پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، ۱۷ ربیع الاول بنابر نظر مشهور تاریخ نویسان سالروز ولادت با سعادت نبی مکرم اسلام  حضرت محمد (ص) و هم چنین میلاد فرخنده امام جعفر صادق (ع) است. پیامبری که اوصاف کرامتش مسلمانان و غیر مسلمانان را به تحیر وا داشته است. متن زیر نگاهی گذرا بر چرایی نام گذاری پیامبر اکرم(ص) به نام محمد، نگاهی به بخشی از صفات رحمت العالمین و دیدگاه های اندیشمندان غربی بر در خصوص ویژگی‌های آن حضرت است.

چرا خداوند متعال پیامبر را محمد نامید؟

حضرت آیت‌الله العظمی سیّد صادق روحانی به پرسشی درباره صفات پیامبر اکرم (ص) در قرآن مجید وعلت نام گذاری ایشان به نام محمد،پاسخ گفته است.
به گزارش شفقنا متن پرسش مطرح شده وپاسخ این مرجع تقلید شیعیان بدین شرح است:
پرسش:صفات پیامبر اکرم (ص) در قرآن مجید کدامند؟ و چرا خداوند متعال او را محمد نامید؟
 جواب : باسمه جلت اسمائه; بیان صفات پیامبر در قرآن، در این مختصر نمی گنجد ولی به یک آیه اکتفا می کنیم: خداوند متعال می فرماید:” وَإِنَّکَ لَعَلَى خُلُق عَظِیم‌ ” نام او که محمد است در لغت عربی به کسی گفته می شود که دارای مَحامِد باشد، مَحامِد جمع مَحمَده است و محمده یعنی کار ستایش برانگیز و محمَّد به معنای ستوده و پسندیده چون که دارای صفات نیکو و ستودنی است. در گفتار و کردار و وجود مبارکش چیزی نبود جز آن که ستودنی و ستایش بر انگیز بود به گونه ای که در هیچ کردار و گفتاری نمی توان او را مذمت و سرزنش کرد

