حمیدرضا جلایی‌پور فعال سیاسی اصلاح طلب در رابطه با اتهام سهم خواهی اصلاح طلبان گفت: این سهم‌خواهی دروغ محض است. همه می‌دانیم در جریان انتخابات ۱۴۰۰ به خاطر اتفاقات عجیب انتخاباتی، اصلاح‌طلبان به دو بخش تقسیم شدند. یک بخش گفتند، اینها (شورای نگهبان) حتی به لاریجانی هم رحم نکردند و تمام نامزدهای اصلی ما مثل جهانگیری را رد صلاحیت کردند. بنابراین این دسته دیگر نتوانستند در انتخابات فعال شوند. بخش دوم هم کسانی بودند که خوب می‌دانستند ورود «دولت یکدست» چه هزینه‌های سنگینی برای ایران دارد. لذا این بخش، حتی با عده و نفرات کم در انتخابات از آقای همتی دفاع کردند و زمینه کسب 2 میلیون و 400 هزار رای‌ را فراهم کردند. واقعیت آن است که هر دو بخش سهم‌خواهی نداشتند بلکه بیشتر نگران آینده کشور بودند. این دو سال هم نشان داد که آن نگرانی‌ها درست بوده است، چراکه زندگی مردم بدتر شده است.

به گزارش جماران؛ روزنامه اعتماد نوشت: «جریان اصلاحات در انتخابات 98 و 1400 نتوانست کنشگری فعال داشته باشد چون ردصلاحیت‌ها و سایر محدودیت‌ها اجازه کنشگری به آنها نداد.» این ماحصل و جانمایه اظهاراتی است که حمیدرضا جلایی‌پور به آنها اشاره می‌کند، زمانی که با این پرسش خبرنگار «اعتماد» مواجه می‌شود که «آیا جریان اصلاحات به دلیل سهم‌خواهی قادر به مشارکت فعال در انتخابات 98 و 1400 نشد؟ ابهامی که این روزها برخی افراد و رسانه‌ها ایجاد کرده و رسانه‌های تندروی جناح راست هم به آن تمسک می‌جویند تا با دامنه‌دار کردن آن، پوششی برای تندروی‌های خود در انتخابات ایجاد کنند.

اما دشمنی طیف‌های تندرو و افراطی و افراد قدرت‌طلب با گفتمان اصلاحات برآمده از واقعیت‌هایی است که در سرنوشت جامعه ایرانی نهفته است. افراد و جریانات رادیکال در جناح راست به خوبی می‌دانند که سرنوشت محتوم این کشور و این مردم، حرکت در مسیر اصلاحات و تحقق گزاره‌هایی چون آزادی، مردمسالاری، رشد تشکل‌های مدنی، تنش‌زدایی، شایسته‌سالاری، تعامل با جهان و... است، بنابراین همه توان خود را به کار می‌گیرند تا گفتمان اصلاحات را خدشه‌دار و بی‌اعتبار ساخته و مدتی بیشتر در قدرت بمانند. با آغاز هر انتخاباتی، هفت‌خوانی از مصایب و موانع پیش روی جریان اصلاح‌طلبی قرار داده می‌شود تا امکان کنشگری سیاسی از مردم و این جریان سلب شود. اما تندروها تنها به این موانع اکتفا نکرده و اتهامات بسیاری هم به چهره‌های اصلاح‌طلب وارد می‌سازند. برای آگاهی از کم و کیف بخشی از این اتهامات گفت‌وگویی با حمیدرضا جلایی‌پور برنامه‌ریزی کردیم تا به برخی از این اتهامات پاسخ داده شود، ضمن اینکه نوری به چرایی عدم کنشگری فعال سیاسی اصلاح‌طلبان در انتخابات هم تابانده شود.

 

موضوع انتخابات و نحوه کنشگری اصلاح‌طلبان در آوردگاه‌های اخیر به خصوص پس از سال ۸۸ بحث مهمی است، برخی اظهارنظرها مطرح شده که اصلاح‌طلبان به دلیل سهم‌خواهی در برخی برهه‌ها ازجمله انتخابات ۱۴۰۰ حاضر به ورود فعال نشدند این گزاره از نظر شما درست است؟

این سهم‌خواهی دروغ محض است. همه می‌دانیم در جریان انتخابات ۱۴۰۰ به خاطر اتفاقات عجیب انتخاباتی، اصلاح‌طلبان به دو بخش تقسیم شدند. یک بخش گفتند، اینها (شورای نگهبان) حتی به لاریجانی هم رحم نکردند و تمام نامزدهای اصلی ما مثل جهانگیری را رد صلاحیت کردند. بنابراین این دسته دیگر نتوانستند در انتخابات فعال شوند. بخش دوم هم کسانی بودند که خوب می‌دانستند ورود «دولت یکدست» چه هزینه‌های سنگینی برای ایران دارد. لذا این بخش، حتی با عده و نفرات کم در انتخابات از آقای همتی دفاع کردند و زمینه کسب 2 میلیون و 400 هزار رای‌ را فراهم کردند. واقعیت آن است که هر دو بخش سهم‌خواهی نداشتند بلکه بیشتر نگران آینده کشور بودند. این دو سال هم نشان داد که آن نگرانی‌ها درست بوده است، چراکه زندگی مردم بدتر شده است.

