به گزارش جماران، روزنامه شهروند در گزارشی به مشکلات ایرانیان برای دریافت ویزا از سفارتخانههای خارجی پرداخته است.
ساعت ٧ونیم صبح اگر کسی حواسش به تابلوی کوچک سفارت و پرچمی که باد در هوا میرقصاند نباشد، نمیفهمد چرا مردم در صفی طولانی در میانه خیابان کامرانیه ایستادهاند. بعضیها نشسته و بعضیها کیف سنگین مدارک و کاغذهایشان را سخت به سینه چسباندهاند. چند نفر آنسوی خیابان روی صندلی ماشینی با بخاری روشن چرت میزنند. بعضیها مجهزتر آمدهاند: یک چهارپایه کوچک برای نشستن و یک فلاسک چای برای گرمشدن نفسهایشان در این روزهای سرد.
این ماجرای یک خیابان و یک سفارتخانه نیست، حال و احوال مشابه همه سفارتخانههای خارجی بهویژه کشورهای اروپایی است. هر چند سفارتخانه کشورهای دیگری مثل چین و هند هم این روزها دستکمی از کشورهای اروپایی ندارد و مقابل آنها هم انبوه مسافران با یک شماره در دست، در انتظار نوبت و عبور از درهای کوچکیاند که گاهی باز میشوند. ماموران سفارت بدون هیچ توضیحی، تنها شمارهها را میخوانند، مردم پشت ماموران شمارهها را با صدای بلند تکرار میکنند که صاحب شماره هر کجای صف که ایستاده خودش را به همان در کوچک برساند. هربار ٥ شماره اعلام میشود و پنج نفر با امید به اینکه سفارت به آنها چراغ سبز نشان بدهد، از همان دری که تنها به اندازه عبور یک نفر باز است، رد میشوند و میروند پشت دیوارها. بعضیها در رفتوآمدهای چند روزه پشت سر هم با هم دوست شدهاند و بعضیها هم سخت و عبوس ابروها را در هم کشیده و به دیوار تکیه داده و ایستادهاند. تعدادی از آنها هر چند دقیقه یک بار طول صف را نگاه میکنند و سرشان را تکان میدهند؛ شاید به نشانه افسوس یا حسرتی.
سفارتخانه رفتن و تقاضای ویزا در ایران از کشورهای خارجی چیزی کم از هفت خوان رستم ندارد. آنهایی که برای نخستینبار به یک سفر خارجی دعوت شدهاند یا قرار است با تور به سیاحتی چند روزه بروند، مواجهه با شرایط خاص و سختگیرانه سفارتخانهها، نگاههای سرد و بیتفاوت کارکنان و پرسنلش عجیبتر است. بعضیهایشان به خودشان لعنت میفرستند که «اصلا چرا آمدهاند؟» و بعضیها هم به دیگران که «این چه وضع و روزگاری است که برای ما درست کردهاند، ما برو و بیایی داشتیم، کیا و بیایی داشتیم و حالا ببین به چه روزی افتادهایم که برای یک ویزا باید التماس کنیم...»
اینها تنها بخشی از جملاتی است که میتوان در میانه یک روز سرد پاییزی پشت در سفارتخانههای خارجی در تهران شنید. فرقی نمیکند سفارت سوئد در کامرانیه یا سفارت فرانسه در نوفل لوشاتو یا حتی سفارت هلند یا هند، ایرانیان برای خروج از مرزهای کشور در هر کدام از این سفارتخانهها شرایط مشابهی را تجربه میکنند؛ خیلیوقتها توهین میشنوند و تحقیر میشوند و با وجود این باز هم روزها و هفتههای بعد این صف پشت در سفارتخانهها بلند است، آنها میآیند اگرچه که با اندوه میروند.
