بسیار از مدیریت بحران میشنویم، و این که اطلاع رسانی در زمان بحران چه ویژگیهایی باید داشته باشد؛ از سناریوهای آمادهی سازمان تا نحوهی اطلاعرسانی و ارتباط با رسانهها.
به گزارش جماران ، پیگیریهای رسانه برای مصاحبه با مدیران اجرایی سازمانهایی که در زمان بحران در کار اجرا مشارکت دارند و برنامهریز هستند، از حادثهی قطار در هفتخوان و حادثه تروریستی حله عراق شروع شد تا ببینیم در اجرا چه مشکلاتی ممکن است وجود داشته باشد، مثلا براساس قانون در صورتی که بحران مسئلهی امنیتی نداشته باشد، مدیریت بحران با شهردار است و در حادثه پلاسکو هم سخنگو را شهردار انتخاب کرده است. اما تعیین این موضوع همیشه به سادگی نیست و همین مسئله می تواند مدیریت بحران را با مشکل مواجه کند. مصاحبه روز شنبه با اسماعیل نجار، رئیس سازمان مدیریت بحران کشور در همین راستا بود و در زمان تعیین وقت هنوز حادثه پلاسکو، تیم مدیریت بحران را دور هم جمع نکرده بود. به همین دلیل مصاحبه به جای هفتخوان، سیلهایی که خبرساز شد و بحرانهای مشابه، بیشتر به بحران پلاسکو معطوف شد و تلاش شد کمی سازوکارهای موجود اطلاعرسانی و مدیریت بحران تشریح شود.
وقتی بحران اتفاق میافتد، چگونه آمار و اطلاعات مربوط به بحران را به دست میآورید؟
با توجه به این که حادثه در چه سطحی باشد، از طریق استانداران محترم مطلع میشویم و با عنایت به سطح حادثه تصمیم لازم هم اتخاذ میشود. استاندار در استان، فرماندار در شهرستان، بخشداران در سطح بخش و همچنین تفاهمنامهای که با معاونت عمرانی دهیاران در سطح دهستان به عنوان مدیر بحران جغرافیای استان، شهرستان، بخش و دهستان عمل میکنند. اگر سطح حادثه پایین باشد، به عنوان مثال در حد امکانات و تجهیزات یک شهرستان اتفاق افتاده باشد، شورای مدیریت بحران شهرستان سریعاً تشکیل جلسه میدهد و نیازها مشخص میشود. ضمن این که دستگاههای اجرایی و عملیاتی به محل حادثه فرستاده میشوند و در صورت نیاز شورای مدیریت بحران محل، استان، کشور و … شروع به تصمیمگیری میکنند و به دستگاههای اجرایی ابلاغ میشود. در صورت لزوم ستاد دائماً حضور دارد و ارتباط خود را برای هماهنگی با دستگاه اجرایی حفظ و نیازها را در محل حادثه فراخوان میکند.
در حادثهی پلاسکو زمانبندی شما چه طور بود و چگونه اطلاع پیدا کردید؟ و تا این لحظه کار چگونه پیش رفته است؟
از طریق مدیریت بحران تهران مطلع شدیم و به عنوان یک حادثهی آتشسوزی آن هم در حیطه کار شهرداری تهران و به صورت محدودتر در حیطه کار آتشنشانی مطلع شدیم. امکان دارد در چند نقطهی آتشسوزی داشته باشیم اما در وهلهی اول که بحران نمیشود. این اتفاق ۷:۵۸ دقیقه اعلام شده است و آتشنشانی حضور فعال خود را در منطقه پیدا و نسبت به خاموش کردن آتش اقدام کرده است. آتشنشانها در حال خاموش کردن آتش بودند که مجدداً به دلیل مخازن گازوئیل و انفجارهای کپسول گاز و امثال آن آتش شعلهور میشود و حدود ساعت ده و نیم ساختمان فرو میریزد.
مدیریت بحران تهران با شهرداری تهران است. اما به خاطر ابعاد این حادثه به محض اطلاع که خیلی از تخریب ساختمان نگذشته بود، در محل حضور پیدا کردیم. تیم مدیریت بحران در نزدیکی محل حادثه تشکیل و در همانجا یک سخنگو برای این حادثه مشخص شد. همهی دستگاههای اجرایی حضور چشمگیری داشتند و امکانات وسیعی آوردند. این امکانات به علت محدودیت فضایی که داشتیم، خیلی نیاز نبود. به هر جهت خارج از محدوده کاری و حادثه مستقر شدند تا در صورت نیاز برای کمک ورود پیدا کنند.
