پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

نشستی با حضور ‌ خانیکی، ملکیان، معین ، ایازی و شریعتی

گفت‌وگوی کرها در جامعه لال‌ها

به گزارش جماران، شرق نوشت:

نه فراخوانی هست و نه حضوری گسترده؛ اما موضوع نشست، بهانه خوبی برای حضور خیلی از دانشجویان رشته‌های جامعه‌شناسی، علوم ‌ارتباطات، تاریخ و فلسفه در نشست «امکان و امتناع گفت‌وگو در میان نخبگان» است. عصر روز یکشنبه، اولین نشست «امکان و امتناع گفت‌وگو در میان نخبگان» در مؤسسه «رحمان» برگزار شد. میهمان‌ها یکی‌یکی از راه می‌رسند و روی صندلی‌های ساده و پلاستیکی جای می‌گیرند؛ مصطفی ملکیان، هادی خانیکی، محمدعلی ایازی، سارا شریعتی، تقی شامخی و دیگران. مصطفی معین، قبل از اینکه سخنرانان مراسم را به‌ جایگاه اصلی بخواند، درباره اهمیت گفت‌وگو می‌گوید و اینکه چرا عده‌ای دوری و دوستی را به گفت‌وگو ترجیح می‌دهند. شاید همین بهانه‌ای باشد که مؤسسه رحمان بدون اینکه بخواهد فراخوانی رسمی بدهد، اولین نشست مسئله‌محور خود را حول گفت‌وگوی نخبگان در ایران با درنظرگرفتن زمینه‌های اخلاقی، جامعه‌شناسی و فقه شروع می‌کند؛ قرار است این نشست به ‌صورت ماهانه برگزار شود.
بعد از معین، اولین کسی که از اهمیت گفت‌وگو می‌گوید هادی خانیکی، استاد علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی است؛ او از دو تجربه نظری و عملی خود برای تبیین اهمیت گفت‌وگو استفاده می‌کند. خانیکی می‌گوید: «تجربه همه ما نشان داده که هرقدر هم که بزرگ فکر کنیم، باید کار را از جاهای کوچک شروع کنیم». او برگزاری این نشست را یکی از همان کارهای بزرگ در مقیاس کوچک می‌داند که باید گفت‌وگو از جایی شروع شود. خانیکی، از سوسن شریعتی یاد می‌کند که زمانی می‌گفت:‌ «کشورهای پیشرفته، فعالیت اجتماعی را بر فعالیت سیاسی ارجحیت و اولویت می‌دهند، ولی در ایران برعکس است؛ یعنی نخبگان اول کار سیاسی انجام می‌دهند و بعد به فعالیت اجتماعی روی می‌آورند». او این قیاس را مهم می‌خواند و راه‌ حل مشکل را در یک نکته می‌داند؛ گفت‌وگوکردن نخبگان با همدیگر.
 او سپس خاطره‌ای از محمدعلی عمویی ذکر می‌کند که گفته بود ما فعالان سیاسی قبل از انقلاب، فقط در زندان می‌توانستیم همدیگر را بشناسیم و این همان گپ گفت‌وگو یا خلأ گفت‌وگویی است که در میان نخبگان و فعالان سیاسی از قبل از انقلاب تا به امروز دیده می‌شود؛ یک «نبود» یا خلأ تاریخی. زمانی که گفت‌وگوی تمدن‌ها در ایران مطرح بود و بحث گفت‌وگو در ایران بحث مهم روز بود. یا زمانی که در مجله آیین خیلی از کسانی که در جلسات حضور داشتند برای اولین‌بار بود که همدیگر را می‌دیدند یا دیگری را متهم به حکومتی‌بودن می‌کردند. خانیکی فضایی را تصویر می‌کند که گفت‌وگو در آن دشوار بوده و دیگران را برای راه‌گشایی خطاب قرار می‌دهد. حالا «امکان و امتناع گفت‌وگو در میان نخبگان» در مؤسسه غیرانتفاعی رحمان با حضور چهار سخنران بررسی می‌شود: مصطفی ملکیان، هادی خانیکی، محمدعلی ایازی، سارا شریعتی.
