سردار عباس نیلفروشان معاون عملیات کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: من به آمریکاییها پیشنهاد و توصیه میکنم با یک برنامه منظم دست و پایشان را از منطقه جمع کنند و این تهمانده قدرت خودشان را تجزیه نکنند. اگر پس از پیروزی انقلاب در بهمن ماه سال 1357 پذیرفته بودند که نظام سلطه گری و ارباب و رعیتی به پایان رسیده و دست از استعمارگری بر میداشتند و سفارتخانهشان در تهران مرکز توطئه علیه انقلاب اسلامی نمیشد و بجای سلطه گری نقشی مانند سایر کشورها را میپذیرفتند، بحال و روز امروز نمیرسیدند. هم اکنون نیز باید بپذیرند که دوران نظام تک قطبی و هژمونی قدرت به پایان رسیده است.
به گزارش جماران؛ به نقل از تسنیم، معاون عملیات کل سپاه گفت: پایان مدت اجرای توافق ما با عراق از لحاظ زمانبندی و موارد توافق شده ۲۸ شهریورماه است اگر آنها به تعهدات خود عمل نکنند ما به وضعیت قبل بر میگردیم و مجبور به پاسداری از منافع ملت ایران هستیم.
تسنیم نوشت: برای اطلاع از تحولات جدید منطقه و نقش آفرینی ایران برای جلوگری از تحقق نقشه آمریکاییها در غرب آسیا با سردار عباس نیلفروشان معاون عملیات کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به گفتگو نشستیم:
در اغتشاشات سال گذشته مفهومی به نام جنگ ترکیبی مطرح شد. سردار سلامی هم بارها اشاره کردند که اگر این جنگ ترکیبی علیه هر کشور دیگری صورت میگرفت آن کشور را ساقط میکرد. ابتدا بفرمایید مفهوم جنگ ترکیبی چیست و سال گذشته چه مقیاسی از آن در ایران اجرا شد؟
سردار نیلفروشان: در ابتدا ایام سوگواری حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و اربعین آل الله را گرامی میدارم. امام حسین علیه السلام در سال 61 هجری با رقم زدن این حماسه بزرگ که در تاریخ نظیر ندارد، فصل الخطابی در جبهه حق و باطل پدید آورد و خط کلی تاریخ تا پایان را برای بشریت در یک اردوگاه حسینی و در مقابل اردوگاه یزید، کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا ترسیم کرد. خدا را شکر میکنیم که به ما لطف کرد تا در اردوگاه امام حسین(ع) باشیم و از او میخواهیم به ما این توفیق را بدهد تا در این راه ثابت قدم بمانیم.
در مقطعی آمریکاییها تصمیم گرفتند برای مقابله با انقلاب اسلامی خودشان وارد منطقه شوند. بر همین مبنا در سال 2001 افغانستان و در سال 2003 عراق را اشغال کردند.
در آن مقطع جورج بوش پسر به صراحت ایران را محور شرارت اعلام کرد و گفت که "ما برای مقابله با انقلاب اسلامی وارد منطقه شدهایم، در این راه یا همه همراه ما هستند یا در مقابل ما قرار دارند". در همین راستا آمریکاییها طرح خاورمیانه بزرگ را مطرح کردند و قصد داشتند با لشکرکشی به منطقه با انقلاب اسلامی مقابله کنند.
ما تهدید به حمله نظامی شدیم و آمریکاییها برای این کار طرح و نقشه مشخص داشته و بنا داشتند پس از حمله به افغانستان و عراق به سراغ ما بیایند.
پیغامهایی که خود آمریکاییها در آن مقطع به ما میدادند و همچنین اطلاعات سری و پنهانی که ما از پنتاگون به دست آوردیم مؤید این مطلب بود که آمریکاییها قصد حمله نظامی به ایران را داشتند.
اما چند اتفاق مهم افتاد که آمریکاییها را از حمله نظامی به ایران منصرف کرد. اول آنکه جمهوری اسلامی ایران دفاع در مقابل تهاجم آمریکا را از دوردستها آغاز کرد و نهضت مقاومت اسلامی را در عراق و منطقه شکل داد. گروههای مقاومت اسلامی برنامههای مفصلی برای زمین گیر کردن آمریکا در منطقه را تدارک دیدند و آمریکاییها هزینه بسیار سنگینی را برای اشغال عراق و افغانستان پرداخت کردند، به صورتی که آمار رسمی آمریکاییها میگوید آنها در سالهای اول اشغال این دو کشور بیش از 4 هزار کشته دادند اما اطلاعات ما میگوید تعداد کشتههای آمریکایی بسیار بیش از این است.
در این میان ناگفته نماند که شهید حاج قاسم سلیمانی و نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سپر دفاع از کشور را کیلومترها دورتر بردند و عمق راهبردی جمهوری اسلامی را افزایش دادند.
خب آمریکاییها سیلی بسیار سختی را در عراق و افغانستان خوردند. بنده در آن دوره مسئول عملیات نیروی زمینی سپاه بودم و باید بگویم در آن مقطع از جزایر خلیج فارس تا قلب کشور یکسره سنگربندی شد و یک آمادگی 100 درصدی در نیروهای مسلح و شور و نشاط وصف ناشدنی در بین جوانان برای مقابله با آمریکا پدید آمد و جوانان غیرتمند ما آماده مقابله با آمریکا بودند.
من این موضوع را قبلاً هم گفتهام هیچ ملتی شکست نمیخورد مگر آنکه پیش از جنگ در ذهن و اراده خودش شکست را پذیرفته باشد، اینکه آمریکاییها پیش از هر جنگی سعی میکنند با عملیات وسیع روانی و رسانهای طرف مقابل را مرعوب قدرت خود کنند به خاطر همین اصل مهم و اساسی است. ارتش و ملتی که عزم و اراده جنگیدن داشته باشد به هیچ عنوان در هیچ جنگی شکست نخواهد خورد. امروز هم آمریکاییها به این برآورد رسیدهاند که ایرانیها عزم و اراده جنگیدن دارند لذا نمیشود به صورت مستقیم با آنها رودر رو شد.
در نتیجه، ضعف قدرت نظامی آمریکا در عراق و افغانستان از یک سو و آمادگیهای بسیار بالای ارتش و سپاه از سوی دیگر موجب شد تا آمریکاییها به فکر راه دیگری برای مقابله با جمهوری اسلامی بیافتند. تا اینجا نه تنها ظرفیتهای خودشان را برای رویارویی با جمهوری اسلامی از دست دادند بلکه موانع منطقهای بسیاری در مقابل انقلاب اسلامی مثل وجود صدام حسین در عراق را از مقابل ما برداشته و این خطای راهبردی آمریکا بود که سعی کردند با راهبرد غلط دیگری که آنهم موجب فرصت سازی برای انقلاب اسلامی شد جبران کنند که در ادامه به آن میپردازم.
بر همین اساس یک جنگ ترکیبی را علیه انقلاب اسلامی طراحی کردند. جنگ ترکیبی در سه طیف عملیاتی جنگ نرم، نیمه سخت و سخت تعریف میشود.
