وفیق صفا، چهره مطرح امنیتی حزبالله لبنان گفت: حزبالله معتقد است که دو گروه وجود دارند که این حزب با آنها نه صحبت میکند و نه با آنها دست میدهد...، ما با آنها مذاکره هم نمیکنیم...؛ دشمن صهیونیستی و دولت آمریکا، البته مقصود از دولت آمریکا اعم از همه جناحهای سیاسی، نظامی و امنیتیاش است.
به گزارش جماران؛ تسنیم نوشت: حاج «وفیق صفا» چهره مطرح امنیتی حزبالله لبنان که مسئولیت کمیته ارتباط و هماهنگی حزبالله را بهعهده دارد، در نخستین گفتگوی ویژه خود با یک رسانه ایرانی به تشریح ابعاد ناگفته جنگ ۳۳روزه سال ۲۰۰۶ و عملیات تبادل اسرا با اسرائیل در سال ۲۰۰۸ پرداخته است.
حاج «وفیق صفا» که بهسبب نقش برجستهاش بهعنوان مذاکرهکننده ارشد حزبالله لبنان در پروندههای متعدد سیاسی و نظامی بهعنوان صندوقچه اسرار حزبالله و مقاومت اسلامی لبنان شناخته میشود، در نخستین گفتگوی اختصاصی خود با یک رسانه ایرانی، با حضور در برابر دوربینهای خبرگزاری تسنیم، به تشریح ابعاد و جزئیات ناگفته از جنگ 33روزه 2006، عملیات تبادل اسرای مقاومت با دشمن صهیونیستی در سال 2008، پرونده ترسیم مرزهای دریایی میان لبنان و رژیم صهیونیستی، مبارزات مقاومت فلسطین در برابر اشغالگران صهیونیست، مذاکرات حزبالله با سایر جریانهای سیاسی لبنان بهمنظور پیشبرد پرونده تعیین رئیس جمهور جدید این کشور و مداخلات آمریکا در روند تحولات سیاسی لبنان و منطقه پرداخته است.
مسئول کمیته ارتباطات و هماهنگیهای حزبالله در پاسخ به نخستین سؤال در مورد دلایل آغاز نبرد 33روزه با رد ادعاهای مقامات رژیم صهیونیستی که حزبالله را عامل آغاز این جنگ معرفی میکنند، گفت: علت آغاز این نبرد بهخلاف گفتههای کسانی که اسارت دو سرباز رژیم صهیونیستی بهدست نیروهای مقاومت را عامل آغاز این نبرد میدانند، نبوده است، بلکه من معتقدم دشمنان حتی پیش از این رخداد نیز برای حمله به لبنان اقدام به برنامهریزی کرده بودند.
صفا در ادامه افزود: روند تحولات در گامهای پس از آغاز نبرد بهویژه اظهارات مقامات ارشد آمریکایی مبنی بر ضرورت شکلدهی به «خاورمیانه جدید» نشانگر این واقعیت است که دشمنان ملت لبنان حتی قبل از این عملیات هم زمینههای توطئه را علیه ملت ما تدارک دیده بودند و در طول نبرد این حقیقت بر همگان آشکار شد.
وی دیدارهای رهبران جریان 14 مارس با دشمنان را نشانه دیگری از همراهی بخشی از جریانهای سیاسی این کشور با دشمنان لبنان با هدف از بین بردن مقاومت حزبالله دانست و اضافه کرد: بهرغم فشارهای سیاسی دشمنان مقاومت، آنها در دستیابی به تمامی اهداف از پیش تعیینشده خود همچون خلعسلاح مقاومت، آزادی اسرای اسرائیلی و عقبنشینی مقاومت از جنوب لبنان شکست خوردند.
مسئول کمیته ارتباطات و هماهنگیهای حزبالله با تجلیل از نقش «امیل لحود»، رئیس جمهور وقت و «نبیه بری» رئیس مجلس لبنان از آنها بهعنوان دو چهره شاخص و نماد مقاومت سیاسی در دفاع از سلاح مقاومت و ناکام گذاشتن توطئههای دشمن در طول نبرد 33روزه سال 2006 یاد کرد.
وفیق صفا در ادامه با مرور خاطرات ناب و شنیدنی خود بهعنوان مذاکرهکننده ارشد حزبالله در جریان عملیات بزرگ تبادل اسرای مقاومت و دشمن صهیونیستی در سال 2008 ضمن اشاره به همزمانی این رویداد عظیم با شهادت شهید حاج «عماد مغنیه»، از «سید حسن نصرالله» بهعنوان رئیس تیم مذاکرهکننده و شهید «عماد مغنیه» (حاج رضوان) و شهید «مصطفی بدرالدین» (حاج ذوالفقار) بهعنوان دیگر اعضای این تیم یاد کرد و افزود: مسئولیت تیم مذاکرهکننده، آمادهسازی کلی روند مذاکرات، طراحی و تنظیم سؤالات و زمان برگزاری جلسات بود که همگی تحتنظر و راهنماییهای دبیرکل حزبالله لبنان صورت میپذیرفت.
