مهمترین و شاید عجیبترین بخش یادداشت مشاور راهبردی قالیباف اما این قسمت است که در ادامه میگوید اصلاحطلبان به تنهایی نمیتوانند به این اهداف برسند و «برای تکمیل پروژه خود به همکارانی ظاهرا انقلابی نیاز دارند». محمدی در این بخش جمله اخیر غلامعلی حدادعادل، رییس شورای ائتلاف نیروهای انقلاب مبنی بر اینکه «مجلس انقلابی است اما ما میخواهیم انقلابیترش کنیم» را شعار کسانی که «به ظاهر انقلابی هستند» قید میکند و میگوید که «این جملات درست در لحظهای گفته میشود که از دفتر فلان وزیر، معاون وزیر و مقام مسوول خارج میشوند». او با قید این جزییات مطلب خود را فراتر از تحلیل برده و مدعی اطلاعرسانی نوعی «خبر» میشود، خبری با این ادعا که غلامعلی حداد عادل با اصلاحطلبان علیه مجلس دست به یکی کرده است!
به گزارش جماران؛ یادداشت مهدی محمدی، مشاور راهبردی رییس مجلس در روزنامه «صبح نو» که در آن به تفکیک چهرهها و گروههایی پرداخته که آنان را «دشمنان مجلس» خوانده است:
صحنه به جای پیچیدهتر شدن در حال حرکت به سمت سادگی است! انتخابات مجلس گرچه فقط یک مقدمه برای نزاعی بزرگتر است اما در حال شفاف کردن مرزها و فاش کردن بسی رازهاست. دیدن اینکه دستهای پشت پرده، وسط کوچه و بازار به هم فشرده شدهاند، لااقل برای من مغتنم و مبارک است. کمی میشود حرف زد. مجلس نهتنها بیعیب نیست، بلکه با آنچه باید باشد بسیار فاصله دارد اما تنها مجلسی است که در سال آخر خود، دفاعی درخشان از رهبر انقلاب دریافت کرده و بهرغم انکار منکران، بارها به صفت انقلابی ستوده شده است. از حیث قانونگذاری نیز کارنامه آن یگانه است. ریشه حملهها الان آشکار شده است. من عادت کردهام و این کاملا واقعبینانه است که به آنچه جلوی صحنه میگذرد، چندان اعتنا نکنم. بازیگران جلوی صحنه اغلب بخش فرعی داستانند. بخشی مامورند، برخی دیگر نقش بازی میکنند، عدهای را خریدهاند و عدهای دیگر هم به دنبال مشتری برای فروش خود میگردند. برخی هم البته صادقند!
این بار برای دیدن درست صحنه باید تقسیم نقشها در ائتلاف میان دشمن خارجی، اصلاحطلبان و فتنهگران داخلی و برخی دکانداران و معرکهگیران را به دقت شناخت و تحلیل کرد. ماموریتی مهم دارند و لذا همه دور هم جمع شدهاند. «حمله به مجلس» اسم رمز پروژه جدید است.
داستان سه ریشه اصلی دارد؛ اول، طرف خارجی در تدارک آشوب جدید است؛ بنابراین در پی ایجاد شرایطی است که در زمان وقوع آشوب جریان انقلاب در فروپاشیدهترین وضعیت ممکن باشد، لذا برخی بذرهای نفوذی را که سالیانی است کاشته، اکنون فعال کرده است.
دوم، اصلاحطلبان و جریان اعتدال از مجلس کنونی ضربههای سهمگین خوردهاند. قانون هستهای کل پروژه سیاست خارجی سازشکاران را بر باد داد و مجموعه اقدامات دیگر مجلس، امکان فروکاستن همه انقلابیون به «تندروها» را از غربگرایان گرفته است. این مجلس نشان داده است مشکل کشور هر چه هست، قانون نیست.
و سوم، جریان انحراف که آن هم به تازگی برخی معرکهگیران را به خدمت گرفته، آینده خود را در درگیری درونی بین انقلابیون تا به حدی میداند که دیگر هیچ اعتباری برای افراد کلیدی جبهه انقلاب میان بدنه باقی نماند. برای احمدینژاد و اجیرشدگانش چیزی مفیدتر از دعوای دولت و مجلس نیست.
