رئیس دولت قبل از فشار اقتصادی بر مردم گلایه کرد.

به گزارش جماران، روزنامه شرق نوشت: «کمتر از چهار ماه مانده به انتخابات ریاست‌جمهوری، محمود احمدی‌نژاد باز هم برای مردم نگران شده است. او از رنجش دل ملت ایران برای بودن زیر فشار بی‌سابقه اقتصادی ابراز نگرانی کرده است.

«محمود» اما نگفته مسئول فشار بی‌سابقه اقتصادی امروز بر مردم ایران کیست؟ او نگفته کدام سیاست‌ها و کدام سیاست‌مداران، فشار امروز بر مردم را ایجاد کرده‌اند؟ اشاره‌ای نکرده که چرا از سال ١٣٨٥ تا ١٣٩١ حدود پنج‌‌هزارو ٤٠٠ واحد تولیدی و کارخانه صنعتی کوچک و بزرگ در کشور تعطیل شده است؟ به این پرسش پاسخ نداده که چرا در همان بازه زمانی، به ‌شکل میانگین ٤٠ درصد مراکز صنعتی در شهرک‌های صنعتی تعطیل شدند و ٢٠ درصد هم با حداقل ظرفیت کار می‌کردند؟ او از این چشم پوشیده که چرا سیاست‌های موسوم به هدفمندی یارانه‌ها را اجرا کرد؟ سیاستی که گر چه نامش «هدفمندی» بود، یارانه نقدی را بین ٧٥‌ میلیون نفر بدون در نظر گرفتن دهک‌ها تقسیم کرد؛ پول بدون پشتوانه چاپ شد و از همه بخش‌های تولید و صنعت یارانه دریغ شد تا پول‌ها بین مردم توزیع شود.

«محمود» اشاره‌ای نکرده است که نرخ دلار از سال ١٣٨٩ تا آذر ١٣٩٢، از‌ هزار و ٤٤ تومان به سه‌‌هزار و ٢٥٠ تومان رسید که با احتساب نرخ روز دلار آزاد، این رقم معادل ٦٣‌ میلیارد دلار است؛ یعنی حدود دو برابر متوسط درآمدهای نفتی ایران در سال‌های ١٣٥٨ تا ١٣٩١ که رقمی معادل ٣٢‌ میلیارد دلار در سال است.

مردی که امروز دلش برای مردم و فشارهای اقتصادی رنجیده است، نمی‌گوید کشور را با نرخ رشد اقتصادی مثبت تحویل گرفت و دولت را با نرخ رشد منفی ٦,٨درصدی به روحانی داد. پر واضح است که نرخ رشد اقتصادی بیانگر کدام مسائل اقتصادی مردم است؛ از نرخ بیکاری گرفته تا رفاه و معیشت مردم و... . تازه اگر آقای احمدی‌نژاد از مطالبات معوق، اتلاف ٢٤‌ هزار‌ میلیارد تومان منابع در بنگاه‌های زودبازده، رد پای رفقایش در پرونده‌های سنگین مالی، ظهور بابک زنجانی و مه‌آفرید خسروی هم چشم بپوشد، چطور می‌تواند جهش عدد تورم به ٤٥ درصد را نادیده بگیرد؟

او بدون کوچک‌ترین اشاره‌ای به آن چه در دوران ریاستش بر دو دوره دولت ایران گذشته برای فشار اقتصادی مردم مرثیه می‌خواند. سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور را خودش منحل کرد. ٤٨٠‌ هزار‌ میلیارد تومان طرح عمرانی نیمه‌تمام روی دست دولت تدبیر و امید گذاشت. شاخص فلاکت را به ٥٧ درصد رساند. خط فقر را ٦,٥ برابر کرد. بین ٧٠٠ تا ٨٠٠‌ میلیارد دلار درآمدهای نفتی را در دو دولتش دود کرد اما با این همه هنوز هم مدعی است؛ مدعی نگرانی و رنجش برای مردم.