از دلالی نوبت تا شینگن تضمینی
رفتار نامناسب با مسافران ایرانی نهتنها در سفارتخانهها که در پروازهای خارجی و فرودگاههای کشورهای خارجی سالهاست تجربه مشترک بسیاری از مسافران است، تجربههایی که گاهی میتواند تمام لذت یک سفر را در روزهای پایانی و مسیر بازگشت به نقطه صفر برساند. اینها تنها بخشی از ماجراست و بخشی از مصایب مسافرت در ایران از نوع خارجیاش پیش از سفر و در فرآیند دریافت ویزاست که گریبان مسافران را میگیرد. سفارتخانههای خارجی مسافران را مجبور میکنند در صفهای طولانی چه در سرما و چه در گرما پشت در سفارتخانهها بایستند، وجوهی که از آنها دریافت میکنند حتی در صورت عدم صدور ویزا هرگز به آنها بازگردانده نمیشود و مجموعهای از مشکلات دیگر که خیلیها را از سفر خارجی منصرف میکند یا فرصتی برای دلالان ویزا ایجاد کرده که بتوانند از این آب گلآلود ماهی بگیرند.
«شیرین»، زن میانسالی است که در سالهای اخیر چند بار برای دیدار اعضای خانوادهاش از ایران خارج شده است. ساعت ٩ صبح با نامهای از بانک خودش را به سفارتخانه میرساند و میایستد در صف: «بعد از چند بار سفر آدم چم و خم ویزا گرفتن دستش میآید اما آن چیزی که اغلب برای همه مردم غیرقابل تحمل است، رفتارهای از بالا به پایین و حتی بعضا میتوانم بگویم با رنگ و بویی نژادپرستانه با ایرانیان در بعضی سفارتخانههاست.» به گفته او از آنجا که فرآیند صدور ویزا در هر سفارتخانهای متفاوت است و در این زمینه اطلاعات دقیق و کاربری وجود ندارد، عدهای هم از این فضا سوءاستفاده میکنند و فرآیند ویزا گرفتن را برای مردم سختتر کردهاند.
«محمود.م» درحالیکه در یک دارالترجمه مدارکش را برای ارایه به سفارت فرانسه در تهران آماده میکند به «شهروند» میگوید: «من تجربه مراجعه به بسیاری از سفارتخانههای خارجی را داشتهام. در هیچکدام از آنها رفتار محترمانهای با من نشد، فقط بعضی کشورهای اروپای شرقی برخورد خوبی داشتند. خاطرم هست آن زمان که سفارت انگلیس در تهران فعال بود، یک روز که برای دریافت جواب رفته بودم، خانمی که پشت باجه نشسته بود، کاغذها را به سمت من پرت کرد، طوری که چند دقیقه واقعا نمیتوانستم از روی صندلی که نشسته بودم بلند شوم. این برخوردهای تحقیرآمیز هرگز برای من عادی نشده و هر بار به اندازه بار اول آزارم میدهد.»
بهگفته محمود، مردم در فضای سفارتخانهها از ترس برخوردهای بد مدام مضطربند: «من ناگزیرم هر چندسال یکبار برای دیدار فرزندانم خارج از ایران سفر کنم و هرسال تجربه مراجعه به سفارت برای من سختترین تجربههاست. البته الان راحتتر ویزا میگیرم اما حساب و کتاب ندارد. چند بار به دلیل برخوردها سعی کردم به سرکنسولها شکایت کنم اما فایدهای نداشته.»
