آذین موحد، استاد اخراج شده دانشگاه تهران گفت: چندین مورد اتهام زدند. تشویق دانشجویان به برگزاری تجمعات غیرقانونی، تشویق دانشجویان به کشف حجاب، همراهی با عناصر ضد انقلاب، امضای بیانیه در راستای حمایت از اغتشاشگران، رفتارهای برخلاف نظام،‌ کشف حجاب و تعطیلی کلاس درس و تحریک دانشجویان و اغتشاشگران از جمله این اتهامات بود. هیچ ادله و شواهدی نداشت. بارها گفتم مستندات این اتهامات چیست؟ اتهاماتشان واقعا بی اساس بود زیرا من به قساوتی که رئیس دانشگاه اجازه داده بود اتفاق بیفتد، معترض بودم.

به گزارش جماران؛ خبرآنلاین نوشت: فراگیری موسیقی را در مدرسه بین المللی تهران آغاز کرد و پس از اخذ دیپلم عازم آمریکا شد. مدرک لیسانس و فوق لیسانس خود را از دانشگاه کالیفرنیا و دکترای خود را از دانشگاه ایلینوی در رشته نوازندگی فلوت دریافت کرد.

دیپلم بگیری و مستقیم بروی آمریکا، لیسانس و فوق لیسانس را از دانشگاه کالیفرنیا و بعد هم دکترا را از دانشگاه ایلینوی بگیری و مستقیم برگردی ایران. در سال ۲۰۰۱، برنده بورس تحقیقاتی از دانشگاه هاروارد شوی و مطالعات فوق دکترا در حوزه روانشناسی موسیقی و علوم نوازندگی را هم در این دانشگاه انجام دهی اما باز هم برگردی کشورت. 

این‌ها فقط چند سطر از رزومه کاری آذین موحد است،‌ کسی که  از سال ۱۳۷۲ عضو هیئت علمی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است. همچنین استاد مدعو دانشگاه پرتلند و دانشگاه آیونین یونان بوده و در بسیاری از شهرهای جهان با ساز تخصصی خود، فلوت، کنسرت اجرا کرده‌، اما در کنار چنین عناوین برجسته‌ای، دو سال از حذف او از دانشگاه تهران و یا بهتر بگویم محروم ماندن دانشکده هنرهای زیبا از او می‌گذرد.

او وقتی که اولین بار خبر انفصال از خدمتش رسانه‌ای شد به خبرآنلاین گفت: «چرا مطالبات مسالمت‌آمیز دانشجویان منجر به ضرب و شتم شد، قاعدتاً نظام مدیریتی و انتظامی دانشگاه تهران باید قادر می‌بود با اندیشیدن روش‌های درست و تعامل صحیح با جناح‌های مختلفِ دانشجویی شرایطی ایجاد کند که مطالبات مطرح شوند اما کتک‌کاری ایجاد نشود، کتک‌کاری سهم دانشگاه نیست، من چه‌طور می‌توانستم در شرایطی که دانشجوها در دانشگاه وضعیت امنیتی خوبی نداشتند سر کلاس درباره زیبایی شناسی موتزارت درس بدهم، اصلاً امکان این وجود نداشت و تمرکز یادگیری هم در دانشجویان مهیا نمی‌شد.»

مشکل او در این مدت نه تنها حل نشده که علی‌رغم وعده‌های وفاق و بازگرداندن اساتید اخراج شده به دانشگاه‌ها، حکم انفصال از خدمت آذین موحد، قطعی هم شده است.

 

گفت‌وگو با آذین موحد، استاد تعلیق شده دانشکده هنرهای زیبا را اینجا بخوانید:

 

دو سال پیش بحث انفصال از خدمت شما از دانشگاه مطرح بود و دانشگاه تهران شما را از دست داد. با توجه به اقدامات اخیر دولت چهاردهم برای بازگشت استادان و دانشجویانی که مشکلاتی از این قبیل داشتند، سوال اینجاست مشکل شما حل شد یا همچنان برجاست؟

خیر، من هنوز در انفصال خدمت هستم. هفته پیش تلفنی اطلاع دادند که حکم بدوی مبنی بر شش ماه انفصال موقت که در تاریخ ۱۳ آبان سال ۱۴۰۲ صادر شده بود و مدت‌ها در انتظار صدور رای قطعی بود، بالاخره تایید شده و حکم قطعی مبنی بر انفصال شش ماه به اجرا گذاشته خواهد شد که معنایش این است که بنده تا فروردین ۱۴۰۴ به دانشگاه بازنخواهم گشت.  یکبار برای گرفتن حکم به دفتر کمیسیون تخلفات انتظامی دانشگاه مراجعه کردم که موفق نشدم حالا این هفته دوباره مراجعه خواهم کرد. بنابراین پیرو سوال شما، خیر اتفاق جدیدی نیفتاده و طبق اطلاعاتی که به من داده‌اند، رای قطعی که عدم صدور آن باعث شده بود بنده قریب به دو سال بلاتکلیف و در تعلیق باشم، بالاخره صادر شده و همان اتهامات کذب و دروغی که در حکم بدوی مطرح شده بود بدون هیچ‌گونه تغییری تایید و محکومیت بنده قطعی شده است.