وی با اشاره به فهرست بلندبالای اسرای موردنظر حزبالله از ملیتهای مختلف همچون لبنانی، سوری، فلسطینی، الجزائری و... در برابر تبادل تنها دو اسیر اسرائیلی، ضمن تشریح ابعاد پیچیده روند مذاکرات مبادله اسرا، هنر تیم مذاکرهکننده را توفیق در مجهول نگاه داشتن سرنوشت دو اسیر اسرائیلی دانست و ادامه داد: دستاورد نهایی این مذاکرات آزادی تمامی اسرای مدنظر مقاومت از جمله شهید «سمیر قنطار» و پیامدهای منفی آن بر ارتش و ساکنین سرزمینهای اشغالی پس از اتمام روند تبادل و روشن سرنوشت محتوم دو اسیر صهیونیستی بود که در نهایت مرده به سرزمینهای اشغالی بازگشتند.
مذاکرهکننده ارشد حزبالله لبنان در پاسخ به سؤالی پیرامون توافق سال گذشته ترسیم مرزهای دریایی میان لبنان و رژیم صهیونیستی و آغاز روند اکتشاف نفت توسط شرکت فرانسوی ـ قطری در میادین انرژی لبنان گفت: حزبالله از همان ابتدا از موضع رسمی دولت لبنان حمایت کرد و تنها پس از مشاهده تخطی دشمن صهیونیستی در آغاز روند بهرهبرداری از منابع انرژی بود که تصمیم گرفت با ارسال 3 پهپاد بر فراز سکوی اکتشاف نفت و گاز رژیم صهیونیستی، اسرائیل را وادار به تمکین از حقوق طرف لبنانی نماید.
وفیق صفا در پاسخ به سؤالی پیرامون بحران امنیتی پیشِروی رژیم صهیونیستی در داخل و خارج از سرزمینهای اشغالی بهویژه پس از عملیاتهای «انتقام آزادگان» و «شجاعت جنین» در نوار غزه و کرانه باختری نیز اظهار داشت: اگرچه نمیتوان پیشبینی از نبردهای آینده مقاومت با رژیم صهیونیستی ارائه کرد اما آنچه بر همگان روشن است، این است که اسرائیل امروز دچار بحران حاکمیتی شده است و در داخل از ناحیه مقاومت فلسطینیان و همچنین اعتراضات داخلی ساکنین سرزمینهای اشغالی و در خارج نیز از ناحیه لبنان و محور مقاومت بهویژه در کرانه باختری و نوار غزه احساس خطر میکند که این امر بهمثابه تهدیدی حیاتی و وجودی برای این رژیم قلمداد میشود، در نتیجه این امر، اسرائیل بهطورکلی توان بازدارندگی خود را از دست داده است و این مسئله را میتوان بهوضوح در جریان درگیریهای اخیر این رژیم در نوار غزه و کرانه باختری بهویژه یورش به اردوگاه جنین مشاهده کرد.
مسئول کمیته ارتباطات و هماهنگیهای حزبالله در ادامه با اشاره به لفاظیها و تهدیدات توخالی مقامات رژیم صهیونیستی در موضوع چادرهای مقاومت در جنوب لبنان افزود: اسرائیل در مواجهه با چادرهایی که مقاومت در خاک لبنان برپا کرده است در ابتدا به نیروهای یونیفل سازمان ملل متحد شکایت کرد و از آنها خواست مقاومت را وادار به عقبنشینی کنند و پس از مشاهده بیاعتنایی مقاومت، به زبان تهدید روی آورد و با تمدید مکرر ضربالاجلهای خود نشان داد که توان مواجهه نظامی با مقاومت اسلامی لبنان را ندارد و در نهایت نیز از ضرورت مذاکره پیرامون این مسئله سخن گفت، این امر بهوضوح نشانگر قدرت بازدارندگی حزبالله است.
وی در ادامه اظهار داشت: نیروهای مقاومت همواره در حالت آمادهباش بهسر میبرند، چرا که این چادرها داخل سرزمین لبنان برپا شدهاند و هرگونه تجاوز و دستدرازی به آن ممنوع است.
صفا در پاسخ به سؤالی پیرامون مذاکرات اخیر خود با ژنرال «جوزف عون»، فرمانده ارتش لبنان ضمن رد شائبه گفتگوی خود با فرمانده ارتش این کشور حول پرونده ریاستجمهوری لبنان افزود: دیدارهای من با ژنرال جوزف عون صرفاً با هدف مقابله با تهدیدات ناشی از تروریستها در مناطق مرزی و در موضوعاتی همچون هماهنگی با نیروهای یونیفل سازمان ملل در مرزهای لبنان با فلسطین اشغالی و کنترل اوضاع امنیتی و اجتماعی در برخی از مناطق جنوب لبنان بوده است و هیچ گونه انگیزه سیاسی پشت این دیدارها وجود ندارد.