نمونه‌هایی از صفات پیامبر اسلام

خدا درباره‌ پیامبر اکرم(ص) گفته است:نرم‌خویی تو از الطاف خداست. اگر تندخو و سنگ‌دل بودی مردم از اطرافت پراکنده می‌شدند.
 آیت الله ابراهیم امینی در کتاب پیامبری و پیامبر اسلام(ص) می نویسد: فیض کاشانی از ابوالبختری نقل کرده که در توصیف رسول‌خدا چنین گفته است: هیچ‌گاه رسول‌خدا به مؤمنی دشنام نداد و اگر اتفاقاً حرف ناسزایی از او صادر می‌شد کفاره می‌داد و بر او ترحم می‌کرد. هیچ‌گاه به زنی یا خدمت‌گزاری لعنت نکرد. به هنگام جنگ به آن حضرت عرض شد به دشمنان نفرین کن، فرمود: من برای رحمت و هدایت مبعوث شده‌ام نه برای لعنت و نفرین. هرگاه پیشنهاد می‌شد به مسلمانان یا کافر به طور خصوص یا عموم نفرین کند برعکس، در حق او دعا می‌کرد.
 هیچ‌گاه با دست خود به احدی کتک نزد؛ مگر این‌که برای خدا باشد. از عمل بدی که نسبت به او انجام می‌گرفت انتقام‌جویی نکرد؛ مگر این‌که در آن عمل حرمت خدا شکسته شده باشد. بین انتخاب یکی از دو عمل مخیّر نشد؛ مگر این‌که آسان‌ترین آنها را اختیار می‌کرد؛ جز جایی که موجب گناه یا قطع رحم باشد، که از همه مردم بیشتر از آن اجتناب می‌کرد. هیچ انسان آزاده یا بنده یا کنیزی برای عرض حاجت نزد آن حضرت نیامد جز این‌که برای قضای حاجتش اقدام می‌کرد.
 انس می‌گوید: به خدا سوگند: هیچ‌گاه رسول‌خدا در کاری که دوست نداشت آن را انجام دهم به من نگفت: چرا انجام ندادی، و اگر خانواده‌اش مرا در انجام آن کار سرزنش می‌کردند می‌فرمود: او را رها کنید چون کاری است که انجام گرفته است. رسول‌خدا از هیچ‌کس بدگویی نمی‌کرد، اگر فرشی برایش گسترده بودند روی آن می‌خوابید وگرنه روی زمین استراحت می‌کرد.
 از اخلاقش این بود که با هرکس ملاقات می‌کرد به او سلام می‌داد. سخن کسی را قطع نمی‌کرد و هرکس با او در حال مذاکره و صحبت بود صبر می‌کرد تا سخنش تمام شود.
با هرکس دست می‌داد دستش را نمی‌کشید تا او دست خود را بکشد.
 هنگامی که یکی از اصحاب خود را ملاقات می‌کرد با او مصافحه می‌نمود، آن‌گاه دستش را می‌گرفت، انگشتان خود را داخل انگشتان او می‌کرد و محکم می‌گرفت. بر نمی‌خاست و نمی‌نشست مگر با ذکر خدا، اگر در حال نماز شخصی نزد او می‌نشست نمازش را کوتاه می‌کرد و می‌فرمود: آیا کاری داری؟ بعد از رسیدگی به کار او دوباره به نماز مشغول می‌شد، در مجالس جایگاه خاصی نداشت هرجا خالی بود می‌نشست. هیچ‌گاه پاهایش را در حضور اصحاب دراز نمی‌کرد، مبادا جای دیگران تنگ شود؛ مگر این‌که جایگاه وسیع باشد. غالباً رو به قبله می‌نشست، هرکس بر او وارد می‌شد به وی احترام می‌کرد، حتی گاهی عبای خود را زیر پای افرادی پهن می‌کرد که با او خویشاوندی نداشتند. هرکس به آن حضرت وارد می‌شد با اصرار او را بر متکای خود می‌نشانید. به همه احترام می‌گذاشت به گونه‌ای که هرکس گمان می‌کرد گرامی‌ترین افراد نزد اوست، به همه حاضرانِ مجلس، یکسان نظر می‌کرد. مجلس او در هاله‌ای از حیا، فروتنی و امانت بود. خدا درباره‌اش گفته است:نرم‌خویی تو از الطاف خداست. اگر تندخو و سنگ‌دل بودی مردم از اطرافت پراکنده می‌شدند.
 به منظور احترام و دل‌جویی از اصحاب، آنها را به کنیه می‌خواند، هرکس کنیه نداشت برایش انتخاب می‌کرد. حتی برای زنانی که فرزند داشتند یا نداشتند کنیه انتخاب می‌کرد. به کودکان هم کنیه می‌داد تا دلشان را به دست آورد. دیرتر از همه مردم غضب می‌کرد و زودتر از همه راضی می‌شد. برای مردم از همه کس سودمندتر بود. در مجلس او صدا بلند نمی‌شد. هنگامی که از مجلس بلند می‌شد می‌گفت: «سبحانک اللّهم و بحمدک أشهد أن لا اله الا أنت استغفرک و أتوب إلیه» و می‌فرمود: جبرئیل به من چنین یاد داده است.

پیامبر رحمت و ۴۰ صفت اخلاقی

مسلم محمدی * عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در تابناک ۴۰ صفت اخلاقی پیامبر را این گونه توصیف می کند:

