روزنامه همدلی در گفت و گو با فیضالله عربسرخی، فعال سیاسی اصلاحطلب نوشت: انتخابات 96 با خود نام حسن روحانی را به همراه دارد. افرادی که خرداد 92 با حمایت از روحانی او را به صندلی ریاست جمهوری رساندند با سخنانشان حمایت از روحانی را تکرار میکنند.
به گزارش جماران، در ادامه این گفت و گو می خوانیم: این بار دیگر روحانی برایشان تنها چهرهای نزدیک بههاشمی و خاتمی نیست. روحانی حالا کارنامهای چهارساله دارد که به زعم اصلاحطلبان قدرت او را تثبیت خواهد کرد. تا اردیبهشت96 بازار رسانهها هم داغ میشود. فیضالله عربسرخی، فعال سیاسی اصلاحطلب که به گفت و گو با همدلی نشسته است، با وجود آنکه ضعف رسانهای دولت را از نقطه ضعفهای آن میداند، ریاست جمهوری دوباره روحانی را قطعی میداند. او در این گفت و گو یادآوری میکند که روحانی اصلاحطلب نیست و نباید از او انتظار اصلاحطلبی داشت، بلکه روحانی را باید بر اساس برنامههایش ارزیابی کرد.
**اجازه دهید در همین ابتدا از شما بپرسیم که آیا آقای روحانی را پیروز انتخابات اردیبهشت میدانید؟
برای ارزیابی عملکرد دولت روحانی، باید دو مقطع مورد بررسی قرار بگیرد تا بتوانیم بگوییم دقیقا چه اتفاقی افتاده و چه کاری انجام شده است. یک مقطع بررسی زمانی است که دولت آقای روحانی بر سر کار آمد و مقطع دوم شرایط کنونی است. وقتی شما یک نرخ رشد 6.8داشتهاید که به حدود مثبت هفت در صد رسیده و یا تورم 40درصدی به 8 و 9درصد رسیده است. یعنی وضع کشور در سال92 بسیار اسفبار بود. بنابراین این دو وضعیت را باید با هم ارزیابی کنیم تا ببینیم از کجا به کجا رسیدهایم. یک زمان هم میخواهیم وضع موجود را با وضع مطلوب مقایسه کنیم. وضع موجود با وضع مطلوب خیلی فاصله دارد، این در حالی است که در مقایسه وضع موجود با وضع سال 92 متوجه تغییرات میشویم. به نظر من جهت فلشها عموما مثبت شده است. اما آیا مشکلات ما سامان لازم را پیدا کرده است؟
به نظر من هنوز خیلی فاصله وجود دارد. سختی کار این است که باید این مطالب را با زبان همهکسفهم و به زبان ساده برای جامعه توضیح داد. اتفاقا مشکل و ضعف رسانهای دولت یکی از بزرگترین و بارزترین نقطه ضعفهای آن است. بالاخره در این مملکت رسانههای عمده در اختیار دولت نیست و در اختیار جناح مقابل دولت است. آنها با این ابزارها در کار دولت اخلال ایجاد میکنند. شما میبینید موضوعاتی پیش میآید که در بازتاب دادن آن مسائل با کمال بیانصافی و جفا در حق ملت و دولت عمل میشود.
**شما مشکل را از کدام سو میبینید؟ آیا رسانههای طرفدار دولت اشتباه میکنند، سخنگوی دولت کمکاری میکند یا خود تیم رسانهای نهاد ریاست جمهوری؟
تیم رسانهای که باید عملکردها را تدوین کند و به جامعه گزارش دهد. از یکسو دولت در این زمینه ضعیف عمل میکند و از طرف دیگر چون رسانههای عمده، توسط جریان تندرو و مقابل دولت هستند کار دولت را تخریب میکنند. به عنوان نمونه در زمینه حادثه قطار در سمنان گزارش تهیه میشود. به صورت قطعی اشکال از مدیریت نبوده، بلکه به نیروهای اجرایی و عملیاتی برمیگردد. اما خلاف این موضوع در رسانههای ملی به جامعه منعکس میشود. یا مثلا فیشهای حقوقی، فارغ از درست یا غلط بودن آنها، مجموعشان به 23 میلیارد تومان رسید. ما شاهد آن بودیم که رسانه ملی با تمام ظرفیت به فیشهای حقوقی پرداخت، اما سوءاستفادههای بزرگتری که توسط دولت شناسایی، برای مراجع قضایی ارسال شده و حتی بعضی از آنها به محکومیت ختم شده، در رسانه ملی بازتابی چندانی پیدا نکرد.
