جریانهای دیگری نیز در پیروزی انقلاب تأثیر داشتند اما «دین» هدف سیاسی آنها نبود؛ مبارزه با استعمار، استبداد، ظلم و... اهدافی بود که آنها دنبال میکردند. اما آنچه امام(ره) را از بقیه این جریانها متمایز میکرد، مبارزه با همه اینها در کنار «دعوت به اسلام» بود.
دهه فجر، فرصت مغتنمی است تا به رسم مألوف، مروری بر کارنامه انقلاب داشته باشیم اما این بار میکوشیم تا در بازخوانی انقلاب صرفاً بر آرمانهای امام(ره)، بهعنوان شخصیت اول انقلاب، متمرکز شویم و برای این منظور با آیتالله سیدمحمد موسویبجنوردی به گفتوگو نشستیم. او سالهای زیادی در نجف و پاریس در محضرامام(ره) حضور داشته و از نزدیک شاهد تلاشها و دغدغههای حضرت امام(ره) در جریان پیروزی انقلاب بوده است. او هماکنون ریاست دانشکده الهیات دانشگاه آزاد اسلامی را برعهد دارد. آنچه در ادامه میآید ماحصل این گپوگفت است که میخوانید.
آیتالله بجنوردی، شما در سال 57 از نجف به ایران آمدید؛ یعنی در واقع در سالهایی که امام(ره) در تبعید بودند، شما با ایشان همراه بودید؛ با توجه به رابطه نزدیکی که با حضرت امام(ره) داشتید، میخواهیم طرحهایی را که ایشان در جریان انقلاب دنبال میکردند، از زبان شما بشنویم؟
من در پاریس و در نوفللوشاتو با امام(ره) همراه بودم. آن زمان ایشان درگیر تدریس «مسأله جمهوری اسلامی» بودند و من چهارده سال در درس ایشان با عنوان «حکومت اسلامی» در نجف حضور داشتم. ایشان در این درس، به تدریس مبانی جمهوری اسلامی میپرداختند و معتقد بودند حکومتی که براساس نظام اسلامی تشکیل میشود باید قوانین و مقررات و آییننامههایش، براساس مرّ اسلام باشد.حاصل این کلاسها، امروز تحت عنوان کتاب «حکومت اسلامی» چاپ شده و به زبان عربی نیز ترجمه شده است، من نیز در ترجمه آن سهمی داشتهام. امام(ره) در این کتاب، تمام خصوصیات یک نظام اسلامی را بیان کردند؛ اینکه یک حکومت اسلامی ضمن آنکه باید بر عدالت اجتماعی مبتنی باشد باید تمام قوانین آن نیز برآمده از کتاب و سنت و مصالح مردم باشد.
دیدگاههای امام(ره) درباره تأسیس نظام جمهوری اسلامی، تحرک عجیبی در عراق ایجاد کرد که طی آن، تمام جوانهای عراق به حرکت در آمده، احزاب اسلامی شکل گرفتند و نهایتاً انقلاب علیه حزب بعث صورت گرفت. واقعیت این است که ریشه این انقلاب، بیانات امام(ره) در کتاب «حکومت اسلامی» بود. قضیه به همین جا خاتمه نیافت و پس لرزههای آن را بعدها در کشورهایی همچون لیبی، الجزایر، لبنان و سوریه نیز شاهد بودیم که همه برآمده از آرمانهای انقلاب اسلامی ایران و بیانات حضرت امام(ره) بود.
براین اساس، مردم این کشورها و بویژه عراق، با کنار زدن صدام، کوشیدند تا بیشتر قوانین خود را بر اساس اسلام پیش برند و از این رو، کسانی که بهعنوان متصدی امور در جامعه منصوب میشدند نیز از اقشار متدین و انقلابی بودند.