۱. هر که را می‌دید مبادرت به سلام می‌کرد و کسی در سلام بر او سبقت نگرفت.
۲. وقتی با کسی دست می‌داد، دست خود را زود‌تر از دست او بیرون نمی‌کشید.
۳. با مردم چنان معاشرت می‌کرد که هر کس گمان می‌کرد عزیز‌ترین فرد نزد آن حضرت است.
۴. هرگاه به کسی می‌نگریست با گوشهٔ چشم نظر نمی‌کرد.
۵. هرگاه با کسی هم صحبت می‌شد به سخنان او خوب گوش فرا می‌داد.
۶. چون با کسی سخن می‌گفت کاملا برمی‌گشت و رو به او می‌نشست.
۷. هرگز در حضور مردم تکیه نمی‌زد
۸. هرگز با کسی جدل و منازعه نمی‌کرد.
۹. هرگز کسی را حقیر نمی‌شمرد.
۱۰. در مجلس جای خاصی را به خود اختصاص نمی‌داد و از آن نهی می‌کرد.
۱۱۱. در جمع یارانش دایره‌وار می‌نشست و اگر غریبه‌ای بر آنان وارد می‌شد، نمی‌توانست تشخیص دهد که پیامبر کدام یک از ایشان است.
۱۲. با هرکه می‌نشست تا او ارادهٔ برخاستن نمی‌کرد آن حضرت برنمی‌خاست.
۱۳. هنگام ورود به مجلسی در آخر و نزدیک درب می‌نشست نه در صدر آن.
۱۴. اگر در محضر او چیزی رخ می‌داد که ناپسند وی بود نادیده می‌گرفت.
۱۵. هرکه عذر می‌آورد عذر او را قبول می‌کرد.
۱۶. اگر از کسی خطایی صادر می‌گشت آن را نقل نمی‌کرد.
۱۷۷. چون سخن ناصواب از کسی می‌شنید. نمی‌فرمود: «چرا فلانی چنین گفت» بلکه می‌فرمود «بعضی مردم را چه می‌شود که چنین می‌گویند؟».
۱۸. بر جسارت دیگران صبر می‌نمود و بدی را به نیکی جزا می‌داد.
۱۹. با نیکی به شروران دل آنان را به دست می‌آورد و مجذوب خود می‌کرد.
۲۰. از شر مردم برحذر بود ولی از آنان کناره نمی‌گرفت و با همه خوشخو بود.
۲۱. از دشمنان خود در هنگام مریضی با ‌‌‌نهایت احترام عیادت می‌کرد.
۲۲. با فقرا زیاد نشست و برخاست می‌کرد و با آنان هم غذا می‌شد.
۲۳. دعوت بندگان و غلامان را می‌پذیرفت.
۲۴. از بیماران عیادت می‌کرد؛ اگرچه دور افتاده‌ترین نقطهٔ مدینه بود.
۲۵. هرگاه چیزی به فقیر می‌بخشید به دست خودش می‌داد و به کسی حواله نمی‌داد.
۲۶. احدی از محضر او نا‌امید نبود و می‌فرمود: برسانید به من حاجت کسی را که نمی‌تواند حاجتش را به من برساند.
۲۷. بیش از همه صلهٔ رحم به جا می‌آورد.
۲۸. به خویشاوندان خود احسان می‌کرد، بی‌آنکه آنان را بر دیگران برتری دهد.
۲۹. هرگز کسی از اطرافیان و بستگان خود را نفرین نمی‌کرد.
۳۰. هدیه را قبول می‌کرد؛ هرچند به اندازهٔ یک جرعه شیر بود.
۳۱. هرگز جواب رد به درخواست کسی نداد، مگر آنکه برای معصیت باشد.
۳۲. سراغ اصحاب خود را می‌گرفت و همواره جویای حال آنان می‌شد.
۳۳. سکوتی طولانی داشت و تا نیاز نمی‌شد لب به سخن نمی‌گشود.
۳۴. همواره متبسم بود و در عین حال خوف زیادی از خدا بردل داشت.
۳۵. چون شاد می‌شد چشم‌ها را بر هم می‌گذاشت و خیلی اظهار فرح نمی‌کرد.
۳۶. اکثر خندیدن آن حضرت تبسم بود و صدایش به خنده بلند نمی‌شد.
۳۷. اگر در حال نماز بود و کسی پیش او می‌آمد نمازش را کوتاه می‌کرد.
۳۸. اگر در حال نماز بود و کودکی گریه می‌کرد نمازش را کوتاه می‌کرد.
۳۹. وفادار‌ترین مردم به عهد و پیمان بود.
۴۰۰- و بالا‌تر از همه اینکه بعد از فتح مکه به رغم انتقاد‌ها و مخالفت‌های برحی از صحابه، همه خیانت‌ها و دشمنی‌ها را حتی از کسانی مانند ابوسفیان نادیده گرفت و فرمان عفو عمومی صادر نمودند‌ و زیبا‌تر آنکه در تاریخ می‌خوانیم وقتی سر و دندان او را شکستند، دعا کرد خدایا قومم را هدایت نما که نادانند.
 خدایا به حق پیامبر عشق و محبت، صفا و صمیمیت‌ به پیروان و دوستان او هم توفیق ده تا در بینش، منش و روش خویش، اندکی اندیشه نموده و همسان او شوند.