**در جمع بندی این بحث به نظر شما دستاوردی هست که آقای روحانی به وسیله آن بتواند قاطعانه در انتخابات ظاهر شود؟
شما در این شرایط نمیتوانید از دولت انتظار نمره 20 داشته باشید، اما به نظر من عملکرد دولت قابل قبول است. کشور در وضعیت رسیدن به نقطه قطع صدور نفت بود. حدودا 950هزار بشکه نفت صادر میشد و برنامه بعدی اعمال تحریم برای حذف همین مقدار یعنی قرار دادن کشور در وضعیت نفت در برابر غذا بود. اما دولت روحانی توانست اجماع جهانی را بشکند و با مهمترین کشورهای دنیا توافق کرده و حتی شورای امنیت را هم پشتوانه توافق خود کند تا بخشهای مهمی از تحریمها مثل نفت، حمل و نقل، تحریمهای بانکی و بیمهای برداشته شود. بخشی از دلایل بهبود شاخصهای اقتصادی به همین توافق مربوط میشود.
**این یعنی اگر اتفاق غیرمنتظرهای نیفتد آقای روحانی پیروز خواهد بود؟
من معتقدم آقای روحانی رقیب جدی ندارد. چهرههای برجسته جبهه اصلاحات تایید صلاحیت نمیشوند. در جناح مقابل هم رقیبی که توان رقابت با روحانی داشته باشد وجود ندارد.
**حتی آقای قالیباف؟
حتی آقای قالیباف. زمانی که آقای روحانی خیلی ضعیفتر از الان بود آقای قالیباف یک سوم روحانی رای آورد. امروز آقای روحانی فرد ناشناختهای نیست. روحانی چهرهای است که تواناییهای خود را در سیاست خارجی، اقتصاد و.. . نشان داده است.
**به نظرتان چقدر ممکن است چهرهای مثل احمدینژاد در سال 84 بدون توجه رسانهها وارد میدان شود؟
وارد ماجرای آقای احمدینژاد نشوید. آقای احمدینژاد با 5 میلیون رای به دور دوم رفت. این در شرایطی بود که اصلاحطلبان رای کمی نداشتند. در شرایطی که رای اصلاحطلبان تقسیم شده بود، احمدینژاد به دور دوم رفت و آنچه پیشبینی میشد اتفاق افتاد.
**به بحث دور دوم اشاره کردید. این روزها اصولگرایان به این هم فکر میکنند که هرکس در انتخابات با آقای روحانی به دور دوم برود پیروز میشود. چقدر این بحث قابل پیشبینی است؟
وقتی که آرای ما در دور اول پخش نمیشود، چون با یک نامزد در صحنه حاضر میشویم، بنابراین دلیلی برای شکست در مرحله دوم باقی نمیماند.
**به ردصلاحیت روحانی چقدر احتمال میدهید؟
من این قضیه را منتفی میدانم. چون آقای روحانی رئیس جمهور مستقر است و کلیه فعالیتهای او در چارچوب قانون است.
**یعنی اعضای شورای نگهبان به آقای روحانی نظر مثبتی دارند؟
بحث این نیست که نظرشان به روحانی مثبت است یا منفی. اگر رئیس جمهورکاری کرده تا رد صلاحیت شود، باید به مردم اطلاع داده شود و ما چنین بحثی را در مورد آقای روحانی نداریم.
**شما در متن جریانات سال 80 قرار داشتید. بعضی گفتهاند که آقای خاتمی هم در سال 80 در مظان ردصلاحیت قرار داشت. چنین قولی درست است؟
جریانات افراطی با طرح شایعات سعی میکنند موقعیتها را تضعیف کنند. این حرف هیچ وقت به صورت جدی مطرح نشد.
** هدف از طرح چنین بحثی میتواند تضعیف پایگاه رئیس جمهور در بین مردم باشد. این طور نیست؟
متولیان باید کمک کنند مسائل همان گونه که واقعیت دارد انعکاس پیدا کند تا دچار ریزش رای به خاطر فضاسازی روانی نشویم.