محمود میگوید که تجربه بدترین برخوردها را در سفارتخانههای هلند و آلمان در تهران داشته و الان دیگر برای درخواست ویزا به این دو سفارتخانه مراجعه نمیکند. او تداوم رفتارهای نادرست و تحقیرکننده با ایرانیان پشت در سفارتخانهها و در فرآیند صدور ویزا را متوجه مردم نمیداند، بلکه به اعتقاد او این مسئولیت دولت و وزارت امور خارجه است که به این نابسامانی و وضع تاسفبار رسیدگی به تقاضای ایرانیان برای ویزا در کشور خودشان پایان بدهد. این همان دیدگاهی است که «مهرنوش» هم دارد. او همانطور که پرونده و مدارک ترجمه شدهاش را کنترل میکند، میگوید: «آنها مختارند که به ما ویزا ندهند اما حق ندارند ما را تحقیر کنند. متاسفانه این برخوردها فراگیر شده است تا جایی که نهتنها سفارتخانه کشورهای اروپایی بلکه این روزها سفارتخانههای کشورهای آسیایی هم رفتارهای مشابهی دارند. من سال گذشته در سفارت هند هم با برخوردهای بسیار تحقیرآمیزی مواجه شدم که موجب شد اصلا از سفر به این کشور خودداری کنم اما همیشه سوالم این است مردمی که حقشان به این ترتیب در سفارتخانهها ضایع میشود، به کجا باید شکایت کنند؟ چه مرجعی متولی رسیدگی به این نابسامانیهاست. آیا وزارت امور خارجه برای احقاق حق مردم و رفتاری در شأن و شخصیت آنها مسئولیتی ندارد، اگر دارد چرا در این زمینه سامانه مشخصی را به مردم معرفی نمیکند که شکایتهایشان را آنجا ثبت کنند؟»
وزارت امور خارجه همین چند ماه پیش زمانی که خبرها درباره برخوردهای نامناسب و تحقیرآمیز برخی سفارتخانهها ازجمله سفارت آلمان با مردم بالا گرفت، در اطلاعیهای اعلام کرد پیگیری این موضوع و اعتراض به برخورد موهن با مردم در برخی وزارتخانهها را وظیفه خود میداند و از مردم خواست پویشی مردمی در اعتراض به برخورد نامناسب سفارتخانههای خارجی راه بیندازند و از مراجعه به سفارتخانه کشورهایی که برخوردهای تحقیرآمیز با مردم دارند، خودداری کنند. این واکنش اما برای آن دسته از شهروندانی که به دلایل مختلف ناگزیر از سفرهای خارجی و ارتباط گرفتن با همان سفارتخانهها هستند، بیش از اندازه انفعالی بهنظر رسیده است، چنانکه «مهدی» یکی از مراجعهکنندگان به سفارت فرانسه در تهران به «شهروند» میگوید: «همه مسافران افرادی نیستند که برای سفر و تفریح درخواست ویزا دارند. این برخوردهای نامناسب به یک روال تبدیل شده، من دانشجو در همه سالهایی که خارج از ایران درس خواندم، ناگزیر از تحمل رفتارهای خفتباری حتی از طرف پرسنل ایرانی سفارتخانهای بودم که در خاک کشور خودم به آن مراجعه کردهام. از نظر من این پاسخ و واکنش وزارت امور خارجه نشاندهنده ناآشنایی آنها با تجربه واقعی افرادی امثال من است، بله همه آنها ویزای سیاسی میگیرند، دیپلمات هستند و هرگز این شرایط را تجربه نمیکنند، نه خودشان و نه خانوادههایشان و به همین دلیل است که به مردم میگویند اگر میبینید برخورد سفارتخانهای توهینآمیز است خب به آنجا مراجعه نکنید و بروید یک سفارتخانه دیگر! مگر من یا افرادی شبیه من که کم تعداد هم نیستند، میتوانیم سفر به کشوری که سالهاست آنجا تحصیل میکنیم را تحریم کنیم؟ ما مجبوریم این شرایط را، این تحقیر را تحمل کنیم.»
مهدی با طرح این سوال که آیا وزارت خارجه درباره شرایط اتباع ایرانی و حقوقشان داخل کشور هیچ مسئولیتی ندارد، این انتقاد را مطرح میکند که مردم در این زمینه کمترین خدماتی را از وزات امور خارجه دریافت نمیکنند و حتی اگر در این زمینه شکایتی وجود داشته باشد به آن ترتیب اثری داده نمیشود.