شورای مدیریت بحران در یکی از ساختمان های همجوار حادثه، یک بار با حضور معاون اول رئیس جمهور و دو بار با حضور وزیر محترم کشور تشکیل شد و تصمیمات لازم اتخاذ شد. تمام هم و غم در وهله اول احتمال زنده بودن افراد در طبقات زیرین بود و تمام تلاش برای برداشتن آواربرداری در سریعترین زمان ممکن بود.
پیامی که رهبر فرزانه انقلاب دادند و تسکین دهنده این درد بود، تقریباً راهبرد کار را مشخص کردند. در حال حاضر همه و همه باید به دنبال آواربرداری و نجات جان افراد زیر آوار باشند و بقیه مسائل در فرصت مناسب خود انجام شود. همهی اقدامات معطوف به این مسئله شد. فرماندهی عملیات را شخص شهردار بر عهده داشتند که در حیطهی مسئولیت ایشان بود. البته همه در این حادثه کمک کردند.
به دلیل اهمیت موضوع و فداکاری ویژه که در این حادثه اتفاق افتاده بود (حضور آتشنشانها برای تخلیه احتمالی افرادی که ممکن است در این ساختمانها حضور داشته باشند) رئیس جمهور در اولین ساعت پیگیری جدی داشتند. وزیر کشور ماموریت پیدا کردند برنامه های خود را در سفر کاری که به استان لرستان داشتند نیمه تمام گذاشته و برگردند تا به محل حادثه بیایند. با عنایت به ویژگی این حادثه و حضور آتشنشانهای فداکار همه پای کار آمدند تا بتوانند کمک میسری داشته باشند.
با این حال به نظر میآمد اطلاعرسانی در ساعات اولیه خیلی منسجم نبود…
در همان ساعت اول مشخص شد که تمام اطلاعرسانیها از طریق سخنگوی آتشنشانی آقای ملکی اتفاق میافتد. علیرغم مسئولیتم اگر کسی به من هم مراجعه میکرد، پاسخگویی را به آقای ملکی محول میکردم تا همهی اخبار و اطلاعات در یک مسیر جریان داشته باشد. مدیریت بحران یک کارگروه اطلاعرسانی و آموزش عمومی دارد که مسئولیت آن با صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران است. نمایندهی رئیس سازمان رسماً از طریق وزیر کشور معرفی و حکم داده میشود و جلسات مکرری داریم. این خبر چون ویژه شد به عقیده من همه خبرگزاریها و شبکههای صداوسیما حضور پیدا کردند و مخاطبانی علاقهمند داشتند تا سریعتر و دقیقتر اطلاع رسانی کنند. ولی مشکلاتی که داریم و هنوز هم ادامه دارد، بحث شبکههای مجازی است. تا این لحظه (زمان مصاحبه) بیشتر از دو نفر آتش نشان از زیر آوار خارج نشده است ولی تعداد به چند نفر در شبکههای مجازی رسیده است. در وهله اول بسیاری از آتش نشانان فداکار به صورت داوطلبانه حضور پیدا کرده بودند تا به همکاران خود کمکی کنند بنابراین شهرداری لیستی از همهی آتشنشانهای تهران گرفت.
علیرغم این که سخنگو تعیین شده بود، با این حال در مصاحبه روز اول شبکه خبر با شهردار تهران شهادت بیست نفر آتشنشان تأیید و آمار متفاوت ارائه شد. علی رغم این که شما معتقد هستید باید به سخنگو ارجاع داد…
من نمیدانم آقای ملکی این نکته را چگونه بیان کرده است. ولی بر اساس آمار سرانگشتی حدود ۲۰-۲۵ نفر از آتش نشانها احتمال دارد زیر آوار مدفون شده باشند. بعد از این که ایستگاههای آتش نشانی آمارگیری انجام دادند و حدود ۲۰ نفر را ذکر کردند. شکر خدا اخباری که من دارم کمتر است.
