ایران به دلیل فقدان نظام حزبی، فاقد کاندیداتوری نظام مند در هر انتخاباتی است. به همین دلیل است که چه در انتخابات مجلس شورای اسلامی، و چه انتخابات ریاست جمهوری، ناگهان با موج کاندیداهایی از اقشار گوناگون مردم مواجه می شویم. یکی از ویژگی های مهم این وضعیت، وعده های غیرممکن از نظر اجرایی است که از سوی کاندیداها مطرح می شود. اما بخشی از مردم باز به آن ها اقبال نشان داده، و بعضا صاحب وعده غیرعملی، از صندوق رای بیرون می آید...

به گزارش جماران؛ فروزان آصف نخعی، روزنامه‌نگار، در مطلبی در خبرآنلاین نوشت: وعده ایجاد رفاه برای مردم با ارائه یارانه به مردم، توسط آقای احمدی نژاد، نه تنها کشور را ۵۰ سال به عقب برد که نظام یارانه ای وبال گردن مردم و کشور در ایجاد تورم و گرانی های بیشتر شد. اما نکته آن است که طرح این دست از وعده ها درایران دارای چه زمینه هایی است و ارائه آن از سوی کاندیداهای ریاست جمهوری دارای چه معنایی هستند؟ آیا فیلسوفان در این زمینه دیدگاهی ارائه کرده اند؟ 

ایران به دلیل فقدان نظام حزبی، فاقد کاندیداتوری نظام مند در هر انتخاباتی است. به همین دلیل است که چه در انتخابات مجلس شورای اسلامی، و چه انتخابات ریاست جمهوری، ناگهان با موج کاندیداهایی از اقشار گوناگون مردم مواجه می شویم. یکی از ویژگی های مهم این وضعیت، وعده های غیرممکن از نظر اجرایی است که از سوی کاندیداها مطرح می شود. اما بخشی از مردم باز به آن ها اقبال نشان داده، و بعضا صاحب وعده غیرعملی، از صندوق رای بیرون می آید. این نقیصه بزرگ از منظر توسعه خود یک وضعیت نابسامان است. با آن که در کشورهای توسعه یافته، امر سیاست یک تخصص به شمار می رود که در آن هر کسی راه ندارد، با این همه در چنین کشورهایی نیز گاه وعده های ناممکن، دروغین و مفت، مجال ظهور و بروز می یابد که باعث شده به عنوان یک مساله مرکزی، مورد توجه فیلسوفان اخلاق قرار گیرد. اما این وضعیت به مراتب در کشورهای جهان سوم بدتر است. زیرا وظیفه امر سیاست و سیاستمداری، وابسته به باز گردن یک گره حقیقی، بر اساس راه حل مبتنی بر برنامه نبوده و کاندیداها در صحنه سیاسی، به ارائه برنامه نمی پردازند. دوری از حقیقت، دوری از حل مسایل مردم، ارائه شعارهای پرطمطراق، و دستیابی به کرسی قدرت هدف اصلی کاندیداتوری در کشورهای جهان سوم و توسعه نیافته است. نگاهی به شیوه فله ای کاندیداتوری در این روزها مبین چنین موضوعی است. اغلب افراد بدون در نظر گرفتن وزن وجایگاه خود، اقدام به اعلام کاندیداتوری، ثبت نام، و ارائه وعده هایی کرده اند، که تحققشان غیرممکن می نماید. برای مثال وعده ایجاد رفاه برای مردم با ارائه یارانه به مردم، توسط آقای احمدی نژاد، که نه تنها کشور را ۵۰ سال به عقب برد که نظام یارانه ای وبال گردن مردم و کشور در ایجاد تورم و گرانی های بیشتر شد. اما نکته آن است که طرح این دست از وعده ها درایران دارای چه زمینه هایی است و ارائه آن از سوی کاندیداهای ریاست جمهوری دارای چه معنایی هستند؟ آیا فیلسوفان در این زمینه دیدگاهی ارائه کرده اند؟

 

هری گوردون فرانکفورت
فروزان آصف نخعی

 

