اگر افراد دچار کمال طلبی منفی و حمایت مطلق (الّا و لابد) از این یا آن نامزد شوند، ممکن است به جای مطلوب ترین، بدترین نامزد انتخاب شود. مثل انتخابات سال ۱۳۹۲ که کشور بعد از ۱۱ سال، همچنان با پیامد های خسارت بار آن انتخاب، دست به گریبان است.
به گزارش جماران؛ محمد ایمانی در کیهان نوشت: عقلانیت انقلابی، این نیست که افراد یا احزاب، از یک نامزد بُت بتراشند، مجنون وار در او بنگرند و جز زیبایی نبینند. بعد از آن هم، از سر غیرت، پنجه بر صورت دیگران بکشند، تخریب کنند، و افکار عمومی را بیازاراند و نسبت به اصل مشارکت، که نیاز و سرمایه راهبردی کشور است، دلزده کنند.
می توان گفت که هیچ نامزدی، در جامع الاطراف بودن، قابل قیاس با رئیس جمهور شهید نیست. هر چند که شهید رئیسی هم، در زمان حیات، از تشکیک و تخطئه در میان برخی محافل سیاسی خودی در امان نبود. نقد منصفانه، مغتنم است، اما برخی تخطئه ها، بوی بد فهمی و ناسپاسی می داد.
اکنون در آستانه انتخابات، باید کوشید تا بهترین و نزدیک ترین نامزد به تراز ها انتخاب شود. در عین حال توجه داشته باشیم که در میان نامزد هایی که تایید می شوند، ضعیف ترین ها و دور ترین ها نسبت به تراز ریاست جمهوری هم هستند؛
بنابراین، اگر افراد دچار کمال طلبی منفی و حمایت مطلق (الّا و لابد) از این یا آن نامزد شوند، ممکن است به جای مطلوب ترین، بدترین نامزد انتخاب شود. مثل انتخابات سال ۱۳۹۲ که کشور بعد از ۱۱ سال، همچنان با پیامد های خسارت بار آن انتخاب، دست به گریبان است.
اما چالش سال ۱۳۹۲، فقط در تعدد نامزد های انقلابی نبود. برخی از آنان در حالی به تردید افکنی و تخطئه دیگر نامزد های خودی پرداختند که جبهه مقابل، از یک طرف، محمد رضا عارف را وادار کرده بود تا -ولو با ناراحتی شدید و اعتراض- به نفع حسن روحانی کنار برود؛
و از طرف دیگر، به کمک جبهه خارجی و امپراتوری رسانه ای دروغ و تحریف، گفتمان فریبی را بر ساخته بود؛ مبنی بر این که کلید گشایش مشکلات اقتصادی، در بستن با کدخدا (آمریکا) و واگذاری برنامه هسته ای است.
به بیان دیگر، زیر ساخت گفتمانی (تلقی و ارزیابی کلی افکار عمومی)، به اندازه خود نامزد ها، بلکه حتی بیشتر از آنها، در تعیین جهت گیری و نتیجه انتخابات مهم است. موفقیت با کسانی است که در عین توجه به جذابیت های نامزد، توانسته باشد موج اجتماعی بسازند.
چنین موجی -فارغ از درستی یا غلطی هر کدام آنها- در انتخابات های ۱۳۷۶، ۱۳۸۴، ۱۳۹۲ و ۱۴۰۰ ساخته شد و مسیر را برای نامزد پیروز هموار کرد.
اما دوره اخیر از چند جهت متفاوت است: یکی، غیر مترقبه بودن انتخابات (شهادت رئیس جمهور). دوم، امتحان پس دادگی بسیاری از مدعیان در انتخابات ۳ دهه گذشته، که امکان اثر گذاری هیجانی را کاهش می دهد. و سوم، میراث رئیس جمهور شهید و نیمه کاره ماندن برنامه های او.
انتخابات، معادله ای چند مجهولی است و بنابراین نمی توان پاسخ های آسان و دوم دستی به آن داد. انتخابات می تواند آرایش های گوناگونی پیدا کند و بنابر اقتضا، رقابت کنندگان نیز باید بتوانند گارد خود را تغییر دهند.
به نظر می رسد اکنون، زمان آن است که ظرفیت های رسانه ای، به جای قدّیس سازی از نامزد مطلوب خود و ندیدن کاستی ها و نشنیدن نقد های منصفانه، و تخطئه و تخریب دیگران، صرف تبیین مستند و مستدّل وضعیت موجود شود؛
این که رئیس جمهور شهید، کشور و دولت را از کدام گردنه های خطرناک عبور داده، کدام موفقیت ها را به دست آورده، برنامه او کجاها نیمه کاره مانده، و کدام مسیر، پیشرفت است و کدام، عقبگرد؟
تعدد نامزد های انقلابی می تواند در مناظرات، نقطه قوت باشد و ضمنا فرصت دهد تا رای احتمالی هر کدام در نظرسنجی های معتبر ارزیابی شود و وجوه دوگانه جذابیت/ آسیب هر کدام در زمینه رای آوری آشکار شود.
پس از آن، فرصت همدلی و اجماع (یا حتی اصرار بر نامزد خود) وجود دارد. بنابراین، اکنون نباید فرصت روشنگری و برانگیختگی معقول و افزایش امید و اعتماد مردم نسبت به مشارکت را تضییع کرد.
ضمنا باید مراقب تحرکات محافلی که سرگرم دو به هم زنی در میان اضلاع جبهه انقلاب و نامزد ها هستند، بود. انقلابی نیست، هر حلقوم و رسانه و دستی که به درگیری در درون جبهه انقلاب و غافل شدن از فرصت/ تهدید پیش رو دامن می زند.
دو به هم زن ها، اگر نفوذی هم نباشند -که بعضا هستند- افرادی کم ظرفیت و خام اندیش هستند که باید از پیشاهنگی جریان های سیاسی کنار گذاشته شوند.