مصطفی رزاق کریمی کارگردان مستند «بانو قدس ایران» تصریح کرد: به جای پاسخگویی به اروپاییها ما باید خودمان، خودمان را جدی بگیریم و باید با تحقیق، پژوهش و تحلیل درست به کار خودمان مشغول باشیم و کیفیت آثارمان را افزایش دهیم. من از نزدیک در جریان رسانههای اروپایی بودهام و باید بگویم که در رسانههای آنها سانسور زیادی به شکلهای مختلف وجود دارد. من در آنجا فیلم «خاطراتی برای تمام فصول» را ساختم و دورهای وارد مقوله رسانه اتریش شدم و دیدم که حتی در بنیاد فیلم اتریش، سانسور حاکم است و در آنجا ما با سانسور اندیشه مواجه هستیم و فقط مربوط به چند خط یا چند صحنه نمیشود.
به گزارش جماران؛ مصطفی رزاق کریمی معتقد است به جای پاسخگویی به اروپاییها ما باید خودمان، خودمان را جدی بگیریم و باید با تحقیق، پژوهش و تحلیل درست به کار خودمان مشغول باشیم و کیفیت آثارمان را افزایش دهیم. او بر سانسور حاکم بر رسانههای اروپایی و حذف اندیشهها تاکید کرد.
مصطفی رزاق کریمی، کارگردان مستند سینمایی «راه ناتمام»، که از اوایل امسال به صورت آنلاین از پلتفرم هاشور اکران شده است، در گفتگو با ایلنا، درباره شکلگیری ایده این مستند و پیدا کردن سوژه آن گفت: مستند «راه ناتمام» به سفارش اتاق بازرگانی، توسط مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی ساخته شده است. در واقع ساخت ۱۰ مستند پیشنهاد شد که از آن ۱۰ اثر تا امروز سه مستند ساخته شده و من یکی از این سه مستند یعنی فیلم «راه ناتمام» را ساختم.
رزاقکریمی خاطرنشان کرد: در بین موضوعاتی که پیشنهاد شده بود بر حسب اتفاق کتاب کوچکی را دیدم که درباره اصغر قندچی بود و این شخصیت من را کنجکاو کرد و اعلام کردم که میخواهم درباره این شخص تحقیق و بررسی داشته باشم و همان زمان دوستان به من گفتند که مستندی درباره اصغر قندچی ساخته شده و بهتر است که من برای ساخت روی اثر دیگری تمرکز کنم اما من معتقد بودم که ساخت فیلمی درباره این شخصیت میتواند برای سینمای مستند و بینندههایش مفید باشد.
وی افزود: اصغر قندچی فردی است که در زمانهای کارش را با آهنگری شروع کرده و بعد ایران کاوه را تأسیس کرده و سپس ماک را انتخاب کرده و جالب است که او اصلاً سواد رسمی و دانشگاهی نداشته و با این حال کارآفرینی بسیار موفق بوده و همواره خدمت به این مملکت را در نظر داشته و برایش جزو اولویتها بوده است. وقتی انقلاب شد قندچی در آمریکا بود اما برخلاف بسیاری از افراد، تصمیم گرفت به ایران برگردد و تأکید داشت که میخواهد در ایران و برای این کشور کار کند. با وجود اینکه «ایران کاوه» را پس از انقلاب از او گرفتند، وقتی که جنگ شروع شد در دوران جنگ تحمیلی به کشور خدمت بزرگی کرد. این مسائل مربوط به بُعد شخصیتی این فرد میشود و بُعد دیگر مستند به موضوع صنعت در قبل و بعد از انقلاب مربوط است که برای این بخش با همکاری مرحوم سیدمحمود دعایی آرشیوی از روزنامه اطلاعات در دهه ۴۰ تا ۶۰ تهیه کردیم که در تحقیقات ما بسیار کاربردی بود و به خصوص تدوینگر فیلم از این منابع استفاده بسیاری کرد.