رژیم پهلوی 60 سال در جهت نفی و طرد اسلامگرایی، از هیچ کوششی فروگذار نکرد، چه شد که پس از 6 دهه مبارزه این رژیم با جریانهای اسلامگرا، نهایتاً گفتمان اسلامی پیروز شد؟
ملت ایران، ملت مسلمانی است. 90 درصد مردم ایران متدین و متعهد هستند اما تا آن زمان کسی همچون حضرت امام(ره) قیام نکرده بود که شجاعانه و رسماً در مقابل حکومت پهلوی بایستد و از درخواست مردم برای ایجاد حکومت اسلامی سخن بگوید.
آن زمان، چند قرارداد بسته شد، یکی از آنها «معاهده کاپیتولاسیون» بود که معمولاً کشورهای استعماری با کشورهای مستعمرهشان میبندند. این قرارداد را محمدرضا پهلوی با امریکا بست و مقرر شد که تمام امریکاییها در ایران مصونیت داشته باشند و دادگاه ایران حق رسیدگی به جرایم آنها را نداشت. یگانه کسی که در برابر این قرارداد ایستاد، شخص امام(ره) بودند و رسماً اعلام کردند که امریکا بداند امروز مبغوضترین فرد نزد ملت ایران، رئیس جمهوری امریکا است. در این شرایط هیچ کدام از احزاب ملی، اطلاعیه و اعلامیهای ندادند این در حالی است که این احزاب بنا بر رسالتشان باید نسبت به این موضوع واکنش نشان میدادند. همین واکنش امام(ره) سبب شد تا همان شب ایشان را به ترکیه تبعید کنند.
امام خمینی(ره) از دهه 40 فعالیتهای خود را آغاز کردند و انقلاب نهایتاً در اواخر دهه 50 محقق شد، براین اساس، نقش سایر جریانهای فکری که با مبارزات امام(ره) همزمان شد را چقدر پررنگ میبینید؟
جریانهای دیگری نیز در پیروزی انقلاب تأثیر داشتند اما «دین» هدف سیاسی آنها نبود؛ مبارزه با استعمار، استبداد، ظلم و... اهدافی بود که آنها دنبال میکردند. اما آنچه امام(ره) را از بقیه این جریانها متمایز میکرد، مبارزه با همه اینها در کنار «دعوت به اسلام» بود. این در حالی است که 90 درصد مردم ایران، مسلمان بودند و بر تأسیس «حکومت اسلامی» تأکید داشتند.
به اعتقاد شما دال مرکزی گفتمان انقلاب اسلامی چیست؟
معتقدم که «خدا» و «مردم» دال مرکزی گفتمان انقلاب اسلامی هستند. دو واژه «خدا» و «مردم» در سخنان امام خمینی(ره) بسامد بالایی دارد. پس اساساً، حکومت اسلامی مبتنی بر رأی مردم است و باید مطابق قوانین اسلامی باشد.
واقعیت این است که نظام جمهوری اسلامی از مترقیترین نظامهای حقوقی دنیا است چراکه مبتنی بر آرای مردم است. از این رو، امام(ره) در هر تصمیمی به آرای مردم مراجعه میکردند؛ شاید در هشت مورد، ایشان به رأی مردمی رجوع کردند، نخست اسم نظام بود؛ اینکه مردم باید مشخص کنند که آن را «جمهوری اسلامی» یا «جمهوری دموکراتیک» یا «جمهوری اسلامی دموکراتیک» بنامند و نظر ایشان بر «جمهوری اسلامی» بود و بیش از 90 درصد از مردم به «جمهوری اسلامی» رأی دادند.
همچنین ایشان «قانون اساسی» را پس از تدوین، به رأی مردم گذاشتند. نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز براساس انتخابات آزاد و رأی مردم انتخاب شدند، رئیس جمهوری هم همینطور؛ به تعبیری، تمام گزینهها و تشکیلات حساس در نظام جمهوری اسلامی بر «رأی مردم» استوار میشد. نظام جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر آرای مردم است و مردم سرنوشت خود را تعیین میکنند.
