجه شدند که او پینوشه است و پشت پرده‌اش را نخوانده بودند، نقابش کنار رفت، مردم به رجایی رای دادند و امام تنفیذ کرد. مقام معظم رهبری را رای دادند، همینطور.

مقام معظم رهبری هم در دوره ولایت خودشان هرکس که آمده را تنفیذ کردند. سلایق گوناگون آمدند و تنفیذ کردند. بنابراین مسئله دست مردم است. اگر مردم می‌خواهند که مشکلاتشان علاج شود، برای حل مشکلات باید ببینند کدام مجموعه و جریان می‌تواند حل کند. اگر دیدند که دولت فعلی در بخش خدمات خوب کار کرده، دوباره رای دهند. اما اگر دیدند دولت فعلی نتوانسته مجبورند به دیگری رای دهند. باید بگردند تا ببینند چه کسی می‌تواند مشکلات فعلی را حل کند.، چه کسی می‌تواند پیشرفت کشور را پیش ببرد و چه کسی می‌تواند واقعا به سلامت زندگی کند همانطور که وقتی رجایی سر کار آمد، حقوق نخست‌وزیری را نگرفت و گفت که من همه مثل بقیه هستم و برای چی باید نخست‌وزیر نسبت به سایر وزراء امتیاز داشته باشد؟ مگر آنها وضع‌شان فرق می‌کند؟ لذا سالم زندگی کرد. به آقایان نوربخش و نعمت‌زاده هم گفت شما که پدرانتان پولدار است، برای چی می‌خواهید پول بگیرید؟ حقوق به آنها نداد و مجانی کار کردند یا آقای لاجوردی خودش مجانی کار کرد. بنده که 37 سال است در این نظام پادویی می‌کنم کارمند نیستم و آب باریکه زمان پدرم زندگی‌ام را اداره می‌کند. بنابراین مردم کسانی را انتخاب کنند که سلامت‌، پاک‌ و رجایی‌گونه باشند.

معتقدیم کار را باید دست کسانی دهیم که یک پشتوانه مردمی دارند. می‌گوییم یک حزب با 54 سال سابقه یک نکته انحرافی و غیراخلاقی یا سوءاستفاده مالی یا سیاسی ندارد. حزبی که 54 سال است سالم زندگی می‌کند با نامزدی که در ساده‌زیستی و پاکی‌اش کسی شک نمی‌کند، به درد اداره کشور می‌خورد یا اینکه کسانی که در میانشان ابهام و اشکال زیاد است؟

بحثی که شما مطرح می‌کنید برایم گنگ است. اصولگرایان نمی‌توانند دوره‌ای که از سهم‌خواهی پایداری‌ها ضربه خوردند را انکار کنند و آن سهم‌خواهی هنوز هم هست. یعنی اینطور که پیش می‌رود می‌توان پیش‌بینی کرد که چندین کاندیدای اصولگرا رودرروی آقای روحانی قرار بگیرند و این می‌تواند اولین گام برای شکست‌تان باشد. شما می‌گویید این سهم‌خواهی الان وجود دارد ولی تفاوت سلیقه است و طبیعی...

اینکه هرکس جلوی آقای روحانی بیاید و بگوییم که سهم‌خواه است را قبول ندارم.

بحث اصولگرایان را مطرح می‌کنم.

آیا اینکه یک اصولگرا جلوی آقای روحانی بیاید، سهم‌خواه است؟ این که نیست و خودتان هم قبول دارید. کاندیداهای ریاست‌جمهوری با انگیزه‌های مختلف وارد می‌شوند برخی صادقانه، خالصانه، دلسوزانه و برخی هم سهم‌خواهانه، قدرت‌طلبانه و برخی هم ابزار جریانات خارجی هستند، شاید خودشان هم ندانند! لذا در اینکه در صحنه انتخابات نامزدهای گوناگون می‌آیند، امری است طبیعی. مردم باید از بین‌شان انتخاب کنند همان که رجایی‌گونه و خوب است.