داستان ۱۴۰۴ هم هست. اصلاحطلبان در پی ریاستجمهوری هستند و به مجلس به عنوان یک مرحله میانی مینگرند. میگویند وضع اقتصاد یک فرصت طلایی پیروزی خلق کرده و پس پرده در تدارک حضورند. با مجلسی که میکروفنها در آن علیه دولت روشن باشد، پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری را دشوار نمیبینند. بهترین وضعیت برای آنها وقتی رخ خواهد داد که بتوانند دعوای «معتدل - افراطی» را دوباره زنده کنند، دوقطبی بسازند، روی برجام، حجاب و اینترنت تمرکز کنند و از همه مهمتر ببینند که در جریان انقلاب، آرای پراکنده، تکهپاره شده و بدنه انقلابیون به جان هم افتاده است. برای کسانی که انتخابات ۱۴۰۴ را هدف گرفتهاند، حتی داشتن یک اقلیت در مجلس دوازدهم هم کافی است چه رسد به اینکه داشتن اکثریت را هم غیرقابل دسترس نمیبینند اما آنها بهتنهایی قادر به تکمیل پروژه خود نخواهند بود. به همکارانی ظاهرا انقلابی، نیاز دارند! نشانه مهم این است که صحنه انتخابات مجلس بیش از هر چیز شبیه نوعی انتقام کشیدن از رهبری شده است. میگویند ایشان گفته مجلس انقلابی است اما ما میخواهیم انقلابیترش کنیم! و این جملات درست در لحظهای گفته میشود که از دفتر فلان وزیر، معاون وزیر و مقام مسوول خارج میشوند!
داستان بخشنامه معاون سیاسی وزیر کشور صحنه را روشنتر کرد. من آقای غلامرضا را سالیانی است میشناسم و میان ما، دوستی و برادری برقرار است اما آن بخشنامه سوالی بزرگ ایجاد کرد که تاکنون کسی به آن جواب نداده است. چرا عدم همکاری و همراهی مقامهای دولتی فقط محدود به نمایندگان فعلی شده بود؟
مگر فقط نمایندگان فعلی کاندیدا هستند؟ چرا بخشنامه نگفته با همه کاندیداها همکاری نکنید؟ این جز وجود برنامهای علیه مجلس آن هم تنها چند هفته پس از سخنان رهبری، معنایی دارد؟ من این سوال را از هر کسی پرسیدم، رفته که جوابش را پیدا کند. عاقلانی در دولت فهمیدند، ولی پروژه لو رفته بود. بعد که شنیدم بنده خدایی که این روزها فکر میکند، میتواند مجلس تعیین کند با متولیان آن بخشنامه ملاقات کرده، ابهامی نماند. وقتی سطح بازیگران را پایین بیاورید، پروژه سهلتر لو میرود. بعد شنیدم احمدینژاد هم دستی بر آتش غوغاییان داشته است. صحنه روشن بود.
سپس نوبت به داستان وزارت بازرگانی رسید. دولت بر تشکیل وزارت بازرگانی به شدیدترین وجه اصرار کرد و لایحه داد، رییس مجلس و دیگر نمایندگان، بارها در جلسات، ساعتها استدلال کردند که چنین کاری بسیار خطرناک است اما دولت زیر بار نرفت. مجلس هم چون بنا را بر همکاری با دولت گذاشته و بار سنگین اداره کشور را بر دوش دولت میبیند، موافقت کرد. حتی یکبار دکتر قالیباف به من گفت نگران است اصرار بر تفکیک، دو سال آینده دولت را به بیراهه بکشاند. بعد ناگهان دیدیم همان جماعتی که شب فالودهشان را با وزیر و معاون وزیر دولت میخورند، فریاد برآوردند که وامصیبتا!
مجلس چرا با تشکیل آن موافقت کرده؟ و چرا قالیباف رای موافق داده؟! به دلیل فالوده دوشین و پروژه بودن کل داستان کسی نپرسید دولت چرا اصرار دارد؟ و وقتی دولت اصرار میکند، اقتضای اصل همکاری چیست؟ هیچ کس از برادران دولت هم نگفت ما متقاضی بودیم و اصرار کردیم. چرا؟ این هم روشن است. بعد از آن غوغای سلاحورزی علم شد. هیات پارلمانی ویتنام به ایران آمده و دو رییس کمیسیون مجلس به دستور قالیباف در جلسه رسمی آن با اتاق بازرگانی حاضر شدهاند. دستور قالیباف جز این نبوده که در جلسه رسمی حاضر شوید. بعد کسانی که در مجلس قبل لیست هم دادند و رای نیاوردند... .