از مصایب سفارتخانه رفتن در ایران تنها مواجهه با برخوردهای توهینآمیز پرسنل سفارتخانهها نیست، آنها خوانهای متعددی را برای بسیاری و درواقع میتوان گفت بیشتر سفارتخانههای خارجی در ایران بهویژه کشورهای اروپایی تعیین وقت برای مراجعه متقاضیان دریافت ویزا را آنلاین کردهاند. اگر تا همین چندسال پیش متقاضیان دریافت ویزا در روزهای مشخصی در هفته به سفارتخانهها مراجعه و با دریافت فرم و اطلاعات لازم برای درخواست ویزا اقدام میکردند، اینروزها رفتوآمدشان به هر سفارتخانه خارجی نیازمند تعیین وقت قبلی است که به صورت آنلاین انجام میشود و مشکلات برای بسیاری از متقاضیان دریافت ویزا دقیقا از همین نقطه است که آغاز میشود. در وبسایت هر سفارتخانهای صفحهای برای تعیین نوبت پیشبینی شده است. سیستم نوبتدهی هر سفارتخانهای با سفارتخانه کشور دیگر متفاوت است، بعضی از آنها سیستم نوبتدهی را تنها در ساعات مشخصی از روز و برخی دیگر در ساعات مشخصی از هفته فعال میکنند و برخی از سیستم نوبتدهی بدون اعلام وقت قبلی فعالیت میکند، یعنی باید در ساعات مختلف روز سیستم را چک کرد که چه زمانی ممکن است امکان دسترسی بدهد.
پرکردن مجموعهای از فرمها و ورود اطلاعات به صورت آنلاین از الزامات دیگری است که باید انجام شود تا پس از آن، سیستم، زمان مراجعه به سفارت را به فرد اعلام کند. نوبتدهی آنلاین اگرچه برای گروهی از جوانان و افرادی که سروکار بیشتری با دنیای اینترنت دارند، امتیازی برای صرفهجویی در وقت است اما برای شمار دیگری از افراد که تخصص چندانی در استفاده از پایگاهها اینترنتی ندارند، نوبتگرفتن آنلاین آنچنان دشوار و پیچیده به نظر میرسد که بازار سیاهی را برای دلالانی ایجاد کرده است که در بازار گردشگری و ویزا به آنها میگویند: «دلالان وقت!»
کار دلالان وقت این است که از سفارتخانههای مختلف برای مردم وقت بگیرند، این نوبت گرفتن هر چه نزدیکتر و سریعتر باشد، گرانتر است: «بستگی دارد که از کجا وقت بخواهید. فوری باشد یا عادی. بعضی سفارتخانهها که کلا فوری وقت نمیدهند مثلا آلمان را باید حتما بری تو نوبت اما اگر برای شینگن بخوای از ایتالیا و سوییس میتونم برات بگیرم، امروز اقدام کنی وقت سفارتت بین ٣ روز تا ٣ هفته دیگه هست، اگر صرفا وقت بخوای ٣٩٠ تومان، باقی خدمات بیشتر میشه.»
نامش سعید است و متخصص امور ویزا، روی اینترنت و در آگهیهایی که مربوط به وقت سفارت است، یکی در میان شمارهاش ثبت شده بعضی جاها به اسم «سعید»، بعضیجاها به اسم «صادق»: «این خط ما مختص کار ویزاست، آهان پرسیدی صادق کیه؟ برادرم. من نرسم یا سفری جایی باشم، خط دست داداشمه. اونم کارش درسته، من و اون نداریم، هر کدام باشیم جواب میدیم، مدارکتون آماده است؟»
مدارکی که او برای گرفتن وقت از سفارت میخواهد، مدارک پیچیدهای نیست همان مدارکی است که روی سایت سفارت آلمان هم به آنها اشاره شده اما مدام تأکید میکند وقت گرفتن آنلاین از سفارت آنقدر پیچیده است که همین ٣٩٠ هزارتومان هم برایش کم است!