الان فرض را بر این بگذاریم که آقای میرسلیم در صحنه هستند، کانیددای پایداری‌ها هم بیاید، جمنا هم کاندیدا معرفی کند، آقای جلیلی هم که گفته‌اند هستند و تاکنون ساز آمدن را زده‌اند. با این همه کاندیدا رای‌تان در برابر آقای روحانی شکسته نمی‌شود؟

این به اراده ملت بستگی دارد. ممکن است 30 نفر هم نامزد شوند ولی آن یک نفری که مردم می‌خواهند  خودشان انتخاب کنند، رای بیاورد. چه مشکلی دارد؟ سعی ما این است که ان‌شاءالله در نهایت وقتی که این بحث‌ها و گفتگوها مطرح می‌شود، مردم هم احساس انتخاب کردن پیدا ‌کنند و در نظرسنجی‌ها بین چند نفر فکر ‌کنند و به یک نفر نظر ‌دهند این باعث می شود بقیه به نفع آن یک نفر کنار ‌روند.

اگر آن یک نفر آقای میرسلیم نباشد موتلفه از این تصمیم کلی تمکین می‌کند؟

باید به آنجا برسیم تا عرض کنیم. ما مسلما آنچه وظیفه و مصلحت نظام‌مان است در منافع و مصلحت حزبی‌مان همواره ترجیح داده‌ایم. اگر همه روی مهندس میرسلیم تفاهم کردند و دیدند که او از هم اصلح است که خیلی خوب است.

موتلفه با بقیه کاندیداها هم دیداری داشته‌ است؟ مثلا آقایان قالیباف یا جلیلی؟

باید داشته باشیم؟

مثلا اینکه نگران کاندیداتوری آقای جلیلی باشید مثل برخی هم طیفانتان که این نگرانی را ابراز می کنند و ...

هر کس می‌خواهد بیاید خودش را در معرض رای قرار دهد. حق قانونی‌اش است. حق قانونی نظام، شورای نگهبان و قانون اساسی هم این است که آنها که واجد شرایط نیستند را تائید نکند. بعد از‌آن حق ملت است که به هرکس دلش خواست،رای دهد.

آقای بادامچیان! موتلقه چقدر برای آرای خاکستری برنامه‌ریزی کرده است؟ مشخصا برای جذب آرای خاکستری به سمت کاندیدای مطلوب خودش ؟

من معتقدم که اولا اصولگرایان و همه کسانی که تفکر اصولی را قبول دارند در انتخابات شرکت می‌کنند و رای‌شان هم تقریبا مشخص است. دوستانی هم که این ذهنیت را ندارند و اسمشان را هرچه می‌خواهند بگذارند؛ اعتدال و اصلاحات و... هم طبعا شرکت می‌کنند. مهم توده‌های مردم هستند که برخی نام آنها را آرای خاکستری می‌گذارند درحالی که بخشی از‌ آنها همان ارزش گرایان و بخشی هم همین آقایان اصلاحات و آن تیپی هستند.

غیر از اینها، گروهی از مردم هستند که در هنگام انتخابات، تصمیمشان را خودشان می‌گیرند. آنها هم دارند جستجو می‌کنند. اینها کسانی هستند که از بیکاری، عدم اشتغال، فساد اخلاقی، مالی و فرهنگی و مشکلات رنج می‌برند و می‌خواهند که کشورمان یک جامعه نمونه اسلامی باشد. حکومت کریمه اسلامی باشد. می‌خواهند با اقتدار خارجی و داخلی بتوانند یک جامعه شاد، آباد، آزاد، با اخلاق عالی در کشور تشکیل دهند. چه اشکال دارد؟ من معتقدم این بخش توده‌های مردمی بیشتر روی موتلفه توجه می‌کنند چون یک حزب است. حزب هم یک جای مردمی است. ما نه باندیم، نه جناحیم و نه یک گروه خاص و نه یک آدم‌های منفرد. بلکه یک حزبیم در سراسر کشور که دفتر، شعبه، طرفدار و عضو داریم.

ولی رایی که در مجلس آوردید چندان با این حرف شما منطبق نیست. یعنی گرایشی که معتقدید نسبت به موتلفه می‌شود را در مجلس شاهد نبودیم!

چون موتلفه نمی‌آید فقط موتلفه‌ای را انتخاب کند. ضمن اینکه تعداد بسیار خوبی عضو در مجلس داریم. اما در عین حال تاکید می کنم موتلفه نمی‌آید بگوید که فقط به موتلفه‌ای رای دهید بلکه می‌گوید به کسانی که موتلفه‌ای باشند یا نباشند اما اصلح هستند و به درد ملت می‌خورند رای دهید. طبعا اکثریت هم در همان طبقه هستند. منتها فرق تهران و جاهای دیگر در نوع چینش افراد بود که در تعداد آراء فرق می‌کرد.