مرحله اول جنگ ترکیبی با ورود به حوزه جنگ نرم و عمدتاً حوزههای تحریم اقتصادی، فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی برای تهی سازی نسل جوان از اصل و ریشههای اجتماعی و مذهبی و همچنین جنگ شناختی و ادراکی به وسیله ابزار رسانهای و جنگ روانی به منظور تاثیرگذاری روی شناخت و ادراک جوانان و تغییر تلقی از جبهه حق و باطل در ذهن آنها آغاز میشود.
تلاش برای تبدیل اختلاف نظرهای قومی و مذهبی به شکافهای عمیق و سوق دادن آن به سمت تنش و درگیری و استفاده از ابزار جنگ سایبری از دیگر موضوعات مطرح در این مرحله است.
در این مسیر استفاده از ابزارهایی مانند سلبریتیها و وابستگان به جریان فکری غرب، هنر و سینما و فضای مجازی و ابزارهای اصلی جنگ نرم هستند. سال قبل مشاهده کردید که آنها از همه ظرفیت خود در این حوزهها استفاده کردند و حتی متوسل به رقاصههایی شدند که نمیدانستند ایران کجای نقشه جغرافیایی جهان قرار گرفته است.
زمانی که فعالیتهای آنها در حوزه جنگ نرم به مرحله اشباع رسید و موفق شدند مردم را به خیابان بکشند و اغتشاش راه بیندازند در مرحله بعد سعی میکنند با محرکهایی فضا را وارد جنگ نیمه سخت کنند که کشته سازی یکی از مقولههای اصلی این تکنیک است.
در این مرحله تحریک افراد به منظور افزایش خشونت و حمله به مقرهای نظامی و انتظامی به منظور به دست آوردن سلاح در کنار قاچاق سرسام آور اسلحه به کشور با هدف ایجاد درگیریهای مسلحانه صورت میگیرد. آنها سعی میکنند تا با ترور، بمب گذاری، انفجار و خشونت کشور را وارد یک جنگ نیمه سخت کنند، این در حالیست که جنگ نرم نیز تمام قد از آن پشتیبانی میکند.
پس از آنکه در کشور بیثباتی حکمفرما شد نیروهای مسلح و گروههای تروریستی با پشتیبانی خارجی سعی میکنند با کمک نفوذیهای خودی بخشهایی از آن کشور را تصرف کنند. سپس با بهانههایی مانند ایجاد منطقه پرواز ممنوع و استفاده کشور هدف از تسلیحات شیمیایی و کشتار جمعی و ... سعی میکنند نیروهای خارجی را به صورت محدود وارد کشور هدف کنند و از گروههای معارض حمایت کنند.
**آمریکاییها به دنبال سوریه سازی ایران بودند
در طراحی که سال گذشته آمریکاییها برای کشور ما کرده بودند تمامی مراحل سه طیف جنگ ترکیبی پیش بینی شده بود و میخواستند مدل سوریه را در ایران اجرا کنند. در حقیقت باید گفت آمریکاییها به دنبال سوریه سازی ایران بودند. هماهنگی سرویسهای جاسوسی با گروهکهای تروریستی در منطقه که اطلاعات دقیق آن در دست ما است و اگر لازم باشد با اسم و رسم قابل انتشار است و همچنین تشکیل قرارگاههایی برای هدایت و کنترل، گواه ادعای اینجانب است.
ما در ایران تاکنون توانستهایم این جنگ را در مرحله اول آن یعنی جنگ نرم و قبل از رسیدن به حوزه نیمه سخت مهار کنیم، به همین دلیل است که معمولاً جنگ ترکیبی را تنها در حوزه جنگ نرم تحلیل میکنند. در حقیقت این جنگ ترکیبی در درون خود طیفهای سه گانهای دارد و در اتصال ماتریسی این سه طیف به یکدیگر معنا پیدا میکند.
حال این سوال مطرح میشود که آیا در حوادث سال گذشته آمریکاییها به دنبال فروپاشی نظام بودند یا هدفشان صرفا ایجاد بی ثباتی در ایران بود؟
سردار نیلفروشان: در پاسخ به این سوال باید گفت آمریکاییها از روز اول انقلاب اسلامی آرزوی فروپاشی نظام را در ذهن خود میپروراندند اما باید گفت بین راهبرد و آرزو، تفاوتهای مهم و اساسی وجود دارد.
راهبرد مجموعهای منظم و به هم پیوسته از اهداف، ابزار، قدرت و روشهای پیادهسازی آنهاست. در واقع باید گفت یک راهبرد مجموعه اهداف و ابزار قدرت را با واقعیات متصل میکند. اما خود آمریکاییها هم میدانند که ظرفیت فروپاشی نظام را ندارند پس این موضوع به عنوان یک راهبرد برای آنها مطرح نبوده اما همواره به عنوان یک آرزو در ذهن آنها وجود دارد.
به عنوان مثال زمانی که یکی از کارشناسان وزارت خارجه آمریکا برای توضیح در مورد مسائل ایران به کنگره فراخوانده میشود در پاسخ به یکی از نمایندگان آمریکا که میپرسد آیا فروپاشی در ایران قطعی است؟ میگوید چنین چیزی حتی به عنوان یک گذاره خبری هم ممکن نیست و چنین ظرفیت و قدرتی نه در ایالات متحده و نه در داخل ایران وجود ندارد و با تاکید قید میکند که به هیچ روشی( اغتشاش، شورش، کودتا) امکان ساقط کردن جمهوری اسلامی ایران وجود ندارد.
آمریکاییها خودشان هم میدانند که انقلاب اسلامی ریشهدارتر از آن است که با به خیابان آمدن چند نفر که برخی از آنها از دنبالههای استکبار هستند و برخی نیز در اثر عملیات شناختی و ادراکی دشمن فریب خوردهاند، زمین بخورد.
اما باید گفت راهبرد بیثبات سازی ایران در حقیقت راهبرد اصلی و آن چیزی است که از درون اتاق فکر آمریکاییها بیرون میآید. یعنی تمام مسائلی که آمریکاییها دنبال کرده و میکنند سعی در ایجاد مسائل لاینحل حول محور بیثبات سازی ایران است. ایجاد دو قطبیهای اجتماعی مانند موضوع حجاب و بیحجاب نیز در همین پازل میگنجد.
من معتقد هستم تمام اقدامات آمریکاییها در حقیقت اقداماتی تدافعی است تا بتوانند با مشغول کردن ایران راه تنفسی برای خودشان و رژیم صهیونیستی در منطقه باز کنند همانند همان کاری که در سوریه اجرا کردند.
یک دهه پیش از وقوع بیداریهای اسلامی در منطقه، فوکویاما آن را پیش بینی و برای حل آن نسخهای ارائه میکند که بحث امروز ما نیست. او میگوید چنین چیزی در ایران و سوریه به وقوع نمیپیوندد لذا باید در این دو کشور انقلابهای مصنوعی ایجاد کرد.
بر همین اساس فتنه سال 88 در کشور رقم میخورد که با درایت فرمانده کل قوا و هوشیاری نیروهای امنیتی مهار میشود. در سوریه هم همین سناریو را کلید زدند و پس از وقوع جنگ نرم وارد حوزه جنگ نیمه سخت و در نهایت جنگ سخت شدند که با تلاش محور مقاومت این جنگ در محور سخت و نیمه سخت مهار شد و هم اکنون دوباره به محور جنگ نرم بازگشته است.
