حالا نوبت نسل من است، ما که یک عمر ایستادگی کردیم و حالا که نوید پیروزی دارد به سرتاسر جهان می‌رسد و باد تغییرات از سمت قبله اول مسلمانان شروع به وزیدن می‌کند باید حرکت کنیم، مرگ یک روز از راه می‌رسد و پیشانی ما را می‌بوسد، به هیچ عنوان دوست ندارم در بستر بیماری از او استقبال کنم. «ما از زندگی یک شهادت طلبکاریم، یک پایان شیرین!»

به گزارش جماران؛ محمدمهدی همت در یادداشتی نوشت:

گفتم: «چه کاره می‌شوی؟» خندید و گفت: «شهید!» و من سال‌ها با تعجب به این پاسخ عجیب «جهاد مغنیه» فکر می‌کردم تا اینکه نام خودش را روی یکی از موشک‌های صهیونیستی پیدا کرد و به سمت حاج عماد رفت، به سمت پدرش! و من از آن روز تصمیم گرفتم که دنیا را از دریچه چشم‌های پدرم ببینم، پدرم که یک روز تا بیست قدمی سربازان صهیونیستی رفت و بدون هراس از شقی‌ترین افراد روی زمین در سرزمین‌های اشغالی قدم زد.

بله، پدرم بعد از حاج احمد متوسلیان دومین سردار ایرانی بود که به میدان نبرد با اسرائیل اعزام شد و خاطراتی عجیب روایت کرد. می‌گفت: «سربازان فلسطینی و سوری و لبنانی مثل ما نمی‌جنگند، آنها مثل ایرانی‌ها نیستند، نفوذی توی تشکیلات از هم گسیخته آنها زیاد است و به زور توی خطوط دفاعی مقاومت می‌کنند، حتی در زمان آرامش هم کسی روی خط مرزی باقی نمی‌ماند.» پدرم به همین دلیل آن روز در مقابل ارتش غاصب صهیونیستی نجنگید.

امروز اما زمانه فرق کرده است، امروز توی خانه‌های غزه بذری که سال‌ها پیش کاشته شد، جوانه زده و مادران فلسطینی و لبنانی و سوری به جای سازش‌گر، هر روز دلاوری به دنیا می‌آورند که ارزش هم‌رزمی دارد، امروز حنظله‌ای که «ناجی علی»، کاریکاتوریست مشهور فلسطینی آن را خلق کرده بود دیگر فقط نگاه نمی‌کند، بلکه جوان برومندی شده که سلاح به دست دارد و سرنوشت خویش را رقم می‌زند. کاش پدرم این روزها را به چشم می‌دید.

حالا افتخار می‌کنم که این مسیر که روزی پدرم، حاج قاسم سلیمانی و دلاوران دیگری پرچم آن را در دست داشته‌اند، مسیر من است و شب‌ها با رؤیای شهادت به خواب می‌روم و صبح‌ها با امید پیروزی چشم باز می‌کنم.

واقعیت این است که «زمین از زمانه یک نفس بدون اسرائیل طلبکار است» و هرکسی که در دنیا بویی از آزادگی برده باشد برای ریشه‌کنی این غده سرطانی دعا می‌کند و هر قدمی که مرگ این جرثومه نزدیک‌تر می‌شود خوشحال‌تر خواهد بود.

حالا نوبت نسل من است، ما که یک عمر ایستادگی کردیم و حالا که نوید پیروزی دارد به سرتاسر جهان می‌رسد و باد تغییرات از سمت قبله اول مسلمانان شروع به وزیدن می‌کند باید حرکت کنیم، مرگ یک روز از راه می‌رسد و پیشانی ما را می‌بوسد، به هیچ عنوان دوست ندارم در بستر بیماری از او استقبال کنم. «ما از زندگی یک شهادت طلبکاریم، یک پایان شیرین!»

من هم مثل هر زن و مرد آزاده‌ای در سراسر جهان، آماده اعزام به سرزمین‌های اشغالی برای ایستادن در کنار مجاهدین مسلمان هستم و از تمام خواهران و برادران خونی‌ام در تمامی دنیا که به واسطه خون پدرانمان در راه آزادی خواهی و شجاعت با هم خواهر و برادر شده‌ایم درخواست می‌کنم به من بپیوندند و با هر وسیله‌ای که می‌توانند، از اقدام عملی گرفته تا اقدام رسانه‌ای به تمامی منافع رژیم صهیونیستی در جهان حمله کنند.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.