درواقع چالش نیروهای سیاسی اصولگرا هیچ ارتباطی با سوال و ابهام و نیاز جامعه ندارد. حتی بدنه اجتماعی خود اصولگرایان کمتر به این فکر می‌کنند. تفاوت این لیست‌ها در اسامی انتخابی و سهمیه‌بندی درون آن است. به‌عنوان یک رسانه نمی‌دانیم تفاوت دیدگاه این افراد در موضوعات اصلی اقتصادی و سیاسی کشور چیست؟ نمی‌دانیم ایده جدید آنها برای چالش‌های اجتماعی ما چیست؟ آنها واقعا چه می‌گویند؟ انصافا نمی‌دانیم! ضربات پی‌درپی که در فضای رسانه‌ای به چهره‌های اصلی این لیست‌ها وارد می‌شود احتمالا بیشتر از سوی رقبای درون‌جناحی طراحی می‌شود، ضرباتی که هیچ پاسخ قانع‌کننده‌ای به جامعه درباره آنها داده نشده و انباشت ناامیدی را بیشتر می‌کند.

به گزارش جماران؛ مسعود فروغی، قائم‌مقام مدیرمسئول روزنامه فرهیختگان نوشت:

در فاصله کوتاه باقی‌مانده تا انتخابات مجلس دوازدهم «کمی» بیشتر از ماه‌های اخیر موضوع انتخابات داغ شده است، اما نه آنقدر که برای برگزاری یک رویداد سیاسی مهم مثل انتخابات به گرم شدن فضای سیاسی نیاز داریم. بالا گرفتن بحث‌های انتخاباتی به مشارکت بدنه عمومی جامعه کمک می‌کند و منطقا هر قدر مشارکت سیاسی بالاتر برود، مجلس آینده قدرت بیشتری برای کار دارد. قدرتی که مشارکت سیاسی به نهادهای انتخابی می‌دهد حداقل دو وجه دارد؛ یکی پشتوانه رای اکثریت جامعه و دیگری تنوع انتخاب. در مشارکت پایین علاوه‌بر اینکه مجلس شکل گرفته رای بخش کمتری از جامعه را در سبد دارد، ترکیب ضعیف‌تری خواهد داشت. در همین کاندیداهای تایید صلاحیت شده که از نظر کمی قابل توجه هستند، تنوعی از دیدگاه‌ها دیده می‌شود، یا حداقل می‌توان تنوعی از دیدگاه‌ها را به مجلس فرستاد تا بخش‌های مختلف جامعه صدای خودشان را از مجلس بشنوند. اما اینکه مجلس دوازدهم چگونه خواهد بود در‌حال‌حاضر بیشتر از هر چیزی به مشارکت رای‌دهندگان مربوط است.  به‌هر‌حال در چند روز اخیر به‌واسطه بیانیه 110 نفر از اصلاح‌طلبان، تنور انتخابات کمی گرم‌تر شد. آنچنان‌که امضاکنندگان نامه نوشته‌اند آنها موافق مشارکت در انتخابات هستند و کناره‌گیری از آن را خلاف مصالح ملی می‌دانند. چون در روزهای اخیر مواضع تحلیلی روشنی درخصوص این نامه در «فرهیختگان» منتشر کردیم، علی‌الحساب از آن نامه و نتایجش عبور می‌کنیم.  اما آن سوی سیاست در جمع نیروهایی از فعالان سیاسی ایران که به اصولگرایی معروف هستند، چه خبر است؟ اصولگرایان که اکثریت مطلق مجلس فعلی را در اختیار دارند گویا امیدوار به انتخاباتی بدون رقیب اصلاح‌طلب بودند و در شهری مثل تهران که ارزش نمادین فوق‌العاده‌ای دارد، چندشعبه‌ای هستند. اصولگرایان برخلاف تجربه انتخابات شورای دوم و مجلس هفتم معمولا از اسامی عجیبی برای حضور در انتخابات استفاده می‌کنند. اسامی‌ای که نه بار معنایی سیاسی خاصی دارند نه فضای اجتماعی می‌سازند. در همین انتخابات فعلی حفظ کردن اسم گروه‌‌های شب انتخاباتی که برای امتیازگیری خلق می‌شوند، انصافا کار سختی است. درحالی‌که در تجربه ابتدای دهه 80 این طیف سیاسی و در‌حالی‌که دولت اصلاحات در اوج قدرت‌نمایی بود، «راست»های سابق دو حرکت جدید برای جذب رای انجام دادند. اول در پیشانی کار از لفظ «آبادگران» استفاده کردند و دوم تا آنجا که می‌شد، چهره‌های جدیدی که جامعه حس منفی درباره آنها نداشت به لیست وارد کردند. آبادگران، متولد راست سیاسی در ایران آن زمان بود و این ایده را پیگیری می‌کرد که درصورت انتخاب توسط مردم «بدون سیاسی‌کاری» برای ایران کار می‌کنند. این ایده در اتمسفری شکل گرفت که اصلاح‌طلبان ساخته بودند، آنها عملا از نهادهای انتخابی ازجمله وزارت کشور دولت خاتمی، شورای اول شهر تهران و مجلس ششم به‌عنوان توپخانه سیاسی استفاده می‌کردند. بیانیه «آشتی با انتخابات» که 110 اصلاح‌طلب اخیرا امضا کردند عملا در تقابل با «هم‌خون»هایی از اصلاح‌طلبان صادر شده که در آن زمان هم رادیکال بودند. منظور اینکه اتاق فکر آن زمان اصولگرایی فهمیده بود باید برای ورود به انتخابات «ایده»ای بسازد و آن ایده توان موج اجتماعی داشته باشد.  اما در انتخابات فعلی که پس از تجربه بازی در زمین یکطرفه انتخابات 98 و 1400 درحال وقوع است، اصولگرایان «بدعادت» شدند. تمرکز اصلی در پشت صحنه اصولگرایی روی گرفتن سهمیه بیشتر در دو یا سه لیست اصلی این جریان است. دور میز لیست اول به‌طور خاص بدنه قالیباف، زاکانی و پایداری در‌حال رایزنی هستند. این میز به خودشان «شانا» می‌گویند. در میز لیست دوم که به خودشان «امنا» می‌گویند نزدیکان بذرپاش، بخشی از پایداری‌های سابق مثل رسایی و رائفی‌پور هستند. امنا، درواقع خروج بخشی از اصولگرایان از ائتلاف مجلس یازدهم است و با کنایه به آنها موضع می‌گیرند. لیست سوم شاید شامل بخشی از سنتی‌ها باشد. نقطه مرکزی بحث در این «یارکشی»ها در اصولگرایان اطمینان از پیروزی در غیاب رقیب قدرتمند و گرفتن سهم بیشتر در لیست نهایی است. درواقع چالش نیروهای سیاسی اصولگرا هیچ ارتباطی با سوال و ابهام و نیاز جامعه ندارد. حتی بدنه اجتماعی خود اصولگرایان کمتر به این فکر می‌کنند.  تفاوت این لیست‌ها در اسامی انتخابی و سهمیه‌بندی درون آن است. به‌عنوان یک رسانه نمی‌دانیم تفاوت دیدگاه این افراد در موضوعات اصلی اقتصادی و سیاسی کشور چیست؟ نمی‌دانیم ایده جدید آنها برای چالش‌های اجتماعی ما چیست؟ آنها واقعا چه می‌گویند؟ انصافا نمی‌دانیم! ضربات پی‌درپی که در فضای رسانه‌ای به چهره‌های اصلی این لیست‌ها وارد می‌شود احتمالا بیشتر از سوی رقبای درون‌جناحی طراحی می‌شود، ضرباتی که هیچ پاسخ قانع‌کننده‌ای به جامعه درباره آنها داده نشده و انباشت ناامیدی را بیشتر می‌کند. اصولگرایان عادت دارند از سبد ارزش‌ها وام انتخاباتی می‌گیرند و تا الان ابربدهکار انتخاباتی به ارزش‌های انقلابی محسوب می‌شوند. آن سوی سیاست در میان اصلاح‌طلبان عادت بالا رفتن از دیوار «آزادی‌های اجتماعی و سیاسی» مد است، این سو وام از ارزش‌ها بدون ضمانت بازپس دادن!

