پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله سبحانی خاطراتی از این مرجع تقلید از حضرت امام خمینی(ره) و تدریس ایشان در قم منتشر کرده است.
بسم الله الرحمن الرحیم
1. حضرت امام درس خارج اصول را در چه زمانى آغاز کردند؟
روز پنجشنبه 28 ماه صفر 1364 مقارن با فصل زمستان سال 1323 حضرت آیت الله بروجردى(رحمه الله) به عنوان اقامت در قم وارد این شهر شدند و پس از چندى جلسات تدریس ایشان، فقهاً واصولاً برگزار گردید، در مورد فقه، عنوان بحث، کتاب اجاره و در اصول فقه هم مباحث الفاظ کفایه بود.
در این شرایط مرحوم آقایان: مطهرى و منتظرى که از شاگردان فلسفى حضرت امام (قدس سره) بودند از ایشان درخواست کردند که براى تکمیل بحث خارج اصول، جلد دوم کفایه را ایشان تدریس کنند. روز نخست اساس درس را این دو نفر تشکیل مى دادند ولى به تدریج افرادى اضافه شدند و نفر سوم آیت الله نوراللهى که استاد سطح حوزه بود، و بعداً به تدریج آقایان: شیخ عباس ایزدى و شیخ نعمت الله نجف آبادى به آنها پیوستند تا آن جا که تعداد شاگردان ایشان تا آخر این دوره یعنى تنها مباحث عقلى از 14 نفر تجاوز نمى کرد، که شاخص آنها دو مؤسس و مرحوم آیت الله آقا شیخ جواد خندق آبادى بود که اخیراً تقریرات درس آقاى بروجردى به قلم ایشان منتشر شد. تدریس این بخش 7 سال تمام طول کشید و در بهار سال 1330ش مبحث اجتهاد و تقلید به پایان رسید و این جانب در این برهه از استصحاب در درس استاد شرکت کردم.
خوشبختانه آنچه که در این دوره تدریس شده همگى به قلم ایشان تحریر یافته و تا آخر مبحث اشتغال به عنوان تعلیقه بر کفایة و از قاعده «لاضرر» به بعد به صورت تألیف مستقل مى باشد. و در آغاز سال تحصیلى 31ـ 1330ش، حضرت امام، تدریس خارج مباحث الفاظ را شروع کرده و بر تعداد تلامیذ اضافه شد به گونه اى که مسجد محمدیه گنجایش افراد را نداشت که به ناچار به مسجد امام و پس از اندى به مسجد سلماسى منتقل شدند. شاگردان برجسته ایشان در این دوره بسیار چشمگیر بودند، مانند شخصیت هاى ابوالقاسم خزعلى، شیخ محمد نهاوندى، سعیدى، قدوسى، امینى و اشراقى- داماد مرحوم امام - و دیگر شخصیت ها که نمى توان در این جا به ذکر اسامى آنها پرداخت، تدریس جلد اوّل و دوم طى هفت سال تمام شد. جلد اول در سه سال و جلد دوم در چهار سال و بیشترین مباحث به قلم اینجانب تحریر یافت. مباحث اجتهاد و تقلید با بازنگرى در سال 1377 پایان پذیرفت.
اباء از تشخص
هنگامى که درس ایشان به مسجد سلماسى منتقل شد مسجد روى آب انبار ساخته شده و سطح مسجد زیلو داشت و طبعاً نشستن بر روى زیلو براى افراد مسن گوارا نبود، اینجانب از خانه خود پتویى آورده و جایگاه ایشان قرار دادم، ایشان پس از ورود و آگاهى، آن را رد نکرد و روى پتو نشست و تدریس کرد ولى پس از درس به اینجانب فرمودند امروز من روى پتو نشستم ولى اگر فردا بیاورى از نشستن روى آن اباء مى کنم این کار را انجام نده.
