ا بدا به حال آنان که در این معرکه جهاد، منافقانه از عدم ثبت نام تا فشار برای خروج کاندیدا‌های همسو از گردونه تا ندادن لیست و عدم مشارکت را در پرونده خود دارند. برای عدم رأی تلاش و آمار تولید کردند و بعد از رأی ۲۵ میلیونی برای رفع تناقض دیروز خود رأی را باطله اعلام کردند و همانند قوم بنی‌اسرائیل عیبجو و طعنه‌زننده گذشتند

به گزارش جماران؛ عبدالله گنجی در سرمقاله روزنامه جوان با عنوان «منطق جهاد بودگی رای» نوشت:

مقام معظم رهبری برای توصیف رأی ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ از مفهوم «جهاد» استفاده کردند. در نقطه مقابل روشنفکران و پرورش‌یافتگان نهضت ترجمه، انتخابات را یک پدیده مدرن که صرفاً مبتنی بر حق است می‌دانند و اصلاً خوانش دینی از آن را غلط یا سوء استفاده می‌دانند. اما جهاد نامیدن آن نیز از حنجره‌های مختلف ممکن است معنای واحد نداشته باشد. فرضاً بنده آن را جهاد بدانم مهم نیست، اما جهاد نامیدن آن از خاستگاه فقاهت و مرجعیت امر دیگری است که ارزش آن را فقط اهل دیانت می‌فهمند. رهبری از درصد مشارکت خبر ندارد و آن را جهاد می‌داند؟ مشارکت را پایین نمی‌داند و جهاد می‌داند؟ از میزان مشارکت راضی است و آن را جهاد می‌خواند؟ همه چیز را صددرصد و به صورت دقیق می‌داند و قوی‌ترین تحلیل را دارد، اما تفاوت او با دیگران این است که ده‌ها متغیر دیگر را هم می‌داند و هم در تحلیل موضوع لحاظ می‌کند و آرایش قوا و عوامل سلبی-ایجابی پیرامون انتخابات را به ترازوی قضاوت می‌سپارد و نتیجه انتخابات را در محل واقعی خود می‌نشاند. برای اینکه صحنه انتخابات را جهاد ببینیم، اولین پیش نیاز این است که بدانیم چه کسانی رأی دادند؟ طبقه مرفه؟ طبقه متوسط؟ طبقه پایین اقتصادی؟ قشر متدین و متوسط به پایین؟ قطعاً رأی‌دهندگان در ایران پس از انقلاب هیچ‌گاه طبقه مرفه نبوده‌اند و آن حدود ۲۰ درصد بعضاً نمی‌دانند انتخابات چه موقع هست؟ قیمت‌ها چگونه است؟ برجام چه شد؟ و... پس از میزان مشارکت و جغرافیای مناطقی که رأی بالاتر بوده است (کهگیلویه و بویراحمد، چهارمحال و بختیاری، خراسان جنوبی و...) می‌توان فهمید کسانی رأی دادند که بیشترین چالش اقتصادی را در زندگی خصوصی خود دارند و نق‌زنان و رأی‌نادهندگان بیشتر طبقه متوسط به بالا بودند. حال سؤال این است که این جماعت برای چی رأی داده‌اند؟ چشم‌انداز اقتصادی بهتری را می‌فهمند که طبقات بالاتر نمی‌فهمند؟ رانتی قرار است در اختیار آنان قرار گیرد؟ حتماً خیر! اما خواص بودن به محل زندگی و تحصیلات نیست. آنان فهمیده بودند که هدف از ۱۸۰۰ تحریم دشمن برای این است که آنان را از صندوق رأی عقب براند؛ بنابراین آنان که رأی دادند میدان انتخابات را نه میدان انتخاب این و آن که معرکه جنگ با دشمنی دیدند که منتظر است راستی‌آزمایی اثرات تحریم و فشار خود را سر صندوق انجام دهد و این چنین رأی را به مثابه «تودهنی» به تحریم‌کننده وارد صندوق کردند و آورده معیشتی و اقتصادی فرع رأیشان بود. پس با چنین انگیزه‌ای این رأی جز مجاهدت، منفعت شخصی نخواستن و مبارزه با دشمن نیست. رأی‌دهنده می‌دانست که دشمنان رأی ۱۴۰۲ را مکمل حوادث ۱۴۰۱ می‌دانستند که کار را تمام می‌کند و فیلمساز ما دو فیلم با حجاب و بی‌حجاب می‌ساخت تا ببیند کدام را عرضه کند.  درست است که بخشی از ملت ما رأی عرفی می‌دهند و هدف آنان بهبود است و البته این حق یک شهروند است، اما فرق این دسته با دسته دوم این است که فراتر از بهبود زندگی عرفی، انتخابات را از میادین مبارزه می‌دانند که نظام و دشمن هر دو روی خروجی صندوق حساب باز نموده‌اند. آنان که رأی ندادند نباید مورد گلایه قرار گیرند، آنان از حقش خویش استفاده نکردند و طبیعتاً زبان مطالبه خود را پس از انتخابات کند کردند. اما بدا به حال آنان که در این معرکه جهاد، منافقانه از عدم ثبت نام تا فشار برای خروج کاندیدا‌های همسو از گردونه تا ندادن لیست و عدم مشارکت را در پرونده خود دارند. برای عدم رأی تلاش و آمار تولید کردند و بعد از رأی ۲۵ میلیونی برای رفع تناقض دیروز خود رأی را باطله اعلام کردند و همانند قوم بنی‌اسرائیل عیبجو و طعنه‌زننده گذشتند. وای اگر از پس امروز بود فردایی.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.