پسلرزههای مستند 5 قسمتی شبکه ضد ایرانی منوتو درباره «پرویز ثابتی» رئیس اداره سوم ساواک همچنان ادامه دارد و نقدها و تحلیلها از زبان مورخان و همچنان شاهدان رخدادهای سالهای انقلاب کماکان بیان میشود.
به گزارش جماران؛ به نقل از تسنیم، مسعود بهنود به تازگی در واکنش به مستند پرویز ثابتی گفته است: یک نوع مردمآزاری و پلیدی در ساواک وجود داشت.
پسلرزههای مستند 5 قسمتی شبکه ضد ایرانی منوتو درباره «پرویز ثابتی» رئیس اداره سوم ساواک همچنان ادامه دارد و نقدها و تحلیلها از زبان مورخان و همچنان شاهدان رخدادهای سالهای انقلاب کماکان بیان میشود.
سال گذشته پرویز ثابتی نفر دوم دستگاه ساواک در زمان رژیم پهلوی با حضور در تجمع ضدانقلاب در لس آنجلس به اختفای خود پایان داد و در مستند 5 قسمتی منوتو برای اولینبار در سالهای بعد از انقلاب مقابل دوربین قرار گرفت. هرچند این مستند مانند کتاب خاطرات وی که یک دهه قبل منتشر شده بود، در جهت تحریف تاریخ، سابقه خود و دستگاهی است که در آن خدمت میکرد.
در بخشی از این مستند که گفتوگوی مطبوعاتی پرویز ثابتی درباره حادثه سیاهکل است، مسعود بهنود خبرنگار و کارشناس BBC فارسی که آن دوران در روزنامه آیندگان کار میکرد را نشان میدهد که از ثابتی درباره تعداد پرسنل ساواک سوال میپرسد. نشان دادن بهنود در این مستند و همچنین سابقه روزنامهنگاری وی در آن زمان، ایجاب میکرد که وی واکنشی به مستند پرویز ثابتی داشته باشد.
بهنود اخیراً در ویدئویی که در صفحه شخصیاش منتشر کرده به روایت دیدارش با بیژن جزنی پرداخته و درباره فروردین سال 54 که جزنی و هشت نفر دیگر در تپههای اوین تیرباران شدند، نسبت به مسئله ساواک و این مستند اینگونه توضیح میدهد: «فروردین سال 54 همزمان با حضور مکله انگلستان در ایران و اعلام حزب رستاخیز بود؛ شاه در اولین کتاب خودش به نام «مأموریت برای وطن» میگفت تک حزبی نشانه دیکتاتوری است و کمونیستها اینگونه هستند اما خودش رو به تک حزبی شدن آورد. همان سال انتخابات قرار بود برگزار شود؛ من با خانم هما زاهدی(دختر فضلالله زاهدی و همسر داریوش همایون مدیر روزنامه آیندگان) به همدان رفتیم چون ایشان نماینده همدان بود؛ در همدان دیدم که خانم زاهدی میگفت چند معلم کاندیدای انتخابات شدند و یکی از آنها اعلام کرده که پول تبلیغات ندارد و تنها توان وی چاپ صد عکس از خودش هست؛ همین جمله موجب شأنیت معلم بین مردم شد اما ساواک مانع از کاندیداتوری وی شده بود!»
ماجرای تیرباران بیژن جزنی، حسن ضیاظریفی، احمد جلیلی افشار، سعید (مشعوف) کلانتری، عزیز سرمدی، محمد چوپانزاده، عباس سورکی، مصطفی جوان خوشدل و سید کاظم ذوالانوار در تپههای اوین که ساواک مدعی بود در حال فرار تیر خوردهاند از جمله اتفاقاتی است که ثابتی هم در مستند اخیر و هم در کتاب خاطرات آن را مسکوت گذاشته است.
بهنود به ماجرای اعدام خسرو گلسرخی که در مستند «پرویز ثابتی» هم نشان داده شد گریز میزند و میگوید: «یک مسئله دیگر گلسرخی بود که تلویزیون دادگاه او را پخش کرد اما اعدامش کردند؛ وی اصلا اسلحه دست نگرفته بود و فقط {با اعدام} خواستند مردم تکلیف خودشان را بدانند! مگر دستگاه امنیتی کشور باید اینگونه باشد؟»
این روزنامهنگار قدیمی اگرچه میگوید قصد نقد مستند را ندارد چون ساواک به وی آسیبی نرسانده است اما عملکرد ساواک را در بروز انقلاب موثر میداند: «عملکرد ساواک بطور عجیب و غریبی در کشور اثر گذاشته بود؛ وقتی من از آمریکا برگشتم دیدم وضعیت جور دیگری است؛ کارتر آمده و همه نمیدانند که چکار کنند و از طرفی شاه هم مریض شده بود.
بهنود استدلال ثابتی درباره علت فروپاشی رژیم را هم زیر سوال میبرد و میگوید: آقای ثابتی مدعی است که در آن 4،5 سال که ما سخت میگرفتیم همه چیز خوب بود اما بعد از آن همه دم درآوردند! در حالیکه استدلال من برعکس است. در دورهای که مملکت پول داشت و شاه خوشحال از دستبوسی دنیا بود، ساواک با زندانی کردن و آدمکشی همه آثار اقتصادی را از بین رفت و در سالهای پایانی که وضع اقتصادی کشور بهم ریخت، همه چیز از بین رفت.»
وی تصریح میکند که یک نوع مردمآزاری و پلیدی در ساواک وجود داشت و میگوید: «مردمی که سال 55 و 56 به خیابان آمدند از هوا که نیامده بودند.»