زیباکلام میگوید: قالیباف کاندیدای اصولگرایان شود تندروها رای سفید می دهند.
زیباکلام در این گفتگو صریحا ایده نامزد پوششی در کنار روحانی را رد کرد و تاکید داشت اصلاح طلبان محتاج روحانی هستند و باید از او حمایت کنند. او حتی انتخابات 96 را زمان مناسبی برای کاندیدای مستقل داشتن اصلاح طلبان ندانست حتی اگر افرادی باشند چون مطهری یا پزشکیان. او تاکید دارد که عارف گزینه مناسبی برای اصلاح طلبان نیست چون توان مدیریت سیاسی ندارد.
از اصولگرایان که پرسیدیم معتقد بود محبوبیت ندارند پس کاندیدایشان قادر به رای آوری مقابل روحانی نیست. حتی اگر قالیباف باشد. او تاکید دارد کاندیداتوری افرادی چون جلیلی یا ضرغامی یا بذرپاش سبد رای روحانی را بیشتر می کند.
با زیباکلام سیاست ایران از روابط خانوادگی اش هم پرسیدیم از برادری که نگاه سیاسی متفاوتی با او دارد و زیباکلام می گوید به احترام مادر تلاش می کند رابطه را حفظ کند ولی برادرش حتی حاضر نیست با او سلام علیک کند. می گوید تنها کسی که حاضر است از او حلالیت بطلبد مهندس بازرگان است و ...
مشروح این گفتگو را در ادامه بخوانید؛
***
آقای زیباکلام! ایده نامزد پوششی اصلاح طلبان که این روزها جدی تر از قبل مطرح می شود آیا توجیهی برای ورود مستقل اصلاحطلبان به انتخابات است یعنی آنها صحنه انتخابات را برای روحانی بدون رقیب جدی دیدند و وقت را مناسب دیدند تا نامزد اختصاصی اصلاح طلب معرفی کنند ضمن آنکه اخیرا دبیرکل حزب اتحاد ملت ایران گفته بود "روحانی 7 یا 8 درصد بیشتر رأی نداشت اگر اصلاح طلبان از او حمایت نمی کردند"؟
صحبت آقای شکوری راد را کنار بگذار. صادق زیباکلام می گوید اگر حمایت رهبری اصلاحات شامل سیدمحمد خاتمی و اکبر هاشمی رفسنجانی نبود روحانی 2 میلیون رأی بیشتر نمی آورد. معتقدم در اردیبهشت 96 هم همین حالت است. ما چاره ای جز این نداریم که قرص و محکم پشت روحانی بیایستیم، این فقط روحانی نیست که محتاج اصلاح طلبان است بلکه اصلاح طلبان نیز محتاج روحانی هستند.
اساسا شما ایده نامزد پوششی را تئوری درستی می دانید؟
نه تئوری بی خودی است. سر تئوری بی خودی که نباید بنشینیم و بحث کنیم. اصلا معنی ندارد. به همان دلایلی که آقای عارف در مجلس دهم نشان داد که توانایی مدیریت سیاسی ندارد، حالا فرض کنیم رئیس جمهور شود چقدر می تواند منشأ تغییرات باشد. جواب روشن است خیلی کم. آقایان عارف ها حتی نتوانستند مدیریت یک کمیسیون را به دست بگیرند.
پس اینکه آقای عطریانفر گفته ما حتی اگر نامزد پوششی هم داشته باشیم او عارف نخواهد بود حرف درستی است؟
مگر اینکه رهبران جریان اصلاحات بگویند ما به روحانی رأی نمی دهیم و به فلان نامزد رأی می دهیم. آن وقت بخش قابل ملاحظه ای از 19 میلیون رأی روحانی در سال 92 به سمت نامزدی می رود که آنها گفتند. اما ایده نامزد پوششی یا نامزد دوم خیلی پایه و اساس ندارد.
یعنی هنوز زمانی نیست که اصلاح طلبان نامزد اختصاصی در عرصه انتخابات داشته باشند؟
نه حاکمیت اجازه نمی دهد اصلاح طلبان نامزد مستقل وارد میدان کنند.
حتی اگر پزشکیان یا علی مطهری باشند؟
حتی اگر پزشکیان یا علی مطهری باشند. الان درباره عارف هم شک دارم که بپذیرند خیلی جدی بیاید و رئیس جمهور شود. البته با خود عارف مشکلی ندارند کسانی که همراه او وارد پاستور و دولت خواهند شد با آنها مشکل پیدا می کنند. برای آنکه جلوی آنها را بگیرند بنابراین تمایلی به عارف هم ندارند.