آدمهایی مثل صادق و سعید درحالی به دلالان وقت سفارتخانههایی مثل آلمان، ایتالیا و سوییس در تهران تبدیل شدهاند که بسیاری از این سفارتخانهها در اطلاعیههایی که هنوز هم روی سایت آنها دیده میشود این موضوع را اعلام کردهاند که سیستم نوبتدهی آنها رایگان است و اگر مردم خودشان بدون واسطه به صورت آنلاین اقدام کنند، لازم نیست هیچ پولی بپردازند اما از سوی دیگر مردمی که در صف طولانی سفارت ایستادهاند تا شماره آنها خوانده شود و بتوانند از این سوی دیوار به آن سو بروند، حرفهای دیگری میزنند، یکی از آنها «مینو»، زن چهل و چند سالهای است که میگوید: «تنها بحث سواد اینترنت و ثبتنام آنلاین نیست. من اگر خودم اقدام کرده بودم برای نوبت باید خیلی دیرتر مراجعه میکردم اما همین افرادی که به قولی دلالی وقت میکنند توانستند در روزهایی که برای من امکان ثبت و نوبت گرفتن وجود نداشت، نوبت جلوتری بگیرند. من چند بار اقدام کردم اما هر بار به دلایل مختلف ثبت نوبت من انجام نمیشد.» او باید در تاریخ معینی برای حضور در یک نشست و کارگاه تخصصی به آلمان سفر کند و درواقع با پرداخت ٥٦٠ هزارتومان بهصورت توافقی به یک نفر توانسته کارش را چند هفته جلوتر بیندازد، اگرچه مطمئن نیست که آیا موفق به دریافت ویزای شینگن میشود یا نه اما بهنظر نمیرسد که از پرداخت همان پانصد و اندی دستمزد به کسی که برای او وقت گرفته ناراضی باشد.
همانطور که «علیرضا» هم ناراضی بهنظر نمیرسد، همزمان با اینکه میگوید نباید این بازار سیاه وجود داشته باشد، حرفهایش را اینطور ادامه میدهد: «بله نباید این بازار سیاه باشد اما وقتی شما در شرایطی هستید که وقت گرفتن از سفارتها مثل همین آلمان اینقدر دشوار است که ممکن است شما فرصت سفر در زمانی که باید را از دست بدهید، حضور همین افراد که میتوانند وقت گرفتن و فرآیند گرفتن ویزا را تسهیل کنند، غنیمت است البته این سوال مهمی است که چرا باید وضع ویزا گرفتن برای مردم اینقدر خراب باشد که برای یک کار عادی مجبور باشند این همه هزینه اضافه بدهند.»
علیرضا بیشتر از چهارسال است که هرسال زمانی که میخواهد برای ویزا گرفتن از سفارت آلمان اقدام کند، کارش را به یکی از همین عمدتا پسران جوانی میدهد که هر روز اطراف صف طولانی مردم پرسه میزنند و پیشنهاد فروش وقت یا ارایه خدمات ویزا میدهند: «نخستینبار چندسال پیش نفری ٦٠هزار تومان از ما گرفتند برای نوبت، الان بیشتر شده، البته کسی که کار ما را انجام میدهد، آشنا شده و از ما کمتر میگیرد اما امسال میدانم که برای سفارت آلمان که شلوغ هست دستکم ٤٠٠هزار تومان برای هر وقت میگیرد.»
ناآشنایی برخی از متقاضیان با روند قانونی
جدا از افرادی که به دلیل سهولت کار راضیاند مبلغی را پرداخت کنند اما برای دریافت ویزایشان زودتر به نتیجه برسند، بخشی از مشتریان دلالان وقت و ویزا در تهران همان کسانی هستند که آشنایی چندانی با اینترنت و فرآیند وقت گرفتن و ارسال فرمهای آنلاین ندارند و حرفهایشان رنگوبوی استیصال دارد: «خیلی ما را برای ویزا اذیت میکنند. بچههای من که ایران نیستند، خودم هم که آشنایی زیادی ندارم. یک بار یکی از همسایهها کمک کرد برای نوبت گرفتن، آمدم گفتند یک حرف اسمم را به انگلیسی و چند تا عدد اشتباه وارد شده و پذیرشم نمیکنند. خود سفارت که کسی را برای راهنمایی ندارد، منم چارهای ندارم جز اینکه کار را بدهم دست آژانسها.» پریچهر، زنی است میانسال که به آدمهایی مثل سعید و صادق که گوشه خیابان و کنار سفارت به مردم پیشنهاد میدهند، اعتماد ندارد و کارش را از طریق یکی از آژانسهای مسافرتی تهران پیش میبرد. تفاوت آژانسها با این دلالان خیابانی همین است که جا و مکان ثابتی دارند، تحتنظارت سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری فعالیت میکنند و به همین دلیل هم مردم به آنها بیشتر اعتماد دارند. البته همه آژانسها طبق قوانین و ضوابط فعالیت دفاتر خدمات گردشگری اجازه ارایه خدمات مربوط به ویزا را ندارند اما بسیاری از آنها در ارتباط با همین شبکه دلالان سفارت تماس و درخواست مشتریان را بیپاسخ نمیگذارند.