**بحث دیگری که وجود دارد این است که در انتخابات 92شخصیتها پشت آقای روحانی قرار گرفتند و بسیاری از جوانان به بزرگان اصلاحطلب اقتدا کردند. بخشی از جوانان امروز میگویند ما از آقای روحانی انتظاراتی داشتیم که به آنها جامه عمل پوشانده نشده است. چه پاسخی برای این افراد وجود دارد؟
برای پاسخ به این سوال نیاز به ارزیابی درستی داریم که در سوال اول به آن پرداختم. شما باید فضای سیاسی جامعه امروز را با سال 92 و 91 مقایسه کنید. با مقایسه این دو وضعیت متوجه بهبود خواهیم شد. لغو سخنرانی خیلی بد است، اما اگر امروز سخنرانی برگزار میشود و تعدادی از آنها لغو میشود در وضعیت قبلی اصلا سخنرانی برگزار نمیشد. اگر ما فکر کردیم با آمدن آقای روحانی همه مشکلات حل میشود، تصورات درست و دقیقی نداشتیم. ما در دوران آقای احمدینژاد روزانه تولید مشکل داشتیم و الان روزانه حل مشکل داریم. اما مشکلات آنقدر زیاد است که به این سرعت تمام نمیشود. من معتقدم اگر آقای روحانی در پایان 8سال بتواند کشور را به سال 84 برساند، معجزه کرده است. اما من باور چنین تصوری ندارم که ایشان بتواند در همه حوزهها کشور را به سال 84 بازگرداند. ساختار نظام اداری ما در آن 8سال منهدم شد. برای بازسازی همه اینها تلاش شده است. همانطور که عرض کردم اگر بگویم نمره دولت 20 است خلاف واقع سخن گفتهام، اما در اینکه دولت نمره قابل قبولی داشته تردید ندارم.
**توقعی مثل رفع حصر در 4سال اول دولت آن هم از شخص آقای روحانی توقع به جایی بوده؟
نه توقع به جایی بوده و نه آقای روحانی قولش را داده است. آقای روحانی گفته من برای رفع حصر تلاش میکنم و تلاش هم کرده. من اطلاع دارم که آقای روحانی با مراجع تصمیمگیر لابی و مذاکره کرده، اما موفق نشده است. ایشان نمیتوانست و نمیتواند متعهد به رفع حصر باشد. او هم به این باور دارد که رفع حصر به نفع کشور است و هم اینکه تلاشش را کرده است.
**به جز آقای روحانی افراد دیگری هستند که در این زمینه تلاش کرده باشند؟
بله، بعضی از نمایندگان بودهاند و خودشان حتی در مصاحبههایشان این را بیان کردهاند. گامهای کوچکی هم برداشته شده است.
**اینکه آقای روحانی در دولت خود از نیروهای اصلاحطلب تا نیروهای اصولگرا استفاده کرده است؛ به نظر شما آقای روحانی عامدانه خواسته است ترکیبی از کل نیروهای نظام را در مجموعه خود داشته باشد یا اینکه نمیتوانست غیر از این کاری بکند؟ اصلا ما باید چه توقعی از روحانی درباره ترکیب دولتش میداشتیم؟
توجه داشته باشید که آقای روحانی هیچ وقت نگفته است که من اصلاحطلبم. او خودش را به عنوان یک چهره معتدل معرفی کرد. منطقی این است که بگوییم ما از آقای روحانی توقع داریم برنامه خودش را اجرا کند. ما نباید از آقای روحانی اجرای یک برنامه اصلاحطلبانه را انتظار داشته باشیم، بدون اینکه خودش را اصلاحطلب معرفی کرده باشد. بنابراین ما برای ارزیابی کار آقای روحانی باید سراغ برنامه او برویم. آقای روحانی گفته بود من از معتدلین هر دو جناح و افراد کارآمد استفاده میکنم. من شخصا معتقدم اگر آقای روحانی تیم اجرایی خود را منسجمتر میکرد، کارآمدی دولت بالاتر میرفت، اما معتقد نیستم نحوه چیدمان دولت خلاف سیاستهای اعلام شده ایشان است. اگر هم میخواهیم به آقای روحانی نمره بدهیم باید بر اساس برنامهاش نمره بدهیم.