مواضع کسانی همچون محمود صادقی را به نفع جریان اصلاحات می دانید یا نه؟ چون اصلاح طلبان تلاش بسیاری دارند برای بازگشت به قدرت اعتمادسازی کنند حتی آقای کرباسچی اخیرا انتقاد صریحی درباره صحبت های آقای صادقی کرد، نظر شما چیست؟
جلب اعتماد از اصولگرایان شمشیر دو دم است چون هر اصلاح طلبی در این مسیر قرار گیرد به میزانی که اعتماد اصولگرایان را به دست می آورد اعتماد مردم را از دست می دهد و برعکس این حالت هم به ضررش تمام می شود. به همین خاطر می گویم افرادی همچون آقای صادقی در یک شرایط بسیار دشواری قرار دارند باید طوری حرکت کنند که هم محبوبیت اجتماعی نزد مردم داشته باشند و هم خیلی باعث وحشت و نگرانی اصولگرایان نشوند.
آیا این دوره هم اصلاح طلبان بدلی را خواهیم داشت؟
خیر، چیزی به اسم اصلاح طلب بدلی نمی تواند بقایی داشته باشد. مردم همچنان آقای کواکبیان را به عنوان اصلاح طلب نمی شناسند. حالا هر دفعه این را گفتم آقای کواکبیان کلی از دست من دلخور شد و گفت "زیباکلام چه کاره است" ولی اگر او امروز در مجلس دهم حضور دارد به خاطر آن است که در لیست امید قرار داشت. اگر خودش تابلو مستقل می زد یک دهم این رأی را هم نمی آورد.
آقای زیباکلام! از انتخابات ریاست جمهوری دور شویم، با توجه به اینکه اکثریت اعضای هیأت های نظارت بر انتخابات شوراها در خیلی از استان ها و شهرهای بزرگ اصلاح طلب هستند، پیش بینی می شود برعکس انتخابات مجلس ژنرال ها و شخصیت های طراز اول جریان اصلاحات فرصت حضور در انتخابات شوراهای شهر و روستا را خواهند داشت، از طرفی 30 نامزد اصولگرایان در تهران برای مجلس رأی نیاوردند و خیلی هاشان می خواهند شانس خود را برای شورای شهر امتحان کنند به نظر شما رقابت سال 96 در حوزه شورای شهر تهران چه طور رقابتی خواهد بود و چقدر باید جوانگرایی کرد؟
من به جوانگرایی اعتقاد ندارم. به دانش و تجربه برای یک نامزد معتقدم نه سن و سالش.
می گویند متوسط سن نامزدهای لیست مدنظر اصلاح طلبان برای شورای شهر تهران بالای 65 سال است، شما چنین فهرستی را خوب می دانید؟
دقیق نمی دانم سن و سال چقدر مهم است. خیلی وقت ها جوانگرایی یک شعار است. یعنی چه که یک نامزد باید 20 سالش باشد مگر نامزد 20 ساله دانش و تجربه دارد؟ مگر اینکه استثنا باشد. نکته دیگر آنکه مردم در تهران، شیراز، رشت، تبریز، اصفهان و یزد باید کم کم متوجه شوند که انتخابات شورای شهر را جدی بگیرند. اگر انتخابات شورای شهر را جدی نگیریم در تهران که نزدیک 6 میلیون رأی دهنده هستند منتخبان با 80 هزار رأی وارد پارلمان شهر می شوند آن وقت چه اتفاقی می افتد؟ شورای شهری تشکیل شده که آلت دست آقای قالیباف است بنابراین اگر چنین حالتی را نمی پسندیم راهش آن است که مردم انتخابات شورای شهر را جدی بگیرند و حضور جدی پای صندوق پیدا کنند.