 

اما به نظر می‌رسد اصلاح‌طلبان از سال ۸۸ به جز انتخابات هیچ کلاسه موضوع دیگری برای خود تعریف نکرده‌اند. در هر دوره با نزدیک شدن به انتخابات، اصلاح‌طلبان رخ نمایان کرده و دست به کار می‌شوند و بعد از پایان انتخابات و حصول شکست یا پیروزی به درون خویش فرو می‌روند تا انتخابات بعدی. موضوعاتی چون گفتمان‌سازی، نقد درون گفتمانی و... کمتر مورد توجه جریان اصلاحات قرار دارد. اولا بفرمایید آیا این گزاره درست است؟ اگر بله، جریان اصلاحات چگونه می‌تواند جدا از انتخابات، نقشی برای خود تعریف کند؟

ببینید در دو دهه گذشته چه اتفاقی افتاده است؟ ما هر قدر جلو آمدیم هسته اصلی قدرت از «جمهوریت» جمهوری اسلامی فاصله گرفته به طرف «امارت» اسلامی حرکت کرده است. آخرین نمونه‌های آن، فاجعه انتخابات ۱۴۰۰ بود. اینک در برابر این وضعیت به‌تدریج در بین اصلاح‌طلبان دو گرایش تحلیلی ایجاد شده است. یک عده می‌گویند حکومت مشکلات ساختاری دارد، بنابراین در وهله نخست، باید مشکلات ساختاری (حکومت) را حل کرد بعد به دنبال حل مشکلات سیاستی و رفتاری مثل تورم، کم‌آبی و... رفت. یک عده دیگر هم می‌گویند درست است که حکومت مشکلات ساختاری دارد، اما به‌رغم مشکلات ساختاری حکومت، خوب است اول یک‌سری سیاست‌ها برای بهبود وضعیت فعلی دنبال شوند، سپس زمینه برای اصلاحات ساختاری هم پیش می‌آید.

 

شما طرفدار کدام‌یک از این رویکردها هستید؟

من خودم شخصا طرفدار راه دوم هستم. ولی به هر حال بسیاری هم طرفدار ایده اول هستند و برای همین اختلافات، اصلاح‌طلبان بین دو انتخابات (98 و 1400) چندان فعال نبودند و بین آنها در اتخاذ راهبردها برای روبه‌رو شدن با انتخابات تفاوت‌هایی مشاهده می‌شود.

 

برخی اما به دنبال سوءاستفاده از این تفاوت‌های طبیعی هستند؛ اخیرا مطرح شده که چون همتی در انتخابات ریاست‌جمهوری 1400 پیشنهاد اصلاح‌طلبان برای وزیر ارشاد شدن محمدرضا جلایی‌پور و حضور ستاری برای سازمان برنامه و بودجه و... را نپذیرفته، جبهه اصلاحات رسما حاضر به حمایت از همتی نشده است، واقعا این‌طور است؟

من در یادداشتی که دیروز در کانالم منتشر شد به دقت درباره این تهمت‌ها توضیح دادم. گفتم این یک حرف سست و دروغی است که زده شده است. من شخصا از ابتدا تا انتهای کمپین انتخاباتی آقای همتی حضور داشتم. اغلب مطالبی که محمدرضا برای آقای همتی آماده کرد، ایشان در مناظره‌ها به کار بردند. ضمن اینکه کسی (نه محمد و نه فرد دیگری از جنبش اصلاحات) دنبال سِمت نبود. اساسا اگر کسی که دنبال سمت و پست و مقام باشد، دنبال آقای همتی نمی‌رود که!!! می‌رود درِ خانه خالص‌سازان را می‌زند. [خنده] ضمن اینکه الان هم دیگر یک سال در زندان نبود.

حمیدرضا جلایی پور

شما بفرمایید، نحوه واقعی کنشگری اصلاح‌طلبان در انتخابات ۱۴۰۰چگونه بود؟ چه رخدادهایی باعث شد اصلاح‌طلبان رسما از نامزد خاصی حمایت نکنند؟

در پاسخ به دومین سوالی که طرح کردید به این ابهامات پاسخ دادم. مشکل کشور که اصلاح‌طلبان و منتقدان انتخابات ۹۸ و ۱۴۰۰ نیستند. گفتم مشکل کشور آن است که برخی تلاش می‌کنند «جمهوری» اسلامی را سمت «امارت» اسلامی هدایت کنند. بر اثر فعالیت‌های این افراد و جریانات، ضربات مهلکی به نهاد انتخابات، جایگاه مجلس و حاکمیت قانون وارد آمده است. فعلا نشانه و علامت ترمیمی هم به چشم نمی‌آید.