هادی خانیکی سرپرستی پنل را به عهده دارد و قبل از شروع سخنرانی‌ها، تعریفی از زبان مصطفی ملکیان دیگر سخنران این نشست، درباره گفت‌وگو ارائه می‌کند: «گفت‌وگو مکالمه‌ای است که در آن شرکت‌کنندگان برای نیل به هدفی واحد و مشترک که حل یا رفع مسئله و مشکل مطرح است، به فهم و نقد سخن هم می‌پردازند؛ در فرایند گفت‌وگو فهم سخن تو زمینه‌ساز نقد آن سخن از سوی من می‌شود و نقد من سبب می‌شود که تو یا مدعای خود را واضح‌تر بیان کنی یا دلیل خودت را دقیق‌تر کنی و این مدعا با تقویت دلیل، من را به فهم عمیق‌تر سخن تو و نقد دقیق‌تر آن رهنمون می‌شود و به‌این‌ترتیب و با این سیر دیالکتیکی گام‌به‌گام به حل مسئله یا مشکل نزدیک و نزدیک‌تر می‌شویم».
سؤال اصلی نشست چیست؟
خانیکی می‌پرسد: «نخبگان ایرانی، دانشگاهیان و اندیشمندان چگونه با دیگران در پیرامون و جهان خود مواجهه می‌شوند و فهمشان از گذشته خودشان چگونه است، با توجه به اینکه این روزها عده‌ای به تخریب کامل اطرافیان و گذشته می‌پردازند یا پیرامون خود، جهان و ساحت غیرخود را قبول ندارند؟»؛ «میدان گفت‌وگو کجاست و اینها چگونه به نظرهای دیگران بازخورد می‌دهند یا کنش بیانی و ارتباطی آنها در گفت‌وگو و نقد چگونه شکل می‌گیرد؟»؛ «روشنفکران و نخبگان در کجا با هم می‌نشینند و گفت‌وگو می‌کنند؛ مکان گفت‌وگوی ما کجاست؟» نوبت که به مصطفی ملکیان می‌رسد، به پرسش‌های خانیکی اشاره می‌کند و معتقد است این پرسش‌ها را باید جامعه‌شناسان پاسخ دهند. او می‌گوید: «باید به فرایند گفت‌وگو و چگونگی آن، کیفیت مواجهه روشنفکران با هم و نحوه تبیین و کیفیت جامعه‌شناس‌ها پاسخ دهند». ملکیان با سه نکته بحث خود را ادامه می‌دهد: فارغ از فرایند روشنفکری، آکادمیسین‌ها و علمای حوزه علمیه و نحوه گفت‌وگوی اینها با همدیگر، باید روشنفکری را از این گروه‌ها جدا کرد؛ روشنفکر الزاما، استاد دانشگاه نیست و این فقط تصادف و هم‌مصاف‌‌شدن این دو است. او می‌گوید: «خلأ گفت‌وگو از زمان مشروطه تا به امروز فقط مشکل روشنفکران نیست و استادان دانشگاه، علما، رجال سیاسی و عالمان دینی هم با همدیگر نمی‌توانند گفت‌وگو کنند». به گفته ملکیان آنها فقط با جرگه طرفداران و هواداران خود گفت‌وگو می‌کنند که این رویه به دو دلیل ویرانگر است. ملکیان در تبیین این دو دلیل می‌گوید: «هوادار روشنفکر یا هوادار است و نسبت به فرد حالت احساسی-عاطفی دارد یا شیفته و اینها گزینه مناسبی برای نقد‌کردن نیستند». او دلیل دیگر را فاصله تجربه زیسته روشنفکر و هوادارش با علم و فهمشان از عمق مسئله عنوان می‌کند و این همان تفاوتی است که در غرب وجود دارد. به گفته ملکیان، در غرب هواداران نیستند که فرد را نقد می‌کنند، بلکه، افرادی هم‌تراز و برجسته، عالم یا روشنفکر را نقد می‌کنند که در تبیین و تحکیم ایده و اندیشه فکری او تأثیرگذار است.