محمد (ص) در نظر اندیشمندان غربی

محمد (ص) در تاریخ حیات آدمی، شخصیتی سرنوشت ساز است. اگر اهل فکر و اندیشه باشیم از کنار او به راحتی نمی‌توانیم بگذریم. او را باید شناخت و پیامش را باید شنید.
 این بار از محمد (ص) می‌گوییم اما نه از دید یک مسلمان؛ بلکه از دید اندیشمندانی غیر مسلمان که بسیاری را به نام می‌شناسیم و یا شاید آثارشان را دیده و خوانده باشیم.
 در این نوشتار، راه و آیین محمد(ص) را نه از زاویه دید یک پیرو معتقد، بلکه از دید غیر مسلمانانی به نظاره می‌نشینیم که اهل تحقیق‌اند، در احوال مردمان دقت کرده، تاریخ، فرهنگ و روش زندگی آدمیان را مطالعه کرده و قلم ها زده اند؛ آنانی که صاحب نظرند و نظراتشان قابل تامل است.
 آنچه در ادامه می‌خوانیم دیدگاه تعدادی از صاحب نظران بزرگ غیر مسلمان تاریخ بشری است که هر یک با مطالعه و تحقیق و البته از زاویه دید خود به شخصیت محمد (ص) و پیام او پرداخته اند. شخصیتی که بعد از ۱۴۰۰ سال، صدها میلیون نفر در این کره خاکی امید دارند پیرو راستین او و راهش باشند.

میخائیل. ه .هارت، Michael.H.Hart، (۱۹۳۲.م-)، محقق معاصر آمریکایی در کتابش به نام “صد: رتبه بندی صد انسان تاثیر گذار در تاریخ”،محمد را در ابتدای فهرست خود جای می دهد. وی سپس این گونه توضیح می‌دهد:
 ” انتخاب من برای جای دادن نام محمد در سرآغاز شخصیتهای تاثیر گذار جهان ممکن است موجب تعجب بعضی خوانندگان گردد و ممکن است برای دیگران سوال برانگیز باشد ، اما او در تاریخ تنها مردی بود که فوق العاده در دو بعد دین و دنیا موفق بود.”

توماس کارلایل،Thomas Carlayle، (۱۸۸۱-۱۷۹۵.م)، تاریخ دان و اندیشمند شهیر اسکاتلندی است. آثار وی تاثیر به سزایی بر تفکر سیاسی، ادبی و مذهبی سده نوزدهم میلادی بریتانیا داشته است. مهم‌ترین اثر او تاریخ انقلاب کبیر فرانسه است . او در کتاب قهرمان و قهرمان پرستی (Hero And Hero worship) در مورد محمد (ص) چنین می‌نویسد:
 “دروغ ها و تهمت های غرب، ملهم از تعصب های بی معنی که پیرامون این مرد صورت گرفته ( درجهت خدشه دار کردن چهره او) فقط موجب خفت خود ماست.”
 در جای دیگر چنین می‌نویسد: «این فرزند صحرا با قلبی عمیق و چشمانی سیاه و نافذ و با روح اجتماعی وسیع و پر دامنه‌ای، همه نوع افکاری با خود همراه داشت غیر از جاه طلبی. چه روحی آرام و بزرگ! او از کسانی بود که جز با شور عشق و حرارت سر و کاری ندارد و از کسانی بود که طبیعت، آن‌ها را مخلص و صمیمی قرار داده است. در حالی که دیگران در طریق فرمول‌های (شعارهای) گمراه کننده و بدعت‌ها سیر می‌کردند و با همان حال راضی و خرسند بودند، این مرد نمی‌توانست خودش را در آن شعارها بپیچد و محصور کند. رمز بزرگ هستی با همه دهشت و جبروت و با همه جلال و شکوه در نظر او روشن و آشکار می‌درخشید. هیچ گونه بدعت و ضلالتی، آن حقیقت غیر قابل وصف را نمی‌توانست از او مکتوم و مستور بدارد و ندای همان حقیقت بود که می‌گفت: ”من وجود دارم.»کلام چنان مردی، صدایی است مستقیم از قلب طبیعت. مردم باید به آن گوش دهند و اگر به چنان کلامی گوش ندهند، به هیچ صدایی نباید اعتماد کنند؛ زیرا همه چیز در برابر آن باد است.”

