بعد از تسلط روسیه بر مفاصل بحران سوریه، چه نظامی چه سیاسی و جذب ترکیه که در کنار مسکو ایستاده، واشنگتن خود را خارج از معادله سوریه می بیند. دلیل این ادعا هم حضور کم رنگ نماینده ایالات متحده در نشست آستانه بود، در حالی که روسیه و ترکیه و ایران، عرابه گردان راه حل سیاسی بودند، به ویژه بعد از آن که ارتش سوریه توانست حلب را پس بگیرد، و گروه های اصلی مسلح پذیرفتند که پشت میز مذاکره بنشینند، همچنین تحرکات "جبهه فتح الشام" (جبهه النصره سابق قبل از اعلام جدایی اش از القاعده) که به تصفیه گروه های مسلح وابسته به ترکیه که پذیرفتند به آستانه بروند و با نمایندگان حکومت سوریه مذاکرات سیاسی انجام دهند، پرداخت.
برای همین تصمیم امریکا برای ایجاد مناطق امن در سوریه می تواند برگه ها را مجددا به هم بریزد برای این که به آنکارا آزادی عمل می دهد که از محور مسکو – تهران دور شود و به راه حل نظامی به عنوان ابزاری برای سرنگونی حکومت اسد رو بیاورد تا تغییرات جئوپولتیک در سوریه به وجود آید. اگر آنکارا از همکاری با مسکو صرف نظر کند، گروه های مسلح مخالف سوری که اراضی ترکیه را مقر خود قرار داده بودند دوباره به سراغ جنگ نظامی خواهند رفت.
در این حالت به نظر می رسد که جنگ سوریه آماده ورود به مرحله جدیدی از تشدید عمیات نظامی می شود، به ویژه که روسیه و ایران به آسانی حاضر به کوتاه آمدن از منافع خود در سوریه نیستند. تلاش های جدید امریکا نیز می تواند دستاوردهای نظامی و سیاسی ای که مسکو از سپتامبر 2015، تاریخ ورود مستقیم نظامی اش در سوریه، به دست آورده را از بین ببرد.
منافع ترامپ در حال حاضر در این است که تلاش های روسیه برای آشتی با گروه های بنیادگرا در سوریه که نقش روسیه در بحران سوریه را رد می کنند و به شدت با هر گونه تلاشی برای ایجاد راه حل سیاسی زیر نظر روسیه – ترکیه – ایران مخالفند، از بین ببرد. این بدان معنا نیست که در پی آن میان امریکا و بنیادگراها همکاری به وجود خواهد آمد، اما منافع هر دو طرف از دو موقعیت متفاوت در این است که راه حلی که از روسیه می آید را از بین ببرند.
این نخستین بار نیست که منافع امریکا با منابع گروه های جهادی رادیکال در یک جا به هم می رسند. افغانستان هنوز در خاطره ها هست!
منبع: دیپلماسی ایرانی