محمدرضا عارف به این نتیجه رسیده که باید نقش و کاراکتر تازهای بر عهده گیرد. میخواهد در تصمیمسازی شریک باشد، میخواهد قبای شیخوخیت بر تن کند و یکی از افرادی باشد که به لابیهای درونی و پشت پرده میپردازد.
از اصلاح طلب بدلی تا تنهاترین نامزد
محمدرضا عارف روزهایی نه چندان دوری را به یاد می آورد که چهره های شاخص اصلاحات آن روی دیگر مراودات سیاسی را به او نشان داده بودند . همان روزهایی که به او انگ اصلاح طلب بدلی می زدند و حتی تلاش او برای نامزدی را شبهه برانگیز قلمداد می کردند. عارف خود درباره برخوردی که این طیف سیاسی اصلاحطلب با وی در جریان انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری چنین سخن میگوید: «برچسبهایی هم به من زده شد، اصلاً جواب، ندادم از جمله اینکه گفتند عارف زود اعلام کاندیداتوری کرده، جواب ندادم. گفتند اصلاحطلب بدلی است جواب ندادم. هرچه گفتند را با نگاهی که به آینده داشتم جواب ندادم.»
او البته اظهارات صریح هم دارد. عارف در پاسخ به این سوال که «چه کسانی با ورود شما به انتخابات 92 مخالف بودند؟» گفته است: تمامی بزرگان چپ مخالف بودند. میگفتند نیا! چون نمیتوانی کاری بکنی. سقف خواستههای دوستان ما این بود که کسی رئیس جمهور شود که ما در همین سطح و با همین نهادهایی که داریم، تحمل شویم و برخورد بیشتری صورت نگیرد. اما من نمیتوانستم تحمل کنم که سقف خواستههای اصلاحات اینقدر پایین باشد. من خیلی فحش خوردم. انگ هایی به من زدند که سابقه نداشت. اتهام اصلاح طلب بدلی به من زدند. حتی گفتند امنیتی ها به تو گفته اند که کاندیدا شوی!»
همیشه بوده اند افراد مشخصی در جبهه اصلاحات که اعتقادی به محمدرضا عارف نداشته اند. دامنه مخالفت این طیف به حدی بوده که محمدرضا عارف غالبا بیش از اینکه نگران سیاست ورزی رقیب باشد به این فکر می کند که چگونه ابتدا باید درباره حرکات منتقدان و معترضان داخل جناحی سیاست پیشه کند. او هم در انتخابات سال 88، و هم در انتخابات سال 92 با یک فشار سنگین سیاسی از جانب این طیف جناح مواجه بود . فشاری که همچنان وجود دارد و در موارد معینی همچون ماجرای انتخابات هیات رییسه مجلس خود را نشان داده است.
چرا با محمد رضا عارف مخالف هستند ؟
نکته مهم این است که مخالفان محمد رضا عارف که همیشه منتقد و معترض سپردن نقش های اول به او بوده اند برای این نگاه و نگرش خود چه ادله هایی دارند . برای مثال صادق زیباکلام که همواره انتقادات تند و تیزی را به محمد رضا عارف وارد کره در باره او چنین میگوید: «مجلسی که لاریجانی در راس آن قرار بگیرد کارایی، نفود و قدرتش خیلی بیشتر از مجلسی است که عارف در راس آن قرار گیرد.». یا مثلا یک روزنامه نزدیک به دولت در این مورد نوشته است: « باید این موضوع را مدنظر داشت که طیف گستردهای از اصلاحطلبان تمایل به بقای لاریجانی بر کرسی ریاست مجلس دارند و بر این اعتقاد هستند قدرت رایزنی و تاثیرگذاری او به مراتب بیشتر از عارف است.» یا مثلا وقتی محمد رضا عارف در انتخابات هیات رییسه مجلس شکست خورد غلامحسین کرباسچی با انتقاد از حضور محمد رضا عارف در این انتخابات گفته بود :«اینکه چگونه موضوع ریاست به سرمان زد واقعا جای تعجب دارد» او البته افزوده بود : «باید در این میان کسی به عنوان کاندیدای ریاست مجلس مطرح میشد که یا با شخصیت کاریزماتیک خود بتواند نیروهای مختلف را به دور خود جمع کند یا از عوامل و عناوین کم هزینه تری برای رأی آوری استفاده کند. کاری که شاید بتوان گفت از مسعود پزشکیان و حتی علی مطهری به خوبی برمی آمد.»
پس شاید بتوان از مجموع این چند اظهار نظر یک جمع بندی مختصر در مورد فضا و مصداق در این مورد انجام داد.