اینکه چرا اصلاحطلبان هم از ایشان حمایت کردند به این خاطر بود که فکر میکردند از طریق آقای روحانی بیشتر میتوانند به مطالبات خود نزدیک شوند تا از طریق نامزدی دیگر. اگر آن زمان آقای عارف در صحنه میماند حتما چنین موقعیتی نصیب جریان اصلاحات نمیشد. کنار رفتن یکی از دو نامزد باعث منسجم شدن فضای سیاسی به نفع روحانی شد و منجر به رایآوری ایشان شد. آقای روحانی یعنی برنامهاش.
**درباره 96 ما همچنان میبینیم اتحاد اصلاحطلبان روی آقای روحانی است، اما سال 1400 هم وجود دارد. شما امروز چهرهای را متصور هستید که در سال 1400 قابلیت رایآوری و عبور از فیلتر تایید صلاحیتها را داشته باشد؟ به عبارت دیگر اصلاحطلبان در زمینه چهرهسازی چقدر موفق عمل کردهاند؟
به سال 92 که برمیگردیم میبینیم آقای روحانی در ابتدا 7 تا 8درصد رای داشت. پس اتفاقی افتاده که باعث میشود آقای روحانی بالای 50درصد رای بیاورد. بنابراین هم رشدی در جامعه اتفاق افتاد و هم قدرت سازماندهی و بسیجکنندگی شکل گرفت. این دو در کنار هم آقای روحانی را رئیسجمهور کرد. در انتخابات سال 94 هم تمام چهرههای شناخته شده و با تجربه رد صلاحیت شدند و از تعدادی چهره کمتجربه و گمنام مجلسی تشکیل شد که بهتر از مجلس قبلی است. چون کار یک کار جمعی و جریانی است و در موقع خودش حتما نتیجه خواهد داد. ضمن اینکه دیگران هم دریافتهاند که با ردصلاحیت مشکلشان حل نمیشود. با رد صلاحیت آقای هاشمی رای ایشان پشت کس دیگری قرار گرفت. در انتخابات مجلس هم عینا این اتفاق افتاد.
**اگر یک روز بزرگان اصلاحطلبان نباشند، آن روز تکلیف چیست؟
همین سازماندهیهایی که به همت بزرگان ایجاد شده. جامعهای که پیام بزرگان را درک میکند وضعیتهای دیگر را هم درک میکند. اکنون یک سازماندهی در سطح نخبگی ایجاد شده و ارتقا و رشدی هم در جامعه اتفاق افتاده است. این دو عامل در دو انتخابات گذشته هم نتیجه داده است. آیا این برنامه نمیتوانند برای گامهای سوم و چهارم موثر واقع شوند؟
**با این حال از همان زمانی که لیست امید از سوی شورای عالی سیاستگذاری ارائه شد میشد رصد کرد که پیام ویدئویی آقای خاتمی غوغایی به وجود آورد و بسیاری از مردم برای رای دادن ترغیب شدند و این نشاندهنده تاثیر بزرگان جریان اصلاحطلب است. آیا این سازماندهیهایی که به آن اشاره کردید، خواهند توانست در آینده بدون تکیه بر بزرگان نقشآفرین باشند؟
در این زمینه نباید پاسخ قاطع داد. مسیری پیش روی ما قرار دارد و همه ما برای آن تلاش میکنیم. آقای خاتمی هم دارند سعی میکنند که اصلاحطلبان را به یک سازماندهی قابل قبول برسانند. از طرف دیگر ابزارهایی امروز وجود دارد که قبلا وجود نداشته است. رسانهها روزبهروز تکامل بیشتری پیدا میکنند و درک جامعه ما روز به روز بیشتر میشود. با این حساب نمیتوان انتظار داشت که مردم در سال 1400 بهتر از 94 عمل کنند؟
**بحث اینجاست که احزاب و تشکلهای ما توانستهاند مردم را حزب محور کنند یا خیر؟
جامعه ما هنوز حزبمحور نیست، اما بالاخره جریان اصلاحطلب توانسته سازماندهی انجام دهد. مجموعه شرایط داخلی، بینالمللی و جریان آزاد اطلاعات هم باعث رشد جامعه شده است. همه اینها با هم اتفاق میافتد و به همین خاطر ما در انتظار پسرفت نیستیم. در این روند فکر میکنیم وضع روز به روز بهتر میشود. مهم این است که تاکتیکها و استراتژیهای کلی ما درست باشد.