انتخابات ایران نیازمند نظریه حقیقت برای دوری از سخنان بیهوده

هری گوردون فرانکفورت ( Harry Gordon Frankfurt) فیلسوفِ آمریکایی دارای تخصص در حوزه فلسفهٔ ذهن، فلسفهٔ اخلاق، نظریهٔ کنش و خردگرایی است. مقالهٔ ۱۹۸۶ او با نامِ در باب حرف مفت، پژوهشی فلسفی دربارهٔ مفهومِ «حرفِ مزخرف» است که چاپِ آن به صورتِ کتاب در سالِ ۲۰۰۵ میلادی به شکلِ عجیبی پرفروش و باعثِ شهرتِ رسانه‌ایِ او و از آن جمله حضورش در برنامهٔ دیلی‌شو شد. در سالِ ۲۰۰۶، او کتابی مرتبط با نامِ «دربارهٔ حقیقت» منتشر کرد که موضوعِ آن از بین رفتنِ بهایِ حقیقت در نزدِ جامعه بود.

فرانکفورت در باره چیستی حرف مفت در یک مصاحبه تلویزیونی می گوید: «این عبارت از عدم توجه به حقیقت و دروغ سرچشمه می گیرد، انگیزه حرف مفت زن این نیست که چیزهایی بگوید که درست است یا حتی نادرست، او در خدمت هدف و پرسش دیگری است. و این سوال که آیا آنچه او می گوید، درست است یا نادرست، واقعا به آن ربطی ندارد، بلکه به دنبال آن جاه طلبی است.»

 

هری گوردن فرانکفورت
هری گوردون فرانکفورت

 

او می افزاید: «آن چه از تفاوت بین دروغگوها و حرف مفت زن ها می فهمم این است حرف مفت، یک تهدید موذیانه تر از دروغ برای ارزش هایی است که من به آن ها اهمیت می دهم. چون دروغگو می داند حقیقت چیست و نگران تلاش برای دور نگه داشتن مردم از حقیقت است، این خود نشانگر احترام خاصی به ارزش و اهمیت حقیقت است، در حالی که یک حرف مفت زن، اصلا اهمیتی نمی دهد. بنابراین موضع او تهدید بزرگتری برای احترام و توجه به حقیقت است.»

صحبت های فرانکفورت را اگر با موقعیت اغلب کاندیداهای ریاست جمهوری منطبق کنیم، چه به ذهن متبادر می شود؟ آیا برای مثال اگر شخصی کاندیدا می شود که اذعان می کند که فساد مساله اصلی و باید حل شود، آیا در کنار این حرف درست، او برنامه ای برای تحقق عملی دارد؟ یا فاقد چنین برنامه ای است و تنها برای ارضاء جاه طلبی و قرار داشتن در مدار قدرت، به چنین ادبیاتی رو آورده است. همچنین نباید فراموش کرد که کاندیدای پوششی زاکانی در انتخابات گذشته، تاکید می کرد ۲۰ درصد تا ۱۵درصد مشکلات کشور متاثر از تحریم ها است. بقیه بیش از ۸۰ درصد محصول بی عرضگی، بی فکری و بی غیرتی است. سخن او را بر اساس نظریه فرانکفورت آیا می تواند در زمره حرف مفت ذکر کرد؟

وضعیت وحشتناکی که در آن گیر کرده ایم؛ اصلاح رویه های انتخاباتی

برخی گمان می کنند که ایرانیان مقلدترین مردم جهان هستند. این سخن بسیار غیرواقعی و حتی نادرست است. مقلدترین مردم، در توسعه یافته ترین کشورها زندگی می کنند. آنان در باره هرچیزی نظر نمی دهند، قضاوت نمی کنند، و اگر کاری را بلد نیستند به صراحت آن را اعلام می کنند. در ایران اما اغلب همه در باره همه چیز نظر می دهند. خوددرمانی و استفاده از آنتی بیوتیک بیداد می کند، در اداره ها و حتی بعضا بخش خصوصی متصل به رانت، در جهان دارای ۴ هزار تخصص، مدیر به خود حق می دهد بدون مشورت، در باره همه چیز نظر بدهد. کارشناس هم باید نظریه هایی را ارائه بدهد که دیدگاه رئیس را تامین کند. تعارض منافع اجازه نمی دهد از این دیکتاتوری اداری سرپیچی کند. این گونه می شود که کارمندان و کارشناسان اما مردم نسبت به این موقعیت وحشتناک هیچگونه احساس خطری نمی کنند که هیچ، آن را طبیعی نیز میدانند. فرد معترض اغلب محکوم و منزوی می شود. کارشناس حتی باید نظریه ای بدهد که در نهایت نظریه مدیر جاه طلب را تایید کند.