این نشان میدهد که دشمنی استکبار تمام نمیشود زیرا او برای بقای خود میجنگد، هم اکنون هم در سوریه جنگ ترکیبی در طیف جنگ نرم را آغاز کرده و اگر در این مرحله موفق شود دوباره وارد جنگ سخت و نیمه سخت میشود و همان اتفاقات گذشته را رقم خواهد زد.
برای همین ما باید خیلی دقت کنیم تا در زمین استکبار بازی نکنیم. در اغتشاشات سال 1401 ما هزینههای زیادی پرداخت و شهدایی را تقدیم کردیم اما خیلی سخت نگرفتیم زیرا میدانستیم دشمن با تکنیکهای جنگ نرم و جنگ شناختی و ادراکی برخی از جوانان ما را فریب داده است. اینها جوانان و عضو خانوادههای ما هستند لذا تلاش کردیم تا دوباره آنان را به خانواده بازگردانیم.
اما امروز فضا برای همه روشن است و هرکس در زمین آمریکا و رژیم صهیونیستی بازی کند باید هزینههای آن را نیز پرداخت کند. پاسداری از انقلاب اسلامی تنها مسیر پیش روی ماست.
ما دشمن را به خوبی میشناسیم و میدانیم او برای اینکه هزینههای خودش را پایین بیاورد سعی میکند در داخل با ما مواجه شود، ما هم از آنجایی که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هستیم و رسالت اصلی ما پاسداری از انقلاب اسلامی است، همه لوازم و قدرت رویارویی با دشمن در سه طیف جنگ نرم، نیمه سخت و سخت را فراهم کردهایم.
در حقیقت آمریکاییها با استفاده از تمامی ظرفیتهای خود راهبرد بیثباتسازی ایران را در پیش گرفته بودند اما آرزویشان که همان فروپاشی ایران بود را دنبال میکردند و با استفاده از فضای رسانهای اینطور القا کرده بودند که کار جمهوری اسلامی تمام است و برای اینکه به هدف حداقلی خود که همان بیثبات سازی ایران بود برسند اینطور در فضای مجازی و رسانهای القا میکردند که نظام در حال فروپاشی است.
این انقلاب ثمره خون بیش از 200 هزار نفر از بهترین جوانان این مملکت است لذا ما این انقلاب را به ارزانی به دست نیاوردهایم و بر سر عهد و پیمانی که با شهیدان خود بستهایم ایستادهایم و ایران با عظمت کشور کوچکی نیست که با عملیاتهای رسانهای ساقط شود.
ما در پاسداری از انقلاب اسلامی مصمم هستیم و اراده کردهایم به یاری خداوند متعال پرچم این انقلاب را به دست صاحب اصلی آن برسانیم و این شدنی است.
در مصاحبهای که دوسال پیش با شما داشتیم مطرح کردید منطقه غرب آسیا در حال گذار از وضعیت ژئوپلیتیک فعلی و شکل گیری یک وضعیت ژئواکونومیک است و در این میان خلاء قدرت ناشی از عدم حضور آمریکا را کشورهایی مانند چین، روسیه، ایران و همپیمانانش پر خواهد کرد. در عین حال آمریکاییها هم برای برون رفت از وضعیت به دنبال یک نقشه جدید در منطقه هستند. امروز و با توجه به تحقق پیش بینی جنابعالی اولا مبنای این برآورد دقیق چه بود و ثانیا با توجه به تحولاتی که در منطقه شاهد آن هستیم، به نظر شما راهبرد جدید آمریکا در منطقه چیست؟
سردار نیلفروشان: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در چهارچوب دکترینهای مصوب برای پاسداری از انقلاب اسلامی همواره راهبردهای خود را بر اساس برآوردهای دقیق مبتنی بر اطلاعات راهبردی از محیط پیرامونی، داخلی و خارجی تدوین میکند و اقدامات خودش را بر اساس همین راهبردها روی اهداف متمرکز میکند.
مطالبی که در مصاحبه قبلی و در ابتدای سال 1400 گفتم مبتنی بر همین برآورد دقیق، منطقی و تحلیل روندهای واقع بینانه از افول قدرت آمریکا و رفتارشان در منطقه بود. امروز شما شاهد هستید که افول قدرت آمریکا در منطقه و جهان سرعت گرفته و بر همین اساس وضعیت ژئوپلیتیکی منطقه تغییر و وضعیت ژئو اکونومیکی جدید را پدید آمده است.
امروز و پس از دو سال از آن پیش بینی شاهد آن هستیم که این اتفاقات در منطقه رخ داده است، عضویت ایران در پیمانهای شانگهای و بریکس و همچنین دلار زدایی از مبادلات منطقهای و جهانی که به سرعت در حال پیگیری است و تغییر رویکرد کشورهای منطقه، نشانههایی از بروز همین وضعیت جدید است. این پیشبینی بر مبنای اطلاعات راهبردی و همچنین تحلیل روندها به دست آمده بود.
همچنین در آن زمان پیش بینی کردیم که کشورهای ایران، چین و روسیه و همچنین کشورهای همراه ایران پایههای اصلی این وضعیت ژئو اکونومیکی جدید هستند و این چیزی است که اتفاق افتاده است.
** احیاء گروههای تکفیری نقشه جدید آمریکا در منطقه
در این مسیر آمریکاییها تلاشهای زیادی برای بازیابی قدرت خود در ابعاد مختلف انجام میدهند که جنگ اوکراین و روسیه یکی از نمودهای آن است. در این جنگ اوکراین به نیابت از غرب بخشی از توان روسیه را معطوف به خود کرده است اما به تبع آن آمریکا و برخی کشورهای اروپایی هم به دلیل تامین هزینههای سنگین جنگ اوکراین، دچار استهلاک قدرت شدهاند که بنیه اقتصادی آنها را نیز تقلیل داده است.
حال آمریکاییها به دنبال آن هستند برای متعادل کردن وضعیت خودشان چین را هم در یک معرکه جدید یعنی تنش با تایوان وارد کنند در حقیقت آنها دنبال این هستند که با تحریک چین و تایوان، چینیها را وارد تنش با تایوان کنند تا آنها را دچار استهلاک قدرت کرده و در نتیجه روند افول خود را کند کرده و بین وضعیت خودشان و چین در منطقه و جهان تعادل ایجاد کنند.
یکی از کارهای دیگری که آمریکاییها به دنبال آن هستند این است که در منطقه غرب آسیا و به خصوص کشورهای پیرامونی ایران مجدداً گروههای تکفیری را احیا کنند.
آمریکاییها برای کند کردن سرعت نزولی قدرت و بازیابی قدرتشان به دنبال احیای گروههای تکفیری در منطقه هستند. البته این اقدام با مرحله قبلی تفاوتهای زیادی دارد. مرحله قبلی اقدامات آمریکاییها یک اقدام تهاجمی بود اما این مرتبه اقدامات آنها از موضع ضعف و تدافعی است که این دو در حوزه تاکتیکها اختلافات زیادی با یکدیگر دارند.
آنها با این اقدام به دنبال آن هستند تا ضمن کند کردن سرعت افول خود، از پیشروی قدرت مقابل در حوزههای ژئو اکونومیک نیز جلوگیری کنند.