آقای بادامچیان! روندی که در جریان اصولگرا در حال طی شدن است نشان می دهد لیدر و محوریت مشخصی در این جریان وجود ندارد. یعنی هر تشکلی خودش سازوکار انتخاباتی‌اش را تعیین می‌کند. حتی برخی جایگاه جامعتین را از تصمیم ساز و تصمیم گیر به جایگاه مشورتی رساندند، برخی این را تعبیر به فروپاشی از درون اصولگرایان می کنند، برخی معتقد دوران جدید اصولگرایی آغاز شده است و ...نگاه خود شما به این روند چیست؟

  من سوال می کنم لیدر یعنی چه؟

یعنی آقای عسگراولادی و آیت الله مهدوی کنی که محوریت تصمیمات جریان اصولگرا بودند و ...

لیدر نبودند. ما اصلا عنوان لیدر را قبول نداریم. مشکل ما اینجاست که لیدر یعنی کسی که می‌آید و می‌خواهد همه را دور خودش جمع کند و بعد هم خودش را بر مردم تحمیل می‌کند. ما چنین چیزی نداریم بلکه همه با هم یکی هستیم و معتقدیم که همه مردم با هم حضور دارند.

رهبری و امامت جامعه دست ولی‌فقیه عادل است. او خطوط اصلی و کلان را نشان می‌دهد. توده هم ایشان را قبول دارند و امت و امامت است. در نظام جمهوری اسلامی ولایی هم قضیه روشن است. بنابراین اینکه بگوییم کسی لیدر است را نداریم. لیدرها معمولا شخصیت‌های به قول آقایان غربی‌ها کاریزمایی هستند. مثل عبدالناصر که یک لیدر بود. روزی که از دنیا رفت، همه چیز از هم پاشید اما در بین ما، امام رحمه‌الله علیه، امام جامعه بود. از رفتن یک خدمتگزار هیچ ‌آسیبی به کشور وارد نمی‌شود. 72 تن مثل بهشتی‌ها را به شهادت رساندند، طوری شد؟ مردم گفتند ایران پر از بهشتیه، استحکام انقلاب با این خون‌های شهداست که افزایش یافته. بنابراین بحث لیدر در فرهنگ سیاسی ما نمی‌گنجد.

نظرتان درمورد برخی اسامی که این روزها خیلی مطرح هستند، مثل آقای رئیسی چیست؟ فکر می‌کنید آقای رئیسی می‌تواند اجماع اصولگرایان را ایجاد کند که همه کاندیداها به نفع او کنار روند؟

چرا این سوال را می پرسید وقتی دفتر آستان قدس رضوی می‌گوید که جناب آیت‌الله رئیسی نمی‌آیند...

نگفتند نمی‌ایند. گفتند که تلاش در آستان قدس را بر بقیه کارها ترجیح می‌دهند. یعنی دوپهلو بود.

محترمانه گفتند. هر وقت ایشان اعلام نامزدی کردند آن‌وقت ما در خدمت‌شان هستیم.

فرض بگیرید که کاندیدا شوند، فکر می‌کنید کاندیدایی هستند که قدرت اجماع بین اصولگرایان را داشته باشند؟

من عادت ندارم روی اشخاص صحبت کنم. وقتی کسی هنوز مشخص نیست نامزد هست یا نیست لذا صحبت کردنی می شود که هیچ فایده‌ای ندارد.

طی این دو هفته اخیر سونامی کاندیداتوری در جریان اصولگرا راه افتاده است، یک نکته این است که این همه افرادی که کاندیدا شدند واقعا رجل سیاسی هستند، خیلی از چهره هایی که سال 92 احراز صلاحیت نشدند به خاطر رجل سیاسی نبودن بود و اتفاقا بعضی ها حتی سابقه وزارت یا نمایندگی هم داشتند ولی باز هم در زمره رجل سیاسی تعریف نشدند.

خب افرادی که مشمول واژه رجل سیاسی- مذهبی نباشد، احراز صلاحیت نمی شوند، شورای نگهبان که با کسی شوخی ندارد. این اختصاص به شورای نگهبان دارد.

سوالم این است که الان سطح کاندیداتوری در انتخابات ریاست‌جمهوری به جایی رسیده که خیلی از افراد خودشان را کاندیدا می‌کنند ولی ممکن است در حد رجل سیاسی هم تعریف نشوند.