از این روی باید گفت ما درک درستی از اینکه حرف مفت چیست، چرا مقدار زیادی از آنها وجود دارد یا چه عملکردهایی را باعث می شود نداریم. به همین دلیل است که مجتبی لشکر بلوکی، به رئیس جمهوری بعدی توصیه می کند چه کارهایی نباید انجام بدهد:«سخنرانی نکنید، تصمیم گیری کنید. کورکورانه پروتکل های باقی مانده از ادوار قبلی را تکرار نکنید. جسارت داشته باشید و پروتکل های بی فایده، تشریفاتی و هزینه زا را کنار بگذارید. شجاعت داشته باشید و مسائل فرعی را در پای مسائل اصلی قربانی کنید و تمرکز کنید روی اولویت های سرنوشت ساز و توسعه آفرین.» موضع گیری  رئیس جمهوری در باره مثبت بودن یا منفی بودن یک دستاورد، به معنای آن است که تمام زیر مجموعه بوروکراسی و دیوانسالاری باید خود را با آن هماهنگ کنند. والا نان و منافع شان در خطر می افتد.

 

این وضعیت و موقعیت همان چیزی است که فرانکفورت مطرح می کند. از نظر فرانکفورت « آدم های حرف مفت زن، سعی در انتقال تصور خاصی از خود دارند، بدون اینکه نگران باشند که آیا اصلا آن حرف صحت دارد.» فرانکفورت نتیجه گیری می کند که «دشمن بزرگتر حقیقت، حرف مفت است و نه دروغ!» آیا ایرانیان می توانند ازتله عظیم جاه طلبی و دوری از سخن های بی پایه و به قول فیلسوف آمریکایی، هری فرانکفورت «حرف مفت» راهایی یابند؟ این خود مستلزم صحت سنجی و راستی آزمایی است که نیازمند دقت مردم در وعده های انتخاباتی است.

چرا مدیر عامل والمارت و اپل کاندیدای ریاست جمهوری نمی شود؟

رهایی از حرف مفت، می تواند به طور برجسته در انتخابات آینده در رفتار مردم برجسته شود. این که به کدام کاندیدا با چه موضعی، چپ، راست، افراطی، اصلاح طلب، میانه، یا اعتدالگرا رای می دهند، می تواند از منظری به طور نسبی حکایت از رهایی و یا وابستگی عمیق به آن باشد. محمدرضا اسلامی، استاد دانشگاه پلی تکنیک کالیفرنیا با نگاهی به انتخابات و کاندیداهای ثبت نام کرده، این وضعیت را آن گونه که فرانکفورت در باره حرف مفت می گوید،توضیح می دهد. او به یک موقعیت بسیار خطرناک اشاره می کند و می گوید: «در کشور ما تفکر غالب "نگاه دولتی" به اداره امور کشور است. تنها امر جذاب و تنها راهکار "منشاء اثر" بودن/شدن (و حتی تنها راه توسعه فردی!) "وصل شدن" به امر حاکمیتی است. مدیرعامل والمارت و اپل کاندیدای ریاست جمهوری آمریکا نمی شوند چون باور دارند کاری که می کنند "مهمتر از ریاست جمهوری» است. آنچه که آنها در عرصه بخش خصوصی انجام می دهند چنان وسیع و اثرگذار است که هرگز به صندلی ریاست جمهوری فکر هم نمی کنند. گردش مالی آرامکو عربستان از فروش نفت در سال ۲۰۲۲ معادل ۵۳۵ میلیارد دلار بوده است در حالی که گردش مالی شرکت آمازون در سیاتل ۵۷۴ میلیارد دلار بوده است! (چنین عرصه ای از کار در بخش غیردولتی شکل گرفته)»