امروز منطقه ظرفیت یک جنگ گسترده نیابتی را ندارد اما میتواند لکههایی از درگیری در منطقه ایجاد شود تا ذهن مسئولان و کشورهای منطقه را به اغتشاشات و بیثباتیها معطوف کند که فضای جدیدی برای بازیابی قدرت آمریکا ایجاد شود و از طرفی فضا را برای رژیم صهیونیستی قابل تحملتر کنند.
بر همین اساس اقداماتی که آمریکاییها در سوریه انجام میدهند و گفتههای سیدحسن نصرالله مبنی بر تلاش آمریکاییها برای احیای مجدد داعش در همین پازل تعریف میشوند.
فکر نمیکنید که اگر چین در منطقه به قدرت برسد همان مسیری را میرود که آمریکاییها طی کردند و از موضع استکباری با کشورهای منطقه برخورد میکند؟
سردار نیلفروشان: ما در پاسداری از انقلاب اسلامی هوشمندانه عمل کرده و ملاحظات لازم برای حفظ منافع ملی و انقلاب را داریم. اما وقتی به قراردادها و پیمانهای جدید منطقهای مانند شانگهای و بریکس نگاه و مانیفست آنها را مطالعه میکنیم، میبینیم که در روح این قراردادها و پیمانها تعاون و تعامل و همکاری نهفته است. درست برعکس نقشهها و خوی استکباری آمریکا که همواره نگاه از بالا به پایین دارد. در حقیقت خوی یانکیها به این صورت است که هرگاه جایی وارد میشوند نگاه از بالا به پایین و استکباری و استعماری دارند.
اما وضعیت جدیدی که در منطقه در حال شکل گرفتن است مبتنی بر یک نظم چند قطبی است و این وضعیت جدید ظرفیتهای خود را مبتنی بر تعاون و همکاری استوار کرده است.
با یک دید انقلابی و ژرفانگر میتوان دریافت که روح این قراردادها به نفع منافع انقلاب اسلامی است. ما چهار دهه است که در حال مبارزه با استکبار بر سر منافع انقلاب و مستضعفان جهان هستیم، بر همین اساس امکان ندارد قراردادی را بپذیریم که منافع ما در آن لحاظ نشده باشد. ما در توافقی وارد میشویم که حاصل آن منافع برد برد باشد.
**افغانستان بستر لازم برای ظهور گروههای تکفیری را دارد
یک تحلیل وجود دارد که میگوید آمریکاییها برای احیای داعش سراغ افغانستان میروند تا با این کار هم ایران و هم چین را که با افغانستان مرز مشترک دارند دچار ناامنی کنند و موجب شوند چین مانند همان کاری که روسیه در سوریه کرد را انجام داده و خودش مستقیما وارد جنگ شود، نظر شما چیست؟
سردار نیلفروشان: نفس و ذات تلاشهای آمریکا بر دشمنی استوار شده است و در این مسیر از همه ظرفیتها استفاده میکند. قطعاً سرزمین افغانستان به دلیل ویژگیهای خاصی که دارد میتواند زمینه بالقوه برای ظهور گروههای تروریستی و داعش باشد. جلوگیری از این موضوع هوشمندی حاکمان افغانستان را میطلبد که تجربه چندین سال مبارزه با آمریکا و نقشههای آن را دارند.
من بعید میدانم حاکمان افغانستان با چنین تجربهای که از تقابل با آمریکا دارند دچار این غفلت راهبردی شوند و بستر را برای آمریکا و گروههایی مانند داعش که در آن منطقه سرمایهگذاری کردهاند، فراهم کنند تا بتوانند نقشههای خود را اجرایی کنند.
در سخنرانی که ابتدای امسال در صبحگاه سپاه محمد رسولالله(ص) داشتید به این موضوع اشاره کردید که ایران پاسخ شرارتهای اسرائیل را داده است. اگر امکان دارد مقداری مصداقیتر به این موضوع بپردازید و آیا اخباری نظیر آتش سوزی کارخانجات نظامی صهیونیستها شامل این موضوع میشود؟
سردار نیلفروشان: پاسخ به سوال شما در یک مصاحبه رسانهای کار راحتی نیست و خیلی از مسائل را نمیشود بیان کرد، اما کسانی که باید کدها را دریافت کنند خودشان هم میدانند چه اتفاقی افتاده است. برای مثال آن دو کشوری که بیش از همه در اغتشاشات سال گذشته نقش داشته و محور شرارت علیه مردم ایران بودند که یکی از آنها یک کشور اروپایی و دیگری رژیم صهیونیستی بود خیلی زود دیدند معادلاتی که برای مردم ایران پیش بینی کرده بودند با معکوس شدن روندها و اغتشاشات به سرزمین آنها برگردانده شد.
ما تمامی لوازم مورد نیاز پاسداری از انقلاب اسلامی در جنگ ترکیبی را آماده کردهایم و آماده مقابله با توطئههای دشمنان هستیم، دشمنان باید بدانند چیزی از نگاه ما پنهان نمیماند و ما پاسخ دشمنی را خواهیم داد.
دقیقاً آن کشورها و رژیمی که قصد بیثبات سازی ایران را داشتند این اتفاقات با ضریب چند ده برابری به داخل رژیم و کشور خودشان کشیده شد و از این به بعد نیز همین گونه خواهد بود و قطعاً ما هیچ دشمنیای را بی پاسخ نمیگذاریم.
چند سال پیش رهبر انقلاب فرمودند کرانه باختری هم باید مانند غزه مسلح شود، این درخواست به چه صورتی عملی شده است؟
سردار نیلفروشان: در حال حاضر به صورت روزانه نیروهای مقاومت چند ده عملیات را در سرزمینهای اشغالی علیه دشمن صهیونیستی انجام میدهند بخش زیادی از این عملیاتها در کرانه باختری انجام میشود.
این در حالی است که سرزمینهای اشغالی به مانند یک پادگان نظامی است و با پیشرفتهترین ابزارهای امنیتی کنترل میشود اما با این حال انواع عملیاتهای جهادی انقلابی در آنجا اجرا و به این صورت میتوان گفت که کرانه باختری هم مسلح شده و بسیاری از عملیاتهای آنها مسلحانه است.
اخیرا شاهد از سرگیری روابط ایران و عربستان بودیم از طرفی میدانیم که عربستان در گذشته از بسیاری از گروههای تروریستی حمایت کرد و موجب بروز بسیاری از بی ثباتیها در منطقه شده است. بر این اساس، روابط ایران و عربستان را چگونه ارزیابی میکنید؟
سردار نیلفروشان: در نظر گرفتن منافع امت اسلامی یکی از راهبردهای اصلی انقلاب اسلامی از ابتدا تاکنون بوده است. ما وقتی در یک دورنمای کلی وضعیت و راهبردهای استکبار و در مقابل وضعیت جهان اسلام را میبینیم متناسب با شرایط روز تصمیم میگیریم.
به همین دلیل به مسائل جهان اسلام به مثابه مسائل داخلی یک خانواده نگاه میکنیم و معتقدیم نیاز امروز جهان اسلام وحدت و همدلی و هماهنگی است. در یک تحلیل کلی میتوان به این موضوع رسید نزدیکی هرچه بیشتر ایران به همسایگان موجب شکست بیشتر جبهه استکبار و رژیم صهیونیستی خواهد شد و رابطه ما با عربستان اگر چنین نتیجهای یعنی نجات ملت فلسطین را داشته باشد، مطلوب ما است.