در اخبار مجازی چیزی حدود ۳۰۰ نفر مفقودی اعلام شد. در حالی که از بخش غیرآتش نشان ها ۲ نفر مفقودی (تا زمان مصاحبه) اعلام شده است. یک واحد ویژه برای پیگیری و شناسایی همه مالکان واحدهای تولیدی و تجاری تشکیل شد تا با زنگ زدن به آنها مشخص شود چه تعداد هستند. این مالکان با مستندات و مدرک اعلام کنند که این تعداد افراد در اینجا حضور داشتهاند. در حال حاضر دو نفر اعلام مفقودی بیشتر نداریم.
آیا سازمان مدیریت بحران برای اتفاقاتی که احتمال وقوع دارند، سناریو دارد؟
بله، ولی این حادثه یک ساختمان بود با این همه مشکل. اگر همزمان چند واحد اتفاق بیفتد یا همزمان حوادث گستردهتری مثل زلزله در مراکز جمعیتی و تهران داشته باشیم، باید چه کار کنیم. کار آسان نیست و موضوع پیچیده است. به هر جهت سازمان مدیریت بحران کشور شکل گرفته و وظیفه همه کارگروهها و دستگاههای اجرایی کشور و سلسله مراتب مشخص است. حتی در کوچکترین موضوع. به عنوان مثال پزشکی قانونی در مدیریت بحران، بحثی بسیار حائز اهمیت است. حتی در حوادث تقدم و تأخر در فوت خیلی مهم است. افرادی در حادثه ممکن است چهره خود را از دست داده باشند. به عنوان مثال حوادثی مثل حله، قطار سمنان و… را اگر ملاحظه کرده باشید بحث DNA، شناسایی فرد و مشخص شدن هویت افرادی که در حوادث جان خود را از دست داده اند بحثی مهم است. ملاحظه کنید در بحث پزشکی قانونی چقدر موضوع وجود دارد، میخواهم بگویم همه مسائل در همین مسیر است.
اقداماتی باید انجام شود، کارگروهها دارای دستورالعمل هستند و قوانین کار آنها را مشخص کرده است. در زمان بحران هم اگر سطح حادثه ملی باشد در عین حالی که تمام امکانات و تجهیزات کشور در اختیار فرماندهی آن واحد قرار میگیرد، دستگاههای متولی زیادی مسئولیت پیدا میکنند. در رأس آن شخص رئیس جمهور و قائم مقام ایشان وزیر کشور هستند و من هم به عنوان رئیس سازمان مدیریت بحران هستم. لازم است همه از سلسله مراتب فرامین تبعیت کنند و امکانات و تجهیزات در اختیارشان قرار گیرد. ولی اساس موضوع و کار پیشبینی و پیشگیری است. روح قانون و نیاز مسائل کشور همین را بیان میکند. به هر جهت اگر ما برای پیشبینی و پیشگیری هزینه کنیم از بسیاری از خسارتهالی مالی و جانی در حوادث کاسته خواهد شد.
مدیریت بحران، امروز یک علم و دانش است. بشر با به کارگیری علم، خرد، اندیشه و دانش توانسته است تا خود را در مقابل حوادث منع کند. ما نمیتوانیم جلوی برخی از حوادث همچون زلزله را بگیریم اما تا به امروز کسی نتوانسته است زمان وقوع زلزله در زمان مشخص را ادعا کند. البته ممکن است با تحلیلهای گسترده، دامنه وسیعی را پیشبینی کنند. به عنوان مثال بگویند تهران گسلهای فراوانی دارد و ممکن است این گسلها فعال شوند و زلزله مهیبی با ۷ ریشتر اتفاق بیفتد. این یک پیشبینی کلی است و این که چه زمانی اتفاق میافتد، معلوم نیست. لذا ما موظف هستیم تا خود را ایمن کنیم. دنیا به این سمت پیش رفته و توانسته است تا خود را ایمن کند.
به هر جهت در ساخت و سازها (شخصی و دولتی) باید استانداردهای لازم را رعایت کنیم و تلاش کنیم تا در مقابل چنین زلزلهای که احتمال وقوع دارد، ساختمان پا برجا باشد و افرادی که در داخل آن هستند سلامت باشند. شما در نظر بگیرید خانهای که میخواهید بسازید چقدر به نمای ساختمان توجه میکنید. هرگز ندیدم کسی برای خرید ساختمان وارد بنگاه معاملاتی شود و از کیفیت ساختمان، مهندس ناظری که بر ساختمان نظارت داشته و… سؤال کند. این نکاتی است که حائز اهمیت است.