رئیس همین دولت‌هایی که با سیاست‌هایش اقتصاد کشور را به مرز نابودی کشاند، گفته مگر می‌شود کسی بویی از انسانیت و انقلاب برده باشد و برابر مشکلات مردم و فشارهای گوناگون و کمرشکن ‌بی‌تفاوت باشد یا بدتر از آن در پی منافع شخصی و گروهی و سوءاستفاده از شرایط به نفع خود و گروهش باشد؟

«شرق» در گفت‌وگوهایی جداگانه با معاون وزیر جهاد کشاورزی و نماینده سابق مجلس، از دلایل نگرانی احمدی‌نژاد پرسیده است و از این که اگر امروز فشار اقتصادی بر مردم ایران است، به کدام سیاست‌ها و دلایل بازمی‌گردد.

‌احمدی‌نژاد به ‌جلو فرار می‌کند

«به گمان من این سخنان احمدی‌نژاد، تنها فرار به ‌جلو است؛ چرا که آن چه امروز بر اقتصاد ایران می‌گذرد، محصول تصمیم‌های نابخردانه و عوام‌پسندانه در دوره دولت‌های اوست و حالا احمدی‌نژاد می‌خواهد با بیان این سخنان خودش را از پاسخ‌گویی درباره سیاست‌هایش خلاص کند.» اینها را علی قنبری، معاون وزیر جهاد کشاورزی و استاد دانشگاه تربیت‌ مدرس به «شرق» می‌گوید. به بیان او خود شخص احمدی‌نژاد مستقیم در فشارهایی که به روش‌های مختلف از نظر اقتصادی بر مردم وارد می‌شود، مسئول است. او باید پاسخ دهد که چرا آن زمان ابراز نگرانی نمی‌کرد؟

مدیرعامل شرکت بازرگانی دولتی ادامه می‌دهد: به نظر می‌رسد انتخابات ریاست‌جمهوری نزدیک است و بسیاری سعی می‌کنند با طرح مسائل مختلف برای دولت سیاه‌نمایی کنند. این اظهار نظر آقای احمدی‌نژاد هم از این قصه مستثنا نیست. نه‌تنها سیاه‌نمایی برای دولت بلکه گرفتن آرایش انتخاباتی هم می‌تواند از دیگر انگیزه‌های چنین اظهارنظرهایی باشد.

قنبری تأکید می‌کند: البته مقایسه شاخص‌های اقتصادی چهار سال پیش و امروز، خود کارنامه دولت را به‌ خوبی نمایش می‌دهد. هر چند همچنان نتایج و آثار سیاست‌هایی که دولت پیش اتخاذ و اجرا کرده بود، قابل ردیابی است. برای نمونه دولت همچنان تاوان سیاست هدفمندی یارانه‌ها، تحریم‌ها و تخریب زیرساخت‌های صنعتی، تولیدی، کشاورزی و... را می‌دهد. واقعیت این است که همه اینها محصول سیاست‌های دو دولت محمود احمدی‌نژاد است.

او همچنین تأکید می‌کند مردم ایران همه باهوش‌تر و آگاه‌تر از آن هستند که تحت‌تأثیر چنین اظهارنظرهایی قرار بگیرند. این‌گونه سخنان دیگر خریداری ندارد؛ مگر عده محدودی که تکلیف‌شان روشن است. این روشن است که هر اظهار نظری در هر برهه زمانی به چه موضوعی معطوف است و این مورد هم مستثنا نیست.

معاون وزیر جهاد کشاورزی ادامه می‌دهد: من نمی‌خواهم بگویم امروز مشکلی در سیاست‌گذاری یا اداره کشور وجود ندارد اما واقعیت این است که حجم بزرگ مشکلات امروز ما میوه همان دو دوره پیشین است. به‌ هر‌ روی دیده شد که موضوع محاکمه فردی که خودش باعث و بانی مشکلات امروز اقتصادی جامعه ایران است، هم مطرح شد. به گمان من، سیاست‌هایی که در آن دوره اجرائی شد، از سیاست‌های پولی گرفته تا هدفمندی یارانه‌ها و خرج‌ کردن بی‌حساب‌ و کتاب همه پول نفت، همه توانست ضربه‌های سخت و سنگینی به تولید بزند. اینها همه نتایج سیاست‌های مخرب و غیر کارشناسانه‌ای بود که در دولت‌های نهم و دهم اجرائی شد.