امروز شاهد هستیم که رژیم صهیونیستی از نزدیکی ایران و عربستان به شدت عصبانی است و تلاش میکند این رابطه را به هم بزند و از سوی دیگر آمریکا هم با حضور جدید خود در منطقه به دنبال این است با تظاهر به بازیابی قدرت، مانع از برقراری این روابط شود بر همین مبنا در مییابیم مسیری که ما در پیش گرفتهایم مسیر درستی است.
روابط ایران و عربستان موجب تقویت منطقهای و جهانی امت اسلامی خواهد شد. ایران با 15 کشور همسایه است و ما دست تعامل و برادری و همکاری به سمت همه این عزیزان دراز میکنیم و مبنای ارتباطمان با سایر کشورها همکاری و رفاقت و برادری است. ما بارها اعلام کردهایم به جز رژیم صهیونیستی که آن را غاصب و جعلی میدانیم آماده برقراری ارتباط و همکاری با همه کشورهای دنیا هستیم.
طبیعی است که در این مسیر اولویت اول ما برقراری ارتباط با همسایگان است و معتقدیم رابطه ایران و عربستان باید مسئله تطبیع و عادیسازی روابط رژیم صهیونیستی با کشورهای منطقه و عربستان را بر هم زده و پایههای آن را سست کند، لذا دشمن از این موضوع عصبانی است و این نشان میدهد که اتخاذ راهبرد ما و عربستان درست بوده است.
** توصیه میکنم مثل یک شهروند خوب در نظم نوین جهانی ایفای نقش کنند
اخیرا آمریکاییها تحرکاتی را در منطقه خلیج فارس با سر و صدای زیاد رسانهای انجام دادهاند. شما این موضوع را چگونه ارزیابی میکنید و واکنش سپاه چگونه خواهد بود؟
سردار نیلفروشان: آمریکاییها اعتبار قدرت خودشان در منطقه و جهان را از دست داده و به دنبال بازیابی این قدرت از دست رفته هستند. امروز کار به جایی رسیده است که رئیس جمهور فرانسه هم میگوید غرب دچار افول قدرت شده و دوران دنباله روی از آمریکا به پایان رسیده است. امروز شاهد بیداری کشورهای آفریقایی هستیم که دیگر حاضر نیستند مستعمره غرب باشند.
آمریکاییها برای بازیابی قدرت و هژمونی سابق خودشان در منطقه دست و پا میزنند و از نظر من این تلاش به مثابه سرنشینان کشتی شکستهای میماند که تلاش میکنند خود را به ساحل برسانند.
آمریکاییها شدیداً در اعماق آرزوهای خودشان سیر میکنند و ما نشانهای از یک راهبرد منطقی منسجم و منظم از آمریکاییها نمیبینیم. آمریکاییها نمیخواهند قبول کنند که سیر نزولی قدرت را با سرعت طی میکنند و اگر هم متوجه این مهم شدهاند پذیرش آن برایشان بسیار سخت است.
من به آمریکاییها پیشنهاد و توصیه میکنم با یک برنامه منظم دست و پایشان را از منطقه جمع کنند و این تهمانده قدرت خودشان را تجزیه نکنند. اگر پس از پیروزی انقلاب در بهمن ماه سال 1357 پذیرفته بودند که نظام سلطه گری و ارباب و رعیتی به پایان رسیده و دست از استعمارگری بر میداشتند و سفارتخانهشان در تهران مرکز توطئه علیه انقلاب اسلامی نمیشد و بجای سلطه گری نقشی مانند سایر کشورها را میپذیرفتند، بحال و روز امروز نمیرسیدند. هم اکنون نیز باید بپذیرند که دوران نظام تک قطبی و هژمونی قدرت به پایان رسیده است.
اگر بر رفتارهای قبلی اصرار کنند مثل گذشته نقش خود در نظام چند قطبی را هم از دست خواهند داد. به همین دلیل آمریکاییها باید نظام چند قطبی را بپذیرند، دست از خوی استکباری بردارند، واقعیات را ببینند و مثل یک شهروند خوب در نظم نوین جهانی ایفای نقش کنند و بیش از این سرمایههای ملت آمریکا را به هدر ندهند.
ما تمامی رفتارهای آمریکا در منطقه را تحت رصد داریم و از جزئیات ارتباط فعالیت و نقشههای آن مطلعیم. در چند ماه گذشته تقویت و تخلیه نیروهای آمریکایی از منطقه خلیج فارس چند بار تکرار شده است و این نشان میدهد آمریکاییها در یک سردرگمی به سر میبرند و خودشان هم نمیدانند چه میخواهند.
**در عمق اقیانوسها هم میتوانیم به آمریکا ضربه بزنیم
امروز علاوه بر برخی کشورهای اروپایی تمامی کشورهای منطقه که نقطه ثقل و تعادل خود را آمریکا میدانستند نیز کنار کشیده و به این نتیجه رسیدهاند که آمریکا قادر به فراهم کردن ثبات و آرامش برای آنها در منطقه نیست.
لذا ورود و یا خروج ناو هواپیمابر به خلیج فارس دیگر محلی از اعتبار ندارد زیرا دست آمریکاییها رو شده و حنای آنها دیگر رنگی ندارد و امروز آمریکاییها با این کارها دیگر قادر به تهدید کسی نیستند.
ما 40 سال است در مصاف با آمریکاییها آب دیده شدهایم و پیشرفتهترین تجهیزات و تسلیحات مبتنی بر علم روز دنیا را بومی کرده و در اختیار داریم. امروز مقابله با تهدیدات برای ما کاری آسان است. آمریکاییها در منطقه باشند یا نباشند تاثیری بر روی اجرای راهبردهای ما نخواهد داشت.
زمانی اینطور مطرح میشد که اگر آمریکاییها از خلیج فارس بیرون بروند این یک تهدید برای ماست زیرا خودشان را از تیررس ما خارج کردهاند اما امروز اگر آنها به عمق اقیانوسها هم بروند و لازم باشد پاسخی به آنها بدهیم، قطعاً این کار را خواهیم کرد و توانایی انجام آن را داریم.
چند سال است اسرائیلیها سعی دارند تا با برقراری ارتباط با برخی کشورهای منطقه خودشان را به مرزهای ما نزدیک کنند. آیا در این حوزه موفق شدهاند؟
سردار نیلفروشان: راهبرد عادیسازی روابط رژیم صهیونیستی با کشورهای منطقه با در پیش گرفتن راهبرد تحکیم روابط بین ایران و همسایگان رنگ باخته است. ملتهای منطقه هم ظرفیت پذیرش چنین عادیسازی را ندارند و دولتهای منطقه هم این موضوع را دریافتهاند.