 

شما در این مدت پیگیری کردید که بدانید تکلیف چیست؟

بله، دانشگاه تهران در طول یکسال گذشته دوبار سعی کرد مرا سرکلاس برگرداند ولی هیچ توجهی به پرونده کذبی که حراست دانشگاه علیه من در کمیته تخلفات انتظامی هیئت علمی باز کرده بود، نمی‌کردند، بعنی مایل نبودند توجه کنند، ترجیح می‌دادند مسئله را کتمان کنند، می‌گفتند همین‌طوری برو سر کلاس. من نمی‌پذیرفتم و می‌گفتم این برخلاف قانون است که می‌گوید در صورتی که شکایتی علیه استادی مطرح شده، تا زمان رسیدگی نهایی و صدور حکم قطعی، استاد باید در تعلیق بماند.

البته تعلیق به معنی عدم حضور در کلاس درس است نه به معنای قطع حقوق. دانشگاه تهران در زمان ریاست  قبلی تخلف کرد و بر خلاف آیین نامه حقوق مرا قطع کرد. پس از قطع حقوق چون متوجه شدند اینگونه فشارها بر من اثری ندارد پرونده شکایت علیه من باز کردند و چندین بار برای تفهیم اتهام و توضیحات و ارعاب، بنده را بردند و آوردند اما همزمان حقوقم را جاری کردند، آن وقت می‌خواستند زیرآبی بروند و بنده را خارج از رویه قانونی به سر کلاس برگردانند من هم قبول نکردم چون با یک پرونده شکایت، حراست می‌توانست مرتبا مزاحمت ایجاد کند و به عنوان اهرم فشار از پرونده سوء استفاده کند. من هم مکررا بر رعایت ضوابط اداری خودشان پافشاری کردم که تا زمانیکه تکلیف پرونده روشن نشده بعلاوه کلیه حقوق های بلوکه شده‌ام پرداخت نشده، سر کلاس برنمی‌گردم. آیا نباید دانشگاه روال قانونی را طبق آیین نامه‌های هرچند فاسد خودش رعایت کند؟

در این دوران دو بار بازگشت من مطرح شد که چون با رفتارهای سوری و غیر رسمی بود، من نپذیرفتم. آقای دکتر مقیمی که ریاست سابق دانشگاه بودند که جز عوام فریبی و مغلطه و سفسطه کار دیگری نمی‌کردند. پس تکلیف با ایشان معلوم بود. بار دیگر که گروه موسیقی به دلیل فشارهای دانشجویان و نامه‌ها و اعتراضات آنان تمایل به بازگرداندن من نشان داد، باز هم اعلام کردم که تا پرونده مختومه اعلام نشود و حقوق های بلوکه شده پرداخت نشود و نامه بازگشت به کار برایم صادر نشود بازنخواهم گشت، آنها هم با انگ اینکه مسئله پرونده خارج از ید ماست و مشکل اطلاعاتی است، از زیر کار در رفتند.

 

از چه ماهی حقوق شما دوباره برقرار شد؟

از اواسط پاییز سال گذشته حقوق برقرار شد. هم‌زمان با اینکه نام بنده را از سامانه ثبت نام حذف کردند و کلاس‌هایی که سال‌ها کرسی بنده بودند، به افراد دیگر سپردند.  عجیب نیست؟ من هیچگاه درخواستی برای برقراری صرف حقوق نداشتم ما درباره کل موضوع مجادله داشتیم.

شما از پاییز ۱۴۰۱ سر کلاس نرفته‌اید؟

بله، از زمان اعتصاب بچه‌ها و همراهی ما با مطالبات آنها.

دقیقا چه اتفاقی افتاد؟

زمانی که اعتراضات سال ۱۴۰۱ منجر به فضای سرکوب و پرونده سازی علیه دانشجویان شد و دانشجویان را در کمیته‌های انضباطی تهدید و ارعاب می‌کردند و از ثبت نام و حضور در کلاس منعشان می‌کردند، من بارها همراه با دانشجویان پشت در کمیته انضباطی می‌رفتم و تنهایشان نمی‌گذاشتم. من واقعیت را مشاهده کرده بودم لذا در کنارشان بودم تا چنانچه اتهامات نادرست مطرح کنند، افشاگری کنم. این مسایل برای دانشگاه سنگین بود.