یعنی الان 13 اصلاح طلبی که درون شورای شهر چهارم هستند جز مسجد جامعی و یکی دو نفر چهره سیاسی، بقیه کنار روند تا وزرای دولت سازندگی و اصلاحات درون فهرست قرار گیرند؟
دو نکته درباره انتخابات شورای شهر دارم نخست اینکه مردم انتخابات شورای شهر را جدی بگیرند. دوم آنکه به لیستی که منتخب اصلاح طلبان است رأی بدهند. یعنی اصلاح طلبان با چانه زنی فراوان به هر حال لیست 21 نفره خودشان را تنظیم کنند و به مردم قرص و محکم بگویند گرچه لیست ایده آلی نیست اما رایزنی و بحث های زیادی شد و هر کس اصلاح طلبان را قبول دارد به این لیست رأی دهد تا شورای شهری روی کار بیاید که حداقل آلت دست شهردار نباشد. همان حرف آقای خاتمی که گفت تکرار می کنم.
پیش بینی می کنید همچون انتخابات مجلس که 30 بر هیچ شد در انتخابات شورای شهر هم 21 بر هیچ اصلاح طلبان رقابت را از اصولگرایان می برند؟
حالا ممکن است یکی دو نفر که چهره هایی هستند از آن طرف رأی بیاورند ولی فکر می کنم که شانس لیست اصلاح طلبان به خصوص در تهران زیاد خواهد بود.
به نظر شما اصلاح طلبان برای شهرداری تهران دوباره باید بروند سراغ محسن هاشمی و همه تخم مرغ های خودشان را در سبد او بچینند؟
محسن هاشمی نشان داده که از نظر اجرایی فوق العاده فرد توانمندی است. وقتی دانشگاه آزاد را نگاه می کنم می بینم از وقتی او معاون اجرایی دکتر میرزاده شد اصلا تحول زیادی در دانشگاه آزاد رخ داده است. یادمان نرود که بخش عمده ای از متروی تهران یادگار محسن هاشمی است. محسن هاشمی که هیچ خبط و خطای سیاسی نکرد و بیشتر یک تکنوکرات است.
سال 92 یک تحلیل این بود که اگر محسن هاشمی رقیب قالیباف برای شهرداری تهران نمی شد و مهرعلیزاده گزینه اصلاح طلبان بود دو قطبی علیه او اتفاق نمی افتاد و احتمال پیروزی اش بیشتر می شد، نظر شما چیست؟
نه فرقی نمی کرد چون اصولگرایان دست بالا را در شورای شهر داشتند و خواه ناخواه این اتفاق می افتد و قالیباف شهردار می شد.
آقای زیباکلام اصولگرایان سازوکار ائتلاف انتخاباتی خود را در قالب جبهه مردمی نیروهای انقلاب رونمایی کردند، به نظر شما به کجا می رسد؟
خیلی ساده به هیچ جا.
فکر می کنید اصولگرایان از طریق این سازوکار انتخاباتی می توانند به نامزدی برسند؟
برسند فرقی نمی کند مثلا به سعید جلیلی برسند.
یعنی به یک نامزد می رسند؟
بله.
به چه کسی؟
قالیباف شانس از همه بیشتر است. حالا نمی دانم سعید جلیلی به نفع قالیباف کنار می رود یا خیر ولی در کل فرق نمی کند. اصولگرایان فقط یک شانس داشتند و او هم محمود احمدی نژاد بود. اصولگرایان بعد از محمود احمدی نژاد یتیم شدند.
چرا جایی گفته بودید که انتخابات ریاست جمهوری سال 96 به مرحله دوم می رود؟
نگفتم دو مرحله ای می شود. مقصودم این بود که تنها وقتی روحانی با چالش جدی مواجه می شود که احمدی نژاد می آمد. معنی این حرف به هیچ وجه این نیست که احمدی نژاد، روحانی را شکست می داد. من معتقدم حتی اگر احمدی نژاد می آمد روحانی برنده می شد. حتی می گویم نیامدن احمدی نژاد خیلی هم به نفع روحانی تمام نشد. اتفاقا اگر احمدی نژاد می آمد به روحانی رأی می دادند تا مبادا احمدی نژاد دوباره رئیس جمهور شود. بر اساس این تحلیل بود که می گویم امکان داشت انتخابات دو مرحله ای شود.
پس یعنی الان که احمدی نژاد نیست مرحله دومی وجود ندارد، روحانی در همان مرحله اول پیروز انتخابات می شود؟
مرحله دومی دیگر وجود ندارد و روحانی با پا و دست بسته پیروز انتخابات ریاست جمهوری می شود حالا هر کدام از شخصیت های اصولگرا نامزد ائتلاف شود فرقی نمی کند، چه قالیباف باشد چه سعید جلیلی یا عزت الله ضرغامی، روحانی او را شکست می دهد چون معتقدم اصولگرایان هیچ محبوبیتی ندارند.