ساختمان پلاسکو با عمری ۵۳ ساله تقریباً تجاری و کاملا تولیدی بوده است. آیا این ساختمان شرایط لازم برای ایجاد یک مرکز تولید را داشته است یا خیر؟ تولیداتی که صورت گرفته و در کارتون بسته بندی شدهاند، همه از مواد آتشزا هستند. از طرف دیگر تا جایی که من اطلاع پیدا کردم حداقل مسائل ایمنی را رعایت نکرده بودند. این مکان محل کسب درآمد آنها بوده ولی حاضر نشدهاند یک صدم درآمد خود را فدای آرامش خود کنند. از این ۵۶۰ واحد ۱۰۰ واحد بیمه هستند ولی معلوم نیست چه میزان بیمه بودهاند.
نقش نهادهای ناظر چه مقدار مهم است؟
کار خیلی پیچیده است. در حال حاضر میگویند ۴۰ درصد خیابان جمهوری وضعیتی مشابه دارد. من نمیدانم افرادی که در این ساختمانها هستند، چگونه میتوانند به امنیت خود بیاهمیت باشند. به این واحد اخطارهای مکرری داده شده است. حدود ۵۶۰ واحد در آنجا کار میکردند و اگر به صورت میانگین ۵ کارگر برای هر واحد در نظر بگیریم نزدیک به ۳هزارنفر در آنجا کار میکنند.
متوجه موضعگیری شما دربارهی نقش نهادهای ناظر نشدم…
در کل این دو طرفه است. یعنی باید شرایط توسط مردم رعایت شود. ۵۶۰ واحد تجاری و تولیدی در آنجا درآمد داشتهاند. باید یک درصد درآمد را برای ایمنی خود هزینه میکردند. در طبقه دهم دو هزار لیتر گازوئیل در آنجا بوده و سبب ایجاد آتش سوزی دوم شده است، من در تعجب هستم افرادی که در آنجا زندگی و کار می کنند نباید محتاط باشند و حداقل شرایط را رعایت کنند؟ درست است. دستگاههای نظارت، قضایی و قوه قهریه ملاک هستند ولی عرض من این است که وقتی چیزی حدود ۱۲ هزار نفر در آنجا ارتزاق می کردند، آیا واقعا کار آسانی است که با آن ها برخورد کنیم و آنجا را پلمپ کنیم؟
ولی مشابه آن برای ساختمان علاءالدین اتفاق افتاده بود…
شما ما را راهنمایی کنید تا ببینیم چه کار کنیم. کار آسانی نیست.۴۰ درصد واحدهای تجاری و ساختمانهای خیابان جمهوری مثل ساختمان آلومینیوم ساختار قدیمی دارند. من تقاضا دارم شما به عنوان خبرنگار از این محلها بازدید کنید و نظر مالکان و کارمندان آنجا را بپرسید. قبول دارم باید دستگاه نظارتی پیگیری جدی داشته باشند و ناظر وزارتخانهها هم بررسی کند اگر واقعا کسی (اعم از بخش خصوصی و دولتی) نفوذ دارد، برخورد کنند. این حادثه باید برای ما درس باشد تا در آینده چه کار کنیم و چه رفتاری داشته باشیم.
اگر ما این واحدها را پلمپ کنیم، خود شما نمی گویید این افراد می خواهند زندگی کنند، مسئله تولید و اشتغال چه میشود؟ نباید به موضوعات تک بعدی نگاه کنیم. در یک حادثه باید همه ابعاد کار را درنظر بگیریم ولی اصل موضوع این است که باید در مراحل کار و قبل از آن چه اقداماتی انجام میدادیم؟ چه دستگاههایی متولی کار هستند؟ و … اگر همه مردم رعایت و مشارکت نکنند، طبیعی است از عهده این همه مشکلات و معضلات برنمیآییم.