مسئول کمیته ارتباطات و هماهنگیهای حزبالله ضمن انکار هرگونه نقشآفرینی خود در روند مذاکرات و گفتگوهای جریانهای مختلف سیاسی در لبنان در پرونده تعیین رئیس جمهور این کشور ابراز کرد: در شورای سیاسی حزبالله افراد متعددی حاضر هستند و هر یک بنا به مسئولیتهای خویش وظیفه پیشبرد پروندههای مختلفی را بهعهده دارند و من نیز تنها موضوعات مرتبط با خود را پیگیری میکنم.
وی در پاسخ به سؤال خبرنگار تسنیم پیرامون دلایل امتناعش از دست دادن با مدیر واحد اطلاعات آمریکا در لبنان در یک مراسم عمومی نیز تأکید کرد: حزبالله بر این باور است که با دو جریان نه میتوان مذاکره کرد و نه دست داد؛ دشمن صهیونیستی و دولت آمریکا.
او سپس در توضیح این ماجرا ادامه داد: رویکرد حزبالله در قبال دولت آمریکا همواره ثابت بوده است و علیرغم تلاشهای مستمر مقامات آمریکایی بهمنظور اعزام میانجیگرهایی برای مذاکره میان حزبالله و مقامات آمریکایی بهویژه شخص من، همواره بر این کلام سید حسن نصرالله تأکید داریم که این دولت آمریکاست که حزبالله را در فهرست تروریسم قرار داده است و با آن مقابله میکند و بنابراین ما حتی به آنها سلام هم نخواهیم کرد چه برسد به مصافحه!
به میهمان خودمان حاج «وفیق صفا» مسئول کمیته ارتباطات و هماهنگی حزبالله لبنان نیز خیر مقدم عرض میکنم، سلام و درود بر شما حاج وفیق! در هفدهمین سالگرد جنگ (33روزه) علیه دشمن صهیونیستی، امروز صحنه مرزهای جنوب با توجه به تحولات متعددی که در دو سوی مرز در حال وقوع است، حوادث جدیدی را رقم میزند، امروز پس از 17 سال، جنگ (33روزه) را چگونه میبینید، لبنان و مقاومت اسلامی چه دستاوردهایی در طول این نبرد داشته است؟
وفیق صفا: بسم اللّه الرّحمن الرّحیم؛ سلام علیکم، اجازه دهید از جنگ 33روزه شروع میکنیم، دلیل این جنگ آنطور که برخی معتقدند بر اثر عملیات اسارت دو نظامی صهیونیست توسط حزبالله نبود. معتقد هستیم حتی اگر این عملیات (دو اسیر) هم صورت نمیگرفت، دشمن صهیونیستی برای حمله به لبنان تاریخ و برنامه داشت؛ چرا که در جریان این جنگ وقتی اظهاراتی در مورد خاورمیانه جدید بیان شد، توطئه بهوضوح بر همگان آشکار شد،
بر همین اساس هم برنامهریزی برای جنگ ناگهانی علیه لبنان طراحی شده بود، شاید این یک نعمت از جانب خداوند متعال بود که عملیات اسارت، مقاومت را هوشیار کند و همچنین نقشه اسرائیل و آمریکا را به این شکل افشا کند، بنابراین این روند (عملیات اسارت) دلیل جنگ نبود، بلکه بهانهای برای این جنگ بود.
نکته مهم دیگر این که اولاً حزبالله جنگ را شروع نکرد؛ در ثانی منطق حزبالله از ابتدا، تا امروز و تا انتها، دفاع از مقاومت، لبنان، مردم لبنان و سلاح مقاومت بود، بنابراین حزبالله و مقاومت اسلامی روند دفاعی داشت و در تمام سالهای گذشته حزبالله جنگی را آغاز نکرد، بلکه این دشمن اسرائیلی بود که جنگ را شروع کرد و مقاومت در مقابله با آن در موضع دفاعی بود.
آیا مقاومت کاملاً مطمئن بود که پس از عملیات اسارت، اشغالگران اسرائیلی به لبنان تجاوز نظامی خواهند کرد یا خیر؟
وفیق صفا: نمیدانم از وقوع جنگ مطمئن بود یا خیر، اما چیزی که میدانم این است که بهمحض وقوع عملیات اسارت، عربستان بیانیه صادر کرد، آمریکا و اسرائیل نیز بیانیههایی منتشر کردند، در آن هنگام بود که مقاومت به توطئه پشتپردهای که برایش آماده میشد، پی برد.
این عملیات باعث لو رفتن نقشه دشمن، طی شدن سریع کلیه مراحل بود و در نهایت هم برنامهریزی دشمن، خنثی شد. اگر مقاومت در جریان این نبرد غافلگیر میشد، معادله تغییر میکرد و صحنه درگیری شکل دیگری به خود میگرفت، بنابراین با برنامهریزی برای این عملیات (عملیات اسرا) مقاومت به حالت آمادهباش درآمد، آمادگی و هوشیاری، آمادگی موشکی، آمادگی رزمی، آمادگی نظامی و آمادگی سازمانی و همچنین آمادگی سیاسی...، در واقع حزبالله همه عوامل خود را بسیج کرد...، حزبالله به تمامی یگانهای نظامی خود آمادهباش داد، لذا مقاومت کاملاً آماده آن رویارویی بود، اما اینکه بگوییم آیا غافلگیر شد، بله...، در اثناء جنگ برنامهریزی حمله به لبنان برملا و بهوضوح روشن شد...، البته آمادگی مقاومت برای رویارویی با دشمن، برنامه (حمله دشمن به لبنان) را خنثی کرد.