یک تحلیل آن است که اگر جلیلی بیاید مردم بیشتر به روحانی رأی می دهند تا رقیبش پیروز انتخابات لقب نگیرد، نظر شما چیست؟
اگر جلیلی، مهرداد بذرپاش و این تیپ افراد بیایند رأی روحانی دوباره بالا می رود اما در عین حال رأی روحانی دیگر به 19 میلیون نخواهد رسید. فقط اگر احمدی نژاد می آمد رأی روحانی تکان می خورد ولی بدون احمدی نژاد رأی روحانی حدود 15 میلیون رأی خواهد بود.
یعنی بر این باورید که مشارکت مردم در انتخابات ریاست جمهوری در مقایسه با سال 92 کاهش پیدا می کند؟
بله. خیلی ها هستند که ممکن بود مشارکت می کردند که احمدی نژاد مثل سال های 84 و 88 رأی نیاورد می رفتند به روحانی رأی می دادند اما الان که احمدی نژاد در صحنه انتخابات نیست، دیگر رأی نمی دهند چون زیاد از عملکرد روحانی راضی نیستند.
با وجود اینکه پیش بینی می کنید آرای روحانی حدود 15 میلیون رأی باشد اما معتقدید او در همان دور اول رقابت 29 اردیبهشت سال 96 را از رقیب اصولگرای خود می برد؟
بله چون قالیباف 6-7 میلیون رأی می آورد بنابراین از آنجاکه آرای روحانی از نصف به علاوه یک بیشتر می شود، رئیس جمهور بعدی خواهد بود.
شما می گویید آرای روحانی ریزش کرده است اما نتایج برخی نظرسنجی ها مثل پایش چنین نشان نمی دهد، یعنی شما این نظر سنجی ها را قبول ندارید؟
نه. قبول ندارم. فکر می کنم محبوبیت روحانی کاهش پیدا کرده است.
اصولگرایان الان دنبال آن هستند که فقط یک نامزد را به صحنه بیاورند تا همه آرای پایگاه اجتماعی آنها درون سبد رأی این نامزد قرار بگیرد و مثل سال 92 شاهد تفرق آرا نباشد. شما می گفتید بهترین گزینه اصولگرایان برای آنکه مقابل روحانی قرار بگیرد قالیباف است، در حالتی که فقط قالیباف و روحانی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری باشند چه اتفاقی می افتد و چقدر این تاکتیک برای روحانی چالش برانگیز خواهد بود؟
خیلی از کسانی که می خواهند به سعید جلیلی رأی بدهند و نگاه او را تأیید می کنند، آقای قالیباف را قبول ندارند چون تفاوتی بین قالیباف و روحانی قائل نیستند. معتقدند قالیباف هم خیلی از کارهای سازش کارانه روحانی را خواهد کرد بنابراین اگر قالیباف نامزد اصلی اصولگرایان بشود، برخی از پایداری ها و تندروها در انتخابات شرکت می کنند اما رأی سفید به داخل صندوق می اندازند.
یعنی اگر نظم تشکیلاتی اصولگرایان برقرار شود، قالیباف نامزد منتخب و نهایی آن لقب گیرد و هیچ شخصیت اصولگرای دیگری در صحنه نباشد، طرفداران جلیلی رأی سفید به داخل صندوق می اندازند؟
خیلی هاشان ممکن است رأی سفید بدهند ...
ولی به قالیباف رأی نمی دهند؟
خیر به قالیباف رأی نمی دهند.
به عبارت دیگر شما می گویید قالیباف چه تک نامزد اصولگراها در صحنه انتخابات باشد یا کنارش دیگر نامزدهای اصولگرای هم به صحنه بیایند همان 6-7 میلیون رأی را بیشتر نخواهد داشت؟
بله، همان 6-7 رأی را می آورد. یادمان نرود به دلایلی رأی قالیباف نیز نسبت به سال 92 به خصوص در تهران ریزش کرده است، حمایت هایی که قالیباف از جریانات اصولگرایی می کند و متناسب با نظر و سلیقه آنها پوستر در سطح شهر می زند آرای زیادی را از دست داده است. خوش خدمتی قالیباف به اصولگرایان باعث شد خیلی ها که سال 92 به او رأی دادند دیگر به او در سال 96 رأی ندهند. ضمناً این احساس عمومی که سال 92 قالیباف در مدیریت شهر تهران موفق عمل کرد خیلی بیشتر از الان بود اما امروز خیلی ها معتقدند قالیباف تهران را به یک جنگل برج ها و سیمان و بتن تبدیل کرده است، بدون آنکه خدمات شهری بیشتری ارائه دهد یا فضای سبزی به وجود آورد.