این کارگردان درباره ساخت مستند درباره شخصیتهایی که از دنیا رفتهاند و چالشهای کشف و تحقیق درباره این اشخاص گفت: اغلب کسانی که من مستندهای پرتره درباره آنها ساختم، ناخواسته کسانی بودند که در قید حیات نبودند ولی ستون کارهای من تحقیق است و من پژوهش را در سه بخش کتابخانهای، میدانی و شفاهیات دنبال میکنم و از تحقیقاتم به محتوای اثر میرسم و باید بگویم که مخاطبان جوان برای من اهمیت بسیاری دارند؛ مخاطبانی که از واقعیتهای بسیاری دور شدهاند و سعی دارم با این آثار آنها را متوجه بخشی از تاریخ معاصرشان کنم.
وی تأکید کرد: متأسفانه رسانههای ما ضعیف عمل میکنند و رسانههای خارجی در مقابل با دیدگاه دیگری به شکلی جدی جلو میروند. من اصلاً تلاشی برای پاسخگویی به رسانههای خارجی ندارم و بیش از هر چیز سعی دارم پاسخگوی مخاطبان خودمان باشم. نسل امروز با رسانه آشنا است و من به این موضوع که آنها چقدر رسانههای خارجی را باور میکنند کاری ندارم و نگاهم به سمت نشان دادن زندگی خودمان معطوف است و خوشبختانه این رویکرد برای من نتیجهبخش بوده و فیلمهایم معمولاً مخاطبان زیادی داشتهاند و بسیاری از مخاطبان فیلمهایم به این نکته اشاره کردهاند که آثار من خالی از تحریف و دروغ هستند و این برایم نکته حائز اهمیتی است.
این کارگردان در ادامه اظهاراتش تصریح کرد: به جای پاسخگویی به اروپاییها ما باید خودمان، خودمان را جدی بگیریم و باید با تحقیق، پژوهش و تحلیل درست به کار خودمان مشغول باشیم و کیفیت آثارمان را افزایش دهیم. من از نزدیک در جریان رسانههای اروپایی بودهام و باید بگویم که در رسانههای آنها سانسور زیادی به شکلهای مختلف وجود دارد. من در آنجا فیلم «خاطراتی برای تمام فصول» را ساختم و دورهای وارد مقوله رسانه اتریش شدم و دیدم که حتی در بنیاد فیلم اتریش، سانسور حاکم است و در آنجا ما با سانسور اندیشه مواجه هستیم و فقط مربوط به چند خط یا چند صحنه نمیشود.
کارگردان مستند «بانو قدس ایران» در ادامه تأکید کرد: در این مدت ساخت ۵۶ مستند به من پیشنهاد شد و من هیچکدام از این آثار را کارگردانی نکردم و از جوانان دعوت کردم که این آثار را بسازند و به عنوان مشاور در کنار آنها هستم. البته من قصد تزریق اندیشه ندارم و تلاشم بر این است که مسیر کار این سینماگران را با تحقیق همراه کنم و خوشبختانه جوانان نیز از این رویکرد استقبال میکنند و این مستندها که به موضوعات مختلفی در تاریخ معاصر و کهن کشورمان میپردازند با جدیت در موضوع تحقیق و پژوهش ساخته میشوند.