کارن آرمسترانگ ، Karen Armstrong، (م.۱۹۴۴ -)، نویسنده و پژوهشگر انگلیسی‌ است که تا کنون دوازده کتاب درباره دین‌شناسی تطبیقی تألیف کرده‌است. وی به مدت ۷ سال راهبه‌ای کاتولیک بوده و در دانشگاه آکسفورد ادبیات کلاسیک و مدرن خوانده است. او کتابی دارد با عنوان زندگی نامه پیامبر اسلام که یک ماه بعد از ۱۱ سپتامبر منتشر شد و به پرفروش ترین کتاب سال آمریکا تبدیل شد. در قسمت هایی از این کتاب آمده است:
 « اگر ما محمّد را از همان دیدگاهی که چهره‌های بزرگ تاریخی را می‌نگریم، ببینیم، به راحتی به این باور خواهیم رسید که او بزرگ‌ترین نابغه‌ی طول تاریخ بشریت بوده است، این باور نه به خاطر آوردن قرآن یا ایجاد یک دین بزرگ یا فتوحات نظامی او، بلکه به خاطر شرایط خاصی که او در آن رشد یافته، ایستادگی کرده و پیروز گردید، در ما ایجاد می‌گردد.»
 «طی قرنها در غرب، ما سعی کرده‌ایم از محمد چهره مردی خشن، جنگجویی بی رحم و سیاستمداری خودخواه را بسازیم. در صورتی که او مردی بسیار احساساتی و رئوف بود. او به قدری رئوف و مهربان بود که حتی از آزار حیوانات هم ابا داشت».
گوستاو لوبون، Gustave Le Bon ، (۱۹۳۱-۱۸۴۱۱.م)، از جمله خاورپژوهان پرآوازه فرانسوی است. او مطالعات ارزشمندی در مورد تاریخ و تمدن برخی ملتها از جمله درباره اسلام و تمدن مسلمانان انجام داده است. او در کتابش به نام “تمدن عرب”محمد و دین او را تحلیل می‌کند. او در قسمتی از این کتاب چنین آورده است:
 «معجزه کبرای پیغمبر این بود که توانست پیش از مرگ خود، قافله پراکنده عرب را گردهم آورد و از این کاروان سرگردان و پریشان، ملت واحدی تشکیل بدهد بدان سان که همه را در برابر یک دین، خاضع، فرمانبر و مطیع یک پیشوا گرداند.»
در ادامه می‌گوید:
” اگر بخواهیم ارزش اشخاص را به کردار و آثار نیک شان بسنجیم، مسلما محمد، بزرگترین مرد تاریخ است.”
او در مورد اعتقادات دین محمد این چنین می‌گوید:
” این افتخار، تنها بهره اسلام است که نخستین دینی است که توحید را در جهان آورده و باید در این باره به خود ببالد.”
و در همین رابطه ادامه می‌دهد:
 “سهولت بی نظیر اسلام، بر اساس توحید خالص است، و رمز پیشرفت اسلام نیز در همان سهولت و آسانی آن بوده [است ]. پی بردن به اسلام به همین دلیل، بسیار آسان است . اسلام از مطالبی که عقل سلیم از پذیرش آن خودداری می‌کند و در ادیان دیگر نمونه های آن بسیار است، کاملا مبرا است؛ یعنی تناقضات و پیچیدگی هایی که غالبا در کیش ها و آیین های دیگر دیده می‌شود، در دین اسلام، وجود ندارد . هر چه شما فکر کنید، ساده تر از اصول اسلام نیست که می‌گوید: خدا یگانه است؛ مردم همگی در برابر خدا یک سان اند؛ با انجام چند فریضه دینی، انسان به بهشت (سعادت) می‌رسد. و با رو گرداندن از انجام آن به دوزخ درآید . شما به هر مسلمان از هر طبقه ای که برخورد کنید، می‌بینید تمام اصول اسلام و آنچه بر او واجب است، همه را در قالب چند جمله کوتاه با کمال آسانی می‌ریزد و همه را به خوبی می‌داند.”
لورا واکسیا واگلیری، Loura Vaccia Vaglieri ، (۱۹۸۹-۱۸۹۳۳.م)، پروفسور ادبیات عرب و استاد تاریخ تمدن اسلام در دانشگاه ناپل(ایتالیا)، رساله ای در مورد پیامبر خاتم نوشته است که در قسمتهایی از آن آمده :
 “پیمبر عربی با صدایی که بر اثر ارتباط عمیق با پروردگارش به او وحی شده بود، خالص ترین و پاک ترین نوع یگانه پرستی را به پرستندگان خرافات و سحر و جادو و به پیروان مسیحیت و یهودیت که کیششان به فساد گراییده بود ارایه کرد.”
 “او آشکارا خودش را با تمایلات ارتجاعی و رغبت های کهنه پرستی بشر که منتهی به شرک قرار دادن سایر موجودات با آفریننده می‌شود، طرف قرار داد.”
 “با کمال تواضع و فروتنی برای در هم شکستن سد خودخواهی و خودپرستی قیام کرد. محمد به عنوان داعی و مبلغ دین خدایی حتی نسبت به دشمنان شخص خودش رئوف و رحیم بود. در نهاد او دو صفت ممتاز عدالت و رحم که مورد احترام فکر انسانی است، ممزوج شده است.”