حضور در درس آقاى بروجردى
حضرت امام(قدس سره) براى دعوت آیة الله بروجردى پس از آیت الله صدر بیشترین تلاش را نمود. از این جهت، براى تجلیل از مقام فقیه بزرگى مانند آیت الله بروجردى و استفاده از سبک تفکر ایشان در فقه و اصول ایشان شرکت مى کردند.
سخن گفتن حضرت امام در درس آیت الله بروجردى
حضور ایشان در درس فقیه بزرگوار علاوه بر تجلیل، بهره گیرى از تجربیات و افکار ایشان بود. مرحوم آقاى بروجردى مى فرمود: موضوع اصول فقه (الحجة فى الفقه است) و در این مورد با رساله شافعى نظریه خود را تأیید مى کرد و عوارض این موضوع را جهات تحلیلى و تعینات حجت مى دانست کانّه مى گویند «هل الحجیة یتعین بالخبر الواحد أو لا»، در این موقع حضرت امام فرمودند: اگر موضوع «الحجة فى الفقه» هست پس باید لفظ حجت، موضوع مسئله قرار بگیرد در حالى که همه جا جزء محمول است مثلاً مى گویند خبر الواحد حجة، نمى گویند: الحجة خبر الواحد.
آیت الله بروجردى فرمودند: نظیر این سؤال در فن اعلى مطرح است، موضوع در آن «الموجود بما موجود» است و حال آن که "موجود" در مسائل محمول است مى گویند: العقل موجود، نمى گویند الموجود عقل، این به خاطر تسهیل در تعلیم است.
در این جا یادآور مى شوم حضرت امام تقریرات درس حضرت آیت الله بروجردى را از اول تا حجیت ظن نوشته اند، آخرین برگى که با چشم خود دیدم این بود: الموضع الثانی فی وقوع التعبد بالظن. از آن به بعد موفق به حضور نبوده و تقریباً نگارش در اینجا پایان یافت.
نخستین عنوان درس خارج فقه حضرت امام چه بود؟
ایشان از سال هاى 1330ش علاوه بر خارج اصول، تدریس خارج فقه را نیز آغاز کردند، نخستین موضوع بحث او خیارات بود که مدتى طول کشید ولى به آخر نرسید. دومین عنوان بحث خارج فقه وى، کتاب زکات بود که در خانه تدریس مى کردند و از خود ایشان شنیدم که در مبحث زکاة نقدین، نوآورى هایى داشتند، امّا متأسفانه نه خود و نه حاضران در مجلس چیزى یادداشت نکردند، بعداً کتاب طهارت را موضوع بحث قرار داده که قریب هفت سال طول کشید (و فقط احکام اموات را مطرح نکردند) پس از آن مکاسب محرمه را شروع کردند و خود ایشان مى نوشتند ما احساس کردیم دیگر نوشتن ما لازم نیست، بعداً هم مبحث بیع را شروع کردند، هنوز شرایط متعاقدین به آخر نرسیده بود که به ترکیه تبعید شدند.
امّا دوره هاى اصول ایشان همان طورى که عرض کردم یک بار مباحث عقلى را با جمعیت کمى بحث نمودند که از نظر کمیت چشمگیر نبود ولى از نظر کیفیت بسیار بالا بود و حضور آقایان: مطهرى و منتظرى و نوراللهى بالأخص آقا شیخ جواد خندق آبادى که فیلسوف و عارف و فقیه بود به بحث غنا مى بخشید.
فردِ اخیر بسیار مورد علاقه امام بود و گاهى از اوقات در ایام فاطمیّه در منزل حضرت امام، به منبر مى رفت و سخن مى گفت و ایشان تهرانى بود و در سال 1334 ق. در محله خندق آباد متولد و در سال 1404ق. در تهران درگذشتند، پس از فراغ از مباحث عقلى، مباحث الفاظ را همراه با مباحث عقلى تدریس نمودند و هفت سال تمام طول کشید، در سال 1337 ش. به پایان رسید، بار دیگر دوره سوم را آغاز نمودند، مباحث الفاظ به پایان رسید و مباحث عقلى را تا مبحث اشتغال پیش بردند که موضوع تبعید ایشان پیش آمد.