ناگهان فریاد برآوردند که قالیباف، سلاحورزی را تایید کرده است! قالیباف چه اختیار قانونی برای تایید او دارد؟ چرا فتنهگری چون او توسط دولت تایید صلاحیت شده است؟ سلاحورزی را کدام مقامات حمایت میکنند؟ وقتی پای پروژه در میان باشد، بالطبع دیگر ضرورتی به پرسیدن هیچ کدام از این سوالها نیست. بسی پروژههای دیگر هم در راه است. رییس مجلس به جرم لیاقت و البته همکاری که نشان داده، هر روز تخریب خواهد شد، نمایندگان زیر ضربه خواهند رفت. بر آتش اختلاف دولت و مجلس توسط کسانی که خود با برخی در دستگاه اجرایی مرتبطند، دمیده خواهد شد و سهمخواهان حرفهای، خود را انقلابی جا خواهند زد. گفتم که حمله به مجلس، پردهای از یک بازی بزرگتر است. آن بازی بزرگتر هم در راه و نزدیک است. دشمن در تدارک آشوبی است که خشم و یأس را یکپارچه کند و در این مسیر، نفوذیها با اسراییل هماهنگ عمل خواهند کرد تا مبادا دولت و مجلس، برنامه اقتصادی مشترکی برای مردم اجرا کنند. مثل روز روشن است که جبههای هست و جنگی در کار است اما میدان کارزار نه پاستور است نه بهارستان. ما بیش از بیست سال جوانی خود را به جنگ با فتنه و انحراف گذراندهایم؛ پس دشمن را اشتباه نمیگیریم. معرکهگیران چیزی نیستند. با بازیگران پشت پرده به ویژه اربابان خارجیشان مصاف خواهیم کرد.
جای دوست کجاست؟
در همین خصوص روزنامه اعتماد نوشته است: مشاور راهبردی رییس مجلس در یادداشتی به بررسی صفبندی مقابل قالیباف پرداخته است صفبندیای که تقریبا همه را دشمن او میداند.
«صحنه به جای پیچیدهتر شدن در حال حرکت به سمت سادگی است! انتخابات مجلس گرچه فقط یک مقدمه برای نزاعی بزرگتر است اما در حال شفافکردن مرزها و فاشکردن بسی رازهاست». این نخستین جمله مهدی محمدی، مشاور راهبردی محمدباقر قالیباف در روزنامه صبح نو است که در یادداشتی به خوبی صحنه آرایش انتخاباتی رقابتهای مجلس دوازدهم را از منظر قالیباف و نزدیکانش ترسیم میکند. صحنهای که به اذعان قالیبافیها در حال حرکت به سمت سادگی است چرا که از نظر آنها، همه دشمن هستند و هدفشان هم، زیر سوال بردن آنچه محمدی «لیاقت قالیباف» خوانده است.
مشاور راهبردی رییس مجلس در این یادداشت به تفکیک گروهها و چهرههایی پرداخته که به اذعان او در مقابل مسیر حرکت مجلس یازدهم سنگاندازی میکنند؛ چرا که اهداف انتخاباتی برای مجلس دوازدهم و البته فراتر از آن را دارند.
مهدی محمدی، خبرنگار سابق روزنامه کیهان و ستوننویس روزنامه وطن امروز و دستیار سعید جلیلی در دولت احمدینژاد بود. رسانهها از مهدی محمدی به عنوان یکی از مخالفان شناختهشده گفتوگوهای هستهای، برجام و محمدجواد ظریف نام میبرند.
او که در سالهای گذشته کمتر وارد نزاعهای سیاسی قالیباف شده بود در هفتههای اخیر همپای محمود رضوی و سعید احدیان دو تن از نزدیکان و مشاوران رییس مجلس، در حال نزاع توییتری با منتقدان قالیباف است. با این وجود این یادداشت در نوع خود جالب توجه است؛ یادداشتی که به تفکیک دشمنان قالیباف پرداخته و تقریبا هر گروه و جبهه سیاسی را در این رده قرار داده است. صحنه انتخابات را هم اینگونه ترسیم کرده که قالیباف یک طرف میدان است و بقیه همه دشمن و در حال تخریب او!