این نکتهای است که «رضا ایزدی»، کارشناس حقوقی یکی از آژانسهای گردشگری تهران درباره آن میگوید: «بسیاری از مردم نمیدانند که برای خدمات ویزا بهتر است به کدام دفاتر مراجعه کنند و مشورت بگیرند. ما در این زمینه واقعا مشکلات اساسی داریم. به دلیل سختگیریهایی که در صدور ویزا برای مردم وجود دارد و نگرانی و استرسشان، بازارهای موازی و سیاهی شکل گرفته که همه آنها قابل کنترل نیست، ممکن است در برخی موارد مشکلاتی پیش بیاید که کار را به شکایت بکشد و آژانس یا افرادی که از این فضا سوءاستفاده میکنند تذکر گرفته یا حتی پروانه آنها تعلیق شود اما آنچه ما میدانیم این است که هر ساله بسیاری از مسافران و متقاضیان دریافت ویزا بهویژه ویزای شینگن متحمل خسارتها و بعضا کلاهبرداریهایی میشوند که خیلی از آنها قابل پیگیری هم نیست.»
بهگفته او شرایط صدور ویزا در هر سفارتخانهای متفاوت است و دلالان با شناخت این فضا به نوعی از شرایط و درماندگی مسافران سوءاستفاده میکنند: «بسیاری از مسافران با اعلام سفر توریستی ویزا میگیرند و بعد از ورود به کشور مقصد دیگر بر نمیگردند. به همین دلیل هم هست که دفاتر خدمات مسافرتی برای سفرهای خارجی از مسافران ضمانتنامههای سنگین میخواهند و دفاتر قدیمیتر اگر احساس کنند مسافری چنین قصدی دارد به او خدمات نمیدهند. بله این موضوع در دیگر کشورها متداول نیست یعنی شما برای یک سفر خارجی به این همه وثیقه و سند گذاشتن نیازی ندارید اما این شرایطگذاری درواقع محصول شرایط اجتماعی داخل کشور است، افرادی به بهانه سفر توریستی مراجعه اما پس از ورود به کشور مقصد خودشان را ناپدید میکنند که بازتابهای منفی در فرآیند کار حرفهای آژانسها دارد؛ اعتبار آژانس مبدأ را نزد سفارتخانهها کاهش میدهد و آنها در صدور ویزا برای گردشگران واقعی ممنوعیتهای بیشتری را پیشبینی میکنند.»
بهگفته «ایزدی»، یکی از مشکلات دیگر در مراجعه مردم به سفارتخانهها اطلاعات محدود آنها در فرآیند اخذ ویزاست که زمینه سودجویی عدهای و شکلگیری بازارهای سیاه را فراهم کرده و از سوی دیگر در نحوه برخورد و رفتار کارکنان سفارتهای خارجی با مسافران ایرانی تاثیرگذار است: «همه مسافران اغلب از نحوه برخورد سفارتخانهها با مسافران ایرانی گلایه دارند اما شاید لازم باشد ما از این طرف ماجرا را هم مورد توجه قرار دهیم اینکه ما بهعنوان مسافر و مراجعهکننده چه تصویری از خود ارایه دادهایم.»
او با بیان اینکه در کشور ما قوانین بعضا به صورت گزینشی و با انعطافپذیری اجرا میشوند اما این شرایط در سفارتخانههای کشورهای دیگر بهویژه کشورهای اروپایی حاکم نیست و کمترین بیتوجهی به قانون سوءتفاهمهای جدی ایجاد میکند، ادامه میدهد: «مثلا افراد از پرینتهای حساب جعلی و دستکاری شده برای ارایه به سفارت استفاده میکنند یا مدارکی ارایه میدهند که صرفا برای دریافت ویزا دستکاری شدهاند، همه اینها بیاعتمادی سفارتخانه را در پی داشته. مسافران با مراجعه به سفارتخانهها با وجود آگاهی به اینکه مدارکشان ناقص است از کارشناسان خارجی میخواهند با نادیده گرفتن بخشی از ضوابط قانونی صدور ویزا برای آنها کاری کنند، نتیجه همه اینها سختگیرانهتر شدن فرآیند صدور ویزا برای مسافران واقعی و رونق گرفتن بازار سیاه دلالی ویزاست.»