اسرائیلیها با سیاست عادیسازی به دنبال بدیلسازی از راهبرد جمهوری اسلامی بودند و میخواستند همانطور که جمهوری اسلامی توانسته رژیم صهیونیستی را در محاصره کامل خود قرار دهد، چنین کاری را با ایران انجام دهند تا یک پوشش اطلاعاتی در دور ایران ایجاد کنند، البته آنها قادر به ایجاد یک پوشش عملیاتی نخواهند بود زیرا شرایطی که جمهوری اسلامی در نزدیکی مرزهای اسرائیل ایجاد کرده بسیار متفاوت با شرایطی است که رژیم صهیونیستی میخواست در نزدیکی مرزهای ما رقم بزند. مبنای عمل جمهوری اسلامی بر امت سازی استوار است که فاصله بسیار زیادی با عمل رژیم جعلی صهیونیستی دارد.
به نظر من این سیاست تطبیع هم شکست خورده است و با دیپلماسی فعالی که به خصوص در دولت اخیر رخ داده این سیاست به حاشیه رانده شده است و ملتهای منطقه با هوشمندی آن را دنبال میکنند؛ شما شاهد اتفاقی که در لیبی در این خصوص افتاد بودید.
کسانیکه به دنبال ارتباط مخفی یا آشکار با رژیم صهیونیستی که از ابتدا بر مبنای ظلم و ستم و کودک کشی و غصب فلسطین شکل گرفته و هم اکنون مسیر رو به زوال و نابودی را طی میکند، هستند باید بدانند این عمل آنها با هیچ منطقی سازگار نیست؛ بلکه از این پس در امت اسلامی جایی نداشته و آینده سیاسی خود را نیز نابود میکنند.
سردار باقری در همایش فرماندهان نیروی زمینی سپاه مطرح کردند که دولت عراق تا شهریور ماه فرصت دارد بساط گروههای تجزیه طلب در اقلیم کردستان عراق را برچیند. چیزی تا پایان شهریور باقی نمانده است؛ در صورتیکه دولت عراق به تعهدات خود عمل نکند چه برخوردی با گروههای تجزیه طلب از سوی ایران صورت خواهد گرفت؟
سردار نیلفروشان: ما از برادرانمان در اقلیم انتظار برادری داریم. جای دادن به تروریستها در اقلیم که تبدیل به منشا عملیات علیه کشورمان گردیده نه با منطق برادری و نه با حسن همجواری مطابقت دارد.
ما پس از مذاکرات پی در پی نهایتا با دولت مرکزی عراق و اقلیم توافق نامهای امضا کردیم که پایان مدت اجرای آن از لحاظ زمانبندی و موارد توافق شده 28 شهریورماه است. ما به تمام مفاد توافقنامه نه کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر پایبند هستیم. انتظار داریم در مدت یاد شده همانطور که جمهوری اسلامی ایران به عهد خود وفا کرده است طرف مقابل نیز به توافقنامه عمل کند. در غیر این صورت وضعیت ما به حالت قبل باز میگردد و ما ناچار هستیم از منافع ملت ایران پاسداری کنیم.
اخیرا شاهد برخورد دولت آلبانی با منافقین بودیم و اینطور گفته شد که قرار است آنها به کانادا بروند. اصولا چنین چیزی ممکن است و در صورت وقوع، چه خطری برای ما دارد؟
سردار نیلفروشان: منافقین یک مهره سوخته هستند و دستشان به خون هزاران نفر از مردم ما آلوده است به همین دلیل هیچ جایگاهی در بین مردم ندارند و هزینه کردن برای این گروه با هیچ منطقی سازگاری ندارد.
منافقین یک گروه تروریستی هستند که ماهیت آنها برای اروپاییها هم مشخص شده اما مدتی از آنها به عنوان یک ابزار استفاده کردند. زمانی که اسناد اقدامات تروریستی منافقین و حتی اقدامات سایبری که علیه خود دولت آلبانی انجام داده بودند در اختیار آلبانی قرار گرفت، با آنها برخورد شد.
پروندههای تروریستهای منافقین در محاکم قضایی در حال پیگیری است و قطعاً از طریق پلیس اینترپل نیز دنبال خواهد شد و دشمنان هم بدانند استفاده از هر گروه تروریستی علیه انقلاب اسلامی قطعاً با بازتابهای منفی و قاطع روبرو خواهد شد.
چندی پیش بیست و چهارمین مجمع سراسری فرماندهان سپاه برگزار و طی آن مباحث مختلفی مطرح شد. بفرمایید مهمترین موضوعات مطرح شده و در کل هدف از برگزاری این مجمع چه بود؟
سردار نیلفروشان: در سالهای گذشته به سبب وجود بیماری کرونا امکان برگزاری مجمع سراسری فرماندهان وجود نداشت و از بیست و سومین مجمع تا بیست و چهارمین مجمع در حدود 4 سال وقفه افتاده بود، اما به لطف خداوند متعال مجمع بیست و چهارم با دیدار فرمانده کل قوا آغاز شد.
این مجمع در حقیقت دو هدف کلی را پیگیری میکرد؛ هدف اول دستیابی به برخی موضوعات درون سازمانی مانند تحکیم وحدت و برادری بین فرماندهان و کسب آمادگی برای اجرای ماموریتهای پیش رو بود.
اما در حوزه برون سازمانی، تاکید و تحکیم اهداف سپاه در حوزه رسالت پاسداری از انقلاب اسلامی و نمایش آمادگی و انسجام سپاه برای اجرای فرامین فرمانده کل قوا و همچنین تجدید بیعت با امام خامنهای مهمترین اهدافی بودند که این مجمع پیگیری کرد.
تبیین برنامه 5 ساله هفتم سپاه، ابلاغ فرمان اعتلای بسیج، ارائه پیشنهادات فرماندهان و مسئولان در جهت تقویت درون و برون سازمانی سپاه، تبیین و تحلیل موضوعات مهم منطقه و فرامنطقهای و بررسی پیشرفت فرامین هشت گانه فرمانده معظم کل قوا در مجمع بیشت و سوم نیز از دیگر موضوعاتی بود که در این مجمع مطرح شد.
در این همایش جمع منتخبی که شامل 3000 نفر از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی میشدند، شرکت کردند و امکان شرکت تمامی فرماندهان وجود نداشت. در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یک راهبرد وجود دارد و آن هم اینکه جزء را به مثابه کل حساب میکند، بر همین اساس فرماندهان پایگاههای مقاومت بسیج هم جز فرماندهان سپاه پاسداران محسوب میشوند و هرجا مرکزی از سپاه پاسداران قرار دارد آنجا به مثابه مرکز انقلاب اسلامی تلقی میشود.
فرمانده معظم کل قوا در مجمع قبلی 8 فرمان شامل جلوگیری از پیر و محافظهکار شدن، حفظ آمادگی در مواجهه با حوادث، همکاری و هم افزایی با تمامی بخشهای نظام اسلامی، حفظ روحیه مردمی بودن و مردمی عمل کردن، سرلوحه قرار دادن کار و روحیه جهادی، واقعی کردن ارزیابی خودمان از دشمن، حفظ نگاه وسیع به جغرافیای مقاومت و در آخر حفظ توکل، توسل و معنویت در سپاه را صادر کردند و ما میبایست در این همایش وضعیت اجرای این منویات را بررسی میکردیم.