دشمنان قالیباف به روایت مشاور راهبردی
مشاور راهبردی رییس مجلس در یادداشتی در صبح نو با عنوان «هدف اختلاف افکنی؛ تشکیل اقلیت در مجلس برای 1404» اینگونه نوشته است: «انتخابات مجلس گرچه فقط یک مقدمه برای نزاعی بزرگتر است اما در حال شفافکردن مرزها و فاشکردن بسی رازهاست».
او در این یادداشت به تفکیک جبهههایی که آنها را «دستهای پشت پرده که وسط کوچه و بازار به هم فشرده شدهاند» خوانده و گفته است که «بازیگران جلوی صحنه اغلب بخش فرعی داستانند. بخشی مامورند، برخی دیگر نقش بازی میکنند، عدهای را خریدهاند و عدهای دیگر هم به دنبال مشتری برای فروش خود میگردند. برخی هم البته صادقند!»
محمدی با این مقدمه به تفکیک این گروهها از هم پرداخته است و با بیان اینکه «تقسیم نقشها در ائتلاف میان دشمن خارجی، اصلاحطلبان و فتنهگران داخلی و برخی دکانداران و معرکهگیران» صورت گرفته خصوصیت مشترک آنها را «حمله به مجلس» خوانده است. با این توصیف و تاکید صریح بر این موضوع که همین تقسیمبندیهای مطرحشده از جانب وی با اسم رمز «پروژه» حمله به مجلس فعال هستند، این گروهها تلویحا دشمنان قالیباف تلقی شدهاند.
تقسیمبندی محمدی اما از ابعاد مختلفی قابل توجه است: او در ابتدای تشریح این تفکیک گفته است که داستان سه ریشه اصلی دارد اگرچه تا انتهای موضوع بیش از سه ریشه مورد تشریح او قرار گرفته است:
اول- طرف خارجی؛ محمدی اولین گروه را دشمنان خارجی معرفی میکند که در تدارک آشوب جدید هستند و نوشته است این گروه در پی ایجاد شرایطی هستند که در زمان وقوع آشوب، جریان انقلاب در فروپاشیدهترین وضعیت ممکن باشد، لذا برخی بذرهای نفوذی را که سالیانی است کاشتهاند، اکنون فعال کردهاند.
دوم- اصلاحطلبان و جریان اعتدال؛ او دومین گروه دشمنان مجلس را نیز «اصلاحطلبان و جریان اعتدال» توصیف و تصریح کرده است که این گروه به خاطر آنچه «ضربههای سنگین مجلس کنونی» عنوان شده با این مجلس دشمنی دارند و مصادیق آن را نیز «قانون هستهای» که «کل پروژه سیاست خارجی سازشکاران را بر باد داد» و «مجموعه اقدامات دیگر مجلس که امکان فروکاستن همه انقلابیون به «تندروها» را از غربگرایان گرفت»، خوانده است.
سوم- احمدینژاد و جریان انحراف؛ جریان انحراف سومین گروه دشمنان مجلس از جانب مهدی محمدی عنوان شدهاند که به گفته او «آینده خود را در درگیری درونی بین انقلابیون تا به حدی میداند که دیگر هیچ اعتباری برای افراد کلیدی جبهه انقلاب میان بدنه باقی نماند». محمدی در این بخش صراحتا از «احمدینژاد و اجیرشدگانش» نام برده و میگوید برای آنها «چیزی مفیدتر از دعوای دولت و مجلس نیست».
مشاور راهبردی قالیباف در ادامه به تشریح ائتلافهای بین گروههای مختلف فراتر از این تقسیمبندی سهگانه پرداخته است.
ائتلاف اصلاحطلبان با نیروهای به ظاهر انقلابی
از نگاه محمدی، اصلاحطلبان در این صحنه آرایی به دنبال به دست آوردن اقلیتی در مجلس دوازدهم برای رسیدن به انتخابات 1404 هستند. او میگوید اصلاحطلبان به دنبال احیای دعوای «معتدل- افراطی» و ایجاد دوقطبی با تمرکز روی «برجام، حجاب و اینترنت» هستند تا «ببینند که در جریان انقلاب، آرای پراکنده، تکهپاره شده و بدنه انقلابیون به جان هم افتاده است».
مهمترین و شاید عجیبترین بخش یادداشت مشاور راهبردی قالیباف اما این قسمت است که در ادامه میگوید اصلاحطلبان به تنهایی نمیتوانند به این اهداف برسند و «برای تکمیل پروژه خود به همکارانی ظاهرا انقلابی نیاز دارند».