چرا انقلاب کردیم و چه بسترهای اجتماعی، سیاسی و تاریخی در آن زمان وجود داشت که زمینهساز انقلاب شد؟
شاه، دیکتاتوری بود که با بستن قراردادهایی همچون کاپیتولاسیون مرتب ملت ایران را تحقیر میکرد. امام خمینی(ره) نخستین کسی بود که استعمار را کوبید و آزادی، استقلال و تعالی را برای کشور به ارمغان آورد و این کشور را بهعنوان کشوری مستقل به دنیا معرفی کرد که زیر بار ظلم و ستم نمیرود. دنیا، امروز، نظری متفاوت از گذشته به ایران دارد و ما را بهعنوان یک کشور مترقی و عدالتخواه میشناسند.
از برخی تحلیلگران شنیده میشود که انقلاب ایران پدیدهای زود رس بود. پاسخ شما به این قضاوت چیست؟
انقلاب ایران دارای ریشههای محکم و عمیقی است. زندانهای ما در دهههای 50 از زندانیان سیاسی پر بود. سید محمد کاظم بجنوردی، برادر من 15 سال در زندان بود و با انقلاب آزاد شد. 15 سال قبل از انقلاب، حزبی را تحت عنوان «حزب ملل اسلامی» تشکیل داده بودند و اعضای آن، سالها در زندان بودند. بنابراین از این افراد بسیار بودند که در جریان انقلاب هم حضوری فعال داشتند. به این اعتبار ما نمیتوانیم انقلاب را به یک پدیده زود رس تعبیر کنیم. انقلاب اسلامی اتفاقاً ریشههای عمیق و عقبه محکمی داشت و امام خمینی(ره) به این جریانها جرقه زد و ما امروز یک کشور مستقل و متعهد هستیم که نظامش، نظام دموکراسی است.
از نظر شما آرمانهای امام و انقلاب تاکنون چقدر محقق شده است؟
نمیتوان مدعی شد که آرمانهای امام(ره) صددرصد محقق شده است، اما به طریقی در حال انجام است؛ شاگردان امام(ره) بیکار نیستند و خود رهبر معظم انقلاب اثرگذاریهای بسیاری دارند تا این آرمانها به بهترین وجه محقق شود. مرحوم آیتالله رفسنجانی، مرحوم شهید بهشتی و باهنر و... نیز همه تربیت شده مکتب امام(ره) بودند که سهم بسیاری در ادامه دادن راه ایشان و نهادینه کردن آرمانهایشان در انقلاب داشتند. واقعیت این است که ایدئولوگ نظام ما، امام(ره) است و این باور را در ملت ایران ایجاد کرد و انقلاب، نتیجه آگاه شدن مردم بود. از این رو، مبالغه نکردم اگر بگویم «مردمیترین قیام» و «مردمیترین نظام» جمهوری اسلامی ایران است.
از آیتالله رفسنجانی بهعنوان شخصی اثرگذار در جریان انقلاب یاد کردید، با توجه به اینکه این روزها در فقدان ایشان به سر میبریم، نقش او را بهعنوان یکی از شاگردان معتمد امام(ره) و یار ایشان در جریان انقلاب، چگونه ارزیابی میکنید؟
آیتالله رفسنجانی انقلابی دیروز و امروز نیست. سالها پیش از انقلاب فعالیت میکرد و بارها به زندان رفته بود. شکنجه شد و حتی به حکم اعدام رسید. امام خمینی(ره) به ایشان بسیار علاقه و وثوق داشتند و آن زمان که من در نجف در محضر امام(ره) بودم کاملاً این را احساس میکردم. رهبر معظم انقلاب هم همینطور. اینها سالها است که انقلابی هستند.
به اعتقاد شما، انقلاب را چطور باید به نسل چهارم آن، معرفی کنیم؟
با زنده نگهداشتن آرمانهای امام(ره)، انقلاب هم زنده است. بنابراین، برای زنده ماندن آن آرمانها، باید اهداف و آرمانهای ایشان را در ابعاد مختلف به نسل جدید معرفی کرد.