از آنجایی که این هشت فرمان در مجمع قبلی به ابلاغیات اجرایی تبدیل شده بود، میبایست وضعیت پیشرفت آنها نیز بررسی میشد. به همین منظور 64 کارگروه از افراد صاحب فکر و فرماندهان سپاه تشکیل شد و این 3000 نفری که در این همایش شرکت داشتند با برنامهریزی قبلی در این کارگروهها تقسیم شدند. این کارگروهها وضعیت پیشرفت فرامین ابلاغی فرمانده کل قوا را بررسی و ارزیابیهای دقیق از محیطهای واقعی منطقهای و بین المللی بعمل آمده و بر اساس آن راهبردهای داخلی و بین المللی برای آینده سپاه را تدوین و ترسیم کردند.
**رزم نزدیک در دوردست؛ راهبرد نیروی دریایی سپاه
امروز آمادگی نیروهای سپاه را چگونه ارزیابی میکنید. اخیرا هم خبری مبنی بر تجهیز نیروی دریایی سپاه به زیرسطحی منتشر شد. این موضوع چه افزایش توانی برای سپاه دارد؟
سردار نیلفروشان: نیروی دریایی سپاه طی دو سه سال گذشته رشد فزایندهای در تولید قدرت داشته است. این پیشرفتها در حوزههای موشکی، شناوری و پهپادهای خاص عملیات در دریا هم بوده است.
امروز نیروی دریایی سپاه در حوزه موشکی به تجهیزاتی دست یافته که میتواند اهداف خود را در دوردستها با دقت بالا منهدم کند، همچنین پهپادهایی با برد استراتژیک نیز در اختیار دارد. منظور از برد استراتژیک هم آن است که این پهپادها میتوانند دشمن را در هر جایی که مستقر شد چه در پایگاههای ثابت و یا پایگاههای شناوری مورد اصابت قرار دهند.
در حوزه شناوری آنچه برای ما مهم است افزایش سرعت و پایداری شناورها در دریاست که امروز به لطف خدا به شناورهایی با سرعت 90 نات به بالا دست یافتهایم و به دنبال توسعه این توان هستیم.در حوزه زیر سطحی هم به کفایت لازم برای اجرای ماموریتها و راهبردهای نیروی دریایی سپاه دست یافتهایم.
اما اصل مهم در اجرای ماموریتهای نیروی دریایی سپاه، عنصر کوچک سازی و سبک سازی است که یک ویژگی متمایز کننده این نیرو است. آنچه امروز باعث ایجاد نگرانی در نیروهای فرامنطقهای شده است شناورهای کوچک و با قدرت مانور بالا در نیروی دریایی سپاه است.
اما از آنجایی که ما میبایست از دستاوردها و منافع کشور در دوردستها هم دفاع کنیم، شناورهایی را تهیه کردیم که موانعی که قبلا در سر راه تحقق این مهم داشتیم را برطرف کنیم.
امروز تسلیحات و تجهیزات ما در دریا به گونهای است که میتوانیم هر جایی که اراده کردیم، رزم نزدیک را در دوردستها با دشمنمان انجام دهیم.
** نسل جدید موشکهای هایپرسونیک در دست طراحی است
سالهاست که مرز 2 هزار کیلومتری برای برد موشکهای ایران مشخص شده است، آیا این مرز همچنان پابرجاست و آیا مانعی برای افزایش برد 2 هزار کیلومتری موشکها وجود دارد؟
سردار نیلفروشان: ما به لحاظ فناوری هیچ مشکلی برای افزایش برد موشکهایمان نداریم اما برد موشک بر مبنای دکترینهای عملیاتی و بر مبنای تهدیدات تعریف میشود که امروز بر مبنای منویات فرمانده معظم کل قوا برد 2000 کیلومتری تعریف شده است. لذا اگر نیاز باشد و یا تدبیر جدیدی از فرمانده کل قوا ابلاغ شود هیچ محدودیت فنی برای افزایش برد موشکها نداریم لذا ما در محدوده همین برد 2000 کیلومتری به دنبال کیفیسازی موشکها هستیم.
امروز به دنبال آن هستیم تا کیفیت و قابلیتهای موشکهایمان در برد 2000 کیلومتر را ارتقا دهیم. مانند موشک هایپرسونیک «فتاح» که از آن رونمایی شد و شما هم آن را ملاحظه کردید.
ما در حوزه موشکی به لحاظ سرعت سه دستهبندی عمده داریم. موشکهای سابسونیک که زیر سرعت صوت حرکت میکنند موشکهای سوپرسونیک که سرعت آنها از 1.2 تا 5 ماخ است و موشکهای هایپرسونیک که سرعت آنها از 5 ماخ به بالاست.
حرکت بالستیکی پرتابهها به سه قمست تقسیم میشود بخش اول طی مسیر ابتدایی حرکت موشک پس از شلیک در جو است؛ دوم مسیر حرکت در خارج جو و بخش سوم مسیر حرکت فرود موشک به سمت هدف است که این مهمترین بخش از حرکت موشک است، در این حالت اگر موشک نتواند تغییر مسیر دهد و مانور دهی خوبی نداشته باشد توسط سامانههای ضد موشکی مورد هدف قرار میگیرد.
موشک فتاح دو ویژگی بسیار مهم دارد یکی سرعت بالای آن است که بین 14 تا 15 ماخ است و ویژگی دوم آن سر جنگی مانور پذیر آن است که موجب میشود زمانی که به سمت هدف شیرجه میزند با توجه به پیشرانی که برای آن تعبیه شده قابلیت اجرای مانور داشته باشد.
اطلاعات دقیقی از نحوه عملکرد سامانههای ضد موشکی رژیم صهیونیستی داریم
در حقیقت موشک فتاح برای مقابله با سامانههای ضدموشکی رژیم صهیونیستی که ما اطلاعات دقیقی از نحوه عملکرد آنها داریم طراحی شده است و قطعاً این موشک و مدلهای جدیدی که از آن در دست طراحی قرار دارد هزینههای سنگینی را متوجه رژیم صهیونیستی خواهد کرد. قطعا موشک هایپرسونیک فتاح هزینههای سنگینی را متوجه رژیم صهیونیستی خواهد کرد و زمان بازنشستگی سامانههای ضد موشکی فعلی این رژیم فرا رسیده است.
من با اطمینان به شما میگویم که سامانههای پدافند موشکی رژیم صهیونیستی در مقابله با این موشک از رده خارج هستند هرچند آنها پس از رونمایی از موشک فتاح اینطور مطرح کردند که یک سامانه ضد موشکی هایپرسونیک در اختیار دارند اما این یک بلوف و عملیات روانی بیشتر نبود. موشک فتاح هم اکنون در دست تولید انبوه و عملیاتی است.
تجربه نشان داده است که آمریکاییها یک نقشه را دوبار اجرا نمیکنند. اما در سالیان اخیر و در مواجه با ایران شاهد هستیم که چند مرتبه یک موضوع را تجربه کردهاند و هربار هم شکست خوردهاند. به این صورت به نظر میرسد آمریکا نقش خود به عنوان یک کنشگر فعال را از دست داده و در موضع یک واکنشگر قرار گرفته است. تحلیل شما در این مورد چیست؟
سردار نیلفروشان: من هم روی این موضوع خیلی فکر کردهام و قبلاً تصورم این بود که آمریکاییها به صورت سیستمی عمل میکنند، اما در چند سال اخیر آنقدر اقدام بیبرنامه و با اتلاف انرژی بالا و بدون راهبرد مشخص از آمریکاییها دیدهایم که فکر میکنم چیزی از آن سیستم عملکردی گذشته آنها باقی نمانده است.
