نشریه خط حزب الله در آخرین شماره خود بخشهایی از بیانات رهبر معظم انقلاب درباره راهکارهای رشد اقتصاد را منتشر کرده است.
نشریه خط حزب الله در آخرین شماره خود بخشهایی از بیانات رهبر معظم انقلاب درباره راهکارهای رشد اقتصاد را منتشر کرده است.
به گزارش جماران ، در شصت و سومین شماره نشریه «خط حزب الله» در مطلبی با عنوان «اقتصاد رشد خواهد کرد اگر...» آمده است:
پر بیراه نیست اگر بگوییم بزرگترین منازعه 200 سال اخیر ایران، منازعهی "پیشرفت و ترقی" است. از بعد از جنگهای ایران و روس، که منجر به شکست ایران و واگذاری بخشهای مهمی از سرزمین ایران به قوای تزاری شد، همواره این پرسش برای کارگزاران حکومتی و دولتی مطرح بود که علت شکست ایران چه بوده است؟ عباس میرزا که به عنوان یکی از اصلیترین چهرههای حکومتی این جنگها شناخته میشود، غمگینانه از ژوبر، سفیر ناپلئون بناپارت در عثمانی و ایران دربارهی علت این شکست چنین میپرسد: چه قدرتی است که به شما برتری و مزیتی را که نسبت به ما دارید عطا میکند؟ علت ترقی روز افزون و ضعف مداوم ما چیست؟... آیا مشرق زمین از لحاظ جمعیت، حاصلخیزی و ثروت کمتر از اروپا است؟... من که نمیتوانم چنین امری را قبول کنم. اجنبی، حرف بزن. با من بازگوی که برای بیدار کردن ایرانیان از خواب غفلت چه باید کرد؟
عباس میرزا تشخیص درد و علت شکست ایران را عقبافتادگی از کاروان علم و پیشرفت دنیا فهمیده بود. او راه چاره را، اعزام جوانان به خارج از کشور و تحصیل علوم و فنون روز دنیا میدانست. روشی که در نهایت به شکلگیری گروه یا طبقهای به نام روشنفکران غربگرا انجامید. اما این جماعت منورالفکر هم دردی از درهای کشور را دوا نکردند. بعد از او، امثال امیرکبیر نیز اقدامات مثبتی برای پیشرفت ایران انجام دادند و حتی مستشارانی از کشورهای غربی هم به اسم توسعهیافتن ایران به این سرزمین آمدند و پولهای هنگفتی به جیب زدند و نسخههای عجیب و غریبی هم صادر کردند، اما در نگاه کلان، این اقدامات نه تنها موجب پیشرفت ایران نشد، بلکه به عقبماندگی بیشتر ایران در عهد قجری و پهلوی انجامید. چرا؟ به دلیل اینکه «در یک دوران طولانی، ژنِ ناتوانی، ژنِ نمیتوانیم، ژنِ وابستگی به دیگران را در ما تزریق کردند؛ در یک دوران طولانی، از دوران قاجار تا دوران پهلوی... نتیجه این شد که ما به عنوان یک ملّت، هویّتمان در ذیل غرب تعریف شد. 28 /7 /95» در همهی نسخههای تجویزی برای پیشرفت، وابستگی ایران به غرب محور اصلی بود.
این چرخه اما با ظهور انقلاب اسلامی به انتهای خود رسید. در واقع بزرگترین هنر امام (ره) و انقلاب او آن بود که چرخه «وابستگی به غرب» برای پیشرفت را حذف، و جای آن، روحیه «خودباوری و اعتماد به نفس» را زنده کرد. «انقلاب اسلامی یک تحوّل عظیم ایجاد کرد... در انقلاب، خودباوری و اعتماد به نفس، به جنگِ وابستگی رفت... انقلاب [موجب] برافراشتن قدِ خودباوری و سینه سپر کردن خودباوری در مقابل روحیهی وابستگی و ورشکستگی قبلی شد 28 /7 /95» همین موضوع هم موجب شد که پیشرفتهای معتنابهی در عرصههای سیاسی و فرهنگی و اقتصادی رقم بخورد. گرچه هنوز هم با چالشهایی مواجهیم که مهمترین و اصلیترین آن در چند سال اخیر را میتوان در حوزهی اقتصاد دانست.
حال سؤال آن است که چالشهای اقتصادی ما کدامهاست و راهکار برونرفت از آن چگونه است؟ آیا نمیتوان بر این چالشها و ضعفها فائق آمد؟برای پاسخ به این سؤال باید به ابتدای این گزارش بازگردیم. بخش عمدهای از مشکلات کشور، به «شیوه و روش سیاستگذاری» در امر پیشرفت کشور باز میگردد. منازعه اصلی در عرصه اقتصاد، همچنان که گفته شد، منازعه دو جریان وابستگی (غربگرایان) و بومگرایان(استقلالگرایان) است. «در نگاه کلان به اقتصاد کشورمان دو جور نگاه وجود دارد... یک نگاه میگوید که ما پیشرفت اقتصاد را باید از ظرفیّتهای درون کشور و درون مردم تأمین بکنیم... نگاه دوّم به اقتصاد کشور نگاه به پیشرفت اقتصاد با استفاده از کمک بیرون از مرزها است؛ میگوید سیاست خارجیمان را تغییر بدهیم تا اقتصاد ما درست بشود، با فلان مستکبر کنار بیاییم تا اقتصاد رونق پیدا کند... امروز شرایط کشور به ما نشان داده است که این نگاه دوّم یک نگاه کاملاً غلط و عقیم و بیفایده است. 1/1/94» عقیم و غلط بودن نگاه دوم، مبتنی بر تجربهی تاریخی است که ملت ایران، همواره در طول 200 سال اخیر آن را آزموده و ناکارآمدی آن را به عینه دیده است. امروز که موارد متعدد نقض برجام از سوی آمریکاییها ملاحظه میشود، بیشتر و بهتر از گذشته میتوان به عقیم بودن این نسخهها و «نقطههای خیالی» پی برد. شاید به همین علت بود که رهبر انقلاب در پایان «سند صیانت» ابلاغی به رئیسجمهور محترم، صراحتا مرقوم فرمودند: «گشایش اقتصادی و بهبود معیشت و رفع معضلات کنونی جز با جدّی گرفتن و پیگیری همهجانبهی اقتصاد مقاومتی میسّر نخواهد شـد. 29 /7 /94»
حال میتوان دریافت که از دل همین نگاه و نسخه های اشتباه "اولویتهای اشتباه" هم بیرون میآید. عباس میرزاها تصور میکردند با اعزام دانشجو به فرنگستان میتوانند موجب پیشرفت ایران شوند، حال نیز تفکری اشتباه میپندارد با ورود مظاهر سطحی یا غیر زیربنایی پیشرفت مانند ماشینآلات یا وسائل پیشرفته حمل و نقل، میتوان به توسعه دست یافت. اما مبتنی بر نگاه بومگرایانه، «پیشرفت اقتصاد را باید از ظرفیّتهای درون کشور و درون مردم تأمین بکنیم... برای رونق اقتصادی نگاه کنیم به امکانات درونی کشور و استعدادها را و ظرفیّتها را بشناسیم، آنها را بدرستی به کار بگیریم، [آن وقت] اقتصاد رشد خواهد کرد. 1 /1 /94»
منبع:ایسنا