آنا ماری شیمل، Anne marie Schimmel، (۲۰۰۳-۱۹۲۲.م)، خاورشناس آلمانی و متخصص در تاریخ مذاهب و مطالعات اسلامی و ایران شناسی در کتاب ”محمّد رسول خدا“ می‌گوید:
 “پدیدار شناسان ادیان و نیز روانشناسان در خواهند یافت که اسلام نمونه بسیار جالب از اخلاص عاشقانه نسبت به پیامبر (ص) را در اختیارشان قرار می‌دهد. همه بر این قول خواهند آمد که شخصیت محمد (ص) براستی در کنار قرآن، کانون زندگی مسلمانان است. پیامبر آن کسی است که تا ابد اسوه حسنه (سوره ۳۳، آیه ۲۱) نمونه نکو برای زندگی همه کسانی باقی می‌ماند که در تشهد، شهادت دین، تصدیق می‌آورند بر این که او براستی « رسول خدا» است.”
 جمع آوری و تحقیق: آذر طاهری

پیامبر (ص) به چه واسطه‌ای رحمت الهی خوانده شده است؟

حجت‌الاسلام کوهساری معتقد است که پیامبر واسطه فیض برای رسیدن انسان رحمت الهی است، وی همچنین معتقد است که رحمت وجه اشتراک پیامبر(ص) و ائمه(ع) بوده و بنده‌ای که رحمت داشته باشد، می‌تواند رحمت الهی را جذب کند.
 حجت‌الاسلام و المسلمین سیداسحاق کوهساری، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، در پاسخ به اینکه پیامبر به چه واسطه‌ای رحمت الهی خوانده شده است، به ایکنا می گوید: به عنوان مقدمه اول، قرآن و دیگر کتاب‌های آسمانی با «بسم‌الله الرحمن الرحیم» آغاز می‌شوند. سوال این است که چرا از میان هزاران اسم و صفت خداوند، بعد از الله، صفات رحمان و رحیم آمده است. از نگاه فنی اگر صفتی فراتر از رحمان و رحیم بود، همان می‌آمد و اگر انسان بخواهد رابطه خود را با خالق تنظیم بکند، در درجه اول باید در ذیل این دو صفت تنظیم کند.
 کوهساری ادامه داد: به عنوان مقدمه دوم، پیامبران مظهر اسماء و صفات خداوند هستند. بر اساس معارفی که ما داریم، واسطه فیض خداوند و خلق در درجه اول وجود پیامبر(ص) است. ما روایت داریم که «اول ما خلق الله نور محمد»، اگر چنانچه بنا باشد پیامبر واسطه فیض الهی باشد این واسطه باید مظهر رحمت الهی باشد، زیرا برای اینکه بشر به خدا برسد، از آنجا که خداوند مطلق است و انسان در حد خاک، بدون واسطه فیض انسان نمی‌تواند به خدا برسد. در فلسفه از این واسطه‌ها با تعبیر مراتب عقول، در عرفان مراتب انوار و در قرآن مراتب فرشتگان یا انوار یاد شده است. بنابراین پیامبر(ص) باید مظهر صفت فراگیر باشد و آن صفت رحمت است و آیه «وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَهً لِّلْعَالَمِینَ: و تو را جز رحمتى براى جهانیان نفرستادیم» (انبیا، ۱۰۷) در همین راستاست.