محمدی در این بخش جمله اخیر غلامعلی حدادعادل، رییس شورای ائتلاف نیروهای انقلاب مبنی بر اینکه «مجلس انقلابی است اما ما میخواهیم انقلابیترش کنیم» را شعار کسانی که «به ظاهر انقلابی هستند» قید میکند و میگوید که «این جملات درست در لحظهای گفته میشود که از دفتر فلان وزیر، معاون وزیر و مقام مسوول خارج میشوند».
او با قید این جزییات مطلب خود را فراتر از تحلیل برده و مدعی اطلاعرسانی نوعی «خبر» میشود، خبری با این ادعا که غلامعلی حداد عادل با اصلاحطلبان علیه مجلس دست به یکی کرده است.
غلامعلی حدادعادل، رییس شورای ائتلاف نیروهای انقلاب بیستودوم تیرماه سال جاری در آیین اختتامیه سلسله نشستهای ایمان و امید ویژه جوانانی شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی در سالن همایش مجتمع شهید کلاهدوز شهمیرزاد با بیان اینکه مهندسی حل مساله از ویژگی بهارستانیها در دوره دوازدهم باشد، اظهار کرد: «در شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی سازوکارهایی تعیین میشود تا طبق آن سازوکار افراد اصلح برای مجلس دوازدهم مشخص شود، مجلس یازدهم انقلابی است و ما میخواهیم مجلس دوازدهم انقلابیتر باشد؛ برای تحقق این امر باید افراد باانگیزه، باایمان، باتجربه، خردمند و اهل تفکر برای شرکت در مجلس شورای اسلامی انتخاب شوند».
رائفیپور و احمدینژاد و بخشنامه سیاسی وزارت کشور
محمدی در ادامه به سه داستان «تایید و ردصلاحیت سلاحورزی»، «تشکیل وزارت بازرگانی» و «بخشنامه معاونت سیاسی وزارت کشور» اشاره کرده و با تحلیل این سه موضوع صفبندی دشمنان قالیباف که آنها را در قالب «دشمنان مجلس» توصیف کرده تکمیل میکند. در ماجرای بخشنامه سیاسی معاون وزیر کشور او با طرح این سوال که «چرا عدم همکاری و همراهی مقامهای دولتی فقط محدود به نمایندگان فعلی شده بود؟» این بخشنامه را نوعی تاکتیک سیاسی برای حذف یا تغییر گسترده ترکیب مجلس فعلی میخواند. نکته قابل توجه اینکه او در این بخش مطلب خود تلویحا به علی اکبر رائفیپور و نقش او در تدوین این بخشنامه نیز اشاره میکند، وقتی مینویسد «بعد که شنیدم بنده خدایی که این روزها فکر میکند میتواند مجلس تعیین کند با متولیان آن بخشنامه ملاقات کرده، ابهامی نماند».
در کنار رائفیپور که این روزها با شعار «اینبار فرق میکند» رسما به حوزه کار فعالیتهای انتخابات مجلس دوازدهم ورود کرده، محمدی از احمدینژاد نیز به عنوان همراهان این بخشنامه یاد میکند.
شاهد این ادعا در توییت اخیر رائفیپور دیده میشود که با دو هشتگ «شایستهسالاری» و «اینبار فرق میکند» در روزهای پیشثبتنام انتخابات مجلس دوازدهم نوشته بود: «تمام عزیزانی که صلاحیتهای لازم عرفی، قانونی و عمومی را برای نمایندگی مردم شریف ایران در حوزههای انتخابیه خود دارند، در صورت تمایل در انتخابات ثبتنام کنند. به زودی روشهای شایستهگزینی کاندیداها و نحوه حمایت از ایشان را به اطلاعتان خواهم رساند.»