چرا مردم به جلیلی اعتماد ندارند چون فکر می کنند شرایط کشور را به قبل برجام بر می گرداند؟
خیر چون حرف و سیاستش را قبول ندارند. چه حرفی مردم از جلیلی شنیدند که نشاندهنده توسعه اقتصادی و توسعه سیاسی باشد یعنی ترسیم کند که او برای 8 سال آینده این مملکت برنامه و طرح دارد.
اما اخیرا جلیلی به اتخاذ مواضع اقتصادی روی آورده است، فکر می کنید با چند سخنرانی می تواند چنین شخصیتی را که توصیف کردید از خود برای مردم به نمایش بگذارد؟
الان هیچ حرف منطقی در حوزه اقتصادی از هیچ اصولگرایی نشنیدم. فقط گفتند خوب، خوب است بد، بد است.
حتی از آقای توکلی؟
حتی از آقای توکلی. آقای توکلی وقتی توتال آمد به دادستان انقلاب شکایت کرد که "بیا این توتال را بگیریم، بزنیم، ببنیدیم، وزیر نفت فلان است" اما دو سه روز بعد قرارداد گردن کلفتی با گازپروم روسیه بسته شد یک کلام آقای توکلی چیزی نگفت. یعنی این قدر او در قبال قرارداد با روس ها سکوت کرد که آدم فکر می کند گازپروم برای روسیه نیست بلکه شرکتی تحت اختیار کمیته امداد امام خمینی است تا عواید قرارداد صرف کارهای عام المنفعه شود. تفاوت بین توتال و گازپروم روسیه وجود دارد، توتال فرانسه آمده ایران را تاراج کند اما گازپروم آمد تا کارهای سازندگی و عمران در ایران انجام دهد.
به خود آقای توکلی هم انتقادتان را گفتید؟
به آقای توکلی نگفتم اما یک چیزی نوشتم با عنوان مبارزه با فساد به شرط چاقو که حالا چون برجام این طوری شد نرسیدم آن را درستش کنم.
برخی می گویند جبهه یکتا و جبهه پایداری اسب تروای احمدی نژاد هستند چون جریان حامی احمدی نژاد معتقدند ائتلاف انتخاباتی اصولگرایان به نتیجه ای منجر نمی شود و مردم از اصولگراها عبور کردند، در آستانه اعلام ائتلاف انتخاباتی اصولگرایان، پایداری گفت چه لزومی به وحدت است، یکتا هم اعلام کرد مکانیزم های ائتلافی همچون شورای هماهنگی نیروهای انقلاب، 6+5 و 7+8 و ... را قبول ندارد. آیا احمدی نژاد با دو بال یکتا و پایداری دارد بازی اصولگراها را خراب می کند؟
نه.
پس هدفش چیست؟
انتخابات مجلس دهم نشان داد پایگاه اجتماعی جبهه پایداری و اصولگرایان تندرو خیلی کم است. احمدی نژاد 10 تا 15 میلیون رأی کاریزماتیک خودش را دارد و این رأی قابل واگذاری به غیر نیست. یعنی اگر به پایگاه رأی خود بگوید به صادق زیباکلام رأی دهید شاید فقط 10 تا 15 درصد آنها به حرف محمود احمدی نژاد گوش کنند بقیه این کار را انجام نمی دهند.
یعنی می گویید احمدی نژاد از طریق یکتا و پایداری قصد خراب کردن بازی اصولگراها را ندارد؟
نه.
احتمال رد صلاحیت شدن روحانی را چقدر می دانید، این روزها زمزمه آن زیاد مطرح می شود؟
این احتمال خیلی زیاد نیست که روحانی ردصلاحیت شود چون در این صورت اعتبار نظام لطمه جدی می خورد و به این معناست که اصولگرایان جز خودشان دیگر حاضر نیستند کس دیگری زمامدار امور قوه مجریه شود.
اجازه است چند سئوال هم درباره خودتان مطرح کنم؟
بفرمایید.