تا بوده، همین بوده است.از دور اول ریاست‌جمهوری که مرور کنید، همه تیپ آدم‌هایی که اینطوری بوده‌اند، وجود داشته است.. تعدادشان کم است، زیاد نیست. هرچه انقلاب جلو رفته افراد بیشتری به صحنه آمده‌اند. سطح مدارک تحصیلی بالاتر رفته، طبعا تعداد افراد اگر آن موقع 10 نفر بوده حالا 30 نفر شده. این روند طبیعی است.

آقای بادامچیان! گویا موتلفه نامزد ذخیره یا پوششی هم دارد؟

چرا نداریم؟ ما گفته‌ایم نظرخواهی‌مان را از بدنه حزب و رابطین حوزه‌ها، استان‌ها و شهرستان‌ها کرده‌ایم. با چندین هزار عضو به آقای مهندس میرسلیم رسیده‌ایم و هشت نفر بعد از ایشان. 9 نفر واجد شرایطند. خدا را شکر کرده‌ایم که در موتلفه کسانی هستند که از نظر دید یک حزب پخته سیاسی، دارای ویژگی رجل مذهبی سیاسی و اداره کشور هستند. از این بابت خدا را خیلی شکرکردیم منتها رای شورای مرکزی به جناب آقای میرسلیم رسید اما ذخیره هم داریم. شورای فکری مشورتی ریاست‌جمهوری‌‌مان را هم داریم.

یک احتمال هم این است که خود شما نامزد ذخیره باشید. درست است؟

در کاندیدای ذخیره که بحث بر سر یکی، دو تا نیست. معلوم نیست. اینکه من جزو‌ آن 9 نفر بوده‌ام را تائید می کنم ولی اینکه آیا بعد در بررسی‌ها به این برسیم که بنده باشم یا نه باید بگویم که ما در موتلفه دنبال این بحث‌ها نیستیم. اگر وظیفه شد، انجام وظیفه می‌کنم.

یک احتمال اینکه نامزد ذخیره گذاشتید می‌تواند این باشد که آقای میرسلیم به یک دلیلی رد صلاحیت شود؟

نه، چرا رد صلاحیت شود؟

خب مشخصا دلیل نامزد جایگزین گذاشتن‌تان چه بوده است؟

مگر هر کسی را برایش قائم مقام می‌گذارند به خاطر این است که حتما از مقامش پایین می‌افتد. بالاخره این طبیعی است و نفرات بعدی همه جا ذخیره‌های بعدی می‌شوند. اگر یکی نتوانست بیاید، انصراف داد یا وقتی حادثه‌ای پیش آمد، دست‌مان بسته نباشد. چرا فقط رد صلاحیت را در نظر می‌گیرید؟ چرا فقط منفی تصور می‌کنید؟

به عنوان مثال گفتم.

مثال منفی نیاورید. بگویید اگر مشکلی پیش بیاید. اگر مشکلی پیش آمد، چه؟ آیا باید دست‌مان بسته باشد؟ دست حزب باز است.

ورود احمدی‌نژادی‌ها را به فضای انتخابات چطور تحلیل می‌کنید؟

میل خودشان هست خواستند بیایند، خواستند نیایند!

اخیرا حرفی زده بودند که بوی هشدار میداد. اینکه اگر بقایی را رد صلاحیت کنید، خطرناک است. این اصطلاح می‌تواند پالس منفی به فضای سیاسی و نهادهای نظارتی باشد.

آمریکا با همه قدرتش برای ایران تهدیدی نیست حالا تهدید دوستان داخلی برایش مسئله مهمی باشد؟

فکر می‌کنید برنامه‌ای پشت این کاندیداتوری است؟ رد صلاحیت آقای بقایی از نگاه بسیاری یک امر قطعی است، با این پیش فرض فکر می کنید جریان احمدی‌نژاد برای ورود به انتخابات برنامه‌ریزی کرده یا فقط مانور حضور در فضای سیاسی را می‌دهد.

وقتمان را صرف اینکه ببینیم در گروه‌های دیگر چه می‌کنند، نخواهیم کرد. ظاهر کارهایشان را که بررسی می‌کنیم برایمان کافی است.

به هر حال در فضای  انتخاباتی مجبورید بقیه گروه‌ها را رصد کنید. نمی‌توانید آنها را کنار بگذارید.