چه کسانى در درس ایشان اشکال مى کردند؟
بیشترین اشکالات از طرف آقاى منتظرى و مقدار کمى از طرف آقاى مطهرى مطرح مى شد، در غیاب این دو نفر در دوره بعد بیشترین اشکال از طرف اینجانب بود که غالباً در تهذیب الأصول به صورت «إن قلت» درآمده، خود ایشان پاسخ را به عنوان «قلت» نوشته اند.
این را یادآور مى شوم که ایشان علاقمند بود که از طرف حاضران در درس سخن گفته شود و سکوت افراد را شایسته نمى دانستند، حتى روزى که سکوت بر مجلس درس حاکم بود ناراحت شدند و گفتند من روضه نمى خوانم، چرا سکوت کرده اید.
در درس مرحوم آیت الله بروجردى چه کسانى اشکال مى کردند؟
غالباً آیت الله حاج على صافى مستشکل درس بود و در تقریراتى که از ایشان چاپ شده غالباً به این سؤالها اشاره کرده است، بعداً هم پس از ایشان هم اخوى ایشان آیت الله شیخ لطف الله صافى و برخى دیگر سخن مى گفتند و مجلس غالباً با گفتگو به پایان مى رسید.
تعداد شاگردان آیت الله بروجردى چند نفر بود؟
مسجد بالاسر آن زمان تقریباً پر مى شد، روزى براى ثبت در تاریخ کنار در ایستادم تا شاگردان ایشان را بشمارم چون افراد به سرعت بیرون مى آمدند حدود هفتصد، هشتصد نفر بود و حوزه در آن زمان از نظر تعداد طلاب از چهارهزار بالاتر نبود.
آیا مرحوم حاج آقامصطفى نزد شما درس خوانده اند؟
اگر خودستایى نباشد یادآور مى شوم که ایشان متجاوز از دو سال نزد این جانب درس خوانده و گاهى روزى دو و سه درس و تقریباً از مقدمات تا لمعه براى ایشان تدریس کرده ام -رحمة الله علیه- و چون شما پرسیدید من یادآور شدم.
شما چه سالى وارد حوزه قم شدید؟
بنده در مهرماه 1325شمسى برابر با 17 شوّال 1365 وارد حوزه قم شده و خوشه چین دروس اعاظم عصر بودم و سطوح عالى را نزد بزرگان خواندیم، متن کفایه را نزد آیت الله العظمی گلپایگانى که در واقع متن آمیخته با خارج بود و افرادى در درس ایشان شرکت مى کردند، مرحوم آیت الله اردبیلى و آیت الله صابرى بودند، و در دروس خارج علاوه بر دروس حضرت امام در درس مرحوم آیت الله بروجردى از اوّل مفاهیم تا اواسط اشتغال، شرکت جسته و نکاتى را یادداشت کرده ام و در فقه هم از اواخر بحث صلاة مسافر و بعداً هم مباحث اوقات و قبله و لباس مصلّى و مبحث قرائت حضور داشتم و مدت 3 سال درس خارج آیت الله العظمی حجت را درک کرده که در حقیقت از اوّل بیع تا مباحث فضولى بهره مند شده و به صورتى تنظیم کرده ام امّا من در آن جمع فرد ناچیزى بودم، اساتید ما در درس علمین شرکت مى کردند.
ویژگى هاى درس آیت الله بروجردى و حجّت چه بود؟
از قدیم الایام گفته اند معرّف باید أجلى از معرَّف باشد ولى این شرط در اینجا موجود نیست، امّا من در حدّ فهم خود یادآور مى شوم.