 

شما اشاره کردید، در بطن جریان اصلاح‌طلبی هم دیدگاه‌های متفاوت و متضادی وجود دارند. در جریان انتخاب رییس جبهه اصلاحات، برخی طیف‌ها درون اصلاحات اشاره می‌کردند مهم است فردی سکان هدایت این جبهه را به دست بگیرد که توانایی ایجاد ارتباط با هسته سخت قدرت را داشته باشد، ضمن اینکه از مطالبات مردم هم دور نباشد. شما روند انتخاب رییس جبهه را چطور ارزیابی می‌کنید؟

ببینید ما در ایران یک مشکلی داریم که در تاریخ معاصر چندین ‌بار تجربه شده است، آن‌هم این است که شخصیت‌های سیاسی واقع‌گرا و اخلاقی ما را افرادی که از موضع «آوانگاردی» حرکت می‌کنند به سخره می‌گیرند. شما در جریان نهضت ملی شدن نفت ببینید چپ‌های پیشرو چقدر خلیل ‌ملکی را اذیت کردند (ملکی در آن زمان جزو نوادر روزگار بود). وقتی این اذیت‌ها (ادامه‌دار) شود شخصیت‌های پخته‌ای که عزت‌نفس دارند، کنار می‌کشند. این‌بار هم در کنار تداوم انحصارطلبی خالص‌گرایان از این نوع اذیت‌ها در جبهه اصلاحات هم وجود داشت و متاسفانه این جبهه نتوانست از ریاست آقای بهزاد نبوی استفاده درستی داشته باشد. به نظر من ایشان هم جزو شخصیت‌های پخته، اخلاقی و مجرب دوره ما است.

 

در برخی دوره‌ها اما رفتارهای درست انتخاباتی به نفع جامعه و اصلاح‌طلبان تمام شده است. در انتخابات ۱۳۹۲، هماهنگی میان آیت‌الله هاشمی به عنوان لیدر طیف‌های میانه و سید محمد خاتمی رهبر جریان اصلاحات، منجر به توفیق شد. توفیقی که در انتخابات مجلس دهم و خبرگان پنجم هم ادامه داشت و نهایتا باعث امضای برجام و کسب منافع منافع قابل توجه برای ملت شد. این روند اما پس از فوت آیت‌الله هاشمی دچار خدشه شده. فکر می‌کنید چرا این نوع هماهنگی‌ها در انتخابات ۹۸ و ۱۴۰۰ شکل نگرفتند.

مهم‌ترین علت آن به خاطر برخی برنامه‌ریزی‌هایی بود که انجام شد. علت بعدی هم درست گفتید، وجود شخص هاشمی‌رفسنجانی بود که هم برای جریان میانه‌ و عقلا و هم برای حکومت یک لنگر توازن‌بخش بود. اگر در سال‌های بعد هم چهره‌ای چون هاشمی حضور داشت و مهم‌تر از آن، اگر توصیه‌های آیت‌الله در سال ۸۸ ازسوی حکومت جدی تلقی می‌شد، حکومت اساسا به این روز نمی‌افتاد که مردم در خیزش اعتراضی مهسا آن شعارها و آن مطالبات را مطرح کنند! اتفاقا به نظر من هر اندازه «خالص‌گرایی» بیشتر ادامه پیدا کند، وضعیت بدتر می‌شود.

 

روزی نیست که رسانه‌های اصولگرا به بحث ریاست آذر منصوری در جبهه اصلاحات ورود نکرده و ننویسند که آذر منصوری از منظر قانونی نمی‌تواند در شمایل ریاست جبهه فعالیت کند، اصلاحات چگونه می‌تواند از این بزنگاه عبور کند؟ اگر تلاش تندروها به نتیجه برسد آیا جریان اصلاحات به پلن B فکر می‌کند؟

تصمیمات جبهه اصلاحات به صورت شورایی و مبتنی بر گفت‌وگو است؛ تصمیم اخیر شورا هم درباره انتخابات به صورت جمعی بوده و تعداد مخالفان و موافقان در تصمیم‌سازی‌ها نزدیک به هم بوده است. بدون تردید در آینده هم دوباره درخصوص موضوعات مختلف بحث و گفت‌وگو خواهد شد. در آینده باید دید چه نامزدهایی (از جریان اصلاحات) تایید می‌شوند و تخمین میزان مشارکت مردم در انتخابات چه مقدار است؟ با داده‌های فعلی می‌توان گفت که وضع اصلا خوب نیست. ضمنا اخباری که راجع به خانم منصوری در رسانه‌های اصولگرا منتشر می‌شود به هیچ‌وجه دقیق نیست. من عکس آن را شنیدم. اتفاقا در گفت‌وگویی که اخیرا یک نهاد با ایشان داشته، عنوان شده ما مشکلی با سمت خانم منصوری نداریم.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.