رصد کردن غیر از این است که داخلشان بروم و ببینم او به چه دلیل این را گفته؟ آیا خواسته با رد صلاحیت مظلوم‌نمایی کند یا اینکه آمده که بگوید من هم هستم.

به هر حال شما فعال سیاسی هستید. تحلیل سیاسی‌تان در این رابطه چیست؟

تحلیل سیاسی من این است که در یک جامعه آزاد مثل جمهوری اسلامی ایران و مستقل این نوع حرف‌ها و بحث‌ها هست. تصمیم‌ساز اصلی مردم‌اند، هدایتگر اصلی ولی‌امر است و بنابراین توجه مردم به همان هدایت اصلی ولایت است و خودشان تصمیم می‌گیرند که به چه کسی رای دهند که برای دوره بعد، بتوانند امید داشته باشند که مشکلاتشان را حل کند و رفع گرفتاری‌ها شود. بعد اینکه ارزیابی می کنند و چنانچه احساس کردند دولتی خوب کار می‌کند، دوباره رای می‌دهند و چنانچه احساس کردند خوب کار نمی‌کند، رای نمی‌دهند. این که روشن است. این دیگر دعوا نمی‌خواهد که کسی هر روز نسبت به دولت جناب آقای دکتر روحانی برخورد کند.

نشریه ارگان دولت آقای روحانی هم هر روز علیه دیگران برخورد کند. حالا من نمی‌دانم ولی حیف است که ارگان دولت تبدیل به یک جناح و گروه شود و هر روز برخورد کند. البته اختیار با خودشان است و من دخالتی در این امر نمی‌کنم اما این را نمی پسندم. ولی در عین حال این دیگر دعوا و تخریب نمی‌خواهد. خیلی راحت می‌توان عنوان کرد که این کارهای مثبت دولت بوده و این کارها را هم نتوانسته انجام دهد. حالا برای دوره بعد آیا ایشان می‌تواند بماند و آیا از عهده از این مسائل برمی‌آید یا نه؟ آیا می‌تواند برجام را که ظرف 4 سال نتوانست حل کند ، آیا بعد از این هم می‌تواند حل کند؟ یعنی یک دوره 4 ساله دیگر بگوییم که آقا بفرما برجام را حل کن! کسی که نتوانسته در 4 سال حل کند چگونه می‌تواند بعد از آن حل کند؟ ممکن است کسی هم معتقد باشد که حتما می‌تواند. اگر نتوانسته تولید را شکوفا کند، آیا می‌تواند دومرتبه تولید را شکوفا کند؟ قضیه روشن است که چیست. مردم تصمیم میگیرند به کسی رای دهند که بتواند مشکلات را حل کند.

در کل به نظر می رسد شما خیلی به انتخابات 96 و پیروزی اصولگرایان امیدوارید. یعنی نگرانی‌تان خیلی کمتر از سایر اصولگرایان به نظر می‌رسد.

ما به ملت‌مان خیلی امیدواریم و به نامزدی که معرفی کردیم معتقدیم. تخصص، علم، سوابق، پاکی، صداقت، سلامت، مورد اعتماد مراجع علما روحانیت عامی بودنش و متکی به یک حزب نیم‌قرنه آنهم با سلامت کامل و پاکی و صداقت را چرا ناامید باشیم؟ خیلی هم امیدواریم. چند روز پیش جشن بیستمین سال نشریه‌ شما بود، از دوستان طرف مقابل هم آمده بودند، گفتم که امیدوارم همه به جناب آقای میرسلیم برسند حتی شماها هم برسید که برای نجات کشور از این مشکلاتی که خودتان در رسانه‌تان می‌نویسید، از میرسلیم حمایت کنید.

امید داشتن که خیلی چیز خوبی است. قدرت داشته باش و بگو ما می‌توانیم. ما می‌گوییم اینها نتوانستند تا الان این کار را بکنند ولی ما می‌توانیم، موتلفه می‌تواند. آقای میرسلیم نامزد شخصی نیست بلکه نامزد حزب موتلفه اسلامی است. بنابراین حزب می‌تواند ان‌شاءالله امیدواریم در این برهه حساس بتوانیم خدمت انجام دهیم.

 

 

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

  • کدخبر: 580896
  • منبع: خبرآنلاین
  • نسخه چاپی

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.