مرحوم آیت الله بروجردى به ریشه یابى مسئله علاقمند بود، کمتر مسئله اصلى را بدون ریشه یابى مطرح مى کرد خواه در فقه و خواه در اصول. به خاطر دارم در بحث اصول در مسئله مجاز بودن عام پس از تخصیص تاریخچه مسئله را آنچنان ریشه یابى کردند تا به این جا رسیدند که این مسئله براى اولین بار در سال 303ق. در میان اصولیون عنوان شده است.
بر اثر ریشه یابى اقوال فریقین از کتاب خلاف وتذکره و غیره مطرح مى کردند و انسان تصور مى کرد که در تاریخ مسئله حضور داشته است.
بر اثر علاقه مندى به ریشه یابى تمام روایات مسئله سنداً ومتناً مى خواندند و نکات روایات را از نر سند و دلالت بیان مى کردند و از این طریق دست انسان را گرفته و به مسیر اجتهاد مى بردند و به تعبیر حضرت امام درس حضرت آیت الله بروجردى شاگرد را خواسته و ناخواسته به سر منزل اجتهاد مى رساندند البته درس مرحوم بروجردى ویژگى هاى دیگرى داشت که فعلاً بازگو نمى شود.
آیا شهید آیت الله بهشتى در جلسات درس حضرت امام شرکت مى کردند؟
مرحوم آیت الله بهشتى در دوره نخست در برائت و اشتغال مدتى شرکت مى کردند، همچنان که مرحوم آیت الله آقاى سیّد محمد ابطحى به همین منوال شرکت مى نمودند.
آیا حضرت امام با آیت الله داماد مباحثه خصوصى داشته اند؟
بنده اطلاع دقیقى از این مسئله ندارم ولى مى دانم که در زمان آیت الله حائرى و پس از آن مرحوم امام با گروهى بحث فقهى داشتند، طبعاً مرحوم آقاى داماد هم جزو همین گروه بوده اند.
شیوه درس مرحوم حجت چگونه بود؟
درس مرحوم آیت الله العظمی حجت از ویژگى هاى خاصى برخوردار بود:
1. نظم فوق العاده در القاء درس به گونه که انسان مى توانست قلم به دست بگیرد و درس را از اوّل تا آخر بدون کم و زیاد وتقدیم و تأخیر بنویسد.
2. بر آراء متأخرین از علماء اصول و فقه مانند آیت الله نائینى، آیت الله عراقى و آیت الله اصفهانى(شیخ محمدحسین) اطلاع کافى داشت و کلمات آنان را نقل نموده و گاهى انتخاب و نقد مى کرد.
3. در تفسیر روایات و بیان نکات و رفع تعارض فوق العاده بود. و این مطلب براى کسانى که درس او شرکت مى کردند کاملاً ملموس بود، مضافاً بر استحضار او نسبت به ادله مسائل.
درس آیت الله خوانسارى(قدس سره)
بنده توفیق تلمّذ در خدمت ایشان را نداشتم ولى گروهى که در درس ایشان شرکت مى کردند از استعداد فوق العاده او در تحلیل مطالب، زیاد تعریف مى کردند، یکى از ویژگى هاى درس ایشان دادن مجال به شاگرد بود که اشکال کند و به اشکال او پاسخ بگوید و از این گفتگوها استقبال مى کرد و در حقیقت نوعى شبیه به درس آیت الله حائرى(قدس سره) بود.
شما محضر آیت الله صدر را درک کرده اید؟
مرحوم آیت الله صدر(1299ـ1373) از نظر اخلاق و آداب نمونه زمان بود، مثلاً کمتر کسى حاضر مى شود همه شئون خود را به دیگرى واگذار کند، ایشان نخستین فردى بود که در دعوت آیت الله العظمی بروجردى پیش قدم شد و موافقت دیگر مراجع را جلب کند و پس از ورود به قم جاى نماز درس خود را به آیت الله بروجردى واگذار کرد، ویکى از ویژگى هاى روحى ایشان این بود که شرایط زمان را بهتر درک کرده بود و علاقمند بود که در نظام درسى حوزه نوعى دگرگونى ایجاد شود، لذا کتاب فصول را تلخیص کرد، به عنوان کتاب درسى تدریس شود و مدتى هم آیت الله صدوقى آن را تدریس مى کرد.