روشنفکران فعال سیاسی نیست
ملکیان به وضعیت روشنفکران اشاره می‌کند و آن را با عالمان دینی یا با دانشگاهیان مقایسه می‌کند: «وضعیت روشنفکران به‌مراتب بدتر است؛ آنها پیامبرگونه پیام خود را می‌بینند، پیام را دریافت و به مردم دیکته می‌کنند و امکان گفت‌وگو با آنها ممکن نیست». به گفته ملکیان، روشنفکران جهان سوم، حالت پیامبرگونه به خود می‌گیرند که یا باید به آنها ایمان آورد یا کافر شد و این همان دلیلی است که باعث می‌شود گفت‌وگو در این میان کم‌رنگ شود. او دلیل دیگر خلأ گفت‌وگو را در میان روشنفکران چنین عنوان می‌کند: «روشنفکران ما فعال سیاسی هستند؛ در فعالیت سیاسی حق و باطل کمتر اهمیت دارد و موفقیت مهم است». او عرصه سیاست را به عرصه شطرنج تشبیه می‌کند که در آن کیش‌ومات‌کردن حریف مهم است؛ ولی در عرصه روشنفکری بحث حق و باطل مطرح می‌شود. گرایش روشنفکران به عمل سیاسی، زمینه را برای گفت‌وگو تنگ می‌کند یا کاریزما و نفوذ کلام روشنفکر به مسئله تعیین‌شده‌ای تبدیل می‌شود نه مستند گفتنش از حق. ملکیان باور دارد این وضعیت در میان استادان دانشگاه و نخبه‌های علمی بهتر است، چون اعتبار گفته آنها به ارائه مستندات است. وضعیت روشنفکری دینی در ساحت گفت‌وگو به‌دلیل نبود آزادی و ترس از افکار عمومی مناسب نیست؛ به گفته ملکیان، «روشنفکران دینی با افکار عمومی سروکار دارند و از افکار عمومی می‌ترسند؛ آنها در بیان افکار خود جویده‌جویده حرف می‌زنند و چون نمی‌توانند حرف دل‌شان را بگویند، بیشتر حرف‌های آنها بعد از وفات‌شان مطرح می‌شود یا باید از منطقه‌ای به منطقه دیگر بروند تا واضح سخن بگویند؛ اگر کسی شفاف سخن نگوید نقد و گفت‌وگو رنگ می‌بازد یا خود روشنفکر از گفت‌وگو سر باز می‌زند».
جامعه رهاشده
«بیایید از پایان گفت‌وگو سخن بگوییم»؛ بعد از سخنرانی ملکیان، نوبت به سارا شریعتی، می‌رسد؛ او سخن خود را این‌چنین آغاز می‌کند. شریعتی می‌گوید: «گفت‌وشنود صورت غالب گفت‌وگو در ایران است و این سنتی است در میان نخبگان، عالمان دینی و روشنفکران». او به شرایط نابرابر گوینده و شنونده اشاره می‌کند و شرایط نابرابر طبقاتی و فرهنگی؛ به گفته شریعتی در شرایط نابرابر موقعیتی، پرسش و پاسخ در تصریح و تصدیق همدیگر است و ما دیگری را به رسمیت نمی‌شناسیم. شریعتی به‌صورت دیگر گفت‌وگو در میان نخبگان هم اشاره می‌کند که آنها فقط با خود گفت‌وگو می‌کنند و برای خود می‌گویند و خود را نقد می‌کنند و به همدیگر پاسخ می‌دهند. «در این میان نخبگان درگیر هم می‌شوند و وارد گفت‌وگو با هم می‌شوند». او صورت اصلی این گفت‌وگو را به «گفت‌وگوی کرها» تشبیه می‌کند که روشنفکران به همدیگر گوش نمی‌دهند؛ ولی با هم سخن می‌گویند و در این میان جامعه حرف خود را بیان نمی‌کند و رها شده است؛ جامعه‌ای که آن را لال می‌خواهند. روشنفکران در بحث با همدیگر متن جامعه را رها کرده‌اند؛ شریعتی می‌گوید: «باید به‌جای گفت‌وگو با همدیگر با جامعه بی‌دفاع صحبت کرد؛ اما جامعه به حال خود رها شده است». شریعتی به فقر، حاشیه‌نشینی و آسیب‌های اجتماعی اشاره می‌کند و آن را دلیل رهاشدگی جامعه می‌داند.
گفت‌وگو در قرآن
 بعد از شریعتی، محمدعلی ایازی بحث خود را شروع می‌کند؛ او از آیات قرآن می‌گوید و تأکیدی که در قرآن به گفت‌وگو میان انسان، ملائکه و خدا وجود دارد و معتقد است این نقل‌ها در زندگی اجتماعی معنا دارد و باید از آنها در ساحت اجتماعی استفاده شود. او به دو مشکل اصلی گفت‌وگو اشاره می‌کند: «استبداد تاریخی و تکفیرکردن». ایازی استبداد تاریخی را عامل انسداد گفتمانی عنوان می‌کند و می‌گوید: «تکفیرکردن بیماری است که ایجاد محدودیت می‌کند و فرد از ترس اینکه تکفیر شود حرف نمی‌زند، مبادا اینکه جامعه بد بفهمد و او بد هزینه دهد». ایازی با طرح این سؤال که «چگونه زمینه را برای گفت‌وگوی روشنفکران و عالمان دینی فراهم کنیم»، می‌گوید باید زمینه گفت‌وگو را از خود شروع کرده و اولویت‌ها را برای گفت‌وگو درباره آن مشخص کنیم. او از وضعیت امروز عاملان و عالمان دینی انتقاد می‌کند و زمینه گفت‌وگو را در میان آنها مناسب نمی‌داند.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.