این حرفها اما بین مردم معمولی و آنهایی که سالهاست درگیر رفتارهای تند و عموما تحقیرآمیز سفارتخانههای خارجی هستند، خریدار چندانی ندارد.
علاوه بر اینها سفر خارج از کشور با وجود اعمال سلیقهها و برخوردهای غیرشفافی که سفارتخانهها دارند، سالهاست بیش از آنچه باید خرج اضافی روی دست مردم میگذارد و هزینههای حاشیهای یک سفر خارجی بعضا به اندازه هزینههای یک سفر تمام میشود. در شرایطی که دریافت ویزای شینگن از کشورهای اروپایی برای اکثریت ایرانیان اگرنه غیرممکن اما دشوار است و بسیاری میترسند با وجود ارایه مدارک و مستند بازهم موفق به دریافت ویزا نشوند، ویزای شینگن تضمینی، بازار دیگری برای دلالان است. آنها که چم و خم صدور ویزا در سفارتخانههای مختلف را میدانند، میتوانند به شما بگویند که اگر ضمانتنامه ملکی ندارید، سفارتخانه کدام کشور شما را میپذیرد و کدام سفارتخانه صرفا به دلیل نداشتن همان سند درخواست ویزای شما را رد میکند.
هزینهای که آنها برای ویزای شینگن به گفته خودشان «تضمینی» میگیرند متغیر و به عبارتی میتوان گفت «توافقی» است که دو دلیل دارد: نخست مشاورهای که به شما میدهند که با دلهره و ریسک کمتری برای ویزا گرفتن اقدام کنید و دوم رابطهایی که در سفارتخانهها دارند: «اگر سند ملکی نداشته باشید باید برای شما از سوییس اقدام کنیم اما ضمانتنامه بانکی و دستکم ٧٠میلیون تومان موجودی حساب میخواهد. مصاحبه هم ندارید ما در سفارتخانه رابط داریم اما اگر ویزای شما دربیاید باید ٤٥میلیون تومان ضمانتنامه بانکی بگذارید که مطمئن باشیم برمیگردید.»
در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری تبلیغات برای تقاضای ویزای تضمینی هیچ وجاهت قانونی ندارد. آنها آژانسها و دفاتر خدمات مسافرتی را از تبلیغات با این مضمون منع کردهاند چرا که به گفته آنها صدور ویزا توسط کشورهای اتحاد شینگن موضوعی نیست که بتوان آن را ضمانت کرد و چنین تبلیغاتی جز اینکه درنهایت منجر به افزایش شکایتهای حقوقی از دفاتر خدمات مسافرتی و نارضایتی مشتریان شود، حاصلی ندارد اما سوی دیگر و در بازار مشتریان عمدتا به دنبال تضمین هستند. هر تضمینی که آنها را مطمئن کند میتوانند مهر و ویزای شینگن را در پاسپورتهایشان داشته باشند.
بسیاری از آنها زیروبمها و فرازوفرودهای بازارهای سیاه ویزای کشورهای خارجی را نمیشناسند، با سادهترین وعدهها جذب افرادی میشوند که تنها با یک شماره تلفن ایرانسل و البته وعدههایی باورنکردنی کلاه خیلیها را پشت در سفارتخانهها یا از طریق تبلیغات روزنامه و اینترنت برداشتهاند و حالا خیلیوقت است که دیگر از دسترس خارج شدهاند و در این میان البته آنچه به جایی نمیرسد فریاد اعتراض مسافرانی است که همچنان حداقل حقوق و شأنشان بهعنوان یک مسافر چه در فرآیند صدور ویزا و چه در دیگر مراحل سفر به رسمیت شناخته نمیشود.