آیا حضرت امام اجازه ـ به اصطلاح فلسفى ـ براى شاگردان خود نوشته اند؟
از خود امام شنیدم که دو نفر از شاگردان دیرینه ایشان که اهل قزوین یا بین همدان و قزوین بود اجازه تدریس فلسفه نوشته اند و آنها را مى ستودند وصورت اجازه در دسترس است.
ویژگى هاى درس امام را بفرمایید.
اولین ویژگى درس ایشان بیان روشن و جذاب و جالب ایشان بود که سخت ترین مطالب را با بیان روشن براى حاضران تفهیم مى کرد و به اصطلاح مطالب عرشى را فرشى مى کردند.
با این که ایشان در فلسفه استاد بلامنازع بودند امّا کوشش مى کرد مسائل هر علمى را با مبانى آن علم به پایان برساند هنگامى که برخى از نظریه هاى شیخ محمد حسین اصفهانى را نقل مى کرد و غالباً مسائل اصولى را با مبانى فلسفى حل مى نماید، این انتقاد را به روشنى مطرح مى کرد و کوشش مى کردند در فقه از شیوه درس آقاى بروجردى پیروى کنند، روایات را سنداً و متناً بخواند و نکاتى را بیان مى کردند.
مرحوم حضرت امام درس اخلاق را چه سالى شروع کرد؟
شروع درس اخلاق گویا حدود سال ها 1318 به بعد بود و بیشترین بحث هاى اخلاقى را در کتاب خود به نام اربعین درج کرده اند و در حقیقت این کتاب عصاره بحث هاى اخلاقى آن زمان مى باشد و این درس بعد از 1320 نیز ادامه داشت مى فرمود: نظمیه آن زمان مانع از تدریس اخلاق ما در فیضیه شد، ناچار شدیم درس را به مدرسه حاج ملاصادق منتقل کنیم.
از حضرتش سؤال کردم در بحث هاى اخلاقى چه کتابى را مطالعه مى فرمودید؟ فرمود: در آغاز کار کتاب «احیاءالعلوم» غزالى را، چیزى نگذشت از طرز تفکرش خوشم نیامد، به کتاب «وسائل الشیعه»(طبعاً ابواب عشره) مراجعه مى کردم، مهم تحلیل هاى علمى او از روایات بود.
مثلاً مى فرمود: مقصود از روایت «من بلغ الأربعین ولم یتعص فقد عصى»، عصاى احتیاط در زندگى است نه عصاى معمولى، زیرا سن چهل سالگى موقع اشتداد قواى انسان است.
از کى تدریس فلسفه را ترک کردند؟
ایشان قبل از ظهر منظومه را در فیضیه تدریس مى کرد که بعدها درس را به یکى از بقعه هاى صحن مطهر منتقل نمودند و به همه افراد اجازه شرکت در درس را نمى داد و اگر فردى حضور پیدا مى کرد مى گفت درس امروز را بنویس تا ببینم و از نگارش او استعداد او را ارزیابى مى کرد احیاناً در گوشته نوشته او مى نوشت شما شش ماه دیگر در این درس شرکت کنید.
تدریس فلسفه او ادامه داشت تا روزى که به هر علت مرحوم حاج میرزامهدى آشتیانى درس اسفار و شفا را در قم شروع کردند و همین سبب شد که امام، تدریس فلسفه را ترک کرده و در فقه و اصول ممحض شود هر چند تدریس مرحوم آشتیانى ادامه پیدا نکرد ولى امام در تصمیم خود باقى ماند و فقط در یک برهه، معاد اسفار را براى گروه خاصى مانند مطهرى و منتظرى تدریس نمودند، حتى ما را هم خبر نکردند.