مسئولان همواره از همه رسانهها کمک میخواهند اما همان طور که اشاره کردید صداوسیما وظیفهی اصلی اطلاعرسانی را برعهده دارد و به رسانههای دیگر چندان میدان داده نمیشود. فکر نمیکنید این تعامل باید دو طرفه باشد؟ به عنوان مثال، دیشب(۱ بهمن) خبرنگاران رسانههای دیگر را در محل پلاسکو بیرون کردهاند و فقط خبرنگار صداوسیما در محل بوده است. فکر نمیکنید این برخوردها باعث میشود بر همکاری سایر رسانهها تأثیر بگذارد؟
گاهی شرایط ایجاد میشود. به عنوان مثال آهنآلاتی که توسط این دستگاهها برداشته میشود تماماً خطر است. بحث حضور مردم به دلیل اهمیت دادن به موضوع، نگرانی برای حادثه و کمک کردن ستودنی است. اما آیا لازم است که این همه مردم حضور پیدا کنند و کار را برای افرادی که موظف به انجام تعهدی هستند، تنگ کنند؟ یا خدایی نکرده امکان وقوع حوادث دیگر باشد و چند نفر دیگر با مشکل روبهرو شوند. ما دائما از مردم تشکر و اعلام میکردیم در محل حادثه نباشند. گاهی نیروی انتظامی باید برخورد قهریه هم انجام دهد. رسانهها هم این گونه هستند. در آنجا مملوء از جمعیت رسانهای بود. آنها هم آمده بودند تا دلسوزانه اطلاع رسانی درستی انجام دهند وارتباط مستقیم داشته باشند. من خودم سعی کردم بازدید جزئی داشته باشم تا به محل استقراری که برای مدیریت کار تعیین شده بود، برگردم و بتوانیم به متولیان امر کمک کنیم و حضور بیجهت نداشته باشیم. شما ببینید چقدر دوربین به دست اعم از رسانه و غیر رسانه در آنجا حضور داشتند.
یعنی رسانهها را با مردم عادی که در آنجا تجمع کردهاند، برابر میدانید؟
نه. تعداد رسانههایی که در آنجا حضور داشتند، کمتر از جمعیت عادی نبود. به نظر ما آنجا باید خلوت می شد تا مأموران بتوانند کار خود را انجام دهند. تلویزیون هم همه شبکهها را در آنجا بسیج کرده بود و لزومی به حضور همه شبکهها نبود. حضور یک شبکه برای پوشش اخبار کافی بود و این گونه اخبار دقیقتر و منطقیتر اعلام میشد.
جدا از نقش نهادهای ناظر که قبل از وقوع حادثه پیگیر مسائل ایمنی و استحکام ساختمان باید باشند، با توجه به این که زمان وقوع اتفاق سازمان مدیریت بحران درگیر میشود و به گونهای باید به مدیریت بحران پیش آمده بپردازد، آیا پیشگیری از این اتفاق نمیتواند وظیفه سازمان باشد؟
ما بحث ساخت و ساز، بیمه و … را به جد دنبال میکنیم. اگر این حادثه آتش سوزی پیش نمیآمد، شاید به ذهن شما هم نمیرسید این محل باید تخلیه شود. تا جایی که من اطلاع دارم حدود ۱۵ اخطار داده شده است. بحث من این است چند ساختمان در کشور بافت فرسوده دارند؟ علی رغم کارهای زیادی که دولت برای بافتهای فرسوده انجام داده است ولی هنوز شاهد بافت فرسوده هستیم.
از طرفی اگر این محلها بازسازی شوند، باید بسیاری از مالکان زمینهای خود را واگذار کنند و با مسائل پیچیدهای سر و کار داریم و کار به آسانی نیست یا سکونتگاه های غیر رسمی که ساخته شدهاند و اگر حادثهای اتفاق بیفتد، با توجه به کیفیت کم آنها از نظر ساخت و ساز به مشکل برمیخوریم. یا در بعضی از جاها از این بافتهای فرسوده با عنوان بافتهای قدیمی یاد میشود، آثار باستانی، موانعی هستندکه برای تخریب وجود دارد. همه این موانع و مشکلات را در یک بسته ملاحظه کنید.
ما عمدتاً دنبال این مسئله بودیم که ساختمانهای درست ساخته شوند و ۵ اصل مهم برای ساخت و ساز رعایت شود. اگر این روند را پیش ببریم و دائما به کیفیت نیندیشیم و درست عمل نکنیم، ضرر میکنیم، دائما باید بسازیم و خراب بشود.