شما با برادرتان خیلی اختلاف دیدگاه سیاسی دارید حاضرید در موضوع برجام با هم بنشینید و مناظره کنید؟
والله مدتهاست که ما چه درباره برجام یا هر موضوع دیگری با یکدیگر صحبت هم نمی کنیم. البته با کمال تأسف این را می گویم اما واقعیتی است که وجود دارد.
اختلاف شما و برادرتان سیاسی است یا خانوادگی؟
سیاسی است چون او با مابقی اعضای خانواده کما بیش رفت و آمد دارد. البته رفت و آمد برادرم با آنها نیز زیاد نیست اما ایشان با من روی دیدگاه های سیاسی ترجیح می دهد که هیچ کاری نداشته باشد.
آقای دکتر شما بارها گفته اید لیبرال هستید و اهل تسامح، گفتگو و مدارا، آن وقت چطور با برادر تنی خودتان بواسطه مسائل سیاسی صحبت نمی کنید؟
در انگلیس یک ضرب المثل است ترجمه فارسی آن می شود، برای رقص تانگو به دو نفر احتیاج است
متوجه نمی شوم!
ببینید گفتن آن برای من خیلی سخت است. ایشان حاضر نیستند هیچ رابطه ایی حتی سلام و علیک با من داشته باشند.
درک آن سخت است؟ یعنی این قدر مسائل یا اختلافات سیاسی برای ایشان مهم است؟
یقینا من اگر از نظر تفکر نزدیک به ایشان می بودم به این حادی نمی شد که ایشان حتی حاضر نشود بامن صحبت کند.
پس شما قطع ارتباط نکردید؟
نه اتفاقا به احترام مادرمان من تلاش هم داشته ام که رابطه به تار مو برسد اما پاره نشود. اما خوب نشد مسائل سیاسی برای ایشان خیلی جدی و مهم هستند.
چه طور از پدری که تجارت و بازرگانی می کرد فرزندانی اهل سیاست و فلسفه پرورش پیدا کردند؟
پدرم تا کلاس چهارم، پنجم دبستان بیشتر درس نخواند ولی فوق العاده با هوش بود. پدرم درس نخوانده بود و ثروت پدری هم نداشت و از یک خانواده طبقه متوسط رو به پایین بود. به علاوه در کودتای 28 مرداد مغازه اش واقع در فلکه دروازه قزوین را تاراج کردند، بعد از آن واقعه دوباره شروع به کار کرد و ظرف 20 سال یکی از تجار واردکننده لوازم کامیون از انگلیس، فرانسه و آلمان شد. این خیلی جالب است. پدرم فوق العاده آدم درستی بود و این طور نبود که با کلاهبرداری به این موقعیت رسیده باشد چون اگر تاجر درست نباشد نمی تواند در محیط بازار رشد کند. پدرم خیلی علاقه داشت فرزندانش درس بخوانند. حتی خواهرمم که اسفند 94 فوت شد استاد علوم تربیتی دانشگاه تهران بود. خواهرم دکتری فلسفه خود را از دانشگاه برادفورد انگلیس گرفت. اصلا پدرم مشوّق اصلی خواهرم برای درس خواندن بود. آن زمان کم افرادی از خانواده های سنتی بودند که نسبت به درس خواندن دختر اینقدر مشتاق باشند. پدرم بعد از کودتای 28 مرداد سرخورده شد و سیاست را کنار گذاشت ولی به سمت عرفان و مثنوی و حافظ رفت بنابراین خیلی هم تعجب آور نیست که اصرار می کرد فرزندانش درس بخوانند.
چرا هر سه فرزند پدرتان در حوزه فلسفه و سیاست تحصیل کردند؟
همه ما با یک توقف به آن سمت رفتیم. خواهرم تاریخ خواند و لیسانس تاریخ گرفت بعد دنبال فلسفه رفت. من رشته مهندسی شیمی خواندم و بعد وارد حوزه تحصیلی در رشته علوم انسانی شدم، برادرم نیز در دانشگاه منچستر مهندسی برق خواند و بعد در رشته فلسفه ادامه تحصیل کردید.
شما هم در جناح اصولگرا و هم در جناح اصلاح طلب منتقد دارید و می گویید براذرتان هم با شما به علت اختلاف افکار و نظرات سیاسی دیگر صحبت نمی کند، چه رسالتی برای خودتان قائل هستید که در همه موضوعات اعم از سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، تاریخی و هنری به طرح دیدگاه بپردازید؟
خوب از من می پرسند.