اگر نکاتى در زندگى امام است براى ما شرح دهید؟
1. در سال 1330 ما با حضرت امام در مسجد محمدیه مشغول درس و بحث بودیم. در آن زمان قضیه مصدق پیش آمد و عده اى مى خواستند به رضوى رأى بدهند وعده اى به فرد دیگرى که مورد حمایت شاه بود. آقا شیخ اسدالله نوراللهى از بهترین مدرسان لمعه بود، به حضرت امام گفت:«حاج آقا تکلیف مردم را روشن کنید». حضرت امام به ایشان گفت:«وظیفه ما در حال حاضر تدریس و تحصیل است. من غیر از این وظیفه دیگرى ندارم». منظورشان این بود که با وجود آیت الله بروجردى من در این زمینه اظهار نظر نمى کنم. تا آیت الله بروجردى در قید حیات بود، حضرت امام کوچک ترین فعالیتى علیه رژیم شاه نکرد. ما گمان مى کردیم که حضرت امام از کتاب کشف الاسرار خودشان عدول کردند. چون کتاب کشف اسرار حماسى است. وقتى آیت الله بروجردى به رحمت خدا رفت، امام احساس وظیفه کرد و مقدمات انقلاب آغاز شد و در مجالس خصوصى از دولت وقت(عَلَم) انتقاد مى کرد و مى گفت: این دولت نسبت به اسلام سوء نیت دارد... .
2. در سال 1334 شمسى پس از ترور نخست وزیر(علاء)، سران فداییان اسلام، دستگیر شدند و مرحوم «واحدى» در فرماندارى نظامى بدون محاکمه کشته شد، و سران آنها یعنى مرحوم نواب و واحدى، و خلیل در آستانه اعدام قرار گرفتند. حضرت امام سه نامه نوشت: یکى به مرحوم آیة الله بهبهانى، دیگرى به صدرالاشراف، سومى به شریعتمدار رشتى و از همه درخواست نمودند که جداً مانع از اعدام آنان گردند، و هر سه نامه به اینجانب لطف فرمودند، بنده با وسایلى نامه ها را به آنان رسانیدم. چندى بعد از حضرتش سؤال کردم آیا آقایان به نامه هاى جنابعالى پاسخ دادند یا نه؟ فرمود: آقاى بهبهانى،پاسخ داد، امّا از بقیه جوابى به دست من نرسیده است.
3. حوالى سال هاى 1338، براى دریافت جزوه هاى درس خدمتش رسیدم، فرمود: یکى از گوش هاى من نمى شنوند منتظر پزشگى هستم که در هر هفته یک روز از تهران به قم مى آید، و در بیمارستان نکوئى مشغول کار مى شود عرض کردم دکتر موسوى داماد امام جمعه زنجان بسیار دکتر حاذق و متخصص و گوش و حلق و بینى است، اجازه بفرمایید من از ایشان وقت بگیرم، فرمود: مانع ندارد، بنده بلافاصله به مطب وى رفتم و موضوع را گفتم، او هم استقبال کرد و گفت: امشب تشریف بیاورند، سر وقت ما هم به مطلب رفتیم، دکتر دارویى داد به گوش ریخته شود و گفت شب سوم تشریف بیاورند تا باز کنم، کار به همان ترتیب انجام گرفت.
4. ظاهر زندگى امام نشان مى داد که از زمینى که در خمین داشت، درآمد خوبى دارد، ولى چنان نبود، آنگاه که فرزند برومند وى مرحوم حاج آقا مصطفى ازدواج کرد، تصمیم که دو اتاق در قسمت جنوبى منزل براى او بسیازد، ناچار شد با دو هزار و پانصد تومان قرض کند، و دو اتاق با یک سرداب بسازد.
گاهى به صورت بالا مقروض مى شد، و مدتها طول مى کشید تا ادا کند.
نکات زندگى امام که به خاطر دارم بیش از آن است که در این گفتگو بیاید، در این جا دامن سخن را کوتاه مى کنم و از شما تشکر مى کنم تا فرصت دیگر.