فکت های ارائه شده حاکی از آن است که میزان بهره وری، و ارائه مفاهیم دقیق، در حوزه اقتصاد به ویژه برجستگی و عمومیت دارد. از این رو در کشور نفتی عربستان، گردش مالی از فروش نفت با شرکت خصوصی آمازون، در سیاتل برابری می کند. یکی وابسته به قدرت دولتی و دیگر وابسته به توانمندی بخش خصوصی. ۸۰ درصد اقتصاد دولتی، ایران را نیز از این قاعده مستثنی نمی کند. در حاکمیت سیستم حامی پیرو، حقیقت و برنامه به نظر می رسد از جایگاه اساسی برخوردار نیست. اگر بود کاندیداتوری ۲۰ درصد از هیات دولت (۵ عضو آن)، به چه معنایی می تواند تلقی شود؟ این گونه که اسلامی تحلیل می کند، ساختار سیاسی ، با دوری از حقیقت مانوس تر است، تا تاکید برحقیقت و تامین آن از طریق برنامه. به عبارت دیگر، جاه طلبی نهفته قدرت، نیروهای سیاسی را وادار می کند، به هر ترتیب ممکن به صندلی قدرت دست یابند. مهم آن نیست که سخنان و وعده های مطرح شده درست یا غلط هستند، مهم آن است که به مخاطب با حضور فضای شلوغ، چنین مفاهیمی تحمیل شود. اگر آنان در فضای خصوصی صاحب ابتکار بودند، شاید اصلا گذرشان هم به قدرت سیاسی نمی افتاد. در این باره محمدرضا اسلامی می گوید: «برخی وزرای دولت هم که در تمام عمر به غیر از جایگاه دولتی، هرگز منشاء اثر ویژه ای نبوده اند، لذا حالا اگر بخواهد «کاری» کنند (یا مطرح شوند) چاره ای به غیر از کاندیدای ریاست جمهوری شدن ندارند. «گزینه دیگری» ندارند! آنان مثل مدیرعامل هوندا نیستند که سالها هدایت پیچیده ترین بنگاه صنعتی-اقتصادی را انجام داده باشد و امروز برای «سی سالِ آینده هوندا» برنامه و کار دارد. مدیرعامل نیسان بودجه ای را مدیریت می کند که ۳۱ برابر «بودجه شهرداری تهران» است . اما زاکانی اگر می خواهد کاری کند فقط از مسیر «امر حاکمیتی» (نمایندگی مجلس و شهرداری) است و هرگز توان/انگیزه شکل دادن ساختاری را نداشته که طی مثلا ۳۰ سال آینده منجر بشود به «نیسان یا سونی ایرانی».» او تاکید می کند که « غایبِ این انتخابات ۱۴۰۳ چهره های با تفکر (کارنامه) غیردولتی است.»

 

وظیفه اصلی مردم در این دوره از انتخابات

نوع انتخاب مردم اگر با مطالعه و مطالبه صحیح همراه، صحت سنجی، و سوال همراه باشد، می تواند روند رهایی از «مخاطب حرف مفت بودن» تقویت کند. این وضعیت می تواند پایگاه رای نیروهای پوپولیست را به شدت تضعیف کند. زیرا از نظر فرانکفورت «حرف مفت زن، بالطّبع، برای هر مخاطبی حرف مفت میزند؛ امّا، در دو موقعیّت برای حرف مفت زدن انگیزه مندتر است: یکی در آن جا که همراهی دیگران با او برای اش نفع چشم گیر و صرف‌نظر ناکردنی دارد؛ عرصه هایی مانند تبلیغات (propaganda) برای فروش کالا، مدیریّت یک سازمان یا موسّسه، سیاست و حکومت، و ... عرصه هایی اند که در آنها جلب مشتری اهمّیّت بسیار دارد و، به همین جهت، در آنها بیشترین حرف های مفت زده می شوند. دیگری در آن جا که مخاطبان قدرت تشخیص حرف مفت را ندارند، مانند عرصه هایی که مخاطبان در آنها بی اطّلاع یا کم اطّلاع اند.» بنابراین در موقعیت کنونی به نظر می رسد وظیفه شهروندی اقتضاء می کند شفاف سازی، و صحت سنجی وعده مهمترین مسئولیتی باشد که در صورت تحقق آن، بتواند در این مرحله سرنوشت ایران را دچار تحولی اساسی کند.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.