او در سخنرانی اخیر در ارتباط با نقش و اختیار نمایندگان در مدیران میانی به اظهارات قالیباف که گفته بود «یک عده در تریبونها پیدا میشوند مخصوصا در این ایام، هم قانون تشخیص میدهند، هم ابلاغ قانون میکنند هم حرف خلاف میزنند. ما تذکر میدهیم که آنها وظیفهای ندارند به خصوص که موضوعات خلاف قانون در مجالس عزای اباعبدالله گفته شود»، واکنش نشان داد و گفت: «آقای قالیباف میگوید بخشنامه معاون سیاسی وزارت کشور خلاف قانون بوده، بهطور مشخص به بندهای2، 4، 6 و 7 اشاره میکند که همه این موارد اتفاقا برای برگزاری سالمتر انتخابات است. بخشنامهای معاون سیاسی وزارت کشور به فرمانداران نوشته که مراقب باشید تعارض منافع و موضوعات سیاسی لحاظ شود و کسی سوءاستفاده نکند و همه در فضای برابر برای انتخابات بکوشند و فرصت داشته باشند. کجای این مساله خلاف قانون است که آقای قالیباف میگوید خلاف قانون است؟ مشخص است ناراحتی و عصبانیت نمایندگان از چیست.» رائفیپور در ادامه این سخنرانی با خواندن برخی مصاحبههای نمایندگان مبنی بر لزوم استیضاح وزیر کشور و جمعآوری حدود 100 امضا و موافقت حدود 200 نماینده با استیضاح احمد وحیدی میگوید: «200 نفر شدند که وزیر (کشور) را استیضاح کنند و قرار است جنگ راه بیفتد و قرار است با این 200 نفر داخل رینگ برویم. جهنم! میرویم ببینیم چه میشود. قشنگ میشود احتمالا!»
فراتر از همه این سخنرانیها توییت عجیب رائفیپور درباره نمایندگانی بود که با استیضاح وزیر کشور موافق بودند: «وای بر مجلس! بارها بخشنامه معاونت سیاسی وزارت کشور را خواندم. کلمه کلمه آن تذکر و توجه به شفافیت، رعایت اصل بیطرفی مجریان انتخابات، افزایش مشارکت، دعوت از همه گروهها و دقت در سواری ندادن به نمایندگان کنونی و سابق مجلس در آستانه انتخابات بود که عین عقل و شرع و قانون است. باید از مردم خواست به ۲۰۰ نمایندهای که متعرض وزیر کشور شدهاند، رای ندهند».
دولت رییسی و ماجرای تشکیل وزارت بازرگانی
دومین مورد درباره تشکیل وزارت بازرگانی نیز محمدی مشخصا حملات و نقدهای صورتگرفته به قالیباف برای موافقت با تشکیل وزارت بازرگانی را ناشی از برنامهریزی دولتیها برای این مساله توصیف میکند.
او در این باره نوشته است: «دولت بر تشکیل وزارت بازرگانی به شدیدترین وجه اصرار کرد و لایحه داد، رییس مجلس و دیگر نمایندگان، بارها در جلسات ساعتها استدلال کردند که چنین کاری بسیار خطرناک است اما دولت زیر بار نرفت. مجلس هم چون بنا را بر همکاری با دولت گذاشته و بار سنگین اداره کشور را بر دوش دولت میبیند، موافقت کرد. حتی یکبار دکتر قالیباف به من گفت نگران است اصرار بر تفکیک، دو سال آینده دولت را به بیراهه بکشاند. بعد ناگهان دیدیم همان جماعتی که شب فالودهشان را با وزیر و معاون وزیر دولت میخورند، فریاد برآوردند که وامصیبتا!... به دلیل فالوده دوشین و پروژه بودن کل داستان کسی نپرسید دولت چرا اصرار دارد؟ و وقتی دولت اصرار میکند اقتضای اصل همکاری چیست؟ هیچکس از برادران دولت هم نگفت ما متقاضی بودیم و اصرار کردیم. چرا؟ این هم روشن است».
دولت رییسی، پایداری و عدالتخواهان در ماجرای سلاحورزی
در سومین مورد یعنی مساله تایید صلاحیت سلاحورزی رییس اتاق بازگانی ایران، محمدی به کسانی که مدعی تایید صلاحیت سلاحورزی با نفوذ قالیباف شده، میتازد و چند گروه را در تقسیمبندی منتقدان به این موضوع در سبد «دشمنان قالیباف» قرار میدهد؛ نخست دولت که از آنها طرح پرسش کرده که چرا فتنهگری همانند سلاحورزی را تایید صلاحیت کردهاند؛ دوم جبهه پایداری که به قالیباف به خاطر فرستادن دو رییس کمیسیون برای بررسی موضوع تاختند و در نهایت گروه عدالتخواهان که آنها نیز منتقد رفتار قالیباف در این غائله بودند. کما اینکه محمدی با قید جمله «کسانی که در مجلس قبل لیست هم دادند و رای نیاوردند» تلویحا به این گروه اشاره میکند.