حاج وفیق، آیا در آن زمان اطلاعات محرمانه در خصوص جنگ (33روزه) به دست شما رسید؟
وفیق صفا: خیر در خصوص جنگ 33روزه ما نشانههای جنگ را نمیدیدیم، همانگونه که قبلاً هم گفتم اسرائیل بهشکل محرمانه در حال آمادهسازی برای این جنگ از طرف خود و برخی کشورهای خاورمیانه بود. همانطور که قبلاً گفتم عملیات اسارت دو نظامی اسرائیلی عامل سرعت بخشیدن به روند طرح دشمن برای حمله شد، بهویژه که پروژه اسرائیل برای حمله به لبنان از قبل آماده بود.
با شروع تجاوز به لبنان، مشخص بود که یک جریان داخل لبنان وجود دارد که با دشمن اسرائیلی و متحدانش برای سرنگونی مقاومت در آن زمان، در حال تبانی بود. مقاومت و متحدانش چگونه توانستند این توطئه را خنثی کنند و آیا واقعاً توافق «مار میخائیل» تنها راهحل برای غلبه بر اختلافات داخلی بود؟
وفیق صفا: ما باید جنگ 2006 را از توافق «مار میخائیل» جدا کنیم، اولاً توافق مار میخائیل بین حزبالله و جنبش آزاد ملی بود و قطعاً این توافق، توافق و تفاهم شرافتمندان بود؛ ثانیاً این دو جریان بر سر اموری با هم توافق دارند، بنابراین این تفاهمنامه برای خنثی کردن فتنه در کشور صورت گرفت، بنابراین این مسئله ارتباطی به برخی از افراد صاحب قدرت در آن زمان ندارد.
در زمینه سیاسی موضوعی که ما را غافلگیر کرد دیدار جریان 14 مارس با دشمن بود. امروز هدف این عملیات نظامی بر همگان آشکار شده است، اولاً، هدف این نبرد درهم شکستن حزبالله بود؛ ثانیاً، درباره تحویل سلاح حزبالله صحبت شد، ثالثاً درباره بازگشت این دو زندانی بدون قید و شرط و بدون مذاکره صحبت شد و در نهایت عدم حضور حزبالله در منطقه جنوبی مطرح شد. جریان 14 مارس در رابطه با این موضوعات صحبت میکرد و ما در حال جنگ برای ناکام گذاشتن این اهداف دشمن بودیم، با کمال تعجب، برخی افراد از داخل دولت لبنان در این پروژه شرکت داشتند.
همانگونه که قبلاً گفتم مقاومت سیاسی بهرهبری «امیل لحود» رئیس جمهور و «نبیه بری» ریاست پارلمان لبنان، نقش اصلی را در ناکام گذاشتن توطئههای دشمن علیه مقاومت ایفا کردند، بنابراین در داخل کسانی را دیدیم که برای حزبالله و مقاومت دردناکتر از دشمن اسرائیلی بودند.
جناب وفیق صفا، با توجه به اینکه در مورد شناخت قبلی مقاومت از نقشهها و اهداف دشمن در تدارک حمله به لبنان صحبت میکنیم، آیا میتوانید به ما بگویید که در کدام روز مقابله با تجاوز، مقاومت و رهبری آن کاملاً یقین پیدا کردند که پیروزی حاصل شده است؟
وفیق صفا: موضوع پیروزی، در حقیقت یک فرهنگ برای حزبالله شده است. بله، بعد از نبرد با تکفیریهای تروریست، این امر بیش از پیش مشخص و نمایان شد.
مقصودتان بعد از جنگ 2006 است؟
وفیق صفا: بله، همانگونه که سید حسن نصرالله فرمود، کار ما جهاد و مبارزه است و پیروزی بهاذن خداست، اما حالا که جنگی در کار نیست، وظیفه ما فرق کرده است، حالا وظیفه ما به مبارزه و پیروزی تغییر کرده است. برادران ما از ابتدای کار که وارد جنگ میشوند با این روحیه مبارزه میکنند. همانگونه که به واجب دینی خود عمل میکنیم، همانگونه نیز پیروزی میخواهیم، عدهای شهید میشوند اما شهادتشان در مسیر پیروزی است، ازاینرو شهادت رهبران مقاومت در مسیر پیروزی است و شهادتشان رقمزننده بخشی از این پیروزی است.
از جمله نتایج جنگ 33روزه و عملیات اسارت نظامیان صهیونیست این بود که مقاومت توانست معامله تبادل اسرا را برقرار کند و بسیاری از رهبران و رزمندگان مقاومت را آزاد کند، شما بهعنوان مسئول واحد ارتباطات حزبالله، لطفاً بفرمایید دیپلماسی مقاومت چگونه توانست اهرم قدرت خود را بر دشمن صهیونیستی تحمیل کند؟
میتوانم بگویم در روزهای آخر مذاکرات، یعنی دقیقاً زمانی که ما در حال مذاکره بودیم، حاج «عماد مغنیه» به شهادت رسید و این امر برای ما بسیار سخت بود و لطف خداوند متعال نصیب ایشان شد. در خصوص سؤال شما در رابطه با تیم مذاکرهکننده باید بگویم که مسئول اصلی تیم مذاکرات، جناب سید حسن نصرالله دبیرکل حزبالله هستند، ایشان تیمی را تشکیل داده بودند که مذاکرات را مدیریت میکرد، این تیم با توجه به اینکه همه اعضایش شهید شدهاند دیگر بر کسی پنهان نیست. اعضای تیم مذاکرهکننده «حاج عماد مغنیه»، «سید مصطفی بدرالدین» ملقب به «حاج ذوالفقار» و من بودیم که در این بین همگی شهید شدند و فقط من زنده هستم. این تیم روند مذاکرات را پیگیری میکرد اما نظر نهایی را سید حسن نصرالله میداد. وظیفه تیم مذاکرهکننده چه بود؟ کار تیم مذاکرهکننده علاوه بر آمادهسازی برای مذاکرات، تنظیم سؤال و آمادهسازی تمهیدات برای جلسه بعدی و مواردی از این قبیل بود که در نهایت راهنماییهای لازم را از جانب سید حسن نصرالله دریافت میکرد.
ما همه اسرا و پیکر شهدای لبنانی را میخواستیم...، ما اسرای فلسطینی و اجساد شهدای فلسطینی را نیز میخواستیم...، اسرای عرب و همچنین پیکرهای دیگر شهدای عرب را هم میخواستیم... زنان، پیرمردان و بچهها را میخواستیم... لیست بلندبالایی داشتیم... لذا درخواستها زیاد بود.
خب، در مقابل چهچیزی در دست ما بود؟ ما فقط دو زندانی در دست داشتیم...، وضعیت این دو اسیر چگونه بود؟ بازی سیاسی در اینجا تعیین میشد. ما در عملیات آخری که در سال 2008 انجام شد یک سری قواعد را در هم شکستیم؛ اولاً شکستن اهدافی که اسرائیلیها تعیین کرده بودند...، لازم است در اینجا این نکته را توضیح دهم که دشمن برای درهم شکستن حزبالله وارد شد و شکست خورد، برای تسلیم سلاحهای حزبالله وارد شد و شکست خورد، برای دور کردن حزبالله از مرزهای فلسطینی اشغالی وارد شد و شکست خورد، و برنامه آزادی بدون قید و شرط دو اسیری که در دست حزبالله بود نیز به شکست انجامید، بنابراین عملیات نظامی دشمن کاملاً شکست خورد.
بعد از این گام، وارد روند مبادله شدیم، در این رابطه آنها دو اصل اساسی دارند؛ اولاً، در تبادل، اسرائیلیها، اسرا را در برابر اسرا و اجساد را بهازای اجساد تبادل میکنند، ثانیاً اینکه آنها هرگز حاضر به آزادی افرادی که دست به عملیات ضدصهیونیستی زده و سپس به اسارت درآمدهاند نمیشوند، عملیات مبادله سال 2008 این دو اصل اسرائیلیها را از میان برداشت.
اما در خصوص دو اسیر موضوع مهم، «تعیین سرنوشت» آنها بود. مقصود یا هدف استفاده از راهبرد «تعیین سرنوشت» این بود؛ اولاً، بتوانیم زمان بیشتری بخریم، ثانیاً اینکه بتوانیم در مقابل دو اسیر کشتهشده، اسرای زنده را معاوضه کنیم...، چون دو اسیری که ما داریم در واقع کشته شدهاند، اگر بدانند که این دو زنده نیستند، اهمیتشان برای اسرائیلیها کمتر میشود، در نتیجه از بهایی که آنها حاضر بودند بهازای آن دو اسیر ارائه دهند کاسته میشد و در نتیجه عملیات مبادله انجام نمیشد،
بر همین اساس براساس راهبرد «تعیین سرنوشت» گام برداشتیم و در مقابل مبادله دو اسیر، سطح درخواستها را بالا گرفتیم و اسرائیلیها به فکر افتادند، بهعنوان مثال بهازای روشن شدن سرنوشت این اسیر، این مقدار و بهازای اسیر دوم، این مقدار...، آنها محاسباتشان را انجام دادند و درنهایت مخالفت کردند، چرا که ما میخواستیم تبادل را براساس این ابهام که وضعیت دو اسیر چگونه است، یا اینکه یکی زنده و دیگری کشته شده است، انجام دهیم، مذاکرات در این رابطه دو سال زمان برد، این مسئله دومین دشواری پیشِروی ما بود.
سومین چالش، شهادت حاج عماد مغنیه بود که بر روند مذاکرات تأثیر گذاشت، اما در طول این دو سال مذاکره نباید از جانب کسی کوچکترین کلمه، اشاره، زمزمه یا نشانهای درباره وضعیت این دو سرباز داده میشد. زمانی هست که ما نمیدانیم چه در دست داریم که دراین شرایط موضوع سادهتر است، اما زمانی که میدانیم چه در دست داریم، مذاکرات و القا به طرف مذاکرهکننده دشوارتر میشود...، البته ما بهدنبال گول زدن و فریبکاری نبودیم، ما فقط به آنها نمیگفتیم که دو نفر زنده داریم...، صداقت یکی از قواعدی بود که سید حسن نصرالله برای ما وضع کرده بودند...، مثلاً اینکه ما بگوییم این دو اسیری که در اختیار داریم زندهاند و در آخر معلوم شود که اینگونه نبود، بالطبع این فریبکاری است و ما اینگونه عمل نمیکنیم، از طرف دیگر هم ضرورتی نداشت اظهار کنیم افرادی که در اختیار داریم کشته شدهاند، بر همین اساس ما فقط میتوانستیم وضعیت حیات این دو اسیر را مجهول قرار دهیم.
و بر همین اساس مذاکرات صورت گرفت.
وفیق صفا: بله...، و بر همین اساس اقدام به تبادل اسرا در وضعیت مجهول نمودیم. اگر در روز تبادل توجه کرده باشید، خبرنگاران از من پرسیدند "حال با توجه به اینکه توافق کردهاید میتوانیم از سرنوشت این دو نظامی باخبر شویم؟"، بهرغم توافق چه شفاهاً و چه کتباً تا آخرین لحظه در خصوص وضعیت دو اسیر اظهارنظری نکردیم...، یا اینکه بگوییم که وضعیت این دو اسیر از این قرار است، لذا در آن لحظه گفتم که "سرنوشت این دو اسیر را الآن با چشمان خود ببینید...، چون بهازای افشای سرنوشت دو اسیر بهای آن را به ما ندادید، پس ما صحبت نخواهیم کرد...، بروید و سرنوشت آنها را با چشم خود ببینید".
به هر حال این بخشی از سختیهای مذاکره بود، اما مطمئناً آنچه در سال 2008 از این تبادل به دست آوردیم از جمله آزادی اسرا و بازپسگیری پیکر شهدای لبنانی و فلسطینی و حتی عرب از ملیتهای مختلف (سوری، الجزایر و...) و همچنین آزادی پیرمردان فلسطینی، زنان و کودکان، همگی از دستاورهای این تبادل بود، مبادله در چنین شرایطی محقق شد، این یکی از موفقترین عملیاتهای تبادل بود، این مبادله در سطح سیاسی پیامدهای منفی بر ارتش و جامعه اسرائیل داشت؛ چرا که "شما بهای بسیار سنگینی را برای دو اسیر که در قید حیات نیستند، به حزبالله پرداخت کردید".
اکنون بهسراغ پرونده نفت میرویم، جناب حاج وفیق، وزیر نیروی لبنان اعلام کرد اکتشاف نفت در منطقه اقتصادی لبنان با مشارکت شرکتهای فرانسوی ـ قطری شروع خواهد شد. ترسیم مرزهای دریایی با فلسطین اشغالی یک دستاورد تاریخی برای لبنان و مقاومت آن بود که دشمن را نیز مجبور کرد حقوق نفت و گاز لبنان را بهرسمیت بشناسد. مهمترین بخش مذاکراتی که از طریق میانجی صورت گرفت کدامند؟ و نقش حزبالله در این میان چه بود؟
وفیق صفا: همانگونه که سابقاً عرض کردم در این خصوص مجدداً تأکید میکنم که حزبالله در این مورد از دولت لبنان حمایت میکند. هرآنچه دولت بگوید، خط 23، خط 29، خط 30، ما از دولت حمایت میکنیم. همانطور که سید حسن نصرالله در سال 2000 موضع خود را در خصوص تعیین مرزهای زمینی اینگونه بیان کرد؛ "ما در مرزبندی دخالت نمیکنیم، ما پشتسر مرزها و موضع دولت ایستادهایم، زیرا اگر قرار باشد حزبالله بخواهد در روند تعیین مرزهای زمینی یا دریایی دخالت کند، هیچ یک از مرزها را بهرسمیت نخواهد شناخت، از نظر حزبالله همه سواحل فلسطین، متعلق به فلسطین است".
مورد دوم اینکه، چهزمانی سید حسن نصرالله در این پرونده دخالت کرد؟ زمانی که احساس کرد طرف اسرائیلی به قوانین احترام نمیگزارد و در نظر دارد بدون توافق با لبنان، نفت و گاز استخراج کند، نمیشود که شما بهعنوان اسرائیل اجازه استخراج نفت را داشته باشید و لبنان از آن محروم باشد، از همین رو سید حسن نصرالله اعلام کرد در صورتی که اسرائیلیها بدون توافق با لبنان نفت/ گاز استخراج کنند، با عملیات نظامی حزبالله مواجه خواهند شد.
عدهای اینگونه برداشت کردند که هیچ اتفاقی نمیافتد و برخی دیگر با ارسال پیامهای سیاسی مدعی شدند که این کلام صرفاً سیاسی و رسانهای است و اتفاقی نمیافتد، تا اینکه پهپادهایی ارسال شد...، چهکسی پهپادها را بر فراز سکوی اکتشاف نفت/ گاز ارسال کرد؟ این مقاومت بود که پهپادها را به آن موقعیت ارسال کرد...، مقاومت سه پهپاد را صرفاً بهمنظور رسیدن به هدف و نه بازگشت به پایگاه ارسال کرد که سید حسن نصرالله نیز به این موضوع اذعان داشتند، بنابراین، بهلطف موضع سیاسی، و بهلطف قدرت مقاومت و حضور ارتش که مرزبندی را انجام داد، این اتحاد سهگانه (ارتش، ملت و مقاومت) شکل گرفت و اتفاقی که رقم خورد نیز نمونه بارز این اتحاد است.
برخی رسانهها در داخل و خارج از کشور لبنان تبلیغ میکردند که توافق دریایی لبنان و رژیم اشغالگر، نشانه عادیسازی روابط اقتصادی و دست کشیدن مقاومت از سلاحش است، جناب حاج وفیق، به این ادعاها چگونه پاسخ میدهید؟
وفیق صفا: اینها اتهامات بیاساس است، حرف مزخرفی است.
در همین چارچوب پیشنهادی برای تعیین مرزهای زمینی با رژیم اسرائیل وجود دارد، نظر شما در مورد این پیشنهادات چیست؟ آیا میتوان گفت آنچه را تبلیغ میشود برای پیادهسازی در مرزهای سوریه است؟
صحبتهایی که در روزهای اخیر در خصوص مرزبندی صورت میگیرد، کاملاً اشتباه است، هیچ مرزبندیای وجود ندارد، همه مرزها در ابتدا ترسیم شده بود و در سال 2000 تنها یک خط آبی بهوجود آمد. بله، ما 13 نقطه داریم که در مورد آنها اختلاف نظر داریم و لبنان نسبت به آنها تحفظ دارد، این نقاط، مناطق تعیینکننده مرز هستند و نه ترسیمکننده مرز، چرا که اساساً چیزی بهنام ترسیم مرزها میان لبنان و رژیم صهیونیستی وجود ندارد.
روز به روز بیش از پیش این حقیقت روشن می شود که دشمن با وجود امکانات و تواناییهایی که دارد، در حال عقبنشینی است، شاید عملیات "انتقام آزادگان"، "شجاعت جنین" و شبعا نمونهای از آن باشد، بهنظر شما تقابل آینده با دشمن چه سرنوشتی را برای آزادی فلسطین و مقدسات آن رقم خواهد زد؟
وفیق صفا: در زمان حاضر بسیار زود است که سرنوشت نبرد آتی را پیشبینی کنیم...، کسی نمیتواند این مسئله را پیشبینی کند! آنچه مشخص است این است که اسرائیل در یک بحران حاکمیتی بهسر میبرد...، ثانیاً، با یک تهدید داخلی بهنام فلسطین دست و پنجه نرم میکنند... در خارج از مرزها با تهدید لبنان روبهروست...، در سطح منطقهای از سوی محور مقاومت احساس خطر میکند...، در واقع دشمن صهیونیستی با یک تهدید حیاتی و وجودی مواجه است.
ثالثاً، بحران حاکمیتی داخل اسرائیل وجود دارد...، در واقع، وقتی همه این امور را کنار هم بگذاریم، نتیجه همان چیزی میشود که شاهد آن هستیم، در نتیجه بازدارندگیای که اسرائیل پیش از این از آن بهرهمند بود، دچار فرسایش شده و به نقطه صفر رسیده است....، دلیل این مدعا چیست؟ نگاه کنید که اسرائیل در مقابل غزه چهکاری پیش برد؟ ارتش اسرائیل با جنین، کرانه باختری و مرزهای شمالی چه کرد؟ اسرائیل با چادری که حزبالله آن را در خاک لبنان قرار داد و آنها ادعا دارند که خاک آنهاست، چهکار کرد؟ اسرائیل بابت این چادر چه کرد؟ در ابتدا داد و بیداد و تهدید کرد و به یونیفل گفت ساعت 8 میآید تا چادر را جمع کند و نیامد...، سپس گفت ساعت 10 خیمه را برمیدارد...، دوباره تا ساعت 12 به تعویق انداخت...، ولی باز هم نیامد، بعداً گفت ساعت 3 این کار را انجام میدهد...، در نهایت گفت، "من فضا را برای مذاکره باز خواهم گذاشت."، این گواه چیست؟ نشانه آن است که اکنون در برابر اسرائیل نیرویی بازدارنده وجود دارد...، وقتی از این موضوع مطلع شدیم در حالت آمادهباش بودیم...، اینجا سرزمین لبنان است و این چادر، متعلق به لبنان است، حتی دست زدن به آن ممنوع است.
در هر صورت، بهعوض اسرائیلیها در داخل از جانب فلسطینیها، و در خارج و در ناحیه مرزها هماکنون نیروی بازدارندهای وجود دارد، تا جایی که نتانیاهو را مسخره میکنند و بهطعنه به او میگویند "بهخاطر این چادر چهکار میکنید؟ همه شهرکنشینان در نوار مرزی با نگرانی زندگی میکنند و نمیتوانند بخوابند، خب، ارتشی که قرار بود از اینها حمایت و پشتیبانی کند اکنون کجاست؟" این مایه شرمساری نتانیاهو شده است.
جناب وفیق صفا، شما مذاکرهکننده سیاسی و حرفهای هستید، ما میبینیم که شما با ژنرال «جوزف عون»، فرماندهکل ارتش لبنان، تماس میگیرید و با وی دیدار میکنید، این ملاقاتها چهمعنایی دارند و از این دیدارها چه پیامی را برای داخل و خارج لبنان دارید؟
وفیق صفا: دیدارهای من با ژنرال «جوزف عون» جنبه غیرسیاسی دارد...، ملاقاتهای ما همانند دیدارهایی که قبلاً با هدف هماهنگی برای نبرد علیه تروریستها انجام میدادیم، بوده است. در ایام اخیر برای موضوع هماهنگی میان ارتش و نیروهای یونیفل و اتفاقاتی که در مرزهای جنوبی رخ میدهد، یا هماهنگی در روند کنترل اوضاع امنیتی و اجتماعی در برخی مناطق لبنان، جلساتی برگزار میشود، در واقع دیدار با جوزف عون بهعنوان فرمانده ارتش و مسئول امنیت سیاسی و اجتماعی لبنان با هدف کنترل اوضاع امنیتی و اجتماعی مناطق مختلف لبنان صورت میگیرد.
جناب حاج وفیق، شما از دست دادن با مدیر واحد اطلاعات آمریکا در لبنان امتناع کردید، او یک شخصیت امنیتی است و شما نیز همانند وی یک چهره امنیتی هستید، چرا از دست دادن با او خودداری کردید؟
وفیق صفا: حزبالله معتقد است که دو گروه وجود دارند که این حزب با آنها نه صحبت میکند و نه با آنها دست میدهد...، ما با آنها مذاکره هم نمیکنیم...؛ دشمن صهیونیستی و دولت آمریکا، البته مقصود از دولت آمریکا اعم از همه جناحهای سیاسی، نظامی و امنیتیاش است و این همان چیزی بود که سابق بر این هم اتفاق افتاد و هیچ راهی برای رسانهای کردن آن وجود نداشت، اما در این مورد خاص که شما به آن اشاره کردید، این اتفاق رخ داد و این بار استثنائاً دوربین وجود داشت و این صحنه را ثبت و ضبط کرد.
ما و آنها همدیگر را از برخی دیدارهای قبلی میشناختیم...، زمانی که برای سلام کردن نزدیک شد، من با او دست ندادهام، بر چهاساسی با او دست بدم؟! (با خنده) این موضوع ما را به یاد فرمایش سید حسن نصرالله میاندازد که گفتند "این دولت آمریکاست که حزبالله را در لیست تروریسم قرار داده است و با حزبالله، مبارزه میکند". دولت آمریکا و حتی سازمان امنیت و اطلاعات این کشور از افراد متعددی برای میانجیگری جهت دیدار با حزبالله، درخواست داشته است، حتی برای اینکه بهطور ویژه با من دیدار کنند...، اما ما به این افراد میگوییم که حتی به آنها سلام نمیکنیم، چه برسد به ملاقات!
از اختلافات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی که در لبنان در حال وقوع است، عبور میکنیم، و به مسئله سیاست امنیتی میپردازیم، جناب وفیق صفا، آیا شخص شما در زمان حاضر مذاکرهای با سایر جریانهای سیاسی در لبنان را اداره میکنید یا اینکه خصومت و اختلافات امنیتی وجود دارد؟
وفیق: خیر، اصلاً، وظیفه ما هماهنگی با دولت لبنان و دستگاههای امنیتی، قضایی و ارتش است، اما من در برخی پروندهها که ماهیت امنیتی ـ سیاسی دارند، مسئولیت دارم، در سایر موارد با هیچکدام از جریانهای سیاسی در لبنان مذاکرهای ندارم. در حزبالله شورای سیاسی وجود دارد که هر یک از اعضای آن موضوع و پروندهای را پیگیری میکند و بنده نیز یک موضوع خاص را بهعهده دارم، فقط در همین حد، البته اموری هست که تنها پس از شهادت حاج عماد و حاج ذوالفقار گفته شد و قبل از آن در رابطه با آن هیچ صحبتی نشده بود، بالطبع اموری نیز وجود دارد که مرتبط به شخص سید حسن نصرالله میشود که ایشان هرگاه صلاح ببینند آنها را بازگو خواهند کرد، اسراری وجود دارد که همه آنها قابل افشا نیستند.