وقتی در همان سال ۱۴۰۱، ۲۷ نفر از دانشجویان رشته موسیقی را به کمیته انضباطی فراخواندند، من با ۳ نفر دیگر از اساتید که از آنها درخواست همراهی کردم و با شجاعت پذیرفتند، با آنها به همراه دانشجویان پشت در کمیته انضباطی رفتیم. خب طبیعی است کمیسیون از این بابت مشعوف نشد اما برای حفظ ظاهر حرف‌های ما را شنیدند ما محترمانه متوجه‌شان کردیم که پای حقیقیت ایستاده‌ایم و اجازه تهمت‌های نادرست به ‌دانشجویان‌مان را نمی‌دهیم.  بنابراین مضاف بر  بیانیه‌ای که در آغاز اعتراضات در حمایت از دانشجویان و در راستای هشداری برای توجه به استقلال دانشگاه داده بودم، اینگونه رفتارها و  حمایت‌ها برای دانشگاه سنگین بود. اما این وظیفه هراستادی است. الان هم به استادان روشنگر و آزاده اعتراض دارم، چرا برای روشنگری در کلاس مانده‌اند اما چشمان خود را بر واقعیت‌ها و ظلم و ستمی که به دانشجویان تعلیقی و انضباطی و ستاره‌دار و زندانی روا می‌رود بسته‌اند؟  این چه روشنگری است که استاد ظلم و ستم و مختل شدن آرامش و جوانی و روند تحصیل دانشجویش را نادیده بگیرد.

استادان سایر دانشکده‌ها و رشته‌ها چطور، آنها از این مشکلات و دردسرها ندارند؟

 در دانشگاه تهران، اینطور که به من گفته شده، فقط من و یک نفر استاد دیگر که ایشان هم رسمی تمام وقت و عضو هیات علمی هستند، به تعلیق درآمده‌ایم. اما  می‌دانم در بسیاری دانشگاه‌ها استادان جوان که قرارداد پیمانی داشتند، هنوز مشکلات زیادی دارند و فکر نمی‌کنم حتی آنها را به دانشگاه برگردانده باشند.

اتهام شما در پرونده چه بود؟

چندین مورد اتهام زدند. تشویق دانشجویان به برگزاری تجمعات غیرقانونی، تشویق دانشجویان به کشف حجاب، همراهی با عناصر ضد انقلاب، امضای بیانیه در راستای حمایت از اغتشاشگران، رفتارهای برخلاف نظام،‌کشف حجاب و تعطیلی کلاس درس و تحریک دانشجویان و اغتشاشگران از جمله این اتهامات بود. این مزخرفات هیچ ادله و شواهدی نداشت. بارها گفتم مستندات این اتهامات چیست؟ اتهاماتشان واقعا بی اساس بود زیرا من به قساوتی که رئیس دانشگاه اجازه داده بود اتفاق بیفتد، معترض بودم. ایشان اجازه داده بود نیروهای امنیتی به نام دانشجویان بسیجی وارد دانشگاه شوند و بحران ایجاد کنند و یا حراست و کمیته انضباطی حقوق برحق دانشجویان را پایمال کنند.

مثلا بی دلیل دانشجویان رشته موسیقی را از خوابگاه منع کردند یا ناگهان دانشجویان رشته موسیقی را از بین این همه دانشجو، ممنوع الورود کردند. شاهد بودیم که دانشجویان از در بیرون می‌رفتند و آنها را می‌گرفتند یا شبانه می‌بردند. نیروهای حراست بی ادبی و بددهنی و قلدرمابی می‌کردند و به حرمت مقدس دانشگاه و کرامت دانشجویان تخطی می‌کردند.  من در مقابل این چیزها سکوت نمی‌کردم.

 

کسی از دولت چهاردهم سراغ شما آمده یا پیگیر کارتان هست؟

خیر، فقط روز ۳ مهر ۱۴۰۳ از دفتر کمیسیون تخلفات دانشگاه به من زنگ زدند و گفتند حکمت قطعی شده است.

 

یعنی نه تنها پرونده حل نشد بلکه شما را محکوم هم کردند؟

بله، اینطور است. هرچند هنوز حکم مکتوب به دستم نرسیده اما شفاها اینطور اعلام شده است.  

 

این مدت دانشگاه تهران رفته‌اید؟

بله، وقتی پایان نامه‌ها دفاع می‌شد دانشجویان لطف داشتند و تعدادی از پایان نامه‌ها را به من اهدا می‌کردند یا مرتبا برای کنسرت‌های دانشجویی دعوت می‌شدم. البته در یک مورد در تیرماه امسال اجازه داده شد جلسه دفاع از پایان‌نامه‌ای که از پیشتر استاد راهنمایش بودم، حضور داشته باشم و جلسه دفاع صورت پذیرد.

 

اما از تدریس محروم ماندید؟

خانه من سی سال است که  مکان درس و تمرین و کتابخانه و دورهمی و زندگی دانشجویان رشته موسیقی دانشگاه تهران بوده است. هرگاه امکانات دانشگاه محدودیت ایجاد می‌کرد من در خانه پذیرای دانشجویان بوده‌ام. امروز هم کماکان با نبودن من در دانشگاه، دانشجویان زیادی به منزلم می‌آیند و درس می‌گیرند.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.