با توجه به زلزله خیز بودن شهر تهران و جمعیت زیاد آن و ساختمانهای مشابه پلاسکو که استحکام کافی ندارند، برنامه سازمان برای این ساختمانها چیست؟
وزیر محترم کشور یک حکمی به معاونت عمرانی داده، اولا در جهت بررسی علل این حادثه و همچنین ایشان و ما به دنبال این باید باشیم که چه باید بکنیم. در تمام جلساتی که این ایام داشتیم یکی از مباحث این است که چه باید بکنیم. الآن بیاییم ۴۰ درصد ساختمانهای جمهوری را تعطیل بکنیم و ببندیم، یا بیاییم تذکر بدهیم و زمان بگذاریم. به هر حال قانون تکلیف را نه اینکه مشخص نکرده باشد اما اجرای آن تکلیف هم خیلی سخت است. حالا باید برنامهریزی بکنیم و این حادثه درس عبرتی برای ما باشد. یعنی از این حادثه درس بگیریم و برنامهریزی برای کوتاه مدت و بلندمدت بکنیم که چه باید کرد. واقعا شما خودتان را جای مسئولان، شهرداری و من بگذارید؛ یعنی واقعا میشود بیاییم در یک زمان کوتاه همهی درهای آنجا را به این شکل و شمایل ببندیم. بروید در همین ساختمان آلومینیوم، -قدمت اش فکر کنم یک مقدار بیشتر است – با مردم و مالکان صحبت بکنید و ببینید چرا توجه نمیکنند. یک مقدار آگاهسازی کنید.
گفتید باید برنامهریزی شود و در کوتاه مدت نمیتوان انجام داد. در حالی که از اوایل دههی ۷۰ گفته میشود اگر تهران زلزله بیاید، اتفاق بدی خواهد بود و تبعات آن بسیار گسترده است. چرا در این بیست و چند سال هیچ برنامه منسجم و منظمی وجود نداشته است؟
این که گفته میشود هیچ برنامهی مؤثر و منسجمی اتفاق نیفتاده، بیانصافی است.
گفتید باید برنامهریزی شود…
نگفتم، نداشتیم. به هر حال عرض کردم به این سمت باید برویم. حالا با این حادثه و با این اتفاق چه کار باید بکنیم. بحث زلزله که اصلا بحث جدایی است برای تهران. همه و همه به نوعی درگیرند و به دنبال برنامهریزی هستند اما به دلیل وسعت حادثهای که ممکن است اتفاق بیفتد، اقدامات انجام شده شاید بیش از ۱۵ درصد نیاز نباشد. حالا اینجوری نیست که هیچ اتفاقی نیفتاده باشد. بعد از زلزله بم مقام معظم رهبری سیاست هایی را ابلاغ فرمودند که به دنبال این سیاستها قانون مدیریت سازمان مدیریت بحران شکل گرفت و در مجلس شورای اسلامی تصویب شد که پنج سال آزمایشی اش را طی کرد و یک سال تمدید شد و الان دو سال هم هست برای دائمی شدن در مجلس شورای اسلامی در کمیسیونهای مختلف مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. شهر تهران به دلیل این که مدیریت یکپارچه تر و واحدتر باشد و تصمیم سریع تر و درست تر اتخاذ بشود، قانون گذار در قانون قبلی مسئولیت شهر تهران را در بحث حوادث به شهردار تهران داده است. به هر جهت در تهران مرکز فرماندهی و کنترل مدیریت بحران شهر تهران انتهای صادقیه است و یک سازمانی دارد که شخص آقای شهردار متولی امر است ولی در سازمان آقای دکتر صادقی انجام وظیفه می کنند. مطالعات وسیعی برای تهران انجام شده که چه باید بکنیم و سالن های امداد و نجاتی شکل گرفته و انجام شده و امکاناتی دپو شده است. در همه حوزهها در بحث آب ذخیره آب، در بحث گاز قطع گاز، در بحث هر چیزی که فکر بکنید در زمان حادثه ممکن است ایجاد مسأله بکند یا نیاز باشد روی آن کار میشود و کار شده است.
شما نگاه بکنید در خیلی از جاها کمک ها دپو است، بحث آموزش در سطح جامعه پیگیری مستمری را در این بخش صداوسیما دارد و همچنین هلال احمر به عنوان یک بازوی امداد و نجات و همچنین آموزش تخصصی در این زمینه را دنبال میکند. حتی چون ممکن است راه ها بسته بشود و امکان انتقال با خودرو مؤثر نباشد تمام محلهای نشست و برخاست بالگردها مشخص است و در اختیار دستگاه های مربوطه است. گروهی دنبال این بودند که کاربری باند فرودگاه دوشان تپه در نیروی هوایی در خیابان دماوند را تغییر بدهند اما ما ممانعت کردیم و گفتیم داخل شهر باید یک جایی باشد. اعتباری هم برای نیروی هوایی فراهم کردیم که آن باند را تعمیر بکنند. اینها را به عنوان مثال عرض میکنم. بیمارستان بعثت باز برای نیروی هوایی جمهوری اسلامی است، زیرزمین هایش برای درمان و حتی اطراف آنجا به دلیل وسعت زمینی که دارد بیمارستان های صحرایی می تواند دایر بشود یا حتی افرادی می توانند حضور پیدا بکنند. قلعه مرغی را در حال تلاش هستیم که حتما باند آن بماند که بشود افراد را از راه هوایی به جایی که موثر است، انتقال بدهند.