 وی افزود: به عنوان مقدمه سوم، از آنجا که پیامبر اسلام(ص) از لحاظ سعه وجود از همه پیامبران بالاتر است، مظهر رحمت تامه خداوند است به نحوی که پیامبر فرمود: هیچ پیامبری مانند من اذیت نشده است. ایشان هیچگاه نفرین نکرد، از این رو به امت پیامبر اسلام می‌گویند امت مرحومه یعنی امتی که پیامبرش مظهر رحمت است.
 عضو هیئت علمی دانشگاه تهران تصریح کرد: در مقدمه چهارم باید بگویم، از آنجا که پیامبر اسلام پیامبر رحمت است، تکالیف اسلام نیز باید نمایانگر رحمت باشد. اسلام دین آسانی است و از این رو پیامبر هیچ‌گاه تکلیفی نیاورده است که برای مردم دشواری داشته باشد. پیامبر مظهر رحمت الهی، واسطه فیض الهی و بزرگ‌ترین مظهر و جلوه خدا در زمین به عنوان مظهر رحمت است.
 کوهساری ادامه داد: با نیم‌نگاهی به ظهور جریان داعش در جهان امروز باید پرسید عامل گسترش اسلام چه بوده است؟‌ برخی شمشمیر و برخی عوامل دیگری را بیان کرده‌اند، اما با توجه به آیه «فَبِمَا رَحْمَهٍ مِّنَ اللَّـهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ…: پس به [برکت‌] رحمت الهى، با آنان نرم‌خو [و پُرمِهر] شدى، و اگر تندخو و سخت‌دل بودى قطعاً از پیرامون تو پراکنده مى‌شدند…» (آل‌عمران، ۱۵۹) عامل گسترش اسلام از نظر قرآن رحمت بوده است. جالب است برخی از مستشرقین به این نتیجه رسیده‌اند که بزرگترین عامل گسترش اسلام اخلاق پیامبر بوده است و آن هم‌ قسمت رحمانی اخلاق. بحثی وجود دارد که انسان‌ها با احساسات زندگی می‌کنند و اساس احساسات و عواطف رحمت است. امام خمینی(ره) نیز بر اساس عشق و محبت توانست نظام را بنیان‌گذاری کند و بزرگترین مولفه تشیع این است که معتقدیم اساس دین رحمت است.
 وی با بیان اینکه اگر ما مسلمانان بخواهیم اسلام را معرفی کنیم، باید اسلام را با چهره پیامبر(ص) معرفی کنیم، گفت ایشان مظهر رحمت الهی بودند و دشمنان هم این را می‌دانستند که پیامبر چه شخصیت‌ بالایی دارد. بنده پیش‌تر در این خصوص که چرا رحمان و رحیم در قرآن بسیار تکرار شده است، نوشته‌ام که اساس دین رحمت است، به خصوص چون پیامبر(ص) پیامبر رحمت بود، این رحمت باید در بالا‌ترین حد خود را نشان دهد.
 عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، افزود: از این‌رو استاد بزرگوارمان آیت‌الله حسن‌زاده‌آملی می‌فرمایند پیامبر(ص) قرآن مجسم است و قرآن پیامبر مکتوب، یعنی ما اگر بخواهیم قرآن را مجسم کنیم می‌شود، پیامبر(ص) و اگر بخواهیم ایشان را به صورت نسخه مکتوب داشته باشیم می‌شود قرآن، از این‌رو اگر بخواهیم به بیان ساده بگوییم، قرآن مظهر رحمت تامه الهی است و پیامبر(ص) هم مجسم رحمانیت و رحیمیت الهی است.