در پایان نیز مهدی محمدی بخشی از دشمنان قالیباف را «نفوذیهایی که با هماهنگی اسراییل کار میکنند» معرفی کرده و میگوید این گروه در شرایطی که «دشمن در تدارک آشوبی است که خشم و یأس را یکپارچه کند، عمل خواهند کرد تا مبادا دولت و مجلس، برنامه اقتصادی مشترکی برای مردم اجرا کنند».
راهبرد دشمنسازی برای تطهیر
پایان این یادداشت نیز محمدی از نفوذیها و اربابان خارجیشان به عنوان دشمنانی دیگر نام میبرد و وعده میدهد که به مصاف آنها خواهند رفت.
مهدی محمدی درست میگوید؛ داستان اختلافات این روزهای قالیباف و گروههای مختلف، داستان محدود به انتخابات مجلس دوازدهم نیست. این فصل از روزگار قالیباف و اصولگرایان، آغاز راه تفکیکی جدی است. تفکیکی که این روزها بین نیروهای نزدیک به جبهه پایداری و تشکلهای عدالتخواه و بخشهای دیگر اصولگرایان و قالیباف مشهود است. طبیعتا بین قالیباف و اصلاحطلبان نیز ائتلاف و اتحادی از گذشته نبوده که امروز بخواهد منتفی شود.
اینکه علیاکبر رائفیپور میخواهد «مجلس تعیین کند» و پایداریها دیگر حاضر نیستند زیر علم قالیباف سینه بزنند، رخدادهایی است که در چند ماه اخیر مشهود بوده است اما اینکه مشاور راهبردی مجلس در یک یادداشت نسبتا کوتاه این حجم صفبندی را مقابل او قرار دهد و بگوید همه باطل هستند جز قالیباف، اتفاق عجیبی است؛ آنهم در ایامی که عموما جریان راست در حال پمپاژ شعار لزوم وحدت است.
اینکه مشاور راهبردی قالیباف، صفبندی دشمنان رییسش در قالب «دشمنان مجلس یازدهم» را تا این حد وسیع و فراخ کرده مهمترین بخش ماجرا است. به خصوص که حتی شورای ائتلاف و رییس آنکه عموما حامی قالیباف بودند و در انتخابات گذشته جبهه پایداری را وادار به رضایت دادن به سرلیستی قالیباف کرد هم از گزند این تقسیمبندی غیر راهبردی در امان نمانده است.
تردیدی نیست که در میدان رقابتهای انتخاباتی، زد و خورد سیاسی طبیعی است و در ایام منتهی به برگزاری انتخابات این تنشها بیشتر میشود اما مساله اصلی این است که حلقه مشاوران قالیباف - که یادداشت مهدی محمدی تنها یک نمونه آن است- از اساس تصور میکنند با دشمن خواندن همه رییس مجلس و مدیریت او بر دوره یازدهم - فارغ از عملکرد- را تطهیر میکنند.
همانگونه که محمدی در بخشی از این یادداشت تاکید کرده، داستان فراتر از انتخابات مجلس دوازدهم است و با این دست به فرمان حلقه نزدیکان قالیباف در مجلس یازدهم بدون شک عزم ریاستجمهوری 1404 در کار است. اینکه یک روز لیست دشمنان را ردیف میکنند و روز دیگر وزرای دولت را هدف توپخانههای رسانهای خود قرار میدهند نشان از هدفگذاری پاستور برای سال 1404 است. گرچه در صحنه حذف رقبا حالا در یکدستی قدرت نهادهای انتخاباتی گروهها تفکیک و در رقابت باهم هستند اما به نظر میرسد راهبرد تیم قالیباف و مشاور راهبردی علاوه بر درگیر شدن با هر چهره سیاسی از دو جناح در توییتر، اتهامزنی به وزرای دولت برای کار انتخاباتی و لیست کردن همه فعالان جریان انقلاب باید با رویهای با نیم نگاه به روایت «هزار دوست کم است و یک دشمن» زیاد باشد. قالیباف که عموما پیش از ورود به مجلس کمتر ادبیات تندی از وی شنیده میشد با این حلقه مشاوران و نزدیکان راه سختی را در پیش دارد. حتی اگر افق پیش روی حرکت همان باشد که مهدی محمدی تاکید کرده: «مثل روز روشن است که جبههای هست و جنگی در کار است اما میدان کارزار نه پاستور است نه بهارستان».