ولی معتقدید همه این اقدامات تا الان، بیشتر از ۱۵ درصد آنچه باید نیست؟ و خیلی بیشتر از این نیاز داریم؟
بله، بیشتر از ۱۵ درصد نیست. اصل و اساس کار بر این است که ما خود را با پیشگیری و پیشبینی کامل بکنیم. خبرنگارها که در گذشته با من مصاحبه کردند، من همیشه این نکته را یادآوری میکردم که بدو انقلاب تهران حدود ۵/۳ میلیون نفر جمعیت داشته ولی امروز حدود ۱۰ میلیون نفر جمعیت دارد یعنی ما برای شش الی شش و نیم میلیون نفر حالا یا با توسعه یا بلندمرتبهسازی یا همین بافتهای فرسوده خانه ساختیم و خانههای ساختهشده معنی و مفهومش این است که قریب به ۶۰، ۷۰ درصد عمر زیر سی و پنج شش سال دارد. اما چرا نگرانید؟ وقتی که سوال میکنیم چرا نگرانید؟ میگویند درست نساختیم. چرا درست نساختید؟ اینجا دیگر جوابی نداریم یا جواب خیلی محکمی داده نمیشود. این نمی شود که ما همهاش از این طرف بسازیم و نوساز بکنیم. البته این نکته را هم یادآوری بکنم که دائما به سمت مطلوب در حال پیش رفتن هستیم نه این که ایستایی داشته باشیم یا عقب گرد کرده باشیم، در همهی زمینههایی که ما بحث کردیم، منتهی به اندازهی کافی این عدد نیست.
اصولا رویهای وجود دارد در ساخت و سازهای شهری که با مدیریت بحران هماهنگ بشود تا ایجاد مشکل نکند؟
ما معتقد هستیم این کارها دستگاههای متولی زیادی دارد و ما نباید یک فرایند را برای کار پیچیده کنیم. وقتی نقشه و مشخصات شهرداری میگیرد، مهندس ناظر باید بررسی و تأیید کند یعنی تمام مسائل ایمنی و کاری در آن رعایت شده باشد. همچنین مهندس ناظر وقتی نظارت را میپذیرد قسم خورده است که باید دقیق نظارت بکند؛ باید نگذارد کارفرما کم بگذارد، چه شخصی، چه اداری چه بساز و بفروش. خب گاهی منفعتها متأسفانه باعث این مشکلات میشود. یک سری اشکالات هم وجود دارد که باید آنها را برطرف کرد.
انتظار من از همهی مسئولان و رسانهها و همهی مردم این است بعد از این حادثه تلخ که اتفاق افتاد، این قرص مسکنی که خوردیم و تب در بدن فروکش کرد، فکر نکنیم دیگر تمام شده این کار و هیچ مشکلی دیگر اتفاق نمیافتد. باید برویم به دنبال ریشهی اصلی و آن بیماری شاید یک جاهایی عفونی باشد. اگر قرار است در بیاوریم باید در بیاوریم درد هم دارد، مشکل و سختی و هزینه و بیمارستان هم دارد ولی به هر جهت همه باید در این جهت تلاش بکنیم. هرگز به دنبال این نیستیم که بگوییم چه کسی مقصر است؟ اگر در یک کلام بخواهیم بگوییم خیلیها مقصریم و از طرفی هم خیلیها مقصر نیستیم. یک آپارتمان ۵۶۰ واحدی، تولیدی، حدود سه هزار نفر آدم، ۱۲ هزار نان خور به صورت مستقیم است و افراد دیگری هم به صورت غیرمستقیم از این ساختمان درآمد دارند و به هر حال به راحتی نمیتوان برخورد کرد.
منبع: شفقنا