ما خبرنگارها وقتی به دیگر صاحب نظران زنگ می زنیم می گویند "حوزه من فقط اقتصادی، سیاست خارجی، اجتماعی یا سیاست داخلی است و در دیگر موضوعات صحبت نمی کنم" اما گویا شما یک رسالتی را برای خود تعریف کردید که در همه موضوعات صحبت کنید؟
نه مسائل سیاسی و اجتماعی است. من با این انتقاد مواجه شدم.
خود من یک بار در موضوع جام جهانی به شما زنگ زدم و از شما مصاحبه گرفتم.
جام جهانی یکسری ابعاد اجتماعی واقعا مهمی دارد. من کاری به دیگران که علوم انسانی خواندند ندارم اما به عنوان کسی که دارد در حوزه علوم انسانی کار می کند برای من جای علامت سئوال است که چرا این جایگاه و وضعیتی که فوتبال از نظر اجتماعی دارد تنیس یا بسکتبال ندارد.
اما درباره اسکار هم صحبت کردید.
چون اینها همه جنبه های اجتماعی دارد.
صحبت کردن درباره همه مسائل را حسن می دانید یا ایراد؟
نه قبح می دانم و نه حسن. معتقدم مهم آن مطلبی است که بیان می شود. همه کسانی که از من ایراد گرفتند و انتقاد کردند که چرا درباره همه موضوعات صحبت می کنم، تا حالا هیچ کدام حتی یک مورد هم نگفتند که " وقتی در فلان موضوع حرف زدی، اشتباه بود و نشان داد هیچی سرت نمی شود".
اما آقای دکتر مجتهدزاده بعد از مناظره ای که شما با آقای دکتر کاشانی درباره کودتای 28 مرداد در خبرآنلاین داشتید در قسمت نظرات کاربران مطلبی نوشت همین انتقاد را مطرح کرد که آقای دکتر زیباکلام در موضوعات تاریخی بهتر است مطالعه بیشتری کند.
من این حرف آقای مجتهدزاده را قبول ندارم. برای اینکه آقای مجتهدزاده دوست دارد همه به مصدق فحش بدهند. در واقع اگر کسی به مصدق فحش بدهد او می گوید "این فرد اطلاعات تاریخی اش خوب است" اما برعکس وقتی کسی از آیت الله کاشانی انتقاد می کند، آقای مجتهدزاده می گوید "این فرد اطلاعات تاریخی کم است". من اگر جای آقای دکتر مجتهدزاده بودم همینجوری کیلویی و کلی نمی گفتم فلانی اطلاعتش کم یا زیاد است بلکه مورد به مورد اشتباهات یا نقاط قوت دیدگاهش را بر می شمردم.
اگر بخواهید درباره موضوع گیری خود از کسی حلالیت بطلبید به خاطر اینکه بعد از مدتی متوجه شدید آن موضع درست نبود، آن فرد کیست و چه گرایش سیاسی دارد؟
گفتن این حرف مقداری سخت است اگر بگویم هرچقدر فکر می کنم موردی را پیدا نمی کنم که واقعا از کسی بخواهم حلالیت بطلبم و عذرخواهی کنم چون معنایش این می شود که فوق العاده آدم متکبر و خودخواهی هستم و نمی خواهم اشتباهاتم را قبول کنم. اگر قرار باشد از یک نفر بابت نگاهی که به او داشتم و آن نگاه بعدها چقدر دچار جرح و تعدیل شد عذرخواهی کنم قطعا آن یک نفر مهندس مهدی بازرگان است.
چرا؟
چون نگاهی که به او در سال 58 و 59 داشتم نگاه خیلی والایی و ستایش انگیزی نبود ولی الان بعد از گذشت 37 سال احترامم به مهندس بازرگان خیلی خیلی بیشتر از 37 سال پیش است. من به مهندس بازرگان هیچ گاه اسائه ادب نکردم ولی این نگاهی که الان به آقای بازرگان دارم قطعا در سال 58 نداشتم و خودم از خودم خجالت می کشم.
در جمع اصولگرایان آیا کسی نیست که بخواهید از او حلالیت بطلبید؟
نه حقیقتش. اظهارنظرهایی که درباره آنها کردم کم و بیش همان نظرات را دارم مثلا من به قالیباف، بادامچیان، حمیدرسایی، احمدی نژاد و دیگران چی گفتم که باید از او حلالیت بطلبم.
منبع: خبرآنلاین