 وی افزود: جالب این است که حتی دشمنان پیامبر(ص) هم ایشان را دوست داشتند. داستانی که در یکی از جنگ‌ها برای پیامبر اتفاق افتاد در همین خصوص است. در یکی از جنگ‌ها، پیامبر(ص) از لشگریان جدا شده بود و به عبادت می‌پرداخت که یکی از سربازان دشمنان به سراغ پیامبر رفت و به ایشان گفت تا دراز بکشد و بعد به ایشان گفت نیزه تیز و سینه نرم و بازو پرتوان چه کسی می‌تواند تو را از دست من نجات بدهد که پیامبر گفت الله جل جلاله‌ربی، آن سرباز گفت خداوند چطور می‌تواند تو را از این موقعیت نجات دهد، دست خود را بالا برد که نیزه را فرو بیاورد که سنگی از زیر پایش در رفت و به زمین خورد و پیامبر بلند شد و نیزه را گرفت و فرمود نیزه تیز و سینه نرم و بازو پرتوان، حالا شما بگو که چه کسی می‌خواهد تو را نجات دهد که آن سرباز گفت، لطف و کرمت یا رسول‌الله و او هم می‌دانست که پیامبر آدم کش نیست. این را هم اضافه کنم، آیت‌الله‌العظمی بهجت روشی داشت در بحث نذر و می‌فرمود اگر می‌خواهید نذری کنید، اول قربانی کنید، بعد نذر کنید برای اینکه به تعبیر مولا علی(ع) ارحم ترحم، یعنی اگر وقتی قربانی می‌کنید و فقیری را دست می‌گیرید، در واقع این طور جلب رحمت می‌کنید. چون سعه وجودی پیامبر طوری بود که بعد از وجود مطلق خداوند مصداق رحمت‌الهی بود و در نتیجه می‌توانست مردم را نجات دهد.
 کوهساری در پایان گفت:‌ در خصوص امام حسن مجتبی(ع) هم همین‌طور بود و ایشان هم مظهر رحمت الهی بوده است. بخششی که ایشان داشته است و مهمان‌خانه‌ای را که داشته است نمونه‌ این رحمت بود. من معتقدم بزرگ‌ترین ضربه‌ای که داعش به ما می‌زند از اینجا ناشی می‌شود که دین رحمه‌للعالمین را به خشونت تبدیل کرده‌اند. پیاده روی در اربعین امام حسین نمونه رحمت الهی و دفاع از مظلوم است. تشیع در این عرصه جهانی که عرصه مشکلات است به عنوان مظهر عشق و رحمت است و اهل بیت(ع) هم مظهر رحمت الهی هستند. اگر انسان به جایی برسد که رحمت داشته باشد، می‌تواند رحمت خداوند را جلب کند و از خدایی که زیباست، جز زیبایی نخواهد دید. در خصوص امام رضا هم باید بگویم که ایشان امام رئوف است که همین هم نشان می‌دهد که وجه مشترک ایشان همین رحمت و رافت الهی بود.

منبع: شفقنا 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.