رزاق کریمی درباره دلیل پرداختن به خانواده و زندگی خصوصی اصغر قندچی، اظهار کرد: خانواده بسیار مهم است، در ساخت مستند درباره برخی شخصیتها نیازی نیست که به سراغ خانواده این افراد بروید و برای برخی شخصیتها لازم است که به عنوان مستندساز به سراغ خانوادهشان بروید و در مورد اصغر قندچی به نظر من لازم بود که ما زندگی خصوصی و خانواده او را هم دنبال کنیم و میبینید که در «راه ناتمام» اتفاقاً وقتی نوه این فرد میگوید پدربزرگم همیشه میگفت که اروپا را جدی نگیرید و فقط به ایران توجه داشته باشید، مشخص است این حرفها که در راستای شناخت این شخصیت عمل میکند، باید مطرح شوند و خانواده حرفهای زیادی دارند و حرفهایی میزنند که شاید ما نتوانیم آنها را مطرح کنیم. در کنار خانواده ما به سراغ افرادی که با ایشان کار میکردند یا رانندههایی که با ماشینهای این فرد رانندگی میکردند هم رفتیم و میبینیم که همه این افراد از یک عِرق ملی حرف میزنند و این موضوع در کنار خانواده که از عِرق خانواده حرف میزند، تکمیلکننده مسیر شناخت این شخصیت هستند. از طرفی باید به این نکته هم تأکید کنم که در فیلمهای من با افراد مصاحبه نمیشود و افراد در واقع درد و دل میکنند. من در فیلمهایم به کنش و واکنشها نیاز دارم و برای هر فیلم یک ساختار در نظر میگیرم و بر اساس آن به سراغ افراد میروم تا در مقابل دوربین به درد و دل بنشینند.
کارگردان مستند «احمد» در پاسخ به پرسشی درباره نمایش فیلمهای مستند در ایران گفت: به نظرم شبکه مستند، یک شبکه موفق در تلویزیون است که میدانم افراد بسیاری مخاطب آن هستند. سینمای مستند در بین مخاطبان جایگاه خوبی دارد و ما باید خودمان را در کیفیت آثار مستند تقویت کنیم و میدانم که امکانات کمی در اختیار جوانان قرار میگیرد. رسانههای ما در امر مستند کوتاهی کردهاند و امروز کارگردانهای ما با مشکلات معیشتی بسیاری روبرو هستند و مشکل معیشت امکان فکر کردن را هم از بین میبرد. سینمای مستند در همه جای دنیا یک صنعت است ولی در کشور ما این سینما به چنین موقعیتی نرسیده است و اگر قرار است قدمی بزرگ در راستای تقویت این سینما برداریم باید به موضوع معیشت سینماگران مستند توجه ویژه داشته باشیم.
رزاق کریمی در پاسخ به پرسشی درباره اهمیت شناخت شخصیتهایی چون اصغر قندچی گفت: در شناساندن این شخصیت به مخاطبان فیلمم، آینده را در نظر داشتم و بر این عقیدهام شناخت این اشخاص برای آینده کشورمان اهمیت بالایی دارد. وقتی من چنین فیلمی میسازم نقش دونده یک دوی امدادی را دارم که چوب امدادی را به نسل دیگر میدهم تا ادامه مسیر را او بدود. نسل امروز مستندسازها باید تحقیق و پژوهش را در اولویت تولیدات خود قرار دهند. وقتی ناگهان چاهی در خیابان ایجاد میشود و یک نفر بیاطلاع از اتفاق رخ داده، به داخل آن سقوط میکند و جانش را از دست میدهد و قرار است یک مستندساز درباره این اتفاق فیلم بسازد، باید او موارد مختلف را بررسی کند و کشف کند که چرا این چاه شکل گرفته و چه اشتباهاتی صورت گرفته که بر اساس این اتفاق یک نفر جانش را از دست داده است، وقتی اتفاقی چون سیل رخ میدهد و مستندساز میخواهد فیلمی درباره این اتفاق بسازد، باید تحقیق کند که چرا سیل آمد، سیل از چه مسیری وارد این منطقه شد، چرا سیل منجر به چنین تلفاتی شد و… . تحقیق همیشه ارزش محتوایی یک مستند را افزایش میدهد و من در ساخت مستند هر گاه در پروسه تحقیق و پژوهش به این نتیجه میرسم که تحقیقات صورت گرفته کافی نیست یا به نتیجه مطلوب نرسم، تحقیق را پیش از تولید متوقف میکند و مسیر پژوهش را تغییر میدهم. به عقیده من سه اصلِ تحقیق خوب، تحقیق خوب و تحقیق خوب برای ساخت یک مستند باید مدنظر کارگردان باشد.