او تأکید کرد: احمدی‌نژاد خودش هنوز متهم است و هنوز باید پاسخ‌گو باشد. بخش بزرگی از درآمدهای نفتی مردم ایران زمان او به یغما رفت و هنوز وضعش تعیین‌تکلیف نشده است. او اکنون نمی‌تواند مدعی هم باشد.

نمونه‌هایی برای مقایسه

«دلیل این که مردم ایران امروز از نظر اقتصادی زیر فشارند، تنها با بیان یکی، دو نمونه به‌ آسانی قابل ردگیری است. این که مردم امروز هم مانند سال‌های گذشته از نظر اقتصادی در فشارند، انکار‌ناپذیر است اما باید سیاست‌های دولت‌ها در مقاطع مختلف را بررسی کرد تا روشن شود که کدام دوره بیشترین آثار منفی را بر سرنوشت مردم گذاشته است.» اینها را هم هادی حق‌شناس، نماینده سابق مجلس و اقتصاددان، به «شرق» می‌گوید. به بیان او زمانی چنین سخنانی روی افکار عمومی اثرگذار است که وقتی شخص اظهار نظر کننده خودش در قدرت بوده است، عملکرد مطلوبی از خودش نشان داده باشد. زمانی که هشت سال دولت آقای احمدی‌نژاد و سیاست‌هایی را که در این دوره اجرا شده است، با دولت‌های پیش از آن و همین دولت پس از آن مقایسه می‌کنیم، به شاخص‌ها مراجعه می‌کنیم، روشن می‌شود که اقتصاد در این دوره‌ها قابل قیاس با هم نیست. خوشبختانه امروز عملکرد همه روشن و شفاف است و با توجه به این که تنها چهار، پنج ماه به انتخابات بعدی ریاست‌جمهوری باقی مانده است، می‌توان از چنین اظهارنظرهایی تفسیر سیاسی داشت.

حق‌شناس توضیح می‌دهد: یک مقایسه ساده، نشان‌دهنده بسیاری نکات است. دقت کنید که در سال ١٣٩٠ برجسته‌ترین درآمدهای تاریخ به ایران سرازیر شد؛ یعنی ١٢٠‌ میلیارد دلار از محل فروش نفت و ٣٠‌ میلیارد دلار از محل صادرات غیر نفتی که در مجموع درآمد ١٥٠ ‌میلیارد‌ دلاری برای ایران فراهم کرد. دقیقا در همان سال عدد تورم به بالای ٣٠ درصد رسید؛ یعنی قدرت خرید مردم به دلیل تورم ٣٠ درصد نسبت به سال پیش از آن کاهش پیدا کرد. حال به سال ١٣٩٥ دقت کنید. کل درآمدهای ایران از محل فروش نفت و گاز به چیزی حدود ٥٠‌ میلیارد دلار می‌رسد؛ یعنی حدود نصف سال ١٣٩٠. خب؛ در همین سال عدد تورم به کمتر از یک‌ سوم سال ١٣٩٠ رسیده است. توضیح این که در سال ١٣٩٥ با وجود این که درآمدهای کشور کاهش چشمگیری داشته است اما قدرت خرید مردم از یک‌ سوم سال ١٣٩٠ کمتر شده است.

او می‌گوید: مثالی دیگر این است که سال ١٣٩٥ بر اساس گزارش مرکز آمار ایران ٧٠٠‌ هزار شغل ایجاد شده است؛ در‌ حالی‌ که در دوره ١٣٨٤ تا ١٣٩٠ در مجموع ٧٠‌ هزار شغل ایجاد شده است که یعنی به‌ طور میانگین سالی ١٤‌ هزار شغل.

حق‌شناس می‌گوید: حالا با این مثال‌ها و نمونه‌های بی‌شمار دیگر، باید این پرسش مطرح شود که آیا مردم در سال ١٣٩٥ بیشتر زیر فشار اقتصادی‌اند یا در هشت سال پیش از سال ١٣٩٢؟ حداقل دستاورد این دولت این است که مردم شب نمی‌خوابند و صبح متوجه شوند قیمت دلار سه برابر شده است یا تصمیم‌های عجیب و خارج از تصور گرفته شده است.»

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.