 

هیچ‌کدام از سیاسیون حرف حسابی برای ایجاد موج اجتماعی به‌منظور مشارکت سیاسی ندارند، حتی حنای «شفافیت» اصولگرایان دیگر رنگی ندارد، مثل شوخی اصلاح‌طلبان با آزادی. جامعه اما تشنه ایده‌های جدید است، جامعه با سیاست و مشارکت سیاسی قهر نیست، چه آنکه اگر امید به تغییر باشد رقم مشارکت سیاسی بالا می‌رود. انسدادطلبان ضدایران که قاتل منافع ملی هستند، دوست دارند مشارکت سیاسی پایین باشد تا از لجن‌زار ضدایرانی سردرآورند، ولی کسانی که تعیین سرنوشت کشور در مسیر کنش سیاسی قانونمند را قبول دارند، می‌دانند کلید مشارکت سیاسی در ایجاد رقابت بر سر موضوعات اصلی کشور است. هر گروه سیاسی که ملزومات رقابت سیاسی سالم را رعایت نکند، ضد منافع ملی عمل کرده است. از بدیهی‌ترین ملزومات رقابت شکل دادن انتخابات بر سر چالش‌های کشور است. این «لیست‌کشی» اصولگرایان ضد مشارکت و بیشتر شبیه بازی انتخاباتی است. گروه‌های سیاسی‌ای که بلد نیستند فضای انتخاباتی واقعی بسازند، چگونه می‌خواهند درباره مسائل کشور فکر کنند؟

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.