1- اصلاح طلبان به درک تازه از معادلات قدرت در ایران رسیده اند . آن ها بر این باورند که فضا و اقتضای سپهر سیاست ایران آنچنان شده است که به جای حضور مستقل باید سیاست را به شکل مشارکتی آن دنبال کنند . به یک معنا آن ها بر این باورند که صورت پدید آمده از سال 92 تا امروز برای آنها بهترین شکل تداوم سیاست ورزی است . آنها می خواهند سیاست را اینگونه دنبال کنند که افرادی با قدرت بالای لابی و ایفای نقش سیاسی کارویژه های بزرگ را در اختیار داشته باشند .
2- آنها اعتقادی به این ندارند که محمد رضا عارف به عنوان یک شخصیت سیاسی توانایی لابی و برقراری ارتباط با مولفه های قدرت رسمی برای پیشبرد امور را داشته باشد .
نقش تازه محمد رضا عارف
شاید همین واکنش ها به محمد رضا عارف بوده که او را به این نتیجه رسانده که باید جای دیگری برای خود درسیاست ایران پیدا کند . به یک معنا از تحرکات جدید محمد رضا عارف این گونه بر می آید که او می خواهد بیش از این که یک مصداق برای نقش پذیری در موارد مختلف باشد ، تبدیل به فردی شود که در پشت صحنه و در تصمیم سازی موثر است . این برداشت لابد از آنجا شکل می گرد که او در موارد متعددی در ماه های اخیر به جای ظهور سیاسی و رسانه ای به عمل سیاسی پنهان روی آورده . کنش هایی که بعد از مدتی رسانه ای شده اند .
سوال این است که دقیقا چه اتفاقی در این مورد در حال رخ دادن و در ذهن محمد رضا عارف چه می گذرد ؟
باید ابتدا فضای و شرایط موجود را از دریچه نگاه محمد رضا عارف رصد کنیم .
او یکبار در آستانه انتخابات سال 88 چنین گفته بود :«نمی خواهم کاندیدای شکست خورده باشم، هر نظامی افرادی را در آب نمک می خواباند تا در شرایط لازم از آنها استفاده کند ، فکر می کنم من یکی از آن افراد هستم که در آب نمک خوابیده ام. به همین خاطر الان احساس تکلیف می کنم و می آیم.»
او که چنین نگاهی به ساخت سیاسی موجود در کشور دارد اکنون با این مولفه ها به تصمیم گیری برای آینده خود می پردازد :
1- می داند که رییس دولت اصلاحات با محدودیت هایی برای فعالیت های سیاسی مواجه است . او لابد می خواهد آرام آرام خود را برای پذیرش برخی نقش های سیاسی او در طیف چپ اصلاحات آماده کند . به یک معنا شاید او فکر میکند که مقتضیات زمانه، اصلاح طلبان چپ گرا و تصمیم سازان این طیف را به نتیجه می رساند که وظایف بیشتری را به او محول کنند . پدیده ای که البته بخشی از آن به واقعیت پیوسته است .
2- شاید به این نتیجه رسیده است که در طیف راست اصلاحات ، برخی چهره های موثر فکر می کنند محمد رضا عارف از بسیاری چهره های دیگر در طیف چپ مذاکره انعطاف پذیرتر است . پس آن ها هم ترجیح می دهند معادلات پشت پرده خود را با این چهره پیش ببرند .
3- او تنها نامزد اصلاح طلبان بوده که توانسته مجوز حضور در انتخابات سال 92 را دریافت کند و در انتخابات سال 94 نیز بدون هیچ دغدغه ای با تایید صلاحیت مواجه شد و البته حضورش در مجمع تشخیص نیز نمونه دیگری در این مورد است . این موارد البته برای او یک برند سیاسی به وجوود آورده . برندی که می گوید محمد رضا عارف اصلاح طلبی است که از جانب منابع تصمیم ساز در ایران مشخصات و قواعد حضور در قدرت رسمی را دارد .
ساده تر بگوییم ؛ محمد رضا عارف به این نتیجه رسیده که با این آرایش سیاسی فعلی نه برای ریاست بر مجلس دهم نوبت به او می رسد و نه اینکه اگر اصلاح طلبان بر فرض محال بخواهند نامزدی جداگانه برای انتخابات 96 داشته باشند او انتخاب خواهد شد . پس این یعنی لااقل تا چند سال نزدیک محمد رضا عارف نمی تواند در این دو سطح فرد شماره یک باشد . او به این نتیجه رسیده که باید نقش و کاراکتر تازه ای بر عهده گیرد . می خواهد در تصمیم سازی شریک باشد ؛ می خواهد قبای شیخوخیت بر تن کند و یکی از افرادی باشد که به لابی های درونی و پشت پرده می پردازد . در چند موردی که در چند ماه اخیر رخ داده ، ایفای نقش از جانب او از سوی دیگران گزارش شده است . حال سوال این است که آیا اصلاح طلبان این نقش تازه محمد رضا عارف را خواهند پذیرفت ؟
منبع: خبرآنلاین