امروز آمریکاییها با یک عدم قطعیت شدید مواجه هستند و بخش اعظمی از این موضوع هم به عملکرد ما برمیگردد. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یک سازمان منعطف و پویاست که بر اساس راهبردها و قاعدههای رایج و معمول جنگ عمل نمیکند.
هیچ کدام از راهبردهای ما بر اساس قواعد رایج نیست بلکه بر اساس تحولات سریع و پیاپی محیطی تدوین شدهاند. همانطور که گفتید امروز آمریکاییها در یک موضع انفعالی قرار گرفتهاند.
من فکر میکنم نسل تاثیرگذاری که در تقابل با انقلاب اسلامی در آمریکا و غرب حضور داشتند کنار گذاشته شده یا بازنشست شدهاند یا عمر آنها به پایان رسیده و افراد جدیدی که بر سر کار آمدهاند شناخت درستی از انقلاب اسلامی ندارند. بخصوص افرادی که در سرویسهای اطلاعاتی آنها حضور دارند دوباره در حال تجربه کردن تجربیات گذشته هستند و این موضوع در اقدامات آمریکاییها در تقابل با جمهوری اسلامی به وضوح مشخص است.
نکته بعدی آن است منابعی که آمریکاییها به آنها تکیه کردهاند از جمله به قول خودشان اپوزیسیون داخلی دائماً اطلاعات و تحلیلهای غلط به آنها ارائه میدهند و متاسفانه آمریکاییها و غربیها هم بازی میخورند و نمیتوانند درک درستی از داخل ایران داشته باشند. علاوه بر این آمریکاییها فاقد یک رهبری حکیمانه در نظام حکومتی کشورهایشان هستند.
خود آنها میگویند که برخی مشکلاتشان به دلیل آن است که فاقد یک رهبری حکیم با قدرت کاریزماتیک هستند که بتواند پشتوانههای مردمی را جذب و با حکمتش کشور را مدیریت کند.
اینها به علاوه سیر نزولی قدرت آمریکا موجب سردرگمی آنها شده است و این امر باعث شده آنها دائماً یک مسیر شکست خورده را دوباره تجربه کنند. گویی نسل جدیدی که در آمریکا حکومت میکنند تاریخ دو سه دهه قبل را نخواندهاند.
اما در مقابل جبهه مقاومت و جمهوری اسلامی در مصاف با استکبار در طول بیش از 4 دهه ایران آبدیده شده است. ریشه و تداوم داشتن در گذشته ویژگی یک کشور انقلابی است اما مسئولان آمریکایی ریشهای در گذشته ندارند و سیستمی که قبلاً از آن پیروی میکردند هم متزلزل شده است.
این موضوع برای خود ما هم سوال شده است که چرا آمریکاییها مسیرهایی که از اول انقلاب رفتهاند و شکست خوردهاند را دوباره طی میکنند. به همین دلیل اقداماتی که آمریکاییها انجام میدهند نه تنها به بازیابی قدرت کمکی نمیکند بلکه سیر نزولی قدرت آنها را سرعت میبخشد.
البته به نظر میرسد اقدامات آمریکاییها بدون اثر هم نبوده است و مشکلاتی برای ما ایجاد کرده است؟
سردار نیلفروشان: این طبیعی است که اقدامات آمریکاییها برای ما زحماتی را فراهم میکند اما آنها قادر نخواهند بود به یک نتیجه قطعی برسند.
بعد از آخرین جنگی که بین جهاد اسلامی و رژیم صهیونیستی رخ داد و از سوی دیگر تجهیزاتی که در اختیار جبهه مقاومت قرار دارد به نظر میرسد یک شبکه یکپارچه فرماندهی و کنترل در جبهه مقاومت شکل گرفته است. نظر شما در این باره چیست؟
سردار نیلفروشان: وجود شبکه یکپارچه فرماندهی و کنترل در بین جبهه مقاومت چیز جدیدی نیست زیرا ما یاد گرفتهایم که از درون تهدیدها فرصت بسازیم.
زمانی که آمریکاییها برای ساقط کردن انقلاب اسلامی به عراق و افغانستان لشکرکشی کردند به زعم خودشان یکی از بزرگترین تهدیدات تاریخ را علیه ماپیاده کردند، اما ما از دل این تهدید فرصت ساختیم و نقطه آغازین تشکیل جبهه مقاومت از همین زمان بود و قوام و دوام این جبهه هم زمانی بود که آمریکاییها پروژه داعش را در منطقه کلید زدند.
**تشکیل شبکه یکپارچه فرماندهی و کنترل در جبهه مقاومت
امروز انقلاب اسلامی توانسته است برای مقابله با نقشههای استکبار یک وحدت و انسجام بسیار خوبی را حول محور جبهه مقاومت در منطقه ایجاد کند.
زمانی که مجاهدین برای مقابله با داعش از سراسر منطقه گرد هم جمع آمدند قدرت سازماندهی بزرگترین ارتش جهان اسلام را نشان دادند. وجود یک شبکه یکپارچه فرماندهی و کنترل در جبهه مقاومت از بدیهیات و ضروریات این جبهه است و امروز جبهه مقاومت این توان را دارد که در سطحی بسیار بالاتر از آن چیزی که شما به آن اشاره کردید در مقابل توطئههای استکبار بایستد.
جمهوری اسلامی و جبهه مقاومت، منطقه غرب آسیا را تبدیل به گورستان آرزوهای دشمن کرده است و اگر امروز آمریکا از نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی ابراز نگرانی میکند به دلیل آن است که ایدئولوژی انقلاب اسلامی بر مبنای نفی هرگونه ظلم و ستم و حمایت از همه مستضعفین عالم چه مسلمان و چه غیر مسلمان بنا شده است.
آیا حمایت از گروههای مقاومتی که در جنگ سوریه پدید آمدند، دائمی است و یا یک امر مقطعی بوده است؟
سردار نیلفروشان: حمایت و پشتیبانی از گروههای مقاومت یک راهبرد دائمی است زیرا هنوز شیطنتهای آمریکا در منطقه تمام نشده و آنها به دنبال احیای گروههای تکفیری در منطقه هستند. لذا تا زمانی که دشمنی آمریکا برقرار است دفاع در مقابل آنها هم جز سیاستهای راهبردی ماست.
سپاه در نمایشگاه اخیر دفاعی روسیه نقش پررنگی داشت. آیا برنامهای برای گسترش روابط نظامی با روسیه دارید؟
سردار نیلفروشان: سیاستهای کلی حوزه روابط خارجی را مقام معظم رهبری تعیین میکنند و دولت موظف است بر اساس این چارچوبها اقدام کند. سپاه بخش جدا نشدنی از پیکره نظام جمهوری اسلامی است هر جایی که جمهوری اسلامی منافعی دارد یکی از پایههای آن دیپلماسی نظامی است و سپاه هم بخشی از این دیپلماسی نظامی است وقتی جمهوری اسلامی با روسیه رابطه دارد قطعاً سپاه هم نقش خود را در این